Go to full page →

فصل 9—«روزهای مجادله» AA 63

اطفال یهودی از ابتدای سالهای کودکی با قوانین و مقررات معلمان یهود احاطه می شدند و برای هر کاری تا جزئي ترين موارد زندگي، قوانين سختي مقرر مي شد. جوانان تحت رهبري معلمان كنيسه، با مقررات بي شماري تعليم داده مي شدند و به عنوان اسرائيليان سنتي موظف به رعايت آن بودند. اما عيسي به اين مسائل علاقمند نبود. او از كودكي، مستقل از تعليمات معلمان يهود، عمل مي كرد. AA 63.1

او پيوسته كتب مقدسه را مطالعه مي كرد و جمله “خداوند چنين مي فرمايد” همواره از دهان او جاري مي شد. هنگامي كه وضعيت مردم در نظر او آشكار مي شد، متوجه شد كه ميان مقررات جامعه با مقررات الهي تضاد كاملا آشكاري وجود دارد. افراد از كلام خدا فاصله مي گرفتند و از عقايد ساختگي خودشان پيروي مي كردند. آنان آئين هاي سنتي را بجا مي آوردند كه هيچ فضيلتي نداشت. AA 63.2

عبادت ايشان به تشريفاتي خشك و خالي تبديل شده بود و حقايق مقدس به عبادت كنندگان تعليم داده نمي شد. عيسي پي برد كه آنان در عبادتهاي نادرست خود، آرامش نمي يابند، آنان نمي دانستند كه اگر خدا را در راستي عبادت كنند، به آزادي روحي خواهند رسيد. عيسي آمده بود تا معني عبادت و پرستش خدا را تعليم دهد و او نمي توانست در هم آميختن مقررات انساني با مفاهيم الهي را، مورد تاييد قرار دهد. AA 63.3

او به قواعد و تكاليف مذهبي معلمان فرهيخته حمله نكرد، اما هنگامي كه به خاطر رفتار ساده و بي پيرايه خود مورد سرزنش قرارگرفت، براي توجيه رفتار خود، حقايق كلام خدا را به ايشان معرفي كرد. عيسي به طريقي آرام و مطيعانه درصدد بود تا كساني را كه براي ارتباط با ايشان آمده بود، خشنود كند. و چون بسيار محجوب و آرام بود، كاتبان و مشايخ گمان كرده بودند كه او براحتي تحت تاثير تعاليم ايشان قرار خواهد گرفت. آنان او را ترغيب كردند تا سنت ها و سخنان حكيمانه اي را كه از سوي معلمان قديمي داده شده بود، بپذيرد، اما او صلاحيت ايشان در احكام مقدس را جويا شده بود. او هر سخني را كه از دهان خدا صادر مي شد مي شنيد اما از ابدعات بشري اطاعت نمي كردعيسي تمامي كتب مقدسه را از ابتدا تا انتها مي دانست و اهميت واقعي آنها را معرفي مي كرد و معلمان يهود از اينكه به وسيله يك كودك تعليم يابند، خجل بودند. آنان مدعي بودند كه شرح و تفسير كتب مقدسه از وظايف ايشان مي باشد و عيسي بايد تفاسير آن را بپذيرد و از اينكه عيسي در مقابل سخنان ايشان مقاومت مي كرد، عصباني بودند. AA 63.4

آنان مي دانستند كه در كتب مقدسه هيچ ماخذي درباره احاديث ايشان يافت نمي شود و درك و فهم عيسي از مسايل روحاني را بسيار برتر از خودشان مي پنداشتند. با اين وجود، از اينكه عيسي از دستورات تحميلي ايشان اطاعت نمي كرد، خشمگين بودند و چون در متقاعد كردن او شكست خوردند، يوسف و مريم را خواستند و موضوع سرپيچي او را ايشان در ميان گذاشتند. و بدين ترتيب عيسي مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت. AA 64.1

عيسي از همان ابتداي كودكي براي شكل گيري شخصيت خود تلاش كرد و حتي احترام و محبت والدين نيز نتوانست او را از اطاعت كلام خدا باز دارد. جمله “مكتوب است” استدلالي بود براي تمامي رفتارهاي او كه با آداب و رسوم خانواده متفاوت بود، اما نفوذ معلمان يهود، زندگي را به كام او تلخ كرده بود. حتي در سنين نوجواني مجبور شده بود كه درس سخت سكوت و شكيبايي را بياموزد. AA 64.2

برادران او، كه پسران يوسف خوانده مي شدند، از خاخامها طرفداري مي كردند. آنان اصرار داشتند كه آئين هاي سنتي و احاديث بايد مورد توجه قرار گيرند، چنان كه گويي قوانين و مقررات الهي بودند. آنان حتي عقايد انساني را مهم تر از كلام خدا تلقي مي كردند و از ذكاوت عيسي در تشخيص ميان حقيقت و باطل شديدا رنجيده خاطر بودند. آنان اطاعت مطلق او از شريعت خدا را، به عنوان لجبازي محكوم كردند. برادران او از دانش و حكمت او در پاسخ دادن به معلملن يهود شگفت زده شدند. آنان مي دانستند كه عيسي از مردان حكيم تعليم دريافت نكرده است اما هنوز نمي توانستند درك كنند كه او معلم ايشان مي باشد. آنان تشخيص دادند كه عيسي نسبت به ايشان از تعاليم عالي تري برخوردار است، اما نتوانستند تشخيص دهند كه او به درخت حيات دسترسي دارد، منبعي از معرفت و دانش كه ايشان نسبت به آن بي اطلاع بودند. AA 64.3

مسيح فردي انحصار طلب و متكبر نبود، اما با فاصله گرفتن از مقررات خشكو انعطاف ناپذير فريسيان باعث عصبانيت ايشان شده بود. اوقلمرو مذهب را كه با ديوارهاي بلند جدايي احاطه شده بود، درك كرد. مذهبي كه براي زندگي روزانه امري بسيار جدي بود و او اين ديوارها فرو ريخت. او در برخورد با افراد سئوال نكرد كه، مرام تو چيست؟ به چه كليسايي تعلق داري؟ بلكه قدرت ياري دهنده خود را به نفع نيازمندان به كار گرفت و به جاي منزوي كردن خود در كنج عزلت و نشان دادن سيرت آسماني خود، صادقانه براي انسانيت زحمت و سختي كشيد. او اين اصل را كه مذهب انجيل مبتني بر رياضت جسم نمي باشد، به مردم تعليم داد. عيسي به انسان آموخت كه مذهب پاك و مقدس صرفا براي اوقات معين و مناسبت هاي ويژه اي نمي باشد. او در تمامي اوقات دلبستگي محبت آميزي را به افراد نشان مي داد و نور اميد بخش تقوا را برايشان مي تابانيد. همه اينها براي فريسيان نوعي توبيخ محسوب مي شد. محبت او نشان داد كه مذهب، مبتني بر خودخواهي نبوده و اينكه زهد بيمارگونه فريسيان براي منافع شخصي از تقواي واقعي بسيار دور مي باشد. و اين دشمني ايشان را نسبت به عيسي بر ميانگيخت تا آنجايي كه سعي كردند او را به پيروي از مقرراتشان مجبور كنند. AA 64.4

عيسي همواره تلاش كرد تا رنج و درد افراد را تسكين دهد. او پول كمي داشت كه بدهد، اما غالب اوقات خود را از غذا خوردن محروم مي كرد تا كساني را كه نيازمندتر از خودش به نظر مي رسيدند، تسكين دهد برادران او احساس كردند كه نفوذ او به قدري زياد شده است كه نفوذ ايشان را در ميان مردم بي اثر كرده است. او از مهارتي برخوردار بود كه برادرانش از آن محروم بودند و يا خواستار آن نبودند. هنگامي كه آنان با نيازمندان و افراد محروم با خشونت سخن مي گفتند، عيسي آنان را پيدا مي كرد و سخنان دلگرم كننده اي را براي آنان بيان مي كرد. او به كساني كه نيازمند بودند، پياله اي آب سرد مي داد و يا بي سر و صدا، غذاي خودش را در جلوي ايشان مي گذاشت و همان طوري كه دردمندان را تسكين مي داد، حقايقي را كه تعليم داده بود با اعمال محبت آميز او پيوند مي خورد و در حافظه مردم نقش مي بستد. تمامي اين اعمال، برادران وي را ناخشنود مي كرد. آنان او را به برتري طلبي متهم كردند و از اينكه خود را از معلمان و كاهنان و روساي يهود برتر دانسته بود، او را مورد سرزنش قرار دادند. آنان غالب اوقات او را تهديد كردند و تلاش نمودند تا او را مرعوب كنند، اما او كتب مقدسه را الگوي خويش قرار داد و به پيش رفت. AA 65.1

عيسي برادرانش را دوست داشت و پيوسته با ايشان با محبت رفتار مي كرد، اما آنان نسبت به او حسادت مي ورزيدند و بي اعتمادي و رقابت آشكاري را نسبت به او نشان مي دادند. آنان رفتار او را درك نمي كردند. تضادهاي عظيم خودشان را به عيسي آشكار مي كردند. او پسر ملكوتي خدا بود. با اين حال، كودكي تنها و بي يار و ياور بود. آفريدگار جهان، و مالك زمين بود، با اين حال فقر و تنگدستي در تمام مراحل زندگي او آشكار بود. او از عظمت و خصايص فردي برخوردار بود كه با شهرت و افتخارات دنيوي كاملا متفاوت بود او هرگز براي كسب شهرت و عظمت مبارزه نكرد و حتي در پست ترين شرايز راضي و خرسند بود. و اين موارد، برادران او را خشمگين مي كرد. آنان نمي توانستند متانت و بزرگواري هميشگي عيسي را در زير مشكلات و ناكامي ها توجيه كنند. آنان نمي دانستند كه او به خاطر ما فقير شده است تا كه ما: از فقر او دولتمند شويم.” (دوم قرنتيان 8 آيه 9). AA 65.2

همان گونه كه دوستان ايوب علت رنج و مصيبت او را درك نكرده بودند، به همان طريق برادران عيسي نيز راز رسالت او را درك نمي كردند. عيسي از سوي برادرانش بدرستي فهميده نشد، زيرا كه شبيه آنان نبود. معيارهاي عيسي با معيارهاي آنان تفاوت داشت. آنان با نگاه كردن به افراد، از خدا رويگردان شده بودند و قدرت او را در زندگي هاي خودشان نداشتند. تشريفات مذهبي كه ايشان بجا مي آورند، نمي توانست شخصيت را دگرگون كند. آنان ، “ده يك نعناع، شويد وزيره را مي پرداختند، اما احكام مهم تر شريعت را كه همانا عدالت و رحمت و امانت است، ناديده مي گرفتند.” (متي 23 آيه 23). AA 66.1

رفتار عيسي دايما موجب آزردگي و عصبانيت ايشان مي شد. عيسي در اين جهان فقط از يك چيز نفرت داشت و آن گناه بود. ميان ظاهر پرستاني كه قداست ظاهري ايشان علاقه به گناه را از انظار پنهان مي كرد، با شخصيتي كه در آن غيرت براي جلال خدا در درجه اول اهميت قرار داشت، تفاوت بسيار آشكاري وجود داشت و بدليل اينكه زندگي عيسي، شرارت را محكوم مي كرد، هم در خانه و هم بيرون از خانه با مخالفت روبرو مي شد. فداكاري و صداقت او باديده حقارت نگريسته مي شد و گذشت و مهرباني او، ترس و بزدلي خوانده مي شد. مسيح، طعم تلخ ناكامي ها را كه انسانيت با آن روبرو مي شود، چشيد.! بسياري به واسطه تولدش درصدد تحقير او برآمدند، او حتي در كودكي نيز با نگاههاي تمسخرآميز و زمزمه هاي شريرانه ايشان مواجه شده بود. AA 66.2

اگر او با نگاه و سخناني عجولانه پاسخ داده بود و يا اگر در مقابل برادرانش مرتكب كوچكترين اشتباه مي شد، نمي توانست الگوي كاملي باشد و در نتيجه، در انجام نقشه نجات با شكست مواجه مي شد. اگر او حتي موجه بودن گناه را تاييد مي كرد، شيطان پيروز مي شد و جهان از دست مي رفت. به همين دليل بود كه شيطان تمام سعي خود را به كار برد تا او را وسوسه و وادار به گناه كند، اما او براي تمامي وسوسه ها يك پاسخ داشت، “مكتوب است.” او بندرت تخلف برادرانش را مورد سرزنش قرار مي داد، اما همواره براي آنان از كلام خدا سخن مي گفت. غالب اوقات، به ترسو بودن متهم مي شد، زيرا در انجام اعمال ناشايست به برادرانش ملحق نمي شد. و پاسخ او به ايشان اين بود. “ترس خداوند حكمت است و از بدي اجتناب نمودن، فطانت مي باشد.” (ايوب 28 آيه 28). AA 66.3

بسياري خواستار مصاحبت با او بودند، زيرا در حضور وي آرامش مي يافتند، اما بسياري نيز از او فاصله مي گرفتند، زيرا به واسطه زندگي بي عيب و نقص عيسي، مورد سرزنش قرار مي گرفتند. دوستان جوان او اصرار داشتند كه او نيز همان كاري را انجام دهد كه ايشان انجام مي دادند. عيسي سر زنده و با نشاط بود و آنان در حضور او لذت مي بردند و از توصيه هاي او استقبال مي كردند اما در مقابل وسواس و دقيق بودن او ناشكيبا بودند و او را تنگ نظر و غير قابل انعطاف مي ناميدند. عيسي در پاسخ ايشان مي گفت، “مكتوب است ”، “مرد جوان چگونه مي تواند زندگي خود را پاك نگاه دارد؟ به وسيله خواندن كلام و اطاعت از دستورات آن! ”، “كلام تو را در دل خود حفظ مي كنم و به خاطر مي سپارم تا مبادا نسبت به تو گناه ورزم!” (مزامير 119 آيات 9 و 11). AA 67.1

غالب اوقات از او سئوال مي شد، چرا علاقمند هستي كه اينقدر برجسته و نمونه باشي و از همه ما بسيار متفاوت؟ و او مي گفت، “مكتوب است،” خوشا به حال آنان كه در زندگي، پاك و كامل هستند و مطابق دستورات خداوند رفتار مي كنند. خوشا بحال كساني كه احكام خداوند را به جا مي آوردند، از صميم قلب او را اطاعت مي كنند و به راه هاي كج نمي روند، بلكه در راه هايي گام بر ميدارند كه خدا نشان داده است.” (مزامير 119 آيات 1 تا 3). هنگامي كه از وي سئوال مي شد كه چرا در مهماني ها و جشن و سرور جوانان ناصره شركت نمي كند، پاسخ مي داد، مكتوب است،” بيش از هر چيز ديگر، از پيروي احكام تو لذت مي برم! در كلام تو تفكر خواهم كرد و دستوراتت را به خاطر خواهم سپرد و از قوانين تو لذت مي برم و آنها را فراموش نخواهم كرد.” (مزامير 119 آيات 14 تا 16). AA 67.2

عيسي براي كسب حقوق خويش مبارزه نمي كرد و غالب اوقات كارهايش بي خود و بي جهت سخت و دشوار مي شد زيرا مشتاقانه و بدون شكوه و شكايت عمل مي كرد. با اين وجود، هرگز شكست نمي خورد و دلسرد نمي شد. بلكه با رضامندي و گام برداشتن در طريق خداوند بر تمامي اين مشكلات پيروز شد. هنگامي كه مورد خشونت قرار مي گرفت در فكر انتقام نبود بلكه با صبر و شكيبايي اهانت ديگران را تحمل مي كرد. AA 67.3

بارها و بارها از عيسي سئوال شد كه، چرا در مقابل چنين سوء استفاده هاي شريرانه اي، حتي از سوي برادرانت، گردن مي نهي؟ او پاسخ داد، مكتوب است كه، “پسرم، چيزهايي را كه به تو آموخته ام هرگز فراموش نكن. اگر مي خواهي زندگي خوب و طولاني داشته باشي، بدقت از دستورات من پيروي كن. محبت و راستي را هرگز فراموش نكن بلكه آنها را بر گردنت بياويز و بر صفحه دلت بنويس. اگر چنين كني هم خدا از تو راضي خواهد بود و همانسان.” (امثال 3 آِيات 1 تا 4). AA 68.1

از همان موقعي كه والدين عيسي او را در معبد يافتند، رفتار او براي ايشان عجيب و اسرار آميز بود. او با ايشان جر و بحث نمي كرد و رفتار او همواره براي ديگران الگو بود. او همانند فردي برگزيده به نظر مي رسيد. شادترين لحظات زندگي او زماني بود كه با طبيعت و خداوند خلوت مي كرد. و هر موقع كه فرصت مي كرد و از كار سخت روزانه خلاصي مي يافت، به صحرا مي رفت و در ميان دره هاي سرسبز به تفكر مي پرداخت و در كوهپايه ها و يا در ميان انبوه درختان جنگل به همدلي و مصاحبت با خداوند مشغول مي شد. صبحگاهان، اغلب به گوشه اي دنج و خلوت پناه مي برد و به تفكر و مطالعه كتب مقدسه و راز و نياز مشغول مي شد. سس به خانه باز مي گشت تا وظايف خويش را انجام دهد و سرمشق خوبي براي تحمل سختي ها باشد. AA 68.2

زندگي مسيح حاكي از احترام و محبت وي به مادرش بود. مريم در درون خود باور داشت كه كودك مقدسي كه از او تولد يافت، همان مسيح موعود است با اين وجود، جرات نمي كرد كه ايمان خويش را بيان كند. AA 68.3

در سرتاسر زندگي مسيح در اين جهان، مريم شريك هاي رنج هاي او بود و مشكلاتي را كه در كودكي و جواني عيسي بر وي واقع شده بود، با اندوه شاهد بود. با پشتيباني از رفتار درست عيسي، خود مريم در وضعيت مشكلي قرار گرفته بود. او به افراد خانواده به ديده احترام مي نگريست و محبت و مراقبت مادرانه را در شكل گيري شخصيت فرزندان امري حياتي مي دانست. پسران و دختران يوسف اين را مي دانستند و با قضاوت در مورد نگراني مريم، درصدد بودند تا اعمال عيسي را مطابق با معيارهاي خودشان، تصحيح كنند. AA 68.4

مريم غالب اوقات به عيسي اعتراض مي كرد و از او مي خواست كه خود را با اعمال و تعاليم معلمان يهود سازگار كند. اما عيسي نمي توانست متقاعد شد كه از عادات خود، يعني تفكر در اعمال خدا و تلاش براي تسكين رنجهاي انسان و يا حتي حيوانات زبان بسته، دست بردارد. هنگاميكه كاهنان و معلملن براي كنترل عيسي خواستار كمك به مريم مي شدند، او به شدت آشفته مي شد، ليكن هنگامي كه عيسي عبارات كتب مقدسه را جهت صحه گذرانده بر اعمالش، براي مريم بين مي كرد، آرامش به قلب او باز مي گشت. بعضي اوقات، مريم ميان عيسي و برادرانش كه باور نداشتند او فرستاده خداست، دچار ترديد و دو دلي مي شدند. اما شواهد بسياري وجود داشت كه سيرت الهي عيسي را تاييد و تصديق مي كرد. مريم فداكاري و از خودگذشتگي عيسي را براي خوبي ديگران مشاهده مي كرد. حضور او موجي پاكي و سلامتي فضاي خانه مي شد و زندگي او بر مباني جامعه تاثير حيات بخشي داشت. AA 69.1

او در ميان افراد از خود راضي، گستاخ، بي ادب و در ميان باجيگران بي انصاف، سامريان بي دين، سربازان مشرك، روستائيان خشن و جمعيت هاي مختلف، پاك و بي گناه، رفتار كرد. او هنگامي كه افراد را در زير بار سنگين مشكلات مي ديد، با آنان از كلام تسلي و همدردي سخن مي گفت و با مشكلات ايشان همدردي مي كرد. عيسي، دروسي را كه درباره محبت، مهرباني و نيكويي خدا آموخته بود، براي ايشان تكرار مي كرد. AA 69.2

او به همه آموخت كه طوري به خودشان نگاه نند كه گويي از استعدادهاي ارز شمندي برخوردار مي باشند كه اگر به درستي مورد استفاده قرار گيرند، ثروت و غذاي جاوداني را براي ايشان تضمين خواهند كرد. او همه ي پوچي هاي زندگي را بدور ريخت و با سرمشق قرار دادن خود، آموخت كه هر لحظه اي از زمان مالا مال از ثمرات جاوداني است كه ميباستي به عنوان يك گنجينه ارزشمند، گرامي داشته و براي اهداف مقدس مورد استفاده قرار گيرد. عيسي هيچ انساني را به اين دليل كه بي ارزش و بدردنخور است، ناديده نگرفت بلكه تلاش كرد تا علاج نجات را براي همه افراد به كار گيرد. او هرگاه كه خود را در مصاحبت با ديگران مي يافت، درسي متناسب با اوضاع و شرايط بيان مي كرد. AA 69.3

او تلاش كرد تا در شرايط سخت و ناانيد كننده، اميد را در دل افراد به وجود آورد و به ايشان اطمينان دهد كه آنان نيز مي توانند به افرادي پاك و بي گناه مبدل شده و به شخصيتي دست يابند كه انان را به عنوان فرزندان خدا آشكار كند. AA 69.4

عيسي غالب اوقات افرادي را مي ديد كه به سوي شيطان كشيده شده بودند و قدرت رها شدن از دام او را نداشتند، او با چنين افرادي كه نااميد، بيما، فريب خورده و گناهكار بودند، با كلام محبت آميز سخن مي گفت، كلامي كه مورد نياز و فهميده مي شد. او فراد ديگري را مي ديد كه با دشمن يعني شيطان در جنگي تن به تن درگير بودند. عيسي چنين افرادي را تشويق به استقامت مي كرد و به آنان اطمينان مي داد كه پيروز خواهند شد، چرا كه فرشتگان خدا از آنان طرفداري مي كردند و به ايشان پيروزي اعطا مي كردند. AA 70.1

آناني را كه او بدين ترتيب ياري مي كرد، ايمان مي آوردند كه كسي وجود دارد كه آنان مي توانند با اعتماد كامل به او توكل كنند. كسي كه با همدردي به اسرار ايشان گوش فرا مي داد و سر ايشان را افشاء نمي كرد. AA 70.2

عيسي نه تنها شفا دهنده جسم، بلكه شفا دهنده روح هم بود. رنج و درد افراد در هر شرايطي توجه وي را جلب مي كرد و او با علاقمندي باعث تسكين رنجديدگان، مي شد، زيرا سخنان مهربانانه او همچون مرهمي آرام بخش بود. هيچكس نمي توانست بگويد كه او معجزه اي را جز براي خوبي ديگران انجام داده باشد. قدرت شفا بخش محبت از او خارج مي شد و به مريضان و رنجديدگان مي رسيد. بدين ترتيب عيسي آرام و بي سر و صدا، درست از همان ابتداي كودكي، به مردم كمك مي كرد و به همين دليل بود كه پس از خدمت علني او بسياري با خوشحالي به سخنانش گوش فرا مي دادند. AA 70.3

با اين وجود، عيسي سرتاسر كودكي، نوجواني و جواني، تنها بود. او با پاكي و صداقت، چرخشت را به تنهايي پايمال نمود و، احدي از قوم با او نبود. او بار سنگين و هولناك مسئوليت نجات انسان را بر دوش گرفت. عيسي مي دانست كه اگر در مباني و اهداف بشري دگرگوني تعيين كننده اي صورت نگيرد، هم گم شده و هلاك خواهند شد و بار سنگين چنين مسئوليتي بر دوش او گذاشته شده بود، درك كند. او با تمركز بر روي چنين هدفي و براي تبديل شدن به نور جهان، طرح زندگي خود را به اجرا در آورد. AA 70.4