هنگامی که پولس را برای محاکمه در برابر امپراتور نرون احضار کردند پیش بینی ها خبر از مرگ قطعی می داد. ماهیت جدی جرم بر علیه اش اقامه شد و دشمنی حاکم نسبت به مسیحیان جای کمی برای امید به سرانجام خوشبینانه باقی گذاشت. ARPer 401.1
در میان یونانیان و رومیان رسم بود که اجازه دهند متهم از امتیاز استخدام یک وکیل برای دفاع از طرفش در حضور دادگاه برخوردار شود. با استفاده از نیروی استدلال، نطق آتشین و یا خواهش و تمنا، دعا و گریه چنین وکیل مدافعی اغلب رأی دادگاه را به نفع زندانی تضمین می کرد و یا در صورت ناتوانی به مانند این پرونده، به تخفیف در شدت حکم می انجامید. ولی زمانی که پولس در برابر نرون حاضر شد کسی پیش قدم نمی شد تا بعنوان مشاور و یا وکیلش عمل کند؛ هیچ دوستی حضور نداشت تا از اتهامات اقامه شده بر علیه او و یا از استدلال هایی که در دفاع از خود مطرح کرده بود گزارشی تهیه کند. در میان مسیحیان روم کسی نبود که جلو بیاید و در آن ساعت طاقت فرسا در کنارش بایستد. ARPer 401.2
تنها گزارش موثق از این واقعه توسط خود پولس در نامه دومش به ARPer 401.3
تیموتائوس ارائه شده است. پولس رسول می نویسد «در اولین محاكمه من کسی جانب مرا نگرفت، همه مرا ترک كردند. خدا این کار را به حسابشان نگذارد. امّا خداوند با من بود و قدرتی به من عطا كرد كه توانستم تمام پیام را اعلام كنم و آن را به گوش تمام ملل غیر مسیحی برسانم و به این وسیله از دهان شیر رهایی یافتم.» رساله دوم به تیموتائوس فصل ۴ آیه های ۱۶ و ۱۷. ARPer 402.1
پولس در حضور نرون چه تضاد قابل توجهی! پادشاه مغرور که در حضورش مرد خدا قرار بود بخاطر ایمانش پاسخگو باشد به بالاترین قدرت، اقتدار و ثروت زمینی و همچنین پست ترین عمق رذالت و جنایت رسیده بود. در قدرت و عظمت بی رقیب بود. کسی قادر نبود اقتدارش را زیر سوال ببرد و کسی را یارای مخالفت با خواسته اش نبود. پادشاهان تاج هایشان را جلوی پایش می اندازند. ارتش های قدرتمند به فرمانش رژه می روند و پرچم های برافراشته کشتی های جنگی اش دلالت بر پیروزی دارند. مجسمه اش در راهروهای محکمه برپا شده بود و احکام سناتورها و تصمیمات قاضی ها طنین اراده او بود. میلیونها تن به دستوراتش سر تعظیم خم می کردند. اسم نرون جهان را به لرزه می انداخت. مسبب رنجش او بایستی دارایی، آزادی و زندگی اش را از دست بدهد و اخم و عصبانیتش ترسناک تر از طاعون بود. ARPer 402.2
زندانی کهنسال بدون پول، دوستان و مشاور در حضور نرون ایستاد—قیافه امپراتور پیشینه شرم آور آن اغراض نفسانی شدید که از درون زبانه می کشید را منعکس می کرد؛ چهره متهم حاکی از قلب در آرامش با خدا بود. تجربه پولس یکی از نمونه های فقر، فداکاری و رنج دیدگی بود. با وجود تحریف واقعیت، مذمت و توهین متمادی که دشمنانش برای ترساندن او بکار گرفته بودند ولی او بی باکانه معیارهای صلیب را بر فراز نگه داشته بود. او به مانند استادش غریب سرگردان بود که شبیه به او زندگی کرده بود تا بشریت را برکت دهد. چطور نرون شخصی هوس باز، ظالمی شهوتران و سودایی مزاج می توانست سیرت و انگیزه های این پسر خدا را فهمیده و تقدیر کند؟ ARPer 402.3
آن تالار وسیع از جمعیتی مشتاق و بی قرار پر شده بود که جنب و جوش می کرد و به جلو فشار می آورد تا همه آنچه که باید اتفاق بیافتد را ببیند و بشنود. از عالی مقام و دون پایه همه آنجا بودند، فقیر و غنی و حکیم و بی سواد، مغرور و فروتن همگی به یک اندازه به دانش حقیقی راه زندگی و نجات نیازمند بودند. ARPer 402.4
یهودیان تهمت های قدیمی اغتشاش و بدعت را بر علیه پولس اقامه کردند و یهودیان و رومیان او را به فتنه آتش سوزی شهر متهم کردند. در هنگامی که این اتهامات بر علیه پولس ادا می شدند او متانت مداوم خود را حفظ کرد. مردم و قاضیان با شگفتی به او نگاه می کردند. آنها در محکمه های بسیاری حضور داشتند و به چهره مجرمان بسیاری نگاه کرده بودند ولی هرگز شخصی که چنین آرامش مقدس بر چهره داشته باشد مانند این زندانی حاضر ندیده بودند. چشمان قاطع حاکمان که عادت به بررسی چهره های زندانی داشت قیافه پولس را برای مدرک اندکی گناهکار بودن بیهوده جستجو می کرد. زمانی که به او برای دفاع از خودش اجازه صادر شد همه با علاقه ای شدید گوش می دادند. ARPer 403.1
بار دیگر پولس فرصت یافت تا در برابر جمعیت متعجب پرچم صلیب را برافرازد. همین که با دقت به این جمعیت یهودیان، یونانیان و رومیان و همچنین خارجی های سرزمین های دیگر نظر انداخت جانش با اشتیاقی شدید برای نجات ایشان به شوق آمد. نظرش از واقعه اخیر دور شد از خطراتی که او را احاطه کرده بود، از سرنوشت وحشتناکی که به نظر بسیار نزدیک بود. او تنها عیسی آن شفیع که در حضور خدا در قبال گناهکاران شفاعت می کرد را می دید. پولس با قدرت و سخنوری فراتر از بشری حقایق انجیل را ارائه کرد. او نظر شنوندگانش را به قربانی عرضه شده برای بشر ساقط جلب کرد. او اعلام کرد که قیمتی بی حد و حصر برای نجات انسان پرداخته شده است. برای او مقرر شده بود تا با تخت خدا سهیم شود. بوسلیه فرشتگان پیام رسان زمین به آسمان متصل می شد و همه اعمال انسان ها چه خوب و چه بد در برابر چشمان داور لایتناهی کشوده می شوند. ARPer 403.2
اینگونه نماینده حقیقت عرضحال نمود. او بعنوان نماینده خدا چون ایماندار در میان بی ایمانان، وفادار در میان بی وفاها ایستاد و صدایش به مانند صدایی از آسمان بود. در کلام و یا دیده ترس، حزن و ناامیدی وجود ندارد. او قوی در وجدان بی گناه، ملبس به زره کامل حقیقت شادی می کرد که پسر خداست. سخنانش می بایست بعنوان فریاد پیروزی در غریو جنگ به صدا در آید. او آرمانی را اعلام می کرد که زندگی اش را به آن اختصاص داده بود و تنها آرمانی بود که نمی توانست شکست بخورد. اگر چه او ممکن بود از بین برود ولی انجیل نابود نخواهد شد. خدا زنده است و حقیقتش پیروز خواهد شد. ARPer 403.3
بسیاری که در آن روز او را مشاهده کردند «صورت او را مانند صورت یک فرشته دیدند.» اعمال رسولان فصل ۶ آیه ۱۵. ARPer 404.1
این جمعیت پیش از این هرگز به سخنانی اینچنین گوش نداده بود. این سخنان به تار صوتی که در قلب های حتی سنگدل ترین اشخاص می جنبید را ضربه زد. حقیقت، واضح و متقاعد کننده اشتباه را به زانو در آورد. نور در اذهان بسیاری که بعدها با شادمانی پرتوهایش را دنبال کردند درخشید. حقایقی که در آن روز به زبان آمد مقدر شد تا قومها را بلرزاند و همیشه باقی بماند تا وقتی لبانی که آنها را بر زبان آوردند در مدفن شهادت ساکت گردد قلب انسان ها را تحت تأثیر قرار بدهد. ARPer 404.2
نرون پیش از این هرگز حقیقت را به مانند این وهله نشنیده بود. پیش از این هرگز چنین احساس گناه عظیمی از زندگی خودش بر او آشکار نگردیده بود. نور آسمان به فضاهای آلوده به گناه جانش رسوخ نمود و در وحشت بر خود لرزید در اندیشه دادگاهی که او، حاکم جهان سرانجام در آن حاضر خواهد شد و اعمالش اجر عادلانه خودشان را دریافت خواهند کرد. او از رسول خدا هراسید و شهامت نداشت بر علیه او حکم صادر کند علیه کسی که هیچ تهمتی به اثبات نرسیده بود. احساس ترس و وحشت برای مدتی روح تشنه به خونش را مهار نمود. ARPer 404.3
آسمان برای مدتی کوتاه برای نرون گناهکار و سنگدل کشوده شد و آرامش و طهارتش به نظر خوش آیند آمد. آن هنگام فراخوان فیض حتی به او هم قابل تعمیم شد. ولی تنها برای یک لحظه اندیشه بخشش به آغوش کشیده شد سپس فرمانی صادر شد تا پولس به محبسش برگردانده شود و هنگامی که درب بر فرستاده خدا بسته شد درب بخشش برای همیشه بر امپراتور روم بسته شد. هیچ پرتو نوری از آسمان هرگز برای نفوذ به تاریکی که او را احاطه کرده بود داده نشد. خیلی زود او باید بخاطر مکافاتی که داوری خدا ببار می آورد رنج می کشید. ARPer 404.4
خیلی طول نکشید که بعد از این اتفاق نرون در لشکرکشی دریایی مفتضحانه اش به یونان آنجا که او خود و پادشاهی اش را به هرزگی فرومایه و خفت آور تحقیر نمود. او در بازگشت با روم با غرور و تظاهری عظیم خودش را با درباریان محصور کرد و خود را درگیر صحنه های فسق و فجور مشمئز کننده کرد. در بحبوحه این عیاشی صدای همهمه ای در خیابان ها به گوش ARPer 404.5
رسید. قاصدی فرستاده شد تا علت را جویا شود و با خبر ترسناکی که گالبا بعنوان سردسته ارتش به سرعت به سوی روم می تازد برگردد و اینکه فتنه در شهر انتشار یافته و خیابان ها از جماعت خشمگین پر گشته که جان امپراتور و حامیانش را تهدید می کند و به سرعت به قصر نزدیک می شوند. ARPer 405.1
نرون در این لحظه خطرناک مانند پولس با ایمان خدای قادر و رحیمی که به آن تکیه کند نداشت. از ترس جفا و شکنجه احتمالی که بطور اجباری توسط این جماعتی به او تحمیل می شد حاکم بدبخت فکر کرد تا با دستان خود به زندگی اش پایان دهد ولی در همان لحظه بحرانی شجاعتش برای انجام این کار را از دست داد. او با حالتی بسیار مضطرب مفتضحانه از شهر گریخت و در خانه ای روستایی در چندین کیلومتری پناه گرفت ولی بی فایده بود. مخفیگاهش خیلی زود لو رفت و همین که سواری در تعقیبش به او نزدیک شد برده ای را به یاری فراخواند و زخم مهلکی به خودش وارد ساخت. بدین ترتیب نرون ستگمر در ابتدای سی و دو سالگی مرد. ARPer 405.2