Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

پاتریاخها و انبیا

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۵۶ - “سامسون”

    این بخش بر اساس کتاب داوران بابهای ١٣ تا ١۶ نوشته شده است.PA 512.1

    در میان ارتداد گسترده، خادمان مؤمن و وفادار خداوند، به درخواست خود از او، مبنی بر رهایی اسرائیل، اصرار می ورزیدند. گرچه به ظاهر پاسخی نمی آمد، گرچه سال به سال مداوماً سنگینی نیروی ستمگران بر سرشان بیشتر می شد، اما مشیت خداوند در حین فراهم کردن کمک برای آنان بود. حتی در سالهای اولیه ستمگری فلسطینی ها، کودکی متولد گشت که مقرر شد از جانب خداوند نیروی این دشمنان پرقدرت را در هم شکند. PA 512.2

    در مرز تپه هایی که مشرف بر دشت فلسطین بودند، شهر کوچکی بود به نام صرعَه. در اینجا خانواده مانوح از قبیله دان می زیستند، یعنی یکی از نادر خانواده هایی که در آن ارتداد فراگیر، هنوز حقیقتاً دل با یهوه داشتند. “فرشته یهوه” در حالی که پیامی آورده بود بر زن بی فرزند مانوح پدیدار شد؛ او باید پسری به دنیا آورد که خداوند از طریق وی اسرائیل را رهایی بخشد. به همین خاطر، فرشته دستورالعملهایی در رابطه با عادات خود او و نیز روش رفتارش با کودک به وی آموزش داد: “و الان باحذر باش و هیچ شراب و مسکری منوش و هیچ چیز نجس مخور.” و همین ممنوعیتها باید در مورد خود کودک نیز، از همان ابتدا، اعمال می شد، با این تفاوت که موهای او هرگز نباید کوتاه شود؛ زیرا که او باید وقف خداوند به عنوان یک “نذیره” از همان بدو تولد باشد. PA 512.3

    زن از پی شوی خود روان شد و پس از توصیف فرشته، پیام او را تکرار کرد. پس آنگاه، شوهر ترسان از ارتکاب اشتباه در اجرای کار مهمی که بدانان سپرده شده بود، دست به دعا برداشت، “آه ای خداوند، تمنا اینکه آن مرد خدا که فرستادی، بار دیگر نزد ما بیاید و ما را تعلیم دهد که با ولدی که مولود خواهد شد، چگونه رفتار نماییم.”PA 512.4

    هنگامی که فرشته بار دیگر پدیدار گشت، پرسش و نگرانی مانوح این بود: “حکم آن ولد و نحوه رفتار با وی چه خواهد بود؟ همان دستورات گذشته تکرار شد، “از هر آنچه به زن گفتم اجتناب نماید. از هر حاصل مو زنهار نخورد و هیچ شراب و مسکری ننوشد، و هیچ چیز نجس نخورد و هر آنچه به او فرمودم، نگاه دارد.”PA 512.5

    خداوند برای فرزند موعود مانوح کار مهمی در نظر گرفته بود، و باید اطمینان می یافت شایستگی های ضروری این کار که مربوط به عادات مادر و فرزند می شد، به خوبی وضع شده اند. دستور فرشته به همسر مانوح می گفت: “هیچ شراب و مسکری منوشد، و هیچ چیز نجس نخورد و هرآنچه به او فرمودم، نگاه دارد.” از عادات مادر است که تأثیرات نیک و بد بر کودک می آید. اگر مادری به دنبال بهروزی فرزندش می باشد، خود او باید تحت کنترل اصول اخلاق بوده، خویشتنداری و از خودگشتگی را در زندگی خود اعمال نماید. پیشنهاد مشاوران بی خرد به مادران بر لزوم اغنای هر خواسته و هوسی تأکید می ورزد، اما چنین آموزه ای چیزی جز شیطنت و اشتباه نیست. به فرمان خود خداوند، مادر تحت سنگین ترین تعهدات، ملزم به اجرای خویشتنداری است. PA 513.1

    پدران نیز همچون مادران باید با این مسئولیتها درگیر باشند. پدر و مادر ویژگی های خود را، چه جسمی و چه ذهنی، چه طبایع و یه امیال خود را به فرزندانشان انتقال می دهند. در نتیجه بی اعتدالی والدین است که فرزندان اغلب فاقد نیروی جسمانی و قدرت اخلاقی و ذهنی مناسب هستند. دوستداران الکل و دخانیات، امیال سیرنشدنی شان، خون مسمومشان و تندخویی هایشان را به فرزندان خود انتقال می دهند. این لجام گسیختگان اغلب امیال ناپاک خود، و حتی بیماری های چندش آورشان را برای فرزندانشان همچون ارثیه ای به جا می گذارند. از آنجا که خود فرزندان نیز از مقاومت کمتری در برابر وسوسه ها نسبت به والدینشان برخوردارند، این تمایل در هر نسلی آنان را ضعیف تر می سازد. والدین، در ابعاد بسیار وسیعی، نه تنها مسئول احساسات وحشیانه و امیال منحرف، بلکه بیماریهای هزاران نوزادی هستند که ناشنوا، نابینا، بیمار و عقب مانده به دنیا می آیند. PA 513.2

    خواسته هر پدر و مادری باید این باشد: “باید برای فرزندمان چه کنیم تا خصوصیات خوب ما را کسب نماید؟” به تأثیر نفوذ اولیا بسیار کم توجهی شده است؛ اما دستوراتی که از جانب آسمان برای آن والدین یهودی آمد، و دو بار به روشن ترین و رسمی ترین شکل تکرار شد، اثبات می نماید که خالق ما چه نظری در این باره دارد.PA 513.3

    تنها دریافت ارثیه ای نیکو از جانب والدین برای آن فرزند موعود کافی نبود. به همراه آن باید آموزش دقیق و دلسوزانه و منش درست و صحیح نیز می آمد. رهنمود خداوند این بود که داور و رهایی بخش آینده اسرائیل باید از همان آغاز کودکی با خویشتنداری مجدانه پرورش یابد. از همان ابتدا باید یک نذیره می بود، آنچنان که تحت ممنوعیت مداوم بر ضد مصرف شراب و مشروبات الکلی قرار می گرفت. درسهای خویشتنداری از خودگذشتگی حتی از کودکی باید به فرزندانمان آموزش داده شوند. PA 514.1

    ممنوعیتهای فرشته “هر چیز ناپاک” را نیز دربر می گرفت. تمایز مابین مبحث غذای پاک و ناپاک صرفاً قاعده تشریفاتی و ظاهری نبود، بلکه بر اصول بهداشتی قرار داشت. در ابعاد وسیعی، شاید رعایت این تمایز در طول تاریخ موجب شاخص بودن سلامتی و شادابی مردم یهود در خلال هزاران سال گشته باشد. اصول خویشتنداری باید بسیار بیشتر از استفاده صرف از مشروبات الکلی باشد. مصرف غذاهای محرک و غیر قابل هضم به همان اندازه برای سلامت مضر است، و در بسیاری موارد بذر مخموری را در ما می کارد. خویشتنداری راستین به ما می آموزد از هر چیز مضری کاملاً صرف نظر نماییم، و خردمندانه آن چیزهایی که سالم هستند به مصرف برسانیم. کمتر کسانی هستند که بدانند تا چه حد عادات غذایی شان در ارتباط با سلامتی آنان، شخصیتشان، مفید بودنشان در این جهان و سرنوشت ابدی شان اهمیت دارند. اشتها باید در استیلای نیروهای عقلانی و اخلاقی باشند. بدن باید خادم عقل باشد، نه اینکه عقل خادم بدن. PA 514.2

    وعده خداوند به مانوح در موعد مقرر با تولد فرزند پسری که نامش را سامسون نهادند، به وقوع پیوست همین که کودک آغاز به رشد نمود، بدیهی و واضح بود که وی از نیروی به بدنی خارق العاده ای برخوردار است. معهذا، همانطور که سامسون و خانواده اش به خوبی می دانستند، این قدرت از عضلات در هم پیچیده اش نبود، بلکه نتیجه شرایط نذیره بودن وی بود، که موهای کوتاه نشده اش نشاتی از آن به شمار می رفت. اگر سامسون همچون پدر و مادرش وفادارانه به آن دستورات عمل کرده بود، سرنوشتی خوش تر و شریف تر می داشت. اما حشر و نشر با بت پرستان فاسدش کرد. سامسون از شهر صُرغه که در نزدیکی فلسطین قرار داشت به جهت روابط دوستانه با فلسطینیان معاشرت می نمود. بدین ترتیب در همان جوانی دوستی هایی به وجود آمدند که دامنه تأثیراتشان همه زندگی وی را سیاه کرد. زن جوانی که در شهری فلسطینی به نام تمنه زندگی می کرد، دل به مهر سامسون بست، و سامسون تصمیم گرفت با او ازدواج نماید. پاسخ وی به والدین خداترسش که تلاش می کردند او را از این کار باز دارند، این بود، “او در نظر من پسند آمده.” نهایتاً والدین به خواسته وی تن در دادند. و ازدواج صورت گرفت. PA 514.3

    درست در زمانی که او با به عرصه مردانگی می گذاشت، زمانی که باید مأموریت خداوند را اجرا نماید، لحظه ای که از همه ه مهم تر می بایست با خداوند دل راست دارد، سامسون با دشمن اسرائیل وصلت گزید. از خود نپرسید آیا اکنون که در مقام گزینش بر برآمده ام بهتر نیست خداوند را جلال دهم؟ یا از خود نپرسید آیا با این کار دیگر نمی توانم مقصودی که باید زندگی ام را صرف به انجام رساندنش نمایم، به انجام برسانم؟ خداوند برای همه آنانی که نخست در پی جلال دادن او هستند، خرد وعده داده است؟ لیکن برای آنهایی که مغلوب خواهشهای نفسانی خود شده اند، وعده ای در کار نیست. PA 515.1

    چه بسیارند افرادی که یا در راهی نهادند که سامسون گذاشت! چه ازدواجهایی که مابین خداپرستان و بی خدایان صورت گرفته است، چرا که امیال و هوسها در تعیین شوهر با زن حکمروا بوده اند! طرفین نظر خداوند را جویا نمی شوند، جلال او را نیز مد نظر ندارند. مسیحیت باید تأثیری مهار کننده بر روابط زناشویی داشته باشد، اما مسئله اغلب این است که انگیزه هایی که منجر به این اتحاد زناشویی می شوند براساس اصول مسیحیت نبوده اند. شیطان دائماً در پی تسلط یافتن هرچه بیشتر بر مردم خدا از طریق فریب آنان برای آمیختن با مقولات او است! و برای نیل بدین منظور، تلاش می نماید احساسات ناپاک را در قلبهایشان برانگیزد. لیکن خداوند در کلامش به سادگی به مردمش فرموده است که هرگز با آنهایی که عشق او را در دل ندارند، نیامیزند. “مسیح و بلیعال را چه توافقی است و مؤمن را با بی ایمانان چه شباهتی؟ و معبد خدا و بتها را چه سازگاری است؟” (دوم قرنتیان 6 : 15 ، ۱۶). PA 515.2

    در این جشن عروسی، سامسون با کسانی معاشرت نمود که از خدای اسرائیل تنفر داشتند. هرکس دلخواسته به چنین روابطی وارد گردد، خود را تا حدی ناگزیر از تأیید عادات و رسوم هم پالکی های حود می یابد. زمانی که بدین ترتیب صرف می گردد، بدتر از هدر کردن آن است. افکار سرگرم می شوند و سخنانی گفته می شوند تا استحکامات اصول را دم هم شکسته، دژ روح را ضعیف نمایند.PA 515.3

    معلوم گردید زنی که سامسون با گرفتن او، قانون خداوند را زیر پا گذاشته، پیش از پایان یافتن جشن عروسی به او خیانت کرده است. او که از خیانت همسرش به خشم آمده بود، در آن لحظه نوعووس را از خاطر برد و تنها به خانه اش در صرعه بازگشت. اما آنگاه که خشمش فروکش کرد، برای عروسش بازگشت، و متوجه شد که او به ازدواج شخص دیگری درآمده است. انتقام او که در نابود کردن مزارع و تاکستانهای فلسطینی ها متجلی شد، آنان را برانگیخت تا آن زن را به قتل برسانند، گرچه تهدیدهایشان باعث شده بود که او سامسون را بفریبد، و همین اقدامات منشا آغاز تمام مشکلات شده بود. پیشتر، سامسون با کشتن شیر جوانی با دستهای، خالی و به هلاکت رساندن سی نفر از اهالی آشقلون، نیروی خارق العاده خود را به اثبات رسانده بود. اکنون که از قتل وحشیانه همسرش به خشم آمده بود، به فلسطینیان حمله ور گردید و آنان را در هم کوبید؛ “به صدمه ای عظیم کشت”. پس از آن با آرزوی یک عقب نشینی امن از مقابل دشمنانش، به جانب “صخره عطام”، در قلمرو قبیله یهودیه، عقب نشست. PA 516.1

    او در این منطقه مورد تعقیب وسیعی قرار گرفت، و ساکنین یهودیه با وحشتی عمیق و با فرومایگی با تسلیم وی موافقت کردند. بر همین اساس یک نیروی سه هزار نفری به سوی وی روان شدند. اما حتی با چنین تعدادی اگر آنان از امنیت خود اطمینان نداشتند، هرگز جرأت نزدیک شدن به او را پیدا نمی کردند. سامسون پذیرفت که دستگیر شده، به فلسطینیان تحویل داده شود، اما اول از مردان یهودیه تعهد خواست که خود آنان به او حمله نکنند، تا مبادا او را مجبور به نابودی آنها نمایند. به آنان اجازه داد که با دو رشته ریسمان جدید او را ببندند، پس بدین ترتیب در میان غوغا و هیاهوی مردان مسلح، او را به اردوگاه دشمنانش بردند. اما هنگامی که هیاهوی آنان در تو در توی تپه ها پژواک می یافت، “روح خدا بر او مسلط شد.” پس طنابهای نو را از هم درید، آنچنان که گویی پنبه هایی اند که در آتش افتاده باشند. اولین اسلحه ای که به چنگش افتاد، برداشت؛ و اگرچه این اسلحه استخوان فک یک الاغ بود، لیکن بسیار مؤثرتر از شمشیر و نیزه به کار آمد؛ آنقدر به فلسطینیان ضربه زد تا اینکه از هر سو گریختند، و جسد هزار مرد را بر جا گذاشتند. PA 516.2

    اگر اسرائیلیان در آن زمان آمادگی وحدت با سامسون را یافته، پیروزی هایش را پی گیری می نمودند، شاید در همان زمان خود را از قدرت ستمکاران رهانیده بودند. اما آنان روحیه خود از دست داه ند و ترسیدند. آنان در انجام کاری که خداوند فرمانش را داده بود، سهل انگاری و اهمال ورزیده بودند. یعنی غصب زمینهای بی ایمانان، و در عوض با آنان در انجام اعمال حقارت آمیزشان متحد شده بودند، بی رحمی شان را تحمل کرده بودند، و تا زمانی که منافع خود را در خطر نمی دیدنده حتی از بی عدالتی های آنها پشتیبانی می کردند. هنگامی که خودشان تحت قدرت ستمکاران درآمدند، رام و سر به زیر تسلیم حقارقارتهایی شدند که اگر از خداوند پیروی کرده بودند، می توانستند از آنان بگریزند. حتی وقتی خداوند برایشان رهاننده ای برانگبخت، مکرراً او را ترک کرده، با دشمنامشان متحد شدند. PA 516.3

    پس از این پیروزی، اسرائیلیان سامسون را داور کردند، و او به مدت بیست سال بر آنان حکمروایی کرد. اما یک گام کج، گام دیگری را به همراه می آورد. سامسون با ازدواج با یک زن فلسطینی از فرمان خداوند تخطی نمود و بار دیگر جسارت وارد شدن به جمع آنان را یافت (یعنی کسانی که اکنون دشمن خونی او بودند) که سبب اصلی آن هم تسلیم شدن به احساسات ممنوعه بود. او که به نیروی عظیم خود اطمینان داشت، همان نیرویی که نرمی به دل فلسطینیان انداخته بود، به سوی غزه روانه شد تا با فاحشه ای ملاقات کند. ساکنین آن منطقه از حضور او آگاهی یافتند و در مدد انتقام برآمدند. دشمنان او در امان دیوارهای مستحکمی بودند که قوی ترین آنها درهمه شهرها به شمار می آمد؛ آنان از شکار خود اطمینان داشتند، و تنها تا صبحدم صبر کردند تا پیروزی شان را تکمیل نمایند. نیمه شب بود که سامسون از خواب برخاست. همین که به یاد آورد عهد خود به عنوان یک تذیره را شکسته است، ندای وجدانش که او را متهم می ساخت، پشیمانی را در وجودش فرو ریخت. اما علیرغم گناهش، محبت خداوند او را از یاد نبرده بود. نیروی اعجاب آورش برای رهانیدنش به کمکش شتافت. به طرف دروازه رفت و آن را از جایش درآورده، آنها را با لولاها و تیرکهایش به نوک قله تپه ای برد که در میانه راه حبرون قرار داشت. PA 517.1

    اما عبرت همین خطری که از کنار گوشش گذشت، در برابر شیوه شرورانه او دوامی نیاورد. او دوباره به معاشرت با فلسطینیان مبادرت نمود، ولی در پی لذات و خوشی هایی بود که برای او دام نابودی اش می شدند. “زنی را در وادی سورق دوست می داشت.” و این مکان از محل تولد او دور نبود. نام آن زن دلیله بود، به معنای “مصرف کننده”. دره سورق به واسط ه تاکستانهایش مشهور بود؛ که در نظر نذیره ای متزلزل وسوسه انگیز می نمود؛ وی پیشتر خود را به نوشیدن شراب واداده بود، به طوری که عهد دیگری از پاکی اش با خداوند را گسسته بود. فلسطینیان گوش به زنگ حرکات دشمن خویش بودند، و هنگامی که دیدند او با اقدامی دیگر خود را تحقیر ساخته است، مصمم شدند از طریق دلیله نابودی اش را تکمیل نمایند. PA 517.2

    نمایندگانی متشکل از یک سرور از هر یک از ایالات فلسطین به دره سورق گسیل شدند. آن زمان که او از نیروی عظیمش برخوردار بود جرأت نکردند دستگیرش نمایند، بلکه هدف آنان این بود در صورت امکان از راز قدرت او آگاه شوند. پس دلیله را تطمیع نمودند تا از آن راز آگاه شده، آن را برملا نماید. PA 518.1

    زمانی که آن خائن موضوع را از او پرسید، سامسون فریبش داد و اظهار داشت ضعف دیگران می تواند به سراغش بیاید در صورتی که فرایندهای به خصوصی انجام شوند. هنگامی که دلیله این فرآیندها را آزمود، حقه سامسون هویدا شد. سپس او سامسون را به دروغگویی متهم ساخت و گفت: “چگونه می گویی که مرا دوست می داری و حال آنکه دل تو با من نیست؟ این سه مرتبه مرا استهزا نموده، مرا خبر ندادی که قوت عظیم تو در چه چیز است. سه بار به سامسون به وضوح اثبات گردید که زن دلربایش با فلسطینیان به جهت نابودی وی همدست شده است؛ اما هنگامی که نقشه های دلیله همه نقش بر آب شد، این امر را یک شوخی جلوه داد، و سامسون نیز کورکورانه ترس را کنار گذاشت. PA 518.2

    روز به روز دلیله به وی اصرار می کرد، تا اینکه “جانش به تنگ آمد؛” با این حال نیروی مکارانه ای او را در کنار دلیله نگاه می داشت. بالاخره سامسون مغلوب شد و رازش را در اختیار او قرار داد: “تیغ بر سر من نیامده است، زیرا که از رحم مادرم برای خداوند نذیره شده ام؛ و اگر تراشیده شوم، قوتم از من خواهد رفت و ضعیف و مثل سایر مردمان خواهم شد.” بی درنگ پیکی به سوی بزرگان فلسطین گسیل گشت، و از آنان درخواست کرد بی درنگ نزد دلیله بشتابند. آنگاه که سلحشور در خواب بود، بخش عمده موهایش از سرش جدا شدند. سپس دلیله چنان که سه بار پیشتر محمل کرده بود، و بانگ زد: “ای شمشون فلسطینیان بر تو آمدند!” سامممون به ناگاه از خواب جست و فکر کرد که همچون گذشته نیرویی را برای نابودی آنان به کار می گیرد! اما بازوهای ناتوانش از فرمانش سرباز می زنند، و او می داند: “خداوند از او دور شده است.” هنگامی که مو تراشیده شد، دلیله به آزار و اذیت وی پرداخت، به طوری که ناتوانی او را به رخ دیگران کشید؛ زیرا فلسطینی ها تا زمانی که از ناتوایی او اطمینان کامل نیافته بودند، به او نزدیک نمی شدند. سپس او را گرفته، دو چشمش را از کاسه درآوردند، و او را به غزه منتقل نمودند. در آنجا او را در زندان انداخته به غل و زنجبر کشیدند و به انجام اعمال شاقه محکومش نمودند. PA 518.3

    چه دگرگونی شگرفی برای کسی که قبلا داور و قهرمان اسرائیل بود! اکنون ضعیف، نابینا، محبوس، بی حرکت شده بود! خداوند زمان زیادی اعمال او را تحمل کرده بود؛ اما زمانی که او تا این حد خود را به گناه تسلیم کرده بود که راز خود را فاش گویده خداوند از او دور شد. در موهای او هیبر فضیلت خاصی نهفته نبود، بلکه تنها نشانه ای از وفاداری وی به خداوند محسوب می گردید؛ لیکن زمانی که این نماد فدای هوا و هوسهای او شد، برکاتی که به شکل آن نشانه وارد شد، گرفته شدند. PA 519.1

    در رنج و درد، هنگامی که برای فلسطینی ها بازیچه ای شده بود، سامسون بیش از هر زمان دیگری دریافت که چقدر ضعیف شده است؛ پس آلامش افکار او را به سوی توبه معطوف کردند. وقتی موهایش شروع به رشد نمودند، قدرت او نیز تدریجاً بازگشت؛ اما دشنانش که او را زندانی ای در زنجیر و بی پناه می دیدند، این مسئله را درک نکردند. PA 519.2

    فلسطینی ها پیروزی شان را به خدایان خود منسوب می داشتند، و با شادی و سر مستی خدای اسرائیل را به چالش می طلبیدند. جشنی برای بزرگداشت و ستایش “داگان”، خدای ماهی، که محافظ دریاها بود، برگزار شد. از هر شهر و روستای سرتاسر دشت فلسطین، مردان و زنان و اربابانشان گرد آمدند. جمعیت انبوه عبادت کنندگان، تمامی معبد عظیم را پر کرد، تا حدی که راهروها تا روی بامها نیز مملو از جمعیت شدند. اکنون صحنه جشن و شادی بر پا شده بود. زمان اجرای مراسم قربانی فرا رسیده بود، که از پی آن موسیقی و جشن برقرار می شد. سپس به عنوان گل سر سبد مراسم تجلیل از قدرت داگان، سامسون را پیش آوردند. غریو شادی به حضور او خوش آمد گفت. مردم و فرمانروایان بیچارگی امتی را به مسخره گرفتند و خدایی که “خراب کننده زمینشان” را سرنگون ساخته بود، ستایش کردند. سامسون پس از مدتی، آنچنان که گویی خسته شده است. درخواست کرد که در کنار دو ستون مرکزی که نگهدارنده سقف معبد بودند، بایستد. سپس در سکوت به دعا مشغول گشت: “ای خداوند یهوه، مرا به یاد آور و ای خدا این مرتبه فقط مرا قوت بده تا یک انتقام برای دو چشم خود از فلسطینیان بکشم.” با گفتن این کلمات، ستونها را با بازوان نیرومندش در آغوش گرفت؛ و گریست: “همراه فلسطین بمیرم!” خود را خم کرد، و سقف فرو ریخت، که ما آوارش همه آن جمعیت یکجا به هلاکت رسیدند. “پس مردگانی که در موت خود کشت از زندگانی که در زندگی اش کشته بود. زیادتر بودند.”PA 519.3

    هم بت و هم بت پرستان، کاهنان و رعابا، جنگجویان و اشراف، همه و همه در زیر خرابه های معبد داگان مدفون شدند. در میان آنان هیبت آن مرد غول آسا خفته بود که خداوند او را به عنوان رهاننده قوم خود برگزیده بود. اخبار این ریزش هولناک به سرزمین اسرائیل رسید. و خویشاوندان سامسون از نپه ها فروآمده، جسد قهرمان از دست رفته را از زیر آوار بیرون آوردند. “او را برداشتند و او را آورده، در قبر پدرش مانوح در میان صرعه و آشناؤل دفن کردند.”PA 520.1

    وعده خداوند که می گفت از طریق سامسون “رهایی اسرائیل از دست فلسطینیان را آغاز می کند” به انجام رسید. اما چه تیره و هولناک بود سرنوشت زندگی ای که می توانست برای جلال خداوند و شکوه ملتش باشد! اگر سامسون با ندایی که او را فراخوانده بود دل راست می داشت، هدف خداوند با شادی و افتخار او به انجام می رسید. اما او تسلیم وسوسه شد و اثبات کرد که ایمانش سست است، پس ماموریتش در بند و شکست و مرگ به پایان رسید. PA 520.2

    از نظر نیروی بدنی، سامسون قوی ترین مرد، بر چهره زمین بود، اما از نظر مهار نفس، درستکاری و استحکام یکی از ضعیفترین مردان بود. اشتباهات بزرگ ناشی از احساسات و وسوسه های قوی برای اشخاص بزرگ در نظر گرفته می شوند، اما آنکه فرمانبر احساسات و وسوسه است، فرد ضعیفی است. معیار حقیقی سنجش بزرگی انسانها با قدرت احساساتی است که در مهار آنها است، نه آن احساساتی که او را مهار می کنند. PA 520.3

    مشیت خداوند از سامسون مراقبت می نمود، تا شاید او را آماده کاری کند که برای انجامش فراخوانده شده بود. در همان آغاز زندگی او در احاطه شرایط مطلوب از بابت قدرت بدنی، نیروی اندیشه و پاکی اخلاقی قرار گرفت. اما تحت نفوذ و تأثیر معاشرین پلید خود، وابستگی هایش به خدا را که امن ترین محافظ برای انسان است، رها کرده، بدین ترتیب جذب جریانهای شرورانه گردید. آنانی که در راه انجام وظیفه آزمایش می شوند، شاید ایمان آورند که خداوند محافظ آنان خواهد بود؟ اما اگر انسان به خواسته خود، خود را تحت نفوذ وسوسه ها درآورد، دیر یا زود سقوط خواهد کرد. PA 520.4

    شیطان نهایت نیرویش را به کار می برد تا همانهایی را که خداوند می خواهد به عنوان وسیله ای برای کارهای ویژه خود استفاده نماید، به گمراهی کشاند. او به نقطه ضعفهای ما حمله می کند. در نقصانهای شخصیتی ما کار می کند تا تمام عنان انسان را در اختیار گیرد؛ و او می داند اگر این نقصانها پرورده شوند، او به موفقیت خواهد رسید. اما نیازی به مغلوب شدن نیست. انسان برای غلبه بر قدرت شریر، با تلاشهای سست خود، تنها رها نشده است.کمک در دسترس است و به هر روحی که به راستی خواهان آن است، داده می شود. فرشتگان خداوند که از نردبانی فراز و فرود می کنند که یعقوب در رویایش دیده بود، به هر روحی که می خواهد به بالاترین نقاط آسمان برسد، کمک خواهند کرد.PA 520.5

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents