Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

آرزوی اعصار

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 44—«آيت حقيقي»

    «عيسي از سرزمين صور بازگشت و از راه صيدون به سوي دريا رفته، از ميان قلمروي دكاپوليس عبور كرد.» (مرقس 7 آيه 31). در همين ناحيه دكاپووليس بود كه ديوزدگان شفا يافته بودند و در اين ناحيه بود كه از هلاكت گله بزرگ خوك ها وحشت زده شده و او را مجبور كرده بودند كه آن ناحيه را ترك كند. اما آنان به سخنان رسولان مسيح كه در آنجا مانده بودند، گوش فرا داده، اكنون اشتياق داشتند كه با عيسي ملاقات كنند. هنگامي كه عيسي مجددا به آن ناحيه آمد، جمعيت در اطراف او اجتماع كردند و مردي را نزد او آوردند كه هم كر بود و هم لكنت زبان داشت.AA 394.1

    اما عيسي بر طبق عادت، با گفتن سخني مرد را شفا نداد بلكه او را از ميان جماعت بيرون آورده، به كناري برد و انگشتان خود را در گوش هاي او گذاشت و سپس زبان او را لمس كرد، آنگاه به سوي آسمان نظر كرد و از اين كه گوش هاي مرد نمي توانست كلام حقيقت را بشنود و زبان وي قادر نبود كه عيسي را به عنوان نجات دهنده اقرار كند، با تفكر، آه عميقي كشيد و گفت: «باز شو!» و در دم گوش هاي آن مرد باز شد و گرفتگي زبانش بر طرف گرديد. اما عيسي وي را قدغن كرد كه اين موضوع را به كسي نگويد اما مردم در همه جا از اين واقعه سخن مي گفتند.AA 394.2

    عيسي سپس رهسپار كوه شد و در آنجا جمعيتي انبوه نزد او آمدند و با خود، مريضان و لنگان را آورده، پيش پاي عيسي گذاشتند و او همه ايشان را شفا بخشيد. مردم با وجودي كه بت پرست بودند، در شگفت شده، خداي اسراييل را ستايش كردند. مردم به مدت سه روز در اطراف منجي ازدحام كردند، شب ها در فضاي باز كوهستان خوابيدند و روزها با اشتياق فراوان به سخنان مسيح گوش دادند و اعمال او را مشاهده كردند. بعد از گذشت سه شبانه روز خوراكشان به اتمام رسيد. عيسي نمي خواست ايشان را گرسنه روانه كند بنابراين شاگردان خود را فراخواند تا ايشان را خوراك دهند، اما شاگردان مجددا بي ايماني خود را آشكار كردند. آنان در بيت صيدا ديده بودند كه چگونه با بركت مسيح، ذخيرا اندكشان براي خوراك دادن چنان جمعيتي كفايت كرده بود با اين حال همه آنچه را كه داشتند، نياوردند و به قدرت او كه مي توانست ذخيره آنان را براي سير كردن جمعيت گرسنه بركت دهد، اعتماد نكردند. علاوه بر اين، كساني كه او در بيت صيدا خوراك داده بود، يهودي بودند اما جمعيت حاضر از اقوام بت پرست و غير يهودي به شمار مي رفتند. تعصب يهودي هنوز در قلب شاگردان ديده مي شد، بنابراين به عيسي گفتند: «در اين بيابان از كجا مي توانيم نان كافي براي سير كردن چنان جمعيتي فراهم آوريم؟» اما براي اينكه از كلام او اطاعت كنند، آنچه را كه شامل هفت نان و دو ماهي بود به نزد او آوردند.. همه خوردند، غير از زنان و كودكان، چهار هزار تن بودند و عيسي آنان را با دلي شاد و سپاسگذار مرخص كرد.AA 394.3

    سپس عيسي با شاگردانش سوار قايق شد و با عبور از درياچه به ناحيه مجدل كه در انتهاي جنوبي دشت جنيسارت واقع شده بود، عزيمت نمود. در ناحيه صدور و صيدون، روح عيسي از ايمان و اعتقاد خارق العاده زن فينيقي به وجد آمده بود. مردم بت پرست در دكاپوليس با شادي او را پذيرفته بودند.AA 395.1

    اما اكنون كه بار ديگر به سرزمين جليل قدم مي نهاد، جايي كه قدرت او به طرز قابل توجهي آشكار شده بود، جايي كه بيشترين اعمال شفقت آميز را انجام داده و بيشترين تعاليمش را بيان كرده بود، ولي با بي ايماني و بي اعتقادي تحقير آميزي رويرو مي شد.AA 395.2

    گروهي از فريسيان و صدوقيان به نمايندگي از سوي طبقه ثروتمند و گروه كاهنان و شكاكين و اشراف زادگان قوم نزد عيسي آمدند. در ميان دو گروه فريسيان و صدوقيان دشمني فوق العاده اي وجود داشت. صدوقيان براي حفظ موقعيت و قدرت خود در پي جلب حمايت حاكمان قدرت بودند و از سوي ديگر فريسيان با ميدان دادن به كينه و نفرت عمومي عليه روميان در انتظار فرصتي بودند تا از زير يوغ بردگي هيئت حاكمه نجات يابند. اما اكنون فريسيان و صدوقيان عليه مسيح با يكديگر متحد شده بودند. دو طبقه مشابه همواره در جستجوي يكديگرند و شرير هرجا كه باشد، براي نابودي نيكويي با شرير همكاري مي كند.AA 395.3

    اكنون فريسيان و صدوقيان نزد عيسي آمدند و از او خواستند تا آيتي آسماني به آنان بنماياند. در ايام يوشع، هنگامي كه اسراييليان در بيت حورون با كنعانيان به نبرد پرداختند، خورشيد تا زمان كسب پيروزي قوم به فرمان رهبران بي حكت مانده بود و در طول تاريخ اسراييل آيات و معجزات مشابهي به وقوع پيوسته بود.AA 395.4

    از عيسي نيز چنين آيتي طلب مي شد اما يهوديان نيازمند چنين آياتي نبودند زيرا شواهد ظاهري نمي توانست به نفع ايشان باشد، آنچه كه در مورد نياز ايشان بود، آگاهي عقلاني نبود بلكه بازسازي معنوي بود.AA 396.1

    و عيسي بديشان گفت: «اي رياكاران! شما نيك مي دانيد چگونه سيماي آسمان را تعبير كنيد، اما از تعبير نشانه هاي زمان هاي ناتوانيد!»AA 396.2

    سخنان عيسي كه با قدرت روح القدس بيان مي شد و آنان را نسبت به گناه ملزم مي نمود، همان آيتي بود كه خداوند براي نجات و رستگاري ايشان نمايانده بود. آياتي كه از سوي خداوند نمايان مي شدفقط براي اثبات رسالت مسيح بود. سرودهايي كه فرشتگان براي چوپانان مي خواندند و ستاره اي كه مجوسيان را براي يافتن محل تولد عيسي رهبري كرده بود و كبوتر و ندايي كه در روز تعميد عيسي از آسمان فرود آمد، همه اينها آياتي بودند كه مسيح بودن او را تاييد مي نمودند.AA 396.3

    عيسي آهي از دل برآورد و گفت: «چرا اين نسل خواستار آيت است؟ اما آيتي به آنها داده نخواهد شد جز آيت يونس نبي.» زيرا همان گونه كه يونس سه شبانه روز در شكم ماهي بزرگ بود، پسر انسان نيز بايد سه شبانه روز در دل زمين مي ماند و همان گونه كه موعظه يونس براي مردم نينوا آيتي بود، موعظه مسيح نيز براي نسل او آيتي محسوب مي گشت. اما در پذيرش كلام خداوند چه تضادي به چشم مي خورد! مردمان بزرگترين شهر مشرك از شنيدن اخطار الهي به لرزه افتاده بودند، پادشاهان و شاهزادگان، خويشتن را متواضع و فروتن نموده بودند، بلندپايگان و ضعيفان، فرياد استغاثه خود را به آسمان بلند كرده بودند و رحمت خداوند به ايشان داده شده بود و دعاهايشان مستجاب گرديده بود. «مردم نينوا در روز داوري با اين نسل برخواهند ساخت و محكومشان خواهند كرد، زيرا آنها در اثر موعظه يونس توبه كردند و حال آنكه كسي بزرگتر از يونس اينجاست.» (متي 12 آيه 40 و 41).AA 396.4

    تمامي معجزات مسيح آيتي آسماني محسوب مي شدند. او همان كاري را كه در مورد مسيح پيش بيني شده بود، انجام مي داد. اما بخشش و رحمت خداوند براي فريسيان نوعي توهين به مقدسات به شمار مي رفت. رهبران يهود با بي اعتنايي بي رحمانه اي به رنج و اندوه بشر نظاره مي كردند.AA 396.5

    در بسياري از موارد، خودخواهي و ظلم ايشان باعث بروز مصيبت مي گرديد، مصيبتي كه عيسي مي بايستي آن را از بين مي برد و به همين دليل معجزات عيسي از نظر فريسيان نوعي سرزنش و توبيخ محسوب مي گرديد.AA 396.6

    چيزي كه موجب مي شد تا يهوديان اعمال منجي را انكار كنند، عالي ترين گواه سيرت الهي او بود. بزرگترين خصوصيتي كه در معجزات مسيح ديده شد، اين بود كه تمامي معجزات او براي بركت دادن به بشريت انجام مي شد و عالي ترين گواه آمدن او از سوي خداوند اين بود كه زندگي وي سيرت و ذات الهي را آشكار مي كرد. او كلام خداوند را بيان نمود و كار خداوند را به انجام رسانيد و چنين حياتي بزرگتر از تمامي معجزات است.AA 397.1

    امروز نيز هنگامي كه پيام حقيقت بيان مي شود، بسياري چون يهوديان در طلب آياتي آسماني هستند و مي گويند براي ما معجزه اي انجام بده. اما مسيح همان گونه كه در بيابان و در پاسخ شيطان هيچ معجزه اي انجام نداد، در مقابل خواهش فريسيان نيز معجزه اي به انجام نرسانيد. قدرتي كه مسيح به ما مي دهد، براي تبرئه كردن خودمان يا ارضاء خواسته هاي ناشي از غرور و بي اعتقادي ما نيست. انجيل، سرشار از آيات و علاماتي است كه ريشه الهي دارد. آيا آزاد شدن ما از يوغ اسارت شيطان يك معجزه نيست؟ دشمني و عداوت عليه شيطان چيزي نيست كه در دل انسان وجود داشته باشد بلكه به وسيله فيض خداوند در دل آدمي جاي داده مي شود. هنگامي كه شخص، لجاجت و خود سري را رها مي كند و خود را با تمامي دل به عوامل آسماني خداوند تسليم مي نمايد، معجزه اي به وقوع مي پيوندد. هر زمان كه فردي تبديل مي شود و ياد مي گيرد كه خداوند را محبت نمايد و احكام او را نگاه دارد، وعده خداوند به انجام مي رسد، «و دل تازه اي به شما خواهم داد و روح تازه در اندرون شما خواهم نهاد.» (حزقيال 36 آيه 26).AA 397.2

    تغيير دل هاي انساني، تبديل شدن شخصيت بشر، معجزه اي است كه منجي جاويد را آشكار مي كند، همان نجات دهنده اي كه براي نجات جان ها عمل مي نمايد. زندگي كردن مداوم با مسيح بزرگترين معجزه به شمار مي رود و در موعظه كلام خداوند، آيتي كه اكنون و براي هميشه مي بايست نمايانده شود، حضور روح القدس است. روحي كه كلام خداوند را براي شنوندگان آن به قدرتي حيات بخش تبديل مي كند و اين است آيتي كه خداوند در مورد رسالت الهي فرزندش عيسي مسيح به جهانيان مي نماياند.AA 397.3

    آناني كه از عيسي خواستند تا آيتي آسماني به آنان بنماياند، آن چنان بي ايماني بودند كه شباهت خداوند را در سيرت و شخصيت او تشخيص نمي دادند. آنان نمي خواستند ماموريت او را كه انجام نوشته هاي موجود در كتب مقدس بود، درك كنند.AA 397.4

    عيسي در مثل مربوط به ثروتمند و ايلعازر به فريسيان گفت: «اگر به موسي و انبياء گوش نسپارند، حتي اگر كسي از مردگان زنده شود، مجاب نخواهد شد.” و هر آيتي كه از آسمان و زمين به ايشان نمايانده شود، سودي نخواهد داشت.AA 397.5

    عيسي آهي از دل برآورد و سپس جمعيت عيب جو و خرده گير را ترك گفته، مجددا با شاگردانش سوار قايق شد. آنان در سكوتي اندوه بار از درياچه عبور كردند و به سوي بيت صيدا، جايي كه پنج هزار نفر را خوراك داده بودند، روانه شدند. چون به آن سوي دريا رسيدند، عيسي بديشان گفت: «آگاه باشيد و از خمير مايه فريسيان و صدوقيان دوري كنيد.» يهوديان از ايام موسي عادت داشتند كه در عيد فصح، خمير مايه را از خانه هايشان دور كنند زيرا چنان تعليم ديده بودند كه آن را به عنوان سمبلي از گناه تلقي كنند.AA 398.1

    با اين همه، شاگردان معني سخنان عيسي را درك نكردند، زيرا هنگامي كه با عجله مجدل را ترك گفتند، فراموش كرده بودند كه جز يك قرص نان با خود بردارند و در خلال اين احوال چنين فهميدند كه عيسي با اشاره به اين مطلب، آنها را از خريد نان فريسيان و صدوقيان منع نموده است.AA 398.2

    بي ايماني و فقدان بصيرت روحاني موجب مي شد كه غالب اوقات سخنان مسيح را به درستي درك نكنند. اكنون عيسي زبان به ملايمت ايشان گشود زيرا فكر مي كردند كه او كسي كه با چند نان و دو ماهي، هزاران نفر را خوراك داده بود در آن موقعيت خطير فقط به خوراك دنيوي اشاره مي كند. اين خطر وجود داشت كه دلايل زيركانه فريسيان و صدوقيان، بر بي ايماني شاگردان تاثير بگذارد و موجب شود كه اعمال مسيح را حقير و كوچك تلقي كنند.AA 398.3

    شاگردان تصور مي كردند كه استاد ايشان مي بايست به تقاضاي فريسيان و صدوقيان در نماياندن آيتي آسماني پاسخ دهد. آنان ايمان داشتند كه او قادر به انجام اين كار مي باشد، زيرا نشان دادن چنان آيتي مي توانست مخالفت دشمنان او را آرام كند. اما آنان رياكاري فريسيان و صدوقيان را تشخيص نداده بودند.AA 398.4

    ماه ها بعد، «هنگامي كه هزاران تن گرد آمدند، چندان كه بر يكديگر پا مي نهادند»، عيسي همان سخنان را تكرار نمود كه، «از خمير مايه فريسيان كه همانا رياكاري است، دوري كنيد. (لوقا 12 آيه 1).AA 398.5

    خمير مايه اي كه در نان قرار داده مي شود به تدريج عمل مي كند و تمامي آن را به طبيعت خود تغيير مي دهد. بنابراين اگر ريا و تزوير در دل نفوذ كند، سيرت و شخصيت را فرا مي گيرد.AA 398.6

    مسيح نمونه بارز رياكاري فريسيان را در محكوم كردن آشكار عمل «قربان” مورد سرزنش قرار داده بود. عملي كه به وسيله آن انجام وظايف فرزندي تحت پوشش تظاهر به سخاوتمندي به هيكل، مورد بي اعتنايي قرار مي گرفت. كاتبان و فريسيان، سعي داشتند تا اصول گمراه كننده را به آيين ها و عبادات مذهبي وارد كنند. آنان اهداف و جهت گيري تعاليم خود را از انتظار پنهان مي كردند،AA 399.1

    و در هر فرصتي اين تعاليم را با مهارت خاصي به مردم تلقين مي كردند و هنگامي كه يكي از اصول مربوط به اين تعايم غلط و دروغين پذيرفته مي شد، مانند خمير در نان عمل مي كرد و به تدريج تمامي سيرت و شخصيت مردم را تغيير مي داد.AA 399.2

    امروز نيز همان نيروها در حال عمل كردن مي باشند و سعي مي كنند كه شريعت خداوند را مطابق اعمال خود تفسير و تشريح نمايند. اين طبقه، شريعت را به طور مستقيم مورد حمله قرار نمي دهد بلكه با مطرح كردن فرضيه هاي نظرپردازانه سعي مي كند كه اصول شريعت را از بنياد متزلزل سازند. رياكاري فريسيان محصول منفعت طلبي و خودخواهي بود زيرا اشتياق به تمجيد شدن هدف نهايي زندگي آنان بود و همين موضوع بود كه موجب شد تا كتب مقدسه را مورد تحريف و سوء استفاده قرار دهند و در نتيجه از درك اهداف رسالت مسيح عاجز شوند. شاگردان مسيح نيز از خطر چنين شرارت مخفيانه اي مصون نبودند.AA 399.3

    آناني كه خود را در صف پيروان عيسي مي ديدند، اما حاضر نبودند كه همه چيز را به خاطر او رها كنند، به ميزان فوق العاده اي تحت تاثير دلايل فريسيان قرار مي گرفتند. آنان غالب اوقات ميان ايمان و بي ايماني مردد بودند و گنجينه عظيم حكمت و معرفت را كه در مسيح پنهان بود، تشخيص نمي دادند. حتي شاگردان كه ظاهرا فكر مي كردند همه چيز را به خاطر عيسي رها كرده اند، با تمامي دل نمي توانستند اميال قلبي خود را كنترل كنند و آنان نيز در جستجوي چيزي براي خود بودند و همين روحيه بود كه باعث شد براي كسب مقام عالي تر با يكديگر مجادله كنند و همين روحيه بود كه ميان ايشان و مسيح حايل و باعث شد كه با ماموريت ايثارگرانه و فداكارانه او، كمتر احساس همدردي كنند و از درك نمودن سرّ نجات و رستگاري ناتوان شوند. همان طوري كه خمير مايه اگر به حال خود رها شود، موجب فساد مي گردد، به همان طريق روح خودخواهي و منفعت طلبي اگر در دل پرورده شود، جان آدمي را فساد و هلاك مي گرداند. امروز نيز مانند گذشته، اين گناه گمراه كننده و پنهان، در ميان پيروان عيسي گسترده و شايع است!AA 399.4

    غالب اوقات، خدمت ما براي مسيح و مصاحبت ما با يكديگر به خاطر اشتياق پنهان به جاه و مقام، آلوده و ضايع مي گردد. افكار ما پيوسته آماده پذيرش قدرداني و تحسين ديگران مي باشد. عشق به خود پرستي، و ميل به انتخاب راهي سهل تر از آنچه كه خداوند مقرر فرموده است، باعث مي شود كه فرضيه هاي انساني و عادات و رسوم دنيوي جايگزين اصول و مفاهيم الهي گردد. عيسي در سخناني هشدار دهنده به شاگردان خود گفت: «آگاه باشيد و از خمير مايه فريسيان دوري كنيد.»AA 400.1

    مذهب مسيح چيزي جز صداقت و بي ريايي نيست. غيرت براي جلال خداوند انگيزه اي است كه روح القدس در قلب آدمي به وجود مي آورد و فقط عمل واقعي روح القدس مي تواند چنين انگيزه اي را ايجاد كند. تنها قدرت خداوند قادر است كه خود پرستي و ريا را از دل آدمي دور كند. چنين تغييري آيت و نشانه كار خداوند است. ايمان كه مي پذيرم، اگر خودخواهي و منفعت طلبي و تظاهر را از ميان بردارد و ما را در طلب جلال خداوند و نه جلال خودمان هدايت كند،آنگاه در راه درستي قدم گذاشته ايم. عبارت «پدر، نام خود را جلال ده!” (يوحنا 12 آيه 28). همواره هدف اصلي زندگي عيسي بود و اگر ما پيروان او هستيم، اين عبارت مي بايست همواره هدف اصلي زندگي ما باشد. او به ما دستور مي دهد: «به همين طريقي كه او سلوك مي نمود، سلوك نماييد.» و «از اين جا مي دانيم او را مي شناسيم كه از احكامش اطاعت مي كنيم. » (اول يوحنا 2 آيات 3 و 6).AA 400.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents