Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

پاتریاخها و انبیا

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۲۷ - “احکام داده شده به اسرائیل”

    بلافاصله بعد از اردو زدن در دامنه کوه سینا، موسی به قله کوه فرا خوانده شد تا با خداوند ملاقات کند. او به تنهایی از دامنه کود و مسیر سنگلاخ بالا رفت و به ستون ابر که نشانه حضور یهوه بود، نزدیک شد. اسرائیل اینک باید به یک، رابطه نزدیک و ویژه ای با خدای متعال وارد شود و به عنوان یک کلیسا و یک قوم تحت حکومت خداوند پذیرفته شود. پیامی که به موسی داده شد تا برای مردم اعلام کند، این چنین بود: “شما آنچه را که من به مصریان کردم، دیده ایده و چگونه شما را بر بالهای عقاب برداشته، نزد خود آورده ام. و اکنون اگر به راستی سخن مرا بشنوید، و عهد مرا نگاه دارید، همانا خزانه خاص من از جمیع قومها خواهید بود. زیرا که تمامی جهان از آن من است. و شما برای من مملکت کهنه و امت مقدس خواهید بود.” (خروج باب 19 آیات ۴ تا 6)PA 263.1

    موسی به اردوگاه بازگشت و با جمع کردن مشایخ قوم، پیام خداوند را برای ایشان بازگو کرد. پاسخ ایشان این بود: “آنچه خداوند امر فرموده است، خواهیم کرد.” و به این طریق پیمان باشکوهی را با خداوند آغاز کردند و قول دادند تا او را به عنوان فرمانروایشان بپذیرند و بر اساس آن، تحت حاکمیت او قرار گیرند.PA 263.2

    رهبر ایشان مجدداً به بالای کوه رفت و خداوند به او امر فرمود. “اینک من در برابر مُظلِم نزد تو می آیم، تا هنگامی که به تو سخن می گویم قوم بشنوند، و بر تو نیز همیشه ایمان داشته باشند.” در راه هنگامی که با مشکلات مواجه شده بودند، بر علیه موسی و هارون شکایت کرده و آنان را متهم کرده بودند که مردم اسرائیل را از مصر بیرون آورده اند تا هلاک کنند. خداوند می خواست تا موسی را در حضور ایشان تکریم کند، تا ایشان وادار شوند که به دستورات و تعالیم او اعتماد کنند.PA 263.3

    خداوند قصد داشت، احکام خویش را باشکوه و ابهت فراوان اعلام کند تا همگان سیرت عالی آن را درک کنند. مردم باید یاد می گرفتند تا همه چیزهایی را که به عبادت خداوند مرتبط می شد با دیده احترام بنگرند. خداوند به موسی گفت: “نزد قوم برو ایشان را امروز و فردا تقدیس نما، و ایشان رخت خود را بشویند، و در روز سوم مهیا باشید، زیرا که در روز سوم، خداوند در نظر تمامی قوم بر کوه سینا نازل شود.” در این فاصله، تمامی قوم باید خود را برای حاضر در حضور خداوند آماده می کردند. تن و لباس ایشان باید از هر گونه ناپاکی، پاک می شد و همانطور که موسی گناهان ایشان را خاطر نشان می ساخت، باید خود را فروتن کرده و به دعا و روزه مشغول می شدند تا دلهایشان از هر گونه گناه و پلیدی پاک می شد.PA 263.4

    کار آماده سازی قوم به پایان رسید و مطابق فرمانی که خداوند به موسی داده بود، در دامنه کوه، حدودی برای مردم تعیین شد، که هیچکس حق نداشت از آن عبور کند. اگر کسی بر فراز کوه می آمد و یا دامنه آن را لمس می کرد، در دم کشته می شد. در روز سوم، در حالی که چشمهای تمامی قوم به کوه دوخته شده بود، قله آن با ابری غلیظ پوشانده شد که هر لحظه تاریکتر و غلیظ تر می شد و به تدریج به سوی پائین سرازیر گردید تا جایی که تمامی کوه در هاله ای از تاریکی فرو رفت. سپس آواز کرنای بسیار سخت شنیده شد که قوم را برای ملاقات با خداوند فرا می خواند. و موسی ایشان را به پایین کوه هدایت کرد. از درون تاریکی غلیظ، برقی شدید درخشید و غرش رعد در ارتفاعات کوهها طنین انداز شد. و “تمامی کوه سینا را دود فرر گرفت، زیرا خداوند در آتش بر آن نزول کرد، و دودش مثل دود کوره ای بالا می رفت و تمامی کوه سخت متزلزل گردید.” و “جلال یهوه همچون آتش فرو برنده بر بالای کوه بود.” نشانه های حضور یهوه چنان هولناک بود که جمیع اسرائیلیان از ترس بر خود لرزیدند و در مقابل یهوه بر زمین افتاده، سجده کردند. حتی موسی فریاد زد، : “از ترس بر خود می لرزم.” (کتاب عبرانیان ١٢ آیه ٢١)PA 264.1

    و اینک، رعد متوقف شد و صدای کرنا، دیگر شنیده نشد، و زمین آرام گردید. سکوتی سنگین همه جا را فرا گرفت و پس از آن صدای خداوند شنیده شد. یهوه از میان ابر غلیظ، در حالی که از سوی فرشتگان احاطه شده بود، بر فراز کوه ایستاده و احکام مقدس خویش را اعلام کرد. موسی در شرح این منظره می گوید: “یهوه از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود و از جبل فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او، برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد. به درستی که قوم خود را دوست می دارد و جمیع مقدسانش در دست او هستند و نزد پایهای او نشسته، هر یکی از کلام او بهرمند می شوند.” (کتاب تثنیه ٣٣ آیات ٢ و ٣)PA 264.2

    یهوه خود را نه تنها در هیبت با شکوه داور و اعطا کننده شریعت، بلکه در مقام حافظ و نگهبان رحیم قوم خویش ظاهر کرده و فرمود: “من هستم یهوه، خدای تو که تو را از زمین مصر و از خانه بردگی بیرون آوردم.” او، کسی که ایشان، او را پیش از این به عنوان راهنما و نجات دهنده شناخته بودند، کسی که ایشان را از مصر بیرون آورده بود، و از وسط دریا راه را برای ایشان هموار کرده بود، و فرعون و لشکریان او را شکست داده بود، و بدین طریق، خود را بالاتر از تمامی خدایان مصر نشان داده بود. این او بود که اینک شریعت خود را به ایشان اعلام می کرد.PA 265.1

    شریعت، در آر زمان، صرفاً برای بهره مندی و هدایت قوم یهود داده نشده بود. خداوند، ایشان را به عنوان حافظان و نگاه دارندگان شریعت خویش، تکریم کرد، لیکن شریعت باید به عنوان امانتی مقدس برای تمامی جهان حفظ شود. احکام دهگانه برای تمام بشریت مناسب می باشد و به جهت تعلیم و اداره همگان اعطا شده است. این احکام، خلاصه، قابل درک و قاطع بوده و در برگیرنده وظایف انسان نسبت به خدا و نسبت به همنوعانش می باشد و براساس اصل عظیم محبت بما شده است. “خداوند، خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قوت و با تمامی فکر خود محبت نما. و همسایه ات را همچون خویشتن دوست بدار.” (انجیل لوقا ١٠ آیه ٢٧) این اصول دهگانه به تفصیل شرح داده شده و برای انسانها در هر شرایط و موقعیتی قابل استفاده است.PA 265.2

    “تو را خدایان دیگرغیر از من نباشد.” (کتاب خروج ٢٠ آیات 3 تا ١٧). یهوه خدایی که از ازل وجود داشت و آفریده نشده است، منبع و حافظ همگان بوده و تنها کسی است که شایسته عالی ترین احترام و پرستش است. انسان از پرستش و عبادت اشیاء و بت ها منبع شده است. آنچه را که گرامی می داریم، یعنی آن چیزی که سعی می کند تا محبت ما را نسبت به خدا تقلیل دهد و یا در خدمت و عبادت ما اختلال ایجاد کند، یک نوع بت نامیده می شود. PA 265.3

    “صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است، و از آنچه پائین در زمین است، و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز. نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما.” (کتاب خروج ٢٠ آیات ۴ و 5). دومین فرمان، پرستش خدای حقیقی را از طریق تمثالها و شبیه سازی، قدغن می کند. بسیاری از اقوام بی دین، ادعا کردند که تمثال ایشان، صرفاً تصاویر و نمادهایی بودند که از طریق آنها خداوند را عبادت می کردند، در حالی که خداوند چنین عبادتی را گناه تلقی می کند. تلاش برای معرفی خدای ازلی به وسیله اشیاء مادی، فهم و درک انسان از خداوند را تضعیف می کند. و ذهن دور شده از کمال بی انتهای یهود بیشتر متوجه مخلوق می شود تا خالق. و همانطور که فهم و درک انسان از خداوند تضعیف می شود، شخصیت فاسدتر می گردد.PA 265.4

    “من یهوه خدای تو می باشم، خدای غیور هستم.” رابطه نزدیک و مقدس خدا با قومش، تحت عنوان ازدواج معرفی شده است. بت پرستی، زنای روحانی است و ناخشنودی خداوند نسبت به آن، غیرت خوانده می شود.PA 266.1

    “انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی که مراد دشمن می دارند، می گیرم.” (کتاب خروج ٢٠ آیه ۵). این فرزندان باید از عواقب گناه والدین رنج ببرند، امری اجتناب ناپذیر است، اما آنان به خاطر والدینشان مجازات نمی شوند، مگر هنگامی که در گناهان ایشان سهم داشته باشند. با این همه، غالب اوقات، فرزندان در مسیر پدرانشان گام برمی دارند. آنان از طریق وراثت، و الگوهای رفتاری. درگناهان پدرانشاق سهیم می شوند، تمایلات غلط، امیال گناه آلود و اصول اخلاقی فاسد کننده و هم چنین بیماریهای جسمی و انحرافات جنسی ، همانند یک ارثیه از پدر به پسر و به نسل سوم وچهارم منتقل می شوند.PA 266.2

    “و تا هزار پشت برآنانی که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه دارند، رحمت می کنم.” در قدغن کردن عبادت خدایان دروغین، دومین فرمان، تلویحاً پرستش و عبادت خدای حقیقی را امر می کند. و به آنانی که در عبادت او امین و وفادار هستند، نه تنها به پشت سوم و چهارم، بلکه تا هزار پشت ایشان وعده رحمت داده می شود.PA 266.3

    “نام یهوه، خدای خود را به باطل مبر، زیرا خداوند کسی را که اسم او را به باطل برد، بی گناه نخواهد شمرد.” این فرمان، نه تنها قسم دروغ و سوگند خوردن معمولی را قدغن می کند، بلکه ما را از به کار بردن نام خداوند با بی دقتی و بی توجهی، و بدون در نظر گرفتن اهمیت هولناک آن منع می کند. ذکر نام خداوند در مکالمات معمولی آنهم از روی بی مبالاتی گناه تلقی می شود. “نام او قدوس و مهیب است. (کتاب مزامیر 111 آیه ٩). همگان باید درخصوص عظمت، پاکی و قدوسیت او تفکر و تعمق کنند تا دل و جان به واسطه سیر ت عالی او تحت تاثیر قرار گیرد و نام عظیم و قدوس او با احترام و جدیت بر زبان آورده شود.PA 266.4

    “روز سبت را یاد کن، تا آن را تقدیس نمایی، شش روز مشغول باش وهمه کارهای خود را بجا آور، اما روز هفتمین ،سبت یهوه خدای توست، در آن هیچ کار مکن، تو و پسرت و دخترت و کنیزت و بهیمه تو مهمان تو که درون دروازه های تو باشد، زیرا که در شش روز، خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنهاست بساخت، و در روز هفتم آرام فرمود، از این سبب خداوند روز هفتم را مبارک خوانده، آن را تقدیس نمود.” (کتاب خروج ٢٠ آیات ٨ تا ١١)PA 267.1

    سبت به عنوان یک قانون جدید معرفی نشده بود، بلکه در ابتدای آفرینش پایه ریزی شده بود. این روز باید به یاد بود کار خالق به خاطر سپرده شده و نگاه داشته شود، زیرا با اشاره کردن به خداوند به عنوان خالق آسمان و زمین، خدای حقیقتی را از تمامی خدایان دروغین متمایز می کند. همه آنانی که روز هفتم را نگاه می دارند، با این کار نشان می دهند که پرستندگان یهوه هستند. بنابراین مادامی که انسانها بر روی زمین خدا را عبادت می کنند، سبت نشانه بیعت ایشان با خداوند خواهد بود. در میان ده فرمان، فرمان چهارم، تنها فرمانی است که در آن هم نام و هم عنوان اعطا کننده شریعت دیده می شود. و تنها فرمانی است که نشان می دهد که شریعت با اقتدار و اجازه چه کسی اعطا شده است. به این طریق دارای مهر خداوند می باشد که به نشانه اعتبار و درستی و الزام آور بودن احکام او بر آن گذارده شده است.PA 267.2

    خداوند به انسان شش روز را داده است که در آن کار کند و انتظار دارد که کار ایشان در آن شش روز کاری، انجام شود. اعمال ضروری و ترحیم در روز سبت مجاز شمرده شده اند، و از مریضان و دردمندان همواره باید مراقبت و نگهداری شود. لیکن از انجام اعمالی غیر ضروری میبایستی به شدت اجتناب شود. “پای خود را از سبت نگاه دار، و خوشی خود را در روز مقدس من بجا نیاور و ،سبت را خوشی و مقدس خداوند و محترم بخوان ... و آن را محترم داشته، به راههای خود رفتار ننمایی و خوشی خود را نجویی و سخنان خود را نگویی.” (کتاب اشعیا ۵٨ آیه ١٣). آنانی که در روز سبت درباره مسایل تجاری گفتگو کرده و یا نقشه می کشند، از سوی خداوند به عنوان افرادی قلمداد میشوند که گویی در حال انجام تجارت واقعی هستند، برای تقدس روز سبت، نباید اجازه بدهیم که افکار ما به مسابل دنیوی معطوف شود و این حکم همه آنانی را که درون دروازه هاق ما هستند، شامل می شود. ساکنان خانه باید تمام داد و ستد دنیوی را در ساعات مقدس روز سبت رها کنند و عبادت مشتاقانه در روز مقدس خداوند و حرمت گذاشتن به او متحد شوند. PA 267.3

    “پدر و مادر خود را احترام نما، تا روزهای تو در زمینی که یهوه خدایت به تو می بخشد، دراز شود.” والدین باید بیشتر از هر کس دیگری مورد احترام و محبت قرار گیرند. خود خداوند که مسئولیت فرزندان را در سالهای کودکی و نوجوانی به والدین سپرده، مقرر داشته است که ایشان در طول این سالها، نسبت به فرزندانشان در جایگاه خداوند قرار گیرند. و کسی که اقتدار بر حق والدینش را انکارکند، اقتدار خداوند را انکار می کند. فرمان پنجم، فرزندان را ملزم میکند که نه تنها حرمت والدین را نگه داشته و از ایشان اطاعت کنند، بلکه با ایشان با محبت و مهربانی رقتار کرده و از بار مصائب ایشان بکاهند و آبروی ایشان را حفظ کرده و در ایام پیری، ایشان را تسلی دهند. این فرمان، هم چنین احترام به خدمتگذاران و حاکمان و همه آنانی را که خداوند قدرت را به ایشان نفویض کرده است را، امر می کند.PA 268.1

    پولس رسول می گوید که: “این نخستین حکم با وعده است.” (کتاب افسسیان 6 آیه ٢) برای اسرائیلیان که انتظار داشتند تا بزودی به سرزمین کنعان وارد شوند، اطاعت کردن از این حکم، زندگی طولانی در آن سرزمین نیکو را به همراه داشت، در حالی که برای قوم خدا مفهوم گسترده ای را دارد و آن وعده حیات جاودانی بر روی زمین است، هنگامی که از لعنت گناه آزاد شود.PA 268.2

    “قتل مکن” تمامی اعمال ظالمانه ای که عمر را کوتاه می کنند، روحیه نفرت و انتقام جویی، میدان دادن به هرگونه امیال خود خواهانه که موجب آسیب دیگران می شود، و یا ما را وادار می کند که آرزوی زیان ایشان را داشته باشیم، (“زیرا کسی که از برادر خود نفرت دارد قاتل است.”) بی توجهی حود خواهانه نسبت به نیازمندان و رنجیدگان، کارکردن زیاده از حد که به سلامتی آسیب می رساند همه اینها به میزان کم و زیاد، تخلف از فرمان ششم محسوب می گردند.PA 268.3

    “زنا مکن” این فرمان، نه تنها ناپاکی، بلکه افکار و امیال شهوانی، و یا هر عملی که موجب تحریک آنها می شوند را منع می کند. پاکی، نه تنها در رفتار ظاهری، بلکه در نیات پنهانی و انگیزه های قلبی، درخواست شده است. مسیح، کسی که الزام گسترده مربوط به احکام خداوند را تعلیم داد، اعلام کرد که فکر یا نگاه فاسد همان قدر گناه است که عمل نامشروع. PA 268.4

    “دزدی مکن” گناهان فردی و عمومیی در این ممنوعیت گنجانده شده اند. هشتمین فرمان، آدم ربایی، تجارت برده و جنگ برای کشور گشایی را قدغن می کند. این فرمان، دزدی و راهزنی را محکوم کرده و صداقت کامل در جزیی ترین امور جاری زندگی را طلب می کند. هر گونه نقلب و دروغ در امر تجارت را ممنوع کرده و پرداخت عادلانه حقوق و دستمزدها را امر می کند. این حکم اعلام می کند که هرگونه سوء استفاده از ناآگاهی، ضعف و یا بداقبالی دیگران برای سودجویی، کلاهبرداری محسوب گردید و در دفتر آسمان ثبت خواهد شد.PA 268.5

    “بر همسایه خود شهادت دروغ شده” شهادت دروغ به هر شکلی، و هرگونه تلاش و نقشه ای برای فریب دادن همسایه مان در این جا منظور گردیده است. مبل به فریب، آن چیزی است که شهادت دروغ را می سازد. یک نگاه سریع، یک حرکت ناگهانی دست، تغییر حالت چهره، ممکن است به اندازه کلمات در یک شهادت دروغ موثر باشند. هرگونه مبالغه عمدی، هر نوع اشاره، یا نیش و کنایه حساب شده برای بیان کردن‌ یک عقیده غلط و یا اغراق آمیز و حتی بیان حقیقت به شیوه ای گمراه کننده، شهادت دروغ تلقی می شود. این حکم هر گونه تلاش برای صدمه زدن به اعتبار همسایه، بد معرفی کردن ایشان، افترا و سو،ظن شریرانه را ممنوع می کند. حتی کتمان عمدی حقیقت که ممکن است به دیگران آسیب برساند، تخطی از نهمین فرمان محسوب میشود.PA 269.1

    “به خانه همسایه خود طمع مورز، و به زن همسایه ات و غلامش وکنیزش و گاوش و به هیچ چیزی که از آن همسایه تو باشد، طمع مکن،” دهمین فرمان، ریشه تمام گناهان را هدف قرار می دهد و میل خود خواهانه را که سر چشمه عمل گناه آلود است، قدغن می کند. کسی که به خاطر اطاعت از فرمان خداوند، از طمع ورزیدن به آنچه که به دیگران تعلق دارد، اجتناب می کند، از ارتکاب گناه نسبت به همنوعش، مصون خواهد ماند. اینها بودند، فرامین مقدس دهگانه که در میان غرش رعد و آتش و با نمایش خارق العاده قدرت و عظمت، اعطا کنند شریعت، به قوم اسرائیل اعلام شد. خداوند بیانیه مربوط به احکام خویش را با نمایش قدرت و جلال توام کرد تا قوم او هرگز چنین منظره ای را فراموش نکنند و از قدوسیت عالی کاتب شریعت وآفریننده آسمان و زمین تحت تاثیر قرار گیرند. او هم چنین می خواست که قداست و استمرار احکام خویش را به تمام انسانها نشان دهد.PA 269.2

    قوم اسرائیل غرق در وحشت شدند. قدرت هولناک سخنان خداوند بیشتر از آن بود که دلهای مضطرب ایشان بتواند تحمل کند. زیرا هنگامی که احکام عالی خداوند به ایشان عرضه شده بود، از ماهیت توهین آمیز گناه و از تقصیراتشان در حضور خداوند آگاه شدند. آنان با ترس و وحشت از دامنه کوه عقب نشینی کرده و نزد موسی فریاد بر آوردند که: “تو با ما سخن بگو و خواهیم شنید، اما خدا به ما نگوید، مبادا بمیریم.” موسی پاسخ داد: “مترسید زیرا خدا برای امتحان شما آمده است. تا ترس او پیش روی شما باشد و گناه نکنید.” (کتاب خروج ٢٠ آیه ١٩) با وجود این، قوم در فاصله ای دور ایستاده و با ترس به این صحنه نگاه می کردند، در حالی که “موسی به ظلمت غلیظ که خدا در آن بود، نزدیک شد.”PA 269.3

    افکار قوم به خاطر بردگی و بت پرستی، کور و فاسد شده و آماده نبود تا اصول گسترده فرامین دهگانه خدا را به طور کامل درک کند. برای اینکه وظایف مربوط به قوانین دهگانه به طور کامل تری درک و اجرا شود، قوانین اضافی برای تشریح و اجرا کردن احکام دهگانه داده شد. داوران با مراجعه به این قوانین حکم صادر می کردند. این قوانین بر خلاف ده فرمان، به طور خصوصی به موسی داده شده بودند، تا به مردم ابلاغ کند.PA 270.1

    اولین حکم، به غلامان مربوط می شد. در ایام کهن، گاهی اوقات مجرمین از سوی قضات به بردگی فروخته می شدند. در بعضی موارد، بدهکاران از سوی طلبکارانشان فروخته می شدند و فقر، اشخاص را وادار می کرد که خود و یا فرزندانشان را بفروشند. اما یک فرد یهودی نباید برای تمام عمر به بردگی فروخته می شد. دوره بردگی یک فرد یهودی به شش سال محدود می شد و در سال هفتم باید آزاد می شد. آدم دزدی، قتل عمد، عصیان بر علیه حاکمیت والدین مجازات مرگ را به همراه داشت. نگه داشتن غلامان غیر اسرائیلی مجاز شمرده می شد، اما زندگی و معیشت ایشان باید کاملاً تحت مراقبت و محافظت قرار می گرفت. قاتل یک برده باید مجازات می شد و اگر ارباب، چشم غلام یا کنیز خود را کور می کرد و یا دندان غلام یا دندان کنیز خود را می انداخت، باید او را به عوض چشم و یا دندانش آزاد می کرد.PA 270.2

    اسرائیلیان، به تازگی از بردگی آزاد شده بودند، و اکنون که غلامانی برای خویش اختیار می کردند، باید از خشونت و سخت گیری پرهیز می کردند. چرا که خود ایشان به خاطر خشونت و بیرحمی کار فرمایان مصری، بسیار رنج کشیده بودند. خاطره تلخ دوران بردگی، ایشان را قادر می ساخت تا خود را به جای یک غلام قرار داده و باعث می شد تا مهربان و رحیم باشند و با دیگران همان طور رفتار کنند که از ایشان توقع داشتند.PA 270.3

    حقوق بیوه زنان و یتیمان باید به شدت محافظت می شد و در توجه دلسوزانه به ناتوانی ایشان دستوراتی داده شده بود. خداوند فرمود: “اگر بر یتیم و بیوه زن ظلم کردید، و آنان نزد من فریاد برآوردند. البته ایشان را مستجاب خواهم فرمود و خشم من مشتعل شود و شما را به شمشیر خواهم کشت و زنان شما بیوه شوند و پسران شما یتیم کردند.” (کتاب خروج ٢٢ آیات ٢٣ و ٢۴) بیگانگانی که با اسرائیلیان یکی می شدند باید از ظلم و ستم در امان می ماندند. “و بر شخص غریب ظلم منما زیرا که از دل غربیان خبر دارید، چونکه در زمین مصر غریب بودید.” (کتاب خروج ٢٣ آیه ٩)PA 270.4

    دریافت بهره از فقیران ممنوع بود. اگر رخت یا پتوی یک فرد فقیر در مقابل بدهی از او گرفته می شد، باید تا غروب آفتاب به او بازگردانده می شد. کسی که به خاطر دزدی مجرم شناخته می شد، باید دو برابر آن را به صاحب مال باز می گرداند. احترام به قضاوت و داوران حکم شده بود و به داوران نیز در مورد قضاوت غلط و دریافت رشوه هشدار داده شده بود. افترا و بدنام کردن قدغن بوده و مهربانی، حتی به دشمن شخصی توصیه شده بود. PA 271.1

    بار دیگر در مورد وظیفه مهم سبت به مردم تذکر داده شد. اعیاد سالانه که در آن تمامی افراد قوم در حضور خداوند حاضر می شدند، مقرر گردید. در این اعیاد، مردم قربانیهای شکرگذاری و نوبر محصولاتشان را به خداوند نقدیم می کردند. هدف از تمامی این قوانین به روشنی بیان شده بود و هیچ یک از آنها، برای اعمال حاکمیت مستبدانه داده نشده بود، بلکه به جهت خیریت قوم اسرائیل مقرر گردیده بود. خداوند به ایشان فرمود: “برای من در مردان مقدس باشید.” (کتاب خروج ٢٢ آیه 31) مردانی شایسته که از سوی خدای قدوس مورد تایید قرار گیرند.PA 271.2

    این قوانین باید به وسیله موسی ثبت می گردید و به عنوان پایه و اساس شریعت قوم حفظ می شد، تا به همراه احکام دهگانه، شرایط تحقق وعده های خداوند به اسرائیل را ترسیم می کرد.PA 271.3

    و اینک پیامی از سوی یهو به ایشان داده می شود: “اینک من فرشته ای پیش روی تو می فرستم تا تو را در راه محافطت نموده، بدان مکانی که مهیا کرده ام برسانم. از او با حذر باش و آواز او را بشنو و از او تمرد منما زیرا گناهان شما را نخواهد آمرزید، چونکه نام من در اوست. و اگر قول او را شنیدی و به آنچه گفته ام عمل نمودی، هر آینه دشمن دشمنانت و مخالف مخالفانت خواهم بود.” (کتاب خروج 23 آیات ٢٠ تا ٢٢) در خلال تمامی سفرهای بنی اسرائیل، مسیح در ستون ابر و آتش، راهنمای ایشان بود. هر چند نمادهایی وجود داشت که به آمدن منجی اشاره می کرد، با این حال، منجی در میان ایشان حضور داشت و احکام را از طریق موسی به ایشان می داد و به عنوان تنها منشاء برکت در پیشاپیش ایشان حرکت می کرد.PA 271.4

    به محض فرود آمدن از کوه، “موسی آمده، همه سخنان خداوند و همه این احکام را به قوم باز گفت و تمامی قوم به یک زبان در جواب گفتند: همه سخنانی که خداوند گفته است، بجا خواهیم آورد.” (کتاب خروج 24 آیه ٣) این قول، به همراه سخنان خداوند که ایشان را موظف به اطاعت می کرد، به وسیله موسی در یک کتاب نوشته شد.PA 272.1

    سپس نوبت به تایید عهد رسید. در پای کوه مذبحی بنا نهاده شد و در کنار آن دروازه ستون “به نشانه دروازه سبط اسرائیل” نصب شد تا به پذیرش عهد از سوی ایشان شهادت دهد. پس از آن، جوانانی که برای خدمت برگزیده شده بودند، قربانیها را به حضور خداوند تقدیم کردند. PA 272.2

    موسی، خون قربانی ها را بر مذبح پاشید و آنگاه “کتاب عهد را گرفته در اجتماع قوم قرائت کرد.” بدین ترتیب، شرایط عهد، با تشریفات رسمی اعلام شد و همگان در تبعیت، کردن یا نکردن از آن آزاد بودند. آنان در ابتدا قول داده بودند تا از سخنان خداوند اطاعت کنند، در حالی که احکام او را شنیده بودند و در هنگام اعلام شدن آن حضور داشتند تا بدانند که این عهد چه اندازه ... و مردم مجدداً یک صدا پاسخ دادند: “هر آنچه که خداوند گفته است خواهیم کرد و گوش خواهیم گرفت.” ، “هنگامی که موسی هر یک از احکام شریعت را به تمامی قوم اعلام کرد، خون عهدی که خدا شما را به نگاه داشتن آن حکم فرموده است.” (کتاب عبرانیان ٩ آیات ١٩ و ٢٠)PA 272.3

    اکنون می بایستی مقدمات لازم برای تاسیس کامل قوم برگزیده تحت بادمئاهی یهوه فراهم می آمد. به موسی فرمان داده شده بود تا “به همراه هارون و ناداب و ابیهو هفتاد نفر از مشایخ اسرائیل برای پرستس یهوه به بالای کوه صعود کند. و موسی باید به تنهایی به حضور خداوند نزدیک می شد.” در حالی که مردم در پای کوه پرستش می کردند، این مردان برگزیده به بالای کوه فرا خوانده شده بودند. هفتاد مشایخ موظف بودند تا در اداره اسرائیل به موسی کمک کنند، و خدا روح خود را برایشان قرار داد و با نمایش قدرت و عظمت خویش، ایشان را تکریم کرد. “و آنان خدای اسرائیل را دیدند و زیر پاهایش مثل صنعتی از یاقوت کبود، شفاف و مانند ذات آسمان در صفا بود.” آنان خداوند را ندیدند، اما جلال حضور او را نگریستند. پیش از این، نتوانسته بودند با چنین صحنه ای روبرو شوند، اما نمایش قدرت خدا ایشان را چنان وحشت زده کرد که توبه کردند. آنان به عظمت، قدوسیت و رحمت او اندیشیده بودند تا جایی که توانستند به او که اسباب تفکرات ایشان بود، نزدیک تر شوند.PA 272.4

    موسی و “خادم او یوشع” برخاسته و برای ملاقات با خداوند بر فراز کوه رفتند و در غیاب ایشان، هارون و حور به همراه مشایخ اسرائیل، مسئولیت هدایت قوم را به عهده گرفتند. “و چون موسی بر فراز کوه برآمد، ابر کوه را فرو گرفت و جلال خدا بر کوه سینا قرار گرفت.” کوه به مدت شش روز به نشانه حضور خاص خداوند، از ابر پوشانده شد و در این مدت، خداوند خود را به موسی آشکار نکرد و با او سخن نگفت. و موسی در خلال این شش روز برای ملاقات خدای قادر مطلق در آنجا باقی ماند. در روز هفتم خداوند موسی را از میان ابر ندا در داده و فرمود: “به بالای کوه بیا و در آنجا بمان.” و هر چند صبر و اطاعت او آزمایش شد، اما از انتظار خسته نشد و کوه را ترک نکرد. این اوقات انتظار باید برای او زمان آماده سازی و خود نگری تلقی می شد. حتی این خادم محبوب خداوند نمی توانست بی درنگ به حضور او نزدیک شود و ظهور جلال او را تحمل کند. موسی باید این شش روز را در دعا و تفکر و تفحص قلب خویش سپری می کرد تا بتواند با خالق خویش گفتگو کند.PA 273.1

    در روز هفتم که سبت بود، موسی به درون ابر فرا خوانده شد. ابر غلیظ در مقابل دیدگان تمامی اسرائیل گشوده شد و جلال خداوند همچون آتش فرو برنده ظاهر گردید. “موسی به میان ابر داخل شده، به فراز کوه برآمد و چهل روز و چهل شب در کوه ماند.” چهل روز اقامت در کوه، شامل شش روز آماده سازی نبود. در مدت آن شش روز، یوشع در کنار موسی حضور داشت و آنان با هم از من خورده بودند و “از نهری که از کوه سرازیر می شد، نوشیده بودند.” لیکن یوشع همراه با موسی به درون ابر داخل شد، بلکه بیرون از ابر به انتظار بازگشت موسی، باقی ماند و هر روزه به خوردن و نوشیدن ادامه داد، اما موسی در تمامی آن چهل روز روزه گرفت.PA 273.2

    موسی در طول اقامتش در کوه، دستوراتی را برای مکان مقدسی که حضور خداوند به طور ویژه ای در آن ظاهر می شد، دریافت کرد. فرمان خداوند این بود: “به ایشان بگو، ‌مکان مقدسی برای من بسازند تا در میان ایشان ساکن شوم.” رعایت مقررات روز سبت، برای سومین بار به اسرائیلیان گوشزد شد. خداوند به موسی فرمود: “این در میان من و بنی اسرائیل، آیینی ابدی است.” تا “بدانید که من یهوه هستم که شما را تقدیس می کنم... و هر که به آن بی حرمتی کند، هر آینه، کشته شود و هر که در آن کار کند، از میان قوم خود منقطع شود.” (کتاب خروج ٣١ آیات ١٧ و 13 و 14) درست در همان موقع، دستوراتی برای بنای خیمه اجتماع به منظور عبادت خداوند داده شده بود. و از آنجا که هدف جلال خداوند بود و مردم نیز نیاز شدید به مکانی برای عبادت داشتند. این امکان وجود داشت که مردم، کار کردنشان را در روز سبت توجیه کنند. برای محافظت کردن ایشان از چنین گناهی، مجدداً به ایشان هشدار داده شد. .اهمیت و فوریت چنین کاری، حتی به خاطر خداوند، نباید موجب می شد که به روز مقدس او بی احترامی کنند.PA 273.3

    از آن زمان به بعد، قوم به واسطه حضور ابدی پادشاهشان مورد احترام قرار می گرفتند. خداوند به موسی وعده داد که “در میان بنی اسرائیل ساکن شده و خدای ایشان خواهد شد و خیمه اجتماع از جلال او تقدیس خواهد شد.” به نشانه حاکمیت و تجسم اراده خداوند، دو لوح سنگی، مکتوب شده به انگشت خداوند که فرامین دهگانه بر آن حک شده بود به موسی داده شد تا با جدیت و احترام، در خیمه اجتماع، هنگامی که بنا می شد، نگهداری شود. (کتاب تثنیه 9 آیه 10)PA 274.1

    قوم بنی اسرائیل از قومی برده به ممتازترین قوم جهان تبدیل گردید تا برای شاه شاهان گنجی ویژه باشد. خداوند، ایشان را از سایر اقوام جدا کرد تا وظیفه مقدس و مهمی را به ایشان محول کند. او ایشان را به عنوان امانت داران شریعت برگزیده بود تا از طریق ایشان، معرفت الهی را در میان انسانها مهفوظ نگه دارد. بدین نحو، نور آسمان میبایستی بر جهانی که در تاریکی ساکن بود، تابیده می شد. و صدایی میبایستی شنیده می شد که مردم را به رویگرداندن از بت پرستی فرا خوانده و به پرستش و عبادت خدای زنده دعوت می کرد. اگر اسرائیلیان در انجام مسئولیتشان امین و وفادار می ماندند، به قدرتی عظیم تبدیل می شدند و خداوند از ایشان دفاع کرده و آنان را بر سایر اقوام پیروز می کرد. نور حقیقت او از طریق ایشان آشکار می شد و آنان تحت قوانین مقدس و حکیمانه او به الگوی عبادت کنندگان تبدیل می شدند.PA 274.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents