Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

آرزوی اعصار

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 25—«فراخوانی در کنار دریا»

    خورشید بر روی دریاچه جلیل در جال طلوع بود و شاگردان، خسته از تلاش بی ثمر شبانه، آرام و بی صدا در قایق های ماهیگیری خود بر روی دریاچه استراحت می کردند. عیسی برای ساعتی استراحت به کنار دریا آمده بود. او می خواست در آن صبح زود، برای لحظاتی دور از جمعیتی که هر روزه در پی او روان بودند، به استراحت بپردازد. اما خیلی زود مردم در اطراف وی گرد آمدند. هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می شد به حدّی که جمعیت از هر سو او را احاطه کرده بود.AA 216.1

    در این اثنا، شاگردان نیز به ساحل رسیده بودند و عیسی برای خلاصی از فشار طاقت فرسای جمعیت به داخل قایق پطرس قدم گذاشت و از او خواست قایق را اندکی از ساحل دور کند. عیسی از درون قایق بهتر می توانست به وسیله جمعیت دیده و شنیده شود. بنابراین بر قایق نشست و به تعلیم مردم پرداخت.AA 216.2

    برای فرشتگان، چه منظره با شکوهی بود تا در آن تعمق کنند!! فرمانده پرجلال ایشان در قایق یک ماهیگیر، قایقی که به وسیله امواج ناآرام دریا به چپ و راست در نوسان بود، نشسته بود و اخبار مسرت بخش نجات و رستگاری را به جمعیتی که در ساحل ایستاده بودند، اعلام می کرد.AA 216.3

    او که مایه افتخار آسمان بود، حقایق عظیم و خارق العاده ملکوت خویش را برای مردم عادی که در هوای آزاد ایستاده بودند، اعلام می کرد.AA 216.4

    این مکان، چشم انداز بسیار مناسبی برای خدمت او محسوب می شد. دریاچه، کوه ها، مزارع پهناور، نور خورشید که تمام زمین را پوشانده بود، همه برای روشن کردن تعالیم او و نقش کردن آن بر اذهان مردم تدارک دیده شده بود. هیچ یک از تعالیم او بی ثمر نبود و هر پیامی که از دهان او صادر می شد، چون کلام حیات بخش جاودانی مورد پذیرش اشخاص قرار می گرفت. هر لحظه به تعداد جمعیتی که در کنار ساحل گرد آمده بودند، افزوده می شد. مردان سالخورده ای که به چوب دستی های خود تکیه داده بودند، روستائیان سخت کوش که از دامنه کوهستان ها آمده بودند، ماهیگیرانی که در دریاچه برای صید ماهی تلاش می کردند، بازرگانان، معلمان، ثروتمندان و فرهیختگان، پیر و جوان، مریضان و رنجدیدگان را به حضور او می آوردند تا به سخنان معلم آسمانی گوش فرا دهند. انبیاء عهد عتیق برای دیدن چنین چشم اندازی انتظار کشیده و آن را چنین توصیف کردند، “دیار زبولون و نفتالی، درکنار دریا، فراسوی اردن، جلیل امت ها، مردمی که در تاریکی به سر می بردند، نوری عظیم دیدند و بر آنان که در دیار سایه مرگ می زیستند، روشنایی درخشید.” (متی 4 آیات 15 و 16).AA 216.5

    عیسی در موعظه کنار دریاچه، به غیر از جمعیتی که در ساحل جنیسارت بودند، مخاطبان دیگری را نیز در ذهن خود در نظر گرفته بود. او با نگاهی اجمالی به اعصار آینده، یاران امین و وفادارش را می دید که در زندان، در سالن دادگاه و در تنهایی رنج و درد و وسوسه گرفتار شده اند. تمامی صحنه های مربوط به شادی، مبارزه و پریشانی در پیش روی او آشکار شده بود. در سخنان گفته شده به آنانی که در اطراف وی جمع شده بودند،AA 217.1

    او هم چنین به این دسته از افراد نیز همان سخنانی را می گفت که به عنوان پیام امید در سختی ها، پیام تسلی بخش در رنج ها و نور آسمانی در تاریکی به ایشان می رسید. صدایی که از قایق ماهیگیران دریاچه جلیل سخن می گفت، از طریق روح القدس شنیده خواهد شد که سخنان آرامش بخش را تا انتهای زمان به دل های انسانی بازگو می کند.AA 217.2

    پس از اینکه سخنان عیسی به پایان رسید، روی به پطرس کرده و گفت: قایق را به جایی عمیق ببر و تورها را برای صید ماهی در آب افکن، اما پطرس دلسرد و مأیوس بود. او تمامی شب، چیزی صید نکرده بود و در خلال ساعات تنهایی، به سرنوشت یحیای تعمید دهنده که در سیاهچال زندان و در تنهایی زجر می کشید، اندیشیده بود. پطرس به آینده و به چشم اندازی که پیش روی عیسی و پیروانش قرار داشت و به دشواری هایی که عیسی برای انجام رسالت خویش در یهودا با آن روبرو شده بود و به دشمنی کاهنان و علمای دین یهود اندیشیده بود. او حتی در حرفه خویش که ماهیگیری بود، شکست خورده بود و هم چنان که به تورهای خالی از ماهی نگاه می کرد، آینده را بسیار تاریک و ناامیدکننده می دید. بنابراین در پاسخ به عیسی گفت: استاد، همه شب را سخت تلاش کردیم و چیزی نگرفتیم، اما چون تو می گویی، تورها را در آب خواهیم افکند. “شب، بهترین زمان مناسب برای افکندن تورها و صید ماهی در آب های روشن و آرام دریاچه بود. بعد از تلاش سخت شبانه که هیچ موفقیتی به همراه نداشت، افکندن تورها در روز مأیوس کننده و کار بیهوده ای بود، اما چون عیسی فرمان داده بود، شاگردان اطاعت کردند، زیرا استادشان را دوست می داشتند. سرانجام شمعون و برادرش تورها را در آب افکندند و هنگامی که سعی کردند تورها را بالا بکشند. تعداد ماهی ها آن قدر زیاد بود که چیزی نمانده بود تورهایشان پاره شود.AA 217.3

    از این رو، از یعقوب و یوحنا که در قایق دیگر نشسته بودند، خواستند تا به یاری ایشان آیند. بعد از اتمام ماهیگیری، هر دو قایق را آنقدر از ماهی پر کردند که چیزی نمانده بود در آب فرو روند.AA 218.1

    اکنون پطرس به قایق ها و محموله آن فکر نمی کرد. او قبلاً هرگز چنین معجزه ای را ندیده بود و این معجزه برای او، قدرت الهی عیسی را آشکار کرد. او در عیسی، کسی را دید که تمامی طبیعت را تحت کنترل خود داشت. حضور الهی عیسی، ناپاکی او را آشکار کرد و محبت او به استادش، شرم ناشی از بی ایمانی خود او، قدردانی و حق شناسی ناشی از لطف و مرحمت مسیح و بالاتر از همه، احساس ناپاکی در حضور ذات مقدس الهی، سراسر وجودش را فرا گرفت و در حالی که دوستانش تورها را بالا می کشیدند، پطرس در مقابل منجی زانو زده و گفت، “ای خداوند، از من دور شو، زیرا مردی گناهکارم.”AA 218.2

    همین حضور قدوسیت الهی بود که باعث شده بود تا دنیال نبی همانند یک مرده در مقابل فرشته خداوند بر زمین افتد. دانیال در مورد این واقعه چنین نوشته بود، “قوت در من باقی نماند و خرمی من به پژمردگی مبدل گردید و دیگر هیچ طاقت نداشتم” (دانیال 10 آیه 8). به همین ترتیب بود، هنگامی که اشعیاء نبی جلال خداوند را مشاهده نمود و گفت، “وای بر من که هلاک شده ام زیرا که مرد ناپاک لب هستم و در میان قوم ناپاک لب ساکم و چشمانم یَهوَه صبا یوتِ پادشاه را دیده است.” (اشعیاء 6 آیه 5). بشریت با ضعف و گناهش در مقابل کمال الوهیت قرار می گرفت و کاملاً احساس ناپاکی و ضعف می کرد. این موضوع در مورد همه کسانی که شکوه و عظمت خداوند را مشاهده کرده اند، صدق می کند. پطرس به عیسی گفت، “زیرا مردی گناهکارم” با این حال به پاهای عیسی چسبیده بود و احساس می کرد که نمی تواند از او جدا شود.AA 218.3

    و منجی به او گفت، “مترس، از این پس، مردم را صید خواهی کرد” همان طور که اشعیاء با مشاهده قدوسیت خداوند به ناپاکی خود پی برده بود و پس از آن پیام الهی به او سپرده شده بود، به همان ترتیب، پطرس نیز با انکار خویشتن و اتکا به قدرت الهی، برای انجام کار مسیح فراخوانده شد. AA 218.4

    تا این زمان هیچ یک از شاگردان به طور کامل با عیسی همکاری نکرده بودند. آنان بسیاری از معجزات او را دیده و تعالیم او را شنیده بودند، اما به طور کامل حرفه سابقشان را رها نکرده بودند. زندانی شدن یحیای تعمید دهنده برای ایشان تجربه بسیار تلخی بود. اگر پیامد رسالت یحیی این چنین بود، آنان نمی توانستند به آینده استادشان که تمامی رهبران مذهبی بر علیه او با یکدیگر متفق شده بودند، امیدوار باشند. در آن شرایط دشوار، بازگشت به حرفه ماهیگیری، حتی برای زمانی کوتاه، موجب آرامش ایشان می گردید. اما اکنون عیسی از ایشان خواسته بود که زندگی گذشته را رها کرده و با وی همکاری کنند. پطرس دعوت را پذیرفته بود و با نزدیک شدن به ساحل، عیسی سه شاگرد دیگر را گفت، “مرا پیروی کنید که شما را صیاد مردم گردانم.” و آنان بی درنگ همه چیز را رها کرده و از پی او روانه شدند.AA 219.1

    عیسی پیش از اینکه از شاگردان درخواست کند که تورها و قایق های ماهیگیری را رها کنند، به ایشان اطمینان داده بود که خداوند همه نیازهای ایشان را تأمین خواهد کرد. استفاده از قایق های پطرس برای بشارت انجیل، از سوی خداوند به فراوانی پاداش داده شد. زیرا که او “همه کسانی را که او را می خوانند، به فراوانی برکت می دهد.” خداوند می فرماید، “بدهید تا به شما داده شود، پیمانه ای پُر، فشرده، تکان داده و لبریز در دامنتان ریخته خواهد شد.” (رومیان 10 آیه 12 — ولوقا 6 آیه 38).AA 219.2

    و خداوند خدمت شاگردان را با چنین پیمانه ای پاداش داد زیرا هر گونه فداکاری که در خدمت به او نشان داده می شود، بر حَسبَ “دولت بی نهایت فیض او” پاداش داده خواهد شد. (افسسیان 3 آیه 20- و 2 آیه 7).AA 219.3

    در خلال آن شب غم انگیز بر روی دریاچه، در آن هنگام که شاگردان از مسیح جدا بودند، بی اعتقادی و خستگی ناشی از تلاشی بیهوده، ایشان را بسیار غمگین و دلسرد کرده بود.AA 219.4

    اما حضور عیسی آتش ایمان را در دل های ایشان برافروخت و موجبات شادی و موفقیت ایشان را فراهم کرد. این موضوع در مورد ما نیز صدق می کند، هنگامی که از مسیح جدا می شویم، اعمال ما بی ثمر خواهد بود و نق نق زدن و بی اعتمادی کار آسانی است. اما هنگامی که او در کنار ما حضور دارد و تحت هدایت او تلاش می کنیم، حضور پرقدرت او مایه شادی وسعادت ما خواهد بود.AA 219.5

    کار شیطان این است که افراد را دلسرد کند، اما کار مسیح الهام بخش امید و ایمان به دل آدمی است.AA 220.1

    درس مهم تری که معجزه عیسی برای شاگردان به همراه داشت و برای ما نیز آموزنده می باشد، این است که او، کسی که کلامش توانست ماهیان را از دریا جمع آوری کند، هم چنین می تواند دل های آدمیان را تحت تأثیر قرار دهد و ایشان را با رشته های ناگسستنی محبت به سوی خود جلب کند تا بدین ترتیب، خادمان او به “صیادان انسان” تبدیل شوند.AA 220.2

    ماهیگیران جلیلی، افرادی متواضع و بی سواد بودند، اما مسیح، نور عالم، قادر بود که ایشان را برای مقام و موقعیتی که برگزیده بود، تربیت کند. منجی تعلیم و تربیت را حقیر نشمرد، زیرا زمانی که تعلیم و تربیت با محبت خداوند کنترل شود و برای خدمت به او اختصاص یابد، برکت محسوب می شود. اما مسیح از کنار مردان حکیم زمان خویش گذشت زیرا آنان آن قدر به خود متکی بودند که،AA 220.3

    نمی توانستند با انسان رنجدیده همدردی کرده و با مسیح همکاری کنند. این افراد به خاطر تعصباتشان، پذیرش تعالیم عیسی را باعث سرافکندگی خود می دانستند. عیسای خداوند، در طلب همکاری کسانی است که بتوانند فیض او را به دیگران منتقل کنند. اولین و مهم ترین درس برای کسانی که خواهان همکاری با خداوند می باشند، این است که به جای توکّل به خویش، به خداوند توکل کننند، در آن صورت، آماده خواهند بود تا شخصیت مسیح به ایشان اعطا شود. چنین درسی از طریق تعلیم در عالی ترین مدارس علمی کسب نمی شود، بلکه محصول حکمتی است که تنها از طریق معلم الهی کسب می شود.AA 220.4

    عیسی ماهیگیران بی سواد را انتخاب کرد، زیرا ایشان با آداب و سنت های غلط زمان خویش تعلیم ندیده بودند. ایشان مردانی با استعدادهای طبیعی و افرادی فروتن و تعلیم پذیر بودند افرادی که او می توانست برای انجام کار خویش تعلیم دهد. در میان مردم عادی، افرادی وجود دارند که فشار سنگین و خسته کننده کارهای روزانه را با صبر و شکیبایی تحمل می کنند، این افراد از توانایی ها و استعدادهای ذاتی خویش بی اطلاع هستند، استعدادهایی که اگر مورد توجه قرار گیرد، ایشان را هم ردیف شایسته ترین افراد عالم قرار خواهد داد. تنها، لمس دستی ماهر و توانا می تواند استعدادهای نهفته ایشان را بیدار کند. مردانی که عیسی برای همکاری دعوت کرده بود، جزو چنین افرادی بودند. او به ایشان این فرصت را داد تا با وی همکاری کنند.AA 220.5

    مردان بزرگ عالم هرگز چنین معلمی به خود ندیده بودند. این شاگردان پس از اینکه از سوی عیسی تعلیم یافتند، دیگر افرادی بی سواد و بی فرهنگ نبودند، زیرا از نظر فکر و شخصیت به شباهت عیسی در آمده بودند و مردم از ایشان تعلیم می یافتند زیرا که با عیسی به سر برده بودند.AA 221.1

    بزرگترین وظیفه تعلیم و تربیت این نیست که دانش صرف را انتقال دهد، بلکه وظیفه اصلی آن انتقال انرژی حیات بخشی است که از طریق تبادل اندیشه و همدلی حاصل می شود. تنها، حیات است که می تواند حیات را موجب شود. بنابراین چه افتخار عظیمی نصیب شاگردان شده بود، زیرا برای مدت سه سال با چشمه حیات بخش در ارتباط بودند، چشمه ای که تمامی هدف آن در برکت بخشیدن به جهان خلاصه شده بود. در میان شاگردان عیسی، یوخنا، شاگرد محبوب، بیشتر از هر کسی، خود را به قدرت حیات بخش و خارق العاده عیسی تسلیم کرده بود. او می گوید، “حیات ظاهر شد، ما آن را دیده ایم و بر آن شهادت می دهیم. ما حیات جاویدان را به شما اعلام می کنیم که با پدر بود و بر ما ظاهر شد. ” و” از پُری او ما همه بهره مند شدیم، فیض از پی فیض” (اول یوحنا 1 آیه 2. انجیل یوحنا 1 آیه 16).AA 221.2

    کسی که نسبت به مسیح بیشترین علاقه و محبت را ابراز می کند، بیشتر از همه نیکویی خواهد کرد. کسی که نفس خود را انکار می کند و به روح القدس اجازه می دهد تا در دل او عمل کند و زندگی خود را به طور کامل وقف خدمت به خداوند می کند، در مفید بودن او هیچ حد و مرزی وجود نخواهد داشت. اگر انسان نظم و انضباط مورد لزوم را بدون شکایت تحمل کند، خداوند هر روز و هر ساعت او را تعلیم خواهد داد زیرا او مشتاق است تا فیض خویش را به ما نشان دهد و اگر قوم او موانع را از میان بردارند، آن گاه خداوند از طریق کانال های انسانی، آب رستگاری را به فراوانی به ایشان عطا خواهد کرد. اگر افراد فروتن برای انجام کار نیکو تشویق می شدند و اگر دست های بازدارنده، از کار این مردان غیور ممانعت نمی کرد، امروزه به جای یک خادم، می بایستی صدها نفر برای مسیح خدمت می کردند.AA 221.3

    خداوند، افراد را همان طوری که هستند انتخاب کرده و ایشان را برای کار خویش تعلیم می دهد، به شرطی که آنان خود را به او تسلیم کنند. روح خداوند که در درون شخص پذیرفته شده است، تمامی استعدادهای او را شکوفا خواهد کرد و تحت هدایت روح القدس، فکر و ذهن که به طور کامل به خداوند اختصاص یافته اند، با هماهنگی رشد و تقویت می شود تا خواسته های خداوند را درک کرده و آن را تحقق بخشد. شخصیت ضعیف و مرّدد به شخصیتی قوی و ثابت قدم تبدیل می شود. ایمان و وفاداری دایمی به خداوند، ارتباط صمیمانه ای را میان عیسی و شاگردانش بنیان می نهد، طوری که فرد مسیحی در فکر و شخصیت به شباهت او در می آید. چنین فردی به واسطه ارتباط با مسیح از دیدگاه هایی روشن و وسیع برخوردار خواهد شد. قدرت درک او افزایش یافته و قدرت تشخیص او بهتر خواهد شد. کسی که آرزومند خدمت به مسیح می باشد، با قدرت حیات بخش آفتاب عدالت چنان قوی می شود که قادر خواهد بود برای جلال خدا ثمرات فراوانی به بار آورد.AA 221.4

    فرهیختگان دانش و هنر در طول تاریخ از زندگی فروتنانه مسیحیان که از سوی جهان به عنوان افرادی بی سواد معرفی شده بودند، درس های ارزشمندی را آموخته اند. اما این شاگردان گمنام در مدرسه ای تعلیم یافته بودند که در میان مدارس جهان، عالی ترین بود. آنان از کسی تعلیم یافته بودند که هیچ کس مانند او “سخن نمی گفت.”AA 222.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents