۵۸ - “مدرسه انبیا”
خداوند، خود به تحصیل اسرائیلیان فرمان داد. منظور او تنها به گرایشات مذهبیشان محدود نمیشد؛ هر آنچه بر پیشرفت بدنی و عقلانی آنان تأثير میگذاشت نیز مشمول مشیت الهی بوده، در زمره قوانين خداوند قرار میگرفت.PA 548.1
خداوند به یهودیان فرمان داده بود که تکالیفش را به فرزندانشان بیاموزند، و آنان را با همه آنچه پدرانشان بدان میپرداختند آشنا نمایند. این وظیفه خاص هر پدر و مادری بود، وظیفهای که نمیبایست بر عهده شخصی دیگری گذاشته میشد. به جای زبان و دهان غریبه، قلب پر عشق پدران و مادران باید دستورالعملها را به فرزندانشان انتقال دهد. افکار خداوند باید با هر رخداد زندگی روزمره مربوط میشد. کارهای خارقالعاده خداوند برای رهایی قومش و وعدههای ناجیای که میآمد میبایست در خانههای اسرائیل بازگو شوند؛ استفاده از اشکال و نمادها موجب میشد که درسهای داده شده هرچه بهتر در خاطرها به جا بمانند. حقایق بزرگ مشیت الهی و زندگی اخروی در ذهن کودکان نقش میبست. این اذهان میآموختند که خداوند را همچون صحنههای طبیعت و کلام مکاشفاتیاش ببینند. ستارههای آسمان، درختان و گلهای مزارع، کوههای سر به فلک کشیده، نهرهای مواج همه از حالتی سخن میگفتند. مراسم رسمی اهدای قربانی و عیادت در مکان مقدس و گفتههای انبیا مکاشفات خداوند بودند. PA 548.2
آموزش موسی در کلبه محقر واقع در جوشن این چنین بود؛ و سموئیل از حنای مؤمن این چنین آموخت؛ داود هنگامی که ساکن تپههای اورشلیم بود، اینگونه تعلیم یافت؛ دانیال نیز پیش از هنگامه اسارت که او را از سرزمین پدرانش جدا کرد، این چنین آموخت. و نیز سالهای کودکی مسیح ناصری بدین گونه سپری گشت؛ بدین ترتیب بود آموزش تیموتانوس از لبان مادربزرگش لوئیس و مادرش افنیکی (دوم تیموتائوس 1: 5؛ 3: 15) تا حقایق نوشته شده مقدس را بداند و بیاموزد.PA 548.3
با تأسیس مدراس انبیا، باز هم تدارکات بیشتری در رابطه با کودکان ارائه گردید، اگر کودکی تمایل داشت، حقایق کلام خدا را ژرفتر بکاود، و در پی خرد آسمانی برآید تا شاید از این راه در اسرائیل بدل به معلمی گردد، درب این مدارس به روی او باز بودند. مدارس انبیا توسط سموئیل بنیاد گذاشته شد تا بر علیه فساد گسترده همچون سدی عمل کرده، رفاه اخلاقی و روحانی جوانان را فراهم نموده، و سعادت قوم را در آینده با رهبران و رایزنان شایستهای که خداترسند تجهیز نماید. سموئیل در انجام این هدف گروههایی از مردان جوان را گردآورد که زاهد، باهوش و اهل مطالعه بودند. این افراد اعمال او را مطالعه کردند، خرد آسمانی نیز به عطایای طبیعیشان افزوده گردید مربیان از میان مردانی برگزیده شدند که نه تنها در حقایقی الهی نبحر داشتند، بل خودشان نیز از ارتباط با خداوند بهرهمند بوده، از روح مقدسش عطایای ویژهای دریافت مینمودند. آنان، هم به دلیل آموزشی و هم زهدشان، از احترام و اعتماد مردم برخوردار بودند. PA 549.1
در روزگار سموئیل دو مدرسه از این نوع موجود بودند، یکی در رامه، به نام خانه انبیاء، و دیگری در قیرجات جعاریم بود که تابوت عهد در آن مکان نگهداری میشد. مدارس دیگر بعدها بنیان گذاشته شدند.PA 549.2
دانشآموزان این مدارس خود را با کارهایشان، که شامل کشت زمین و دیگر مشاغل دستی بودند، تأمین میکردند. در اسرائیل این امر عجیب یا تحقیرآمیز تلقی نمیشد؛ در حقیقت اینکه به کودکان اجازه داده شود جاهل به کار مفید باشند، خلاف محسوب میگشت. به فرمان خداوند، به هر کودکی، حتی اگر میخواست در مقام مقدسی تحصیل نماید، باید پیشهای آموزش داده شود. حتی سالهای سال بعد از آن، چیزی از حرمت رسولانی چون پولس و آکیلا به خاطر امرار معاش از راه چادردوزی کاسته نمیشد. PA 549.3
موضوعات درسی در این مدارس بر شریعت و قانون خداوند، دستورالعملهایی که به موسی داده شده بودند، تاریخ مقدس و شعر متمرکز بودند. روشها و دستورالعملها با آنچه امروزه در مدارس الهیاتی وجود دارد، بسیار متفاوت بود، یعنی مکانهایی که دانشجویان فراوانی به هنگام فارغالتحصیلی از آنها با دانش کمتری از خداوند و حقیقت مذهبی نسبت به زمانی که به آن وارد میشوند، برخوردارند. در آن مدارس دوران قدیم، هدف غایی مطالعات، آموختن خواست خداوند و تکلیف انسان در قبال آن بود. در مدارک ثبت شده در تاریخ مقدس، جای پای حضور یهوه به خوبی مشهود بود. حقایقی عظیمی که برحسب نوعشان بیان میشدند، در معرض دید قرار میگرفتند، و ایمان با قدرت در مرکز همه این سازوکار قرار میگرفت، یعنی بره خدا که میبایست گناه جهان را از آن بردارد. PA 549.4
به روحیه فداکاری بسیار توجه میگردید. نه تنها تکلیف عبادت و دعا به دانشآموزان آموخته میشد، بل به آنان میآموختند چگونه دعا نمایند. چگونه به آفریدگارشان نزدیک شوند، چگونه در او ایمان را به کار بندند، و چگونه آموزههای روحشان را درک نموده، اطاعت کنند. اندیشههای مقدس، از گنجینه الهی، حقایق نو و کهنه را بیرون میآوردند، و روح خداوند در ثبوت و سرودهای مقدس تجلی مییافت. PA 550.1
موسیقی به منظور خدمت به هدفی مقدس ساخته میشد، تا افکار را به سوی آنچه پاک است و شریف و تعالیبهش معطوف نموده، فداکاری و سپاس نسبت به خداوند را در روح بیدار کنند، چه تضادی است بین رسوم کهن و استفادههایی که امروزه به وفور از موسیقی وجود دارد! چه بسیار افرادی که تنها برای سرخوشی از موسیقی بهره میبرند، به جای آنکه از آن به منظور جلال خداوند استفاده نمایند. عشق به موسیقی منجر به همراهی غافلان با دنیاپرستان در جمعهای خوشگذران میگردد، یعنی جایی که خداوند فرزندانش را از حضور در آنان برحذر داشته است. بدین ترتیب آن چیزی که در صورت استفاده صحیح میتواند برکت عظیمی باشد، تبديل په یکی از بزرگترین نیروهایی میگردد که از طریق آن شیطان عقل را از مسئولیت و ژرفاندیشی درباره امور جاودان به سوی خود اغوا مینماید. PA 550.2
موسیقی بخشی از پرستش خداوند را در درگاهش تشکیل میدهد. پس باید کوشش نماییم در آوازهای پرستشیمان تا جایی که میتوانیم خود را با همسرایانی که در آسمانها میخوانند، هماهنگ گردانیم. آموزش شایسته صدا یکی از اشکال مهم در تحصیلات است و نباید هرگز مورد غفلت واقع شود. خواندن، به عنوان بخشی از مراسم مذهبی، به همان اندازهای از اهمیت برخوردار است که خود عبادت کردن. قلب باید روح نغمه را احساس نماید تا به درستی شور و حال را به آن بدهد. PA 550.3
چقدر مابین آن مدارس که انبیای خداوند در آنها تدریس مینمودند، و مؤسسات نوین ما تفاوت وجود دارد! چه انگشتشمارند مدارسی که میبایست تأسیس گردند بی آنکه تحت سلطه قواعد و رسوم دنیوی قرار داشته میشود. وجود رقتانگیز، فقدان برخوردهای شایسته و انضباط سلیم احساس میشود. جهالت موجود نسبت به کلام خداوند در میان کسانی که خود را مسیحی میدانند، بسیار هشداردهنده است. گفتههایی خرافی، احساساتگرایی صرف، به عنوان اصول اخلاقی و مذهب پذیرفته میشوند. افکار جوانان تحت تأثیر مفاهیمی چون عدالت و مهر خداوند، زیبایی تقدس و پاداش قطعی اعمال نیک، شخصیت شنیع گناه و قطعیت پیامدهای هولناکش نیستند. همکاران شریر در حال بنای جوانان در جنایت، زوال و بیبندوباری هستند.PA 550.4
آیا درسهایی که بتوانند مربیان روزگار ما سودمندانه از طریق مدارس باستانی یهودیان بیاموزند وجود ندارد؟ خدایی که انسان را آفرید، برای رشد و پیشرفتش او را در جسم و اندیشه و روح تأمین نموده است. از این رو، توفیق حقیقی در تحصیل، به وفاداریای که انسانها با آن نقشههای آفریدگار را به انجام میرسانند، بستگی دارد.PA 551.1
هدف حقیقی از تحصیل این است که تصویر خداوند را در روح بازآفرینی نماییم. در آغاز خداوند انسان را به شباهت خود آفرید. به او عطایایی به ویژگیهای اصیل و شریف داد. اندیشهاش تعادل کامل داشت، و تمام نیروهای وجودش از هماهنگی برخوردار بودند. اما سقوط و تأثیرات آن موجب انحراف این عطایا گشت. گناه، تصویر خداوند را در انسان مخدوش و تقریباً محو گردانده است. باید این حقیقت در روح او ترمیم میشد که نقشه نجات خداوند طراحی شده، و زندگیای پر از آزمون به او ارزانی گشته است. به تکامل رساندن دوباره او، که در ابتدا در آن وضعیت آفریده شده بود، هدف بزرگ زندگی است، هدفی که شالوده همه چیز را تشکیل میدهد. این کار والدین و معلمین است تا در تحصیل کودکان با هدف الهی همکاری نمایند؛ و بدین وسیله آنان “همکارانی هستند متعلق به خدا” (اول قرنتیان 3: 9).PA 551.2
تمام تواناییهای بالقوهای که انسان دارا است. چه در روح، جسم و اندیشه از جانب خداوند به او داده شده تا با به کارگیری آنها خود را تا حد امکان به درجات کمال برساند. اما این امر نمیتواند یک کمال خودخواهانه و انحصاری باشد؛ زیرا شخصیت خداوند، که ما از شباهتش بهره میبریم، از جنس نیکویی و عشق است. هر استعداد، هر ویژگی که خداوند به ما اعطا فرموده است، باید در راه جلال او و ارتقای دیگر همنوعان ما بکار گرفته شوند. و در این بهرهگیری، پاکترین، شریفترین و شادمانهترین اعمالش یافت میگردند.PA 551.3
اگر به این اصول، آنچنان که اهمیتشان اقتضا مینماید، توجه میشد، شاهد تغییراتی شگرف در روشهای فعلی آموزش بودیم به جای جذب شدن به غرور و جاهطلبیهای خودخواهانه، برافروختن روحیه همچشمی، آموزگاران کوشش میکردند محبت به خوبی، حقیقت و زیبایی را بیدار نمایند، تا میل به فضیلت را افزایش دهند. دانشآموزان در پی رشد عطایای خداوند در خود بودند، نه در پیشی گرفتن از دیگران، بل به دنبال به انجام رساندن هدف آفریدگار و دریافت شباهتش بودند به جای معطوف شدن به معیارهای صرف دنیوی، یا برانگیختن میل خودستایی، که موجب حقارت و کوچکی در خودمان میگردد، اندیشه به سوی آفریدگان معطوف میشد تا او را را بشناسند و به شباهت وی درآیند. PA 551.4
“ابتدای حکمت ترس از خداوند است، و معرفت قدوس، فهم میباشد.” (امثال 9: 10). کار بزرگ زندگی، شخصیتسازی است و دانش خداوند مبنای همه آموزش و پرورش حقیقی است. آشکار کردن این دانش و قالب قانون خداوند انعکاس از شخصیت او است. از این رو سراینده مزامیر چنین میگوید: “زیرا که تمام فرامین تو عدل است؛” و “از وصایای تو فهم را تحصیل کردم.” (مزامیر ۱۱۹؛ ۱۷۲، ۱۰۴). خداوند خود را در کلام و در کارهای خلقتش بر ما آشکار نموده است. از طریق دفترچه الهام و کتاب طبیعت باید دانش خدا را تحصیل نماییم. PA 552.1
این یک قانون عقلی است که به تدریج خودش را با موضوعاتی که برای ماندن در آنان به او آموختهاند، تطبیق دهد. اگر عقل تنها با امور پیش پا افتاده مشغول باشد، کوچک شده، تضعیف خواهد گردید. اگر هرگز مجبور نباشد که با مشکلات غامض به چالش کشیده شود، پس از مدتی تقریباً قدرت رشد را از دست میدهد. کتاب مقدس به عنوان یک قدرت آموزشی هیچ رقیبی ندارد. در کلام خداوند، عقل موضوعی برای ژرفترین اندیشهها مییابد، یعنی رفیعترین آرمانها. کتاب مقدس آموزندهترین تاریخی است که انسان در اختیار دارد با تازگی از سرچشمه حقیقت جاودان بیرون میطراود، و دستی الهی خلوص آن را در خلال کلیه اعصار حفاظت نموده است. در جایی که انسان بیهوده در تاریخ به دنبال حقایق میگردد، این کتاب ظلمت گذشتههای دور را روشن میسازد. در کلام خدا ما قدرتی را که بنای زمین را میگذارد و آسمانها را میگستراند، به عینه میبینیم. تنها در اینجا است که میتوانیم تاریخ نژادمان را که به تعصب یا غرور انسانی آلوده نشده است. بیابیم. در اینجا است که تلاشها، شکستها و پیروزیهای انسانهای بزرگی که تاکنون شناختهایم ثبت گردیده است. در اینجا است که مشکلات عظیم مسئولیت و سرنوشت برملا میشوند. پردهای که جهان مرئی را از نامرئی جدا مینماید، بالا میرود، و ما شاهد درگیری نیروهای مخالف نیک و بد از نخستین ورود گناه تا آخرین پیروزی حقانیت و حقیقت هستیم؛ و همه اینها تنها آشکارسازی شخصیت خدا است. در یک تفکر متواضعانه درباره حقایقی که در کلامش ارائه شدهاند، اندیشه دانشآموز به سوی همدلی با عقل لایتناهی است. چنین مطالعهای تنها موجب پاک شدن و ارجمندی شخصیت نمیگردد، بل نمیگذارد نیروهای عقلانی از توسعه و سر زندگی عاجز بمانند. PA 552.2
آموزه کتاب مقدس تأثیری حیاتی برای سعادت انسان در تمام روابطش با این زندگی دارد. اصول را آشکار میسازد که سنگ بنای سعادت یک ملت هستند، اصولی که سلامت یک جامعه با آنان گره خورده است و محافظت خانواده را برعهده دارند، اصولی که بدون آنان هیچ انسانی مفید بودن، شادی با احترام را کسب نمینماید؛ یا بدون آنان انسان نمیتواند امیدوار باشد که در آینده به حیات جاودان میرسد. هیچ جایگاهی در زندگی وجود ندارد. هیج مرحلهای در تجربیات انسانی نیست که آموزههای کتاب مقدس برایش آمادگیهای لازم را فراهم نیاورده باشد. در مقایسه با بهترین به کارگیری تمام موضوعاتی که فلسفه انسانی را در برمیگیرند، کلام خدا، پس از مطالعه و اطاعت، انسانهایی بس قویتر و باهوشتر به جهان ارائه میدهد. انسانهایی از جنس قدرت و پایداری شخصیت را عرضه میدارد، از جنس درک سریع و داوری سالم، انسانهایی که برای خداوند مایه سربلندی و برای جهان برکت به شمار میآیند. PA 553.1
و نیز در مطالعه علوم باید دانش آفریدگار را تحصیل نماییم. تمام علوم حقیقی تنها تفسیری از دست نوشته خداوند در جهان مادی هستند. علوم، از راه تحقیقات، تنها مدارکی تازه از خرد و قدرت خداوند را به دست میدهند. درک صحیح از کتاب طبیعت و نیز کلام نوشته شده، ما را با خداوند از طریق آموزش قوانین خردمندانه و مفیدی که وی از راه آنان کار میکند، آشنا میسازد. PA 553.2
دانشآموز باید به دیدن خداوند در همه کارهای خلقت رهنمون گردد. معلمین باید از نمونههای معلم کبیر نسخهبرداری نمایند، یعنی کسی که از صحنههای آشنای طبیعت مثالهایی فراهم آورده تا آموزههایش را آسان نموده، آنان را با تأثیر عمیقتری بر ذهن شنوندگانش جای دهد. پرندگانی که بر شاخههای پربرگ نغمه سر میدهند، گلهای دره، درختان سر به فلک کشیده، باغهای پر میوه، گندمهای افراشته، خاک لم یزرع، غروب خورشید که آسمانها را با شعاعهای طلاییاش زراندود میکند، همه برای آموزش ما عمل میکنند. او کارهای دیدنی خالق را با کلام زندگی که خود گفته است مرتبط ساخته، تا شاید هرجایی که این امور به چشم مخاطبینش آیند، افکارشان به درسهای حقیقت، که او آنها را با ما مرتبط گردانده، معطوف شوند. PA 553.3
مهر خداوند که در صفحات مکاشفه عیان شده است، بر روی کوههای سر به فلک کشیده، درههای پرمیوه، اقیانوسهای گسترده و ژرف دیده میشود. عناصر طبیعت درباره محبت آفریدگارشان با انسان سخن میگویند. او خود را با نشانههای بیشماری در آسمان و زمین مرتبط ساخته است. این جهان سراسر غم و فلاکت نیست. عبارت “خدا محبت است” بر روی هر غنچه شکفته شدهای، گلبرگهای هر گل و ساقه علف نوشته شده است. گرچه نفرین گناه موجب شده زمین خارها و تیغهایش را بیرون آورد، لیکن گلهایی هم هستند که بر روی خارها آمدهاند و تیغها در زیرشان نهان شدهاند. همه چیز در طبیعت بر مراقبت لطیف و پدرانه خداوند و میل او برای شادمانی فرزندانش شهادت میدهند. منظور از ممنوعیتها و فرامین او صرفاً ابراز قدرت نیست، بلکه در همه کارهایش، او سلامت و خوبی فرزندانش را در نظر دارد. او هیچکس را مجبور نمیسازد تا از چیزی دست بردارد که در حفظ آن فایده خواهد بود. PA 554.1
عقیدهای که در برخی طبقات جامعه رواج مییابد، مبنی براینکه مذهب برای سلامت و خوشحالی در این زندگی توانا نیست، یکی از شیطنتآمیزترین خطاها است. کتاب مقدس میگوید: “ترس خداوند مؤدی به حیات است، و هر که آن را دارد در بینیازی ساکن میشود.” ( امثال 19: 23). “کیست آن شخصی که آرزومند حیات است و طول ایام را دوست میدارد تا نیکویی را ببیند؟ زبانت را از بدی نگاه دار و لبهایت را از سخنان حیلهآمیز؛ از بدی اجتناب نما و نیکویی بکن و صلح را طلب نما و در پی آن طلب نما” (مزامیر 34: 12-14). کلام خردمندانه “حیات است برای هر که آن را بیاید، و برای تمامی بدنش شفا میباشد.” (امثال 4: 22). PA 554.2
مذهب واقعی موجب هماهنگی انسان در ابعاد جسمانی، عقلانی و اخلاقی با شریعت خداوند میگردد. به ما خویشتنداری، متانت و میانهروی میدهد. مذهب، عقل را وارسته میگرداند، قریحه را پالایش میدهد و داوری را مقدس مینماید. روح را شریک خلوص آسمان میسازد. ایمان به محبت خداوند و مشیت غالبش بار نگرانی و غم را سبک میکند. قلب را از شادی و رضایت در بالاترین و پایینترین روزهای سرنوشت مملو میگرداند. مذهب مستقیماً به افزایش سلامت، طول عمر و به اوج رساندن لذت همه برکاتش میپردازد. چشمه خوشیهایی که هرگز خشک نخواهد گشت را به روی ما میگشاید. شاید روزی همه آنانی که مسیح را انتخاب نکردهاند، پی ببرند که او چیزی بسیار بهتر از آنچه خود به دنبالش میگردند، بدانان ارزانی میدارد. هنگامی که انسان بر خلاف خواست خداوند عمل و فکر مینماید، موجب بدترین آسیبها و بیعدالتیها برای خود میگردد. هیچ شادی واقعی در راهی که او آن را ممنوع نموده است نمیتوان یافت، زیرا او بهترین مصلحت را میداند و بهترین نقشه را برای آفریدههایش فراهم میآورد. راه گناهکاری به فلاکت و نابودی ختم میشود؛ اما “طریقهای وی طریقهای شادمانی است و همه راههای وی سلامتی میباشند.” (امثال 3: 17). PA 554.3
شاید روزی تربیت بدنی به همراه تربیت مذهبی که در مدارس عبرانیان به کار گرفته میشدند به طور مفیدی مورد تحقیق قرار گیرند. به چنین تعالیمی به اندازه کافی ارج نهاده نمیشود. رابطه بنیادینی بین فکر و بدن وجود دارد، و به منظور رسیدن به معیارهای عالی اخلاقی و فضیلت عقلانی، قانون خداوند که سلامت جسمانی ما را کنترل میکند باید مورد توجه قرار گیرد. برای اطمینان از داشتن شخصیتی نیرومند و کاملاً متعادل، هم نیروهای عقلانی و هم جسمانی باید به کار گرفته شده، رشد کنند. برای جوانان چه مطالعاتی میتوانند مهمتر از آن اموری باشد که به این سازمان خارقالعادهای میپردازد که خداوند برای ما به امانت گذاشته است، و قوانینی که میتوان در پناهشان در سلامت زیست؟ PA 555.1
و اکنون، همچون روزگار اسرائیل، هر جوانی باید با مسئولیتهای عملی زندگی تعلیم یابد. هر یک باید شعبهای از کار یدی را تحصیل نمایند که با آن بتوانند در صورت نیاز امرار معاش کنند. این امر واجب است، و نه تنها تضمینی در فراز و نشیبهای زندگی است، بلکه موجب باروری عقلانی و جسمانی و رشد اخلاقی میگردد، حتی اگر مسلم گردد که شخص هرگز ناگزیر از توسل به کار یدی برای حمایت از خود نمیشود، باز هم باید این کارها را بیاموزد. بدون کارهای بدنی، هیچ کسی نمیتواندابنیهای سالم و سلامتی، توانمند داشته باشد؛ ضرورت انضباط در کار یدی منظم کمتر از تضمین یک عقل نیرومند و فعال و نیز شخصیتی اصیل نیست.PA 555.2
هر دانشآموزی باید بخشی از روز را به کار فعال اختصاص دهد. بدین ترتیب خصلت مهارت در آنان شکل میگیرد، و روحیه اتکا به خود تشویق میگردد، در حالی که جوانان از این طریق در برابر بسیاری شرارتها و اعمال حقیر، که اغلب پیامد بیکاری است، محافظت میشوند. و همه اینها در نگاه داشتن اهداف اولیه آموزش و پرورش است زیرا با تشویق به فعالیت، کوشایی و پاکی به هماهنگی با خداوند، میرسیم.PA 555.3
بگذاریم جوانان به سوی درک هدف آفرید کارشان سوق پیدا کنند تا خداوند را جلال داده، همنوعانشان را برکت دهند؛ بگذاریم محبت لطیفی که پدر در آسمان به آنها ابراز داشته است را ببینند؛ بیبینند سرنوشت والایی که به خاطرش انضباط زندگی میبایست مهیایشان کند، و ببینند تشخص و احترامی که به آن فراخوانده میشوند تا به حدی که حتی به پسران خدا تبدیل شوند؛ ببینند بسیاری با نخوت و بیمیلی از قانون خداوند رو برمیگردانند، و ببینند اهداف خودخواهانه و لذات بیهوده را که تاکنون مجذوبشان ساخته است. آنان میآموزند که از گناه متنفر شوند و از آن اجتناب ورزند، نه به صرف پاداش چنین کاری یا ترس از مجازات، که به دلیل پلیدی ذاتی آن، زیرا که موجب تحقیر قدرتهای خدادادیشان و آلوده ساختن انسانیت خداگونهشان میگردد.PA 556.1
خداوند جوانان نمیخواهد که از آرزوهایشان دست بردارند. عناصر شخصیتی که انسانی را در میان دیگر انسانها موفق میسازد، یعنی میل دست یافتن به خوبیهای بزرگتر، اراده تسخیرناپذیر، جد و جهد مصرانه، پشتکار خستگیناپذیر نباید از بین بروند. با فیض خداوند، این عوامل باید به وی اهداف جهت داده شوند، یعنی به همان اندازه بلندتر از تمایلات خودخواهانه و دنیوی که آسمانها بالاتر از زمین قرار دارند. و آموزشی که در این زندگی آغاز میگردد، در زندگی بعدی نیز ادامه خواهد یافت. روز به روز کار خارقالعاده خداوند، گواه خرد و قدرت او در خلق و نگهداری هستی، راز ابدی محبت و خرد در نقشه رستگاری و نجات، در ذهن با زیبایی نوینی باز میگردند. “آنچه را هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده، و به هیچ اندیشهای نرسیده، خدا برای دوستداران خود مهیا کرده است.” (اول قرنتیان 2: 9). حتی در این زندگی شاید برای لحظاتی شاهد حضورش باشیم، و شاید لذت پیوند با آسمانها و بهشت را بچشیم، اما کمال این لذت در زندگی اخروی ما نهفته است. خود ابدیت به تنهایی میتواند سرنوشت شکوهمندی را که انسان به دست میآورد، آشکارسازد، یعنی آن چیزی را که او در تصویر خدا میجوید.PA 556.2