Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

آرزوی اعصار

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 20—«آيات و معجزات خواهيد ديد»

    جليلياني كه از عيد فصح بازگشتند، اخبار معجزات خارق العاده عيسي را با خود آوردند. حكمي كه درباره اعمال او از سوي مقامات عالي رتبه در اورشليم صادر شده بود، راه او را به جليل هموار كرده بود. بسياري از مردم، از كاهنان طمع كار و متكبر به خاطر بي احترامي و سوء استفاده از هيكل، ناراحت بودند. آنان اميدوار بودند كه اين شخص، كه حكام يهود را به فرار واداشته بود، همان منجي مورد انتظار باشد. اكنون اخباري به گوش مي رسيد كه انتظارات ايشان را به بهترين شكلي تاييد مي كرد. گزارش شده بود كه نبي، خود را (مسيح) اعلام كرده است.AA 167.1

    اما اهالي ناصره به او ايمان نداشتند و به همين دليل عيسي بر سر راه خود به قانا از ناصره ديدن نكرده بود. منجي به شاگردانش گفته بود كه نبي در وطن خود بي حرمت است. افراد، شخصيت ديگران را بر اساس شناخت و تواناييهاي محدود خودشان ارزيابي مي كنند. و به همين ترتيب، مردم تنگ نظر و دنيا پرست، مسيح را بر اساس تولد محقرانه و جامه متواضعانه و كار پر زحمت روزانه وي داوري كردند. آنان نتوانستند، پاكي و قدوسيت او را كه بي عسب و بي گناه بود، بشناسند.AA 167.2

    اخبار مراجعت مسيح به قانا، به سرعت در سراسر جليل منتشر شده و مايه اميدواري رنجديدگان و فقيران شد.AA 167.3

    حضور عيسي در كفرناحوم توجه يكي از اشراف زادگان يهود را كه در دربار پادشاه خدمت مي كرد، جلب كرد. يكي از پسران اين اشراف زاده، از بيماري رنج مي برد كه ظاهرا علاج ناپذير بود. پزشگان از نجات او قطع اميد كرده بودند، اما هنگامي كه اين مرد خبر حضور عيسي را شنيد، تصميم گرفت تا از او تقاضاي كمك كند. در حالي كه فرزندش در آستانه مرگ بود و ممكن بود قبل از مراجعتش بميرد، با اين حال اشراف زاده احساس كرد كه مي بايستي اين مشكل را شخصا براي عيسي شرح دهد. او اميدوار بود كه خواهش پدرانه وي، احساس همدردي طبيب بزرگ را برانگيزد با رسيدن به قانا، جمعيتي را ديد كه اطراف مسيح را احاطه كرده بودند.AA 167.4

    او با قلبي مشتاق از ميان جمعيت عبور كرد و به حضور عيسي رسيد. و هنگامي كه او را در لباسي ساده، خاك آلوده و فرسوده ديد، ايمانش متزلزل شد و شك كرد كه اين شخص يعني عيسي بتواند آنچه را كه او از وي مي خواست انجام دهد. با اين حال، احساس اطمينان كرده و خواهش خود را مطرح كرد. او از منجي استدعا كرد كه همراه وي به خانه اش بيايد. اما منجي از مصيبت وي آگاه بود و حتي پيش از آنكه مرد درباري خانه اش را ترك كند، منجي رنج و مصيبت وي را مشاهده كرده بود.AA 168.1

    مسيح هم چنين مي دانست كه اين پدر، در ذهن خودش، ايمان به او را مشروط كرده است و تا استدعاي او اجابت نشود، او را به عنوان مسيح نخواهد پذيرفت. در حالي كه مرد درباري با نگراني و بلا تكليفي منظر پاسخ بود، عيسي به وي گفت، “تا آيات و عجايب نبينيد، ايمان نمي آوريد.”AA 168.2

    عليرغم اينكه تمامي شواهد نشان مي داد كه عيسي همان مسيح است، مرد درباري، تصميم گرفته بود كه ايمان خود را بر اساس اجابت شدن استدعاي خود مشروط سازد.AA 168.3

    منجي، بي ايماني اين فرد را باايمان ساده و بي پيرايه زن سامري كه بدون درخواست آيت و معجزه اي به او ايمان آورده بود، مقايسه كرد سخنان مسيح با قدرت متقاعد كننده اش، دليل آشكار الوهيت وي بود. منجي از اينكه قومش، يعني كساني كه وحي مقدس الهي به ايشان سپرده شده بود، از شنيدن صداي خدا كه از طريق پسرش با ايشان سخن مي گفت عاجز بودند، آزرده بود.AA 168.4

    با اين حال، مرد درباري تا اندازه اي ايمان داشت، زيرا آمده بود تا چيزي را درخواست كند كه در نظرش ارزشمندترين بركات محسوب مي شد. اما منجي قادر بود كه موهبت بزرگتري را اعطا كند. او ميل داشت نه تنها فرزند وي را شفا دهد، بلكه مرد درباري و تمامي اهل خانه اش را در موهبت نجات سهيم سازد و نوري را در كفرناحوم روشن كند كه زمينه هاي فعاليت خود را در اين شهر مهيا سازد.AA 168.5

    امّا مرد درباري مي بايستي قبل از دريافت فيض مسيح، نياز اصلي خويش را درك كند. اين درباري نماينده و معرف تفكر بسياري از مردم قوم خود بود. آنان با انگيزه هاي خود خواهانه اي به عيسي علاقمند بودند و انتظار داشتند تا به واسطه قدرت او منافع ويژه اي را دريافت كنند و به همين دليل ايمانشان را مشروط بر برآورده شدن نيازهاي موقتي خود قرار داده بودند. اما نسبت به بيماري روحاني خودشان بي خبر بوده و نياز به فيض الهي را درك نمي كردند.AA 168.6

    سخنان منجي به مرد درباري نيّت قلبي او را آشكار كرد. او فهميد كه انگيزه هاي وي در پيروي از عيسي خودخواهانه بوده و ايمان متزلزلش در نظر وي كاملا آشكار شده است.AA 169.1

    او با اندوه و پريشاني عميقي متوجه شد كه ترديدش ممكن است به قيمت زندگي پسرش تمام شود. او فهميد، در حضور كسي است كه مي تواند افكار او را بخواند، كسي كه همه چيز براي او ممكن بود. بنابراين با اندوه و استغاثه فرياد برآورد، “سرورم، پيش از آنكه فرزندم بميرد، بيا.” ايمان او مسيح را رها نمي كند، همان گونه كه ايمان يعقوب در شبي كه با فرشته خداوند كشتي گرفته و فرياد مي زند،” تا مرا بركت ندهي، تو را رها نكنم.” فرشته را رها نمي كرد.AA 169.2

    او نيز مانند يعقوب پيروز شد. زيرا منجي، نمي توانست خود را از فردي كه به او متكي شده و طلب ياري مي كرد، كنار بكشد. بنابراين به او گفت، “برو، پسرت زنده مي ماند.” مرد درباري با آرامش و شادي بي سابقه اي از حضور منجي عزيمت نمود. او نه تنها باور كرد كه پسرش شفا خواهد يافت، بلكه با ايمان راسخ، به مسيح به عنوان منجي، اعتماد كرد. در همان ساعت، كساني كه در كنار بچه بيمار در كفر ناحوم جمع شده بودند، تغييري ناگهاني و اسرار آميزي را مشاهده كردند. سايه ي مرگ از صورت رنجديده كنار رفته بود و صورت برافروخته از تب، جاي خود را به برافروختگي ناشي از سلامتي داده بود.AA 169.3

    چشمان تار و كم سو، اكنون مي درخشيد و قوت به جسم ضعيف و بي جان باز گشته بود. هيچ نشاني از بيماري در طفل باقي نمانده بود. جسم سوزان او، آرام و مرطوب شده و به خوابي عميق فرو رفته بود. تب، او را در بحبوحه گرماي روز، رها كرده بود. تمام اهل خانه شگفت زده شده و شادي ايشان عظيم بود. قانا با فاصله چنداني با كفرناحوم نداشت و مرد درباري مي بايست پس از گفتگوي با عيسي در غروب همان روز به خانه اش باز مي گشت، اما در بازگشت به سوي خانه عجله نكرد و در صبح روز بعد به خانه رسيد. گرماي آفتاب در نظر او بي رحم و آواز پرندگان همچون استهزا به نظر مي رسيد. اما اكنون احساس بسيار متفاوتي داشت و سيماي طبيعت تازه شده بود. او همه چيز را با چشماني تازه مي ديد و همچنان كه در خلوت صبح سفر مي كرد، گويي تمام طبيعت به همراه او، خدا را حمد و پرستش مي كرد. و هنوز در راه بود كه خدمتكارانش به استقبال او آمدند تا خبر سلامتي فرزندش را براي بازگو كرده و او را از نگراني برهانند. اما او از دريافت خبر شگفت زده نمي شود، بلكه با كنجكاوي فراوان كه خدمتكاران قادر به درك آن نيستند، ازآنان مي پرسد كه در چه ساعتي بهبود يافت؟ آنان گفتند، ” ديروز در هفتمين ساعت روز، تب او را رها كرد.” درست در همان لحظه اي كه ايمان پدر، وعده مسيح را كه گفته بود “پسرت زنده است” محكم گرفته بود، محبت الهي، كودك در حال مرگ لمس كرده و نجات داده بود.AA 169.4

    پدر درباري مشتاق بود تا عيسي را بيشتر بشناسد. و بعدها با شنيدن تعاليم او، وي و همه اهل خانه اش ايمان آوردند. مصيبت ايشان براي امر مقدّس نجات و تغيير اهل خانه تخصيص داده شده بود. اخباران اين معجزه در كفرناحوم، جايي كه بسياري از كارهاي عظيم عيسي در آن انجام شد، منتشر گرديد و راه براي خدمت اختصاصي مسيح آمده شد.AA 170.1

    او كه مرد درباري را در كفرناحوم بركت بخشيد، همان اندازه مشتاق بركت بخشيدن ماست. امّا، غالب اوقات ما نيز مانند پدر رنجديده به خاطر درخواست بعضي از نيازهاي دنيوي در پي عيسي براه مي افتيم و ايمان و اطمينان به محبت او را به برآورده شدن نياز خود مشروط مي كنيم.AA 170.2

    منجي اشتياق دارد تا بركتي بزرگتر از آنچه كه از وي تقاضا مي كنيم به ما عطا كند. او پاسخ درخواست ما را به تاخير مي اندازد و شرارتي را كه در دلهاي ما وجود دارد، به ما نشان مي دهد تا بتوانيم نياز عميق به فيض او را احساس كنيم.AA 170.3

    او از ما انتظار دارد تا از تمايلات خودخواهانه اي كه موجب مي شود به دنبال او راه بيافتيم، صرف نظر كنيم. اعتراف به ناتواني و نياز جدّي، ايجاب مي كند كه با تمامي دل به محبت او اعتماد كنيم.AA 170.4

    مرد درباري مي خواست كه قبل از ايمان آوردن به مسيح، درخواست وي از سوي او تحقق يابد، امّا او مي بايستي سخنان عيسي را مي پذيرفت كه درخواست او شنيده شده و بركت اعطا شده بود. ما نيز بايد اين درس را ياد بگيريم و دليل ايمان ما نبايد مشروط به اين باشد كه ببينيم يا احساس كنيم كه خدا دعاي ما را مي شنود.AA 170.5

    ما بايد وعده او را باور كنيم. هنگامي كه به خدا ايمان بياوريم، او از همه درخواست هاي ما آگاه مي شود.AA 170.6

    و هنگامي كه از وي طلب بركت مي كنيم، بايد ايمان داشته باشيم كه آن را دريافت كرده ايم و به خاطر دريافت آن خدا را شكر كنيم.AA 170.7

    سپس مي بايستي به انجام وظايف خود بپردازيم. و اطمينان داشته باشيم كه خداوند در وقت نياز، بركات خويش را به ما اعطا خواهد كرد. هنگامي كه اين كار را انجام دهيم، خواهيم دانست كه دعاي ما پاسخ داده شده است. و خداوند “بر حسب غذاي جلال خود و قدرت بي نهايت عظيم خود، بي نهايت فزونتر از هر آنچه بخواهيم و يا تصور كنيم،” براي ما عمل خواهد كرد.” (افسسيان 3 آيه 20 و 16 — و باب 1 آيه 19).AA 171.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents