Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

پاتریاخها و انبیا

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۱۵ - “ازدواج اسحاق”

    ابراهیم پیر و سالخورده شده بود و به زودی ممکن بود که بمیرد، اما یک کار باقی مانده بود که میبایستی برای تضمین تحقق وعده به فرزندانش، انجام دهد. اسحاق، کسی بود که از جانب خداوند تعیین شده بود تا به عنوان محافظ احکام او، جانشین ابراهیم گردد و پدر قوم برگزیده باشد، اما او هنوز ازدواج نکرده بود. ساکنان کنعان گرفتار بت پرستی شده بودند و خداوند وصلت قوم خود با ایشان را قدغن کرده بود، زیرا چنین وصلتهایی ایشان را به سوی ارتداد می کشاند. ابراهیم از عواقب تاثیرات فاسد کننده ای که پسرش را احاطه کرده بود، می ترسید. ایمان دایمی او به خداوند و اطاعت از اراده او در رهتار و شخصیت اسحاق منعکس بود، با این حال، اسحاق به عنوان یک مرد جوان، بسپار احساساتی، ملایم و تسلیم پذیر بود. اگر او با کسی که خدا ترس نبود وصلت می کرد، این خطر وجود داشت که به خاطر سازگاری با همسرش، اصول اعتقادی خویش را فدا کند. از نظر ابراهیم، انتخاب همسر برای پسرش، موضوع بسیار بااهمیتی بود. او مشتاق بود تا اسحاق با کسی ازدواج کند که باعث جدایی او از خداوند نشود.PA 139.1

    در زمانهای قدیم، تصمیمات موبوط به ازدواج معمولاً از سوی والدین اتخاذ می شد و این امر در میان آنانی که خدا را پرستش می کردند، مرسوم بود. هیچ کس وادار نمی شد تا با کسی که دوست نداشت ازدواج کند، با این حال، جوانان برای انتخاب همسر، از سوی والدین با تجربه و خدا ترس شان هدایت می شدند. دنبال کردن روشی مغای با این امر، به منزله بی احترامی حتی گناه نسبت به والدین تلقی می شد. PA 139.2

    اسحاق به حکمت و محبت پدرش اطمینان کرده و مایل بود تا این موضوع را به او محول کند. او هم چنین اعتقاد داشت که خداوند شخصاً او را در انتخاب همسر هدایت خواهد کرد. افکار ابراهیم متوجه خویشاوندان پدرش در سرزمین آرام نهرین شد. هر چند که آنان از بت پرستی آزاد نشده بودند، اما هنوز هم، شناخت و پرستش خدای حقیقی را در دلهایشان می پروراندند. اسحاق نباید سرزمین کنعان را ترک کرده و به نزد ایشان برود، بلکه می بایستی یک نفر در میان ایشان پیدا شود که خانه و خویشان خود را رها کرده و در پرستش خدای زنده به او ملحق شود. ابراهیم این موضوع مهم را به “خادم خود که بزرگ خانه وی” و مردی متدین، باتجربه و کسی که از قدرت تشخیص عالی برخوردار بود و سالها با وفاداری او را خدمت کرده بود، محول کرد. او از خادم خود خواست تا در حضور خداوند قسم بخورد که از دختران کنعانیان برای پسرش همسر انتخاب نکند، بلکه به آرام نهرین رفته و از خانواده ناحور، دختری را برای اسحاق به همسری برگزیند. ابراهیم به خادم خود سفارش کرد که اسحاق را به همراه خود به آنجا نبرد، و اگر دختری یافت نشود که بخواهد خویشان خود را ترک کند، آنگاه خادم ابراهیم از قسم بری خواهد شد. او خادم خود را برای انجام این ماموریت مشکل و حساس تشویق کرده و به او اطمینان داد که خداوند رسالت او را قرین موفقیت خواهد گردانید. ابراهیم به او گفت، “یهوه، خدای آسمان که مرا از خانه پدرم و از زمین مولد من بیرون آورد ... فرشته خود را پیش روی تو خواهد فرستاد.” به کتاب پیدایش فصل ٢۴ مراجعه شود.PA 139.3

    قاصد بدون تاخیر به راه افتاد. او ده شتر برای استفاده همراهان خود و همراهان عروس که ممکن بود به همراه وی مراجعت کنند، گرفته و هم چنین با تهیه هدایایی برای عروس آینده و دوستانش، سفر طولانی خود را به آنسوی دمشق آغاز کرد. با رسیدن به حران، “شهر ناحور” در بیرون شهر و نزدیک چاهی که زنان شهر، عصرها برای آب کشیدن به آنجا می آمدند، توقف کرد. در این لحظات، افکار او بسیار مضطرب بود. انتخاب او، نه تنها برای اهل خانه ابراهیم، بلکه برای نسلهای آینده، عواقب مهمی را به دنبال داشت. و او در میان آنهمه زنان غریبه، چگونه می توانست انتخابی عاقلانه انجام دهد؟ او با یادآوری سخنان ابراهیم که خداوند فرشته خود را پیش روی تو خواهد فرستاد، خالصانه برای هدایت دقیق و قاطع خداوند دعا کرد. او در خانه سرورش ابراهیم، به تمرین دایمی مهربانی و میهمان نوازی عادت کرده بود و اکنون دعا می کرد که یک عمل از روی نزاکت و محبت، دختری را که خداوند انتخاب کرده بود، به او نشان دهد.PA 140.1

    دعای او هنوز به پایان نرسبده بود که پاسخ آن داده شد. در میان زنانی که در کنار چاه جمع شده بودند، رفتار مودبانه یک زن توجه او را جلب کرد. هنگامی که از کنار چاه دور شد، خادم ابراهیم نزد او رفته و از وی خواست تا جرعه ای آب از سبوی خود به وی بنوشاند. درخواست او با مهربانی پاسخ داده شد. زن هم چنین به او پیشنهاد کرد که برای شترانش نیز آب بکشد. بدین ترتیب، نشانه مورد درخواست، داده شد و آن دختر “بسیار نیکو منظر بود” و رفتار او نشان می داد که دختری مهربان، فعال و پر انرژی است. دست خداوند تا این لحظه خادم ابراهیم را کمک کرده بود. او بعد از اینکه مهربانی دختر را با هدایای فراوان پاسخ داده از وی درخصوص والدینش سئوال کرد و هنگامی که فهمید او دختر بتوئیل برادرزاده ابراهیم است، “سر خود را خم کرده و خداوند را پرستش نمود.”PA 140.2

    خادم ابراهیم از دختر تقاضا کرده بود تا شب را در خانه پدر وی اقامت کند او با متبارک خواندن نام یهوه خدای آقایش ابراهیم، وابستگی خود را به وی اعلام کرده بود. دختر جوان، پس از بازگشت به خانه، واقعه را برای اهل خانه خود بازگو کرد و برادر او لابان باشتاب بیرون رفت تا خادم ابراهیم و همراهانش را به میهمانی دعوت کند. PA 141.1

    پس آن مرد به خانه در آمد، و لابان شتران را باز کرد، و کاه و علف به شتران داد، و آب به جهت شستن پایهای رفقایت آورد. و عذا پیش او نهادند. اما ایلعاذر، خادم ابراهیم گفت، “تا مقصود خود را باز نگویم چیزی نخورم.” سپس به ایشان گفت، “اکنون اگر بخواهید با آقایم احسان و صداقت کنید، پس مرا خبر دهید، و اگر نه، مرا خبر دهید، تا به طرف راست یا چپ رهسپار شوم. “لابان و بتوئیل پاسخ دادند، “این امر از خداوند صادر شده است، با تو، نیک یا بد نمی توانیم گفت، اینک رفقه حاضر است، او را برداشته، روانه شو تا زن پسر آقایت باشد، چنانکه خداوند گفته است.”PA 141.2

    بعد از اینکه موافقت خانواده کسب شد. نظر خود رفقه نیز خواسته شد که آیا او حاضر است تا از خانه پدری اش دور شده و با پسر ابراهیم ازدواج کند یا نه. او از آنچه که واقع شده بود، دریافت کرد که خداوند او را انتخاب کرده است تا به همسری اسحاق در آید. بنابراین پاسخ داد “می روم”.PA 141.3

    خادم ابراهیم با پیش بینی کردن شادی آقایش ابراهیم به خاطر موفقیت ماموریتش، برای عظیمت بی صبری می کرد، بنابراین صبح زود به سوی خانه به راه افتاد. ابراهیم در بئوشبع ساکن بود و اسحاق که به همراه گله در سرزمین مجاور به سر می برد، به خیمه پدرش بازگشته و منتظر بازگشت ایلعاذر از حران بود. و “هنگام شاه، اسحاق برای تفکر به صحرا بیرون رفت، وچون نظر بالا کرد، دید که شتران می آیند و رفقه چشمان خود را بلند کرده، اسحاق را دید، و از شتر خود فرود آمد، زیرا که از خادم پرسید. “این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟” و خادم گفت،: آقای من است. “یس بُرقع خود را گرفته، خوه را پوشانید. و خادم، همه کارهایی را که کرده بود، به اسحاق باز گفت. و اسحاق، رفقه را به خیمه مادر خود ساره آورد، و او را به زنی خود گرفته، دل در او بست و اسحاق بعد از وفات مادر خود، تسلی پذیرفت. PA 141.4

    ابراهیم عواقب وصلت آنانی که خدا ترس بودند با آنانی که از خدا نمی ترسیدند را از زمان قائن تا به زمان خودش مورد توجه قرار داده بود. عواقب ازدواج خود او با هاجر و عواقب ازدواج اسماعیل و لوط در مقابل او قرار داشت. فقدان ایمان از طرف ابراهیم و ساره، منجر به تولد اسماعیل و در هم آمیخته شدن ذریت پارسا با ذریت بی دین شده بود. تاثیر پدر بر روی پسرش، به واسطه خویشاوندان بت پرست مادر و به خاطر وصلت اسماعیل با همسران بی دین خنثی شده بود. حسادت هاجر و همسرانی که او برای اسماعیل انتخاب کرده بود، خانواده او را با یک دیواری احاطه کرده بود که ابراهیم بیهوده تلاش می کرد تا آن را از میان بردارد.PA 142.1

    تعالیم اولیه ابراهیم بر روی اسماعیل بی تاثیر نبود، با این حال تاثیر همسران او منجر به ایجاد بت پرستی در میان خانواده وی شده بود. جدایی از پدر و مجادله و درگیری های مداوم در یک خانه فاقد محبت و خدا ترسی، اسماعیل را به گزینش یک زندگی وحشتی و غارتگرانه سوق داد، “دست وی به ضد هر کس و دست هر کس به ضد او بود.” (پیدایش 16 آیه 12). اسماعیل در روزهای آخر عمرش از طریقهای بد خود اظهار ندامت کرده و به سوی خدای پدرش بازگشت، با این حال، نشانه های شخصیت او در میان فرزندانش دیده شد. قوم قدرتمندی از او به وجود آمد، قومی ناآرام که پیوسته باعث آزار و رنج فرزندان اسحاق می شد. PA 142.2

    همسر لوط زنی خودخواه و بی دین بود که دایماً تلاش می کرد تا شوهرش ر را از ابراهیم دور کند. اگر به خاطر او نبود، لوط در سدوم اقامت نمی کرد و از مشورت ابراهیم، پاتریارخ حکیم و خداترس محروم نمی شد. تاثیر همسر او و معاشرتهای مربوط به آن شهر فاسد، ممکن بود او را به سوی جدایی از خداوند سوق دهد، اگر تعلیم صادقانه ابراهیم را در گذشته دریافت نکرده بود. کسی که خدا ترس است نباید با کسی که او او نمی ترسد وصلت کند.”آیا دو نفر با هم راه می روند جز آنکه متفق شده باشند؟” (عاموس نبی٣ آیه ٣). سعادت و رفاه رابطه زناشویی به اتفاق نظر طرفین بستگی دارد، در حالی که میان مومن و بی دین در خصوص علایق، سلیقه ها و اهداف، اختلاف نظر اساسی وجود دارد. آنان دو ارباب را خدمت می کنند که هیچ گونه هماهنگی میان ایشان نمی نواند وجود داشته باشد. هر قدر که اصول یک طرف پاک و مقدس باشد، تاثیر شریک بی ایمان تمایل خواهد داشت تا او را از خداوند دور کند.PA 142.3

    کسی که رابطه زناشویی را آغاز کرده و همچنان تبدیل نشده است، مطابق اعتقاد خویش موظف است که نسبت به شریک زندگی خود وفادار بماند. هر چند که بین ایشان از نظر اعتقاد مذهبی، اختلاف نظر بسیار وجود داشته باشد. با این وجود احکام خداوند باید بالاتر از هر رابطه دنیوی قرار داده شود، ولو اینکه عواقب آن منجر به تحمل مشکلات و آزار شود. این گونه وفاداری، اگر با روحیه محبت و تواضع توام باشد، می تواند فرد بی ایمان را به سوی خداوند هدایت کند. با این حال، ازدواج مسیحیان با غیر مسیحیان در کتاب مقدس ممنوع اعلام شده است. خداوند می فرماید، “زیر بوغ ناموافق با بی ایمانان مروید.” (دوم قرنتیان 6 آیه 14).PA 143.1

    خداوند با انتخاب اسحاق در مقام وارث وعده هایی که جهان میبایستی از طریق آنها برکت می یافت، او را بسیار مورد تکریم قرار داد. ما این وجود، اسحاق هنگامی که چهل ساله بود به اقتدار پدرش در تعیین خادم باتجربه و خداترس گردن نهاد تا برای وی همسری برگزیند و حاصل چنین ازدواجی، همانطور که در کتاب مقدس بیان شده است، تصویر بسیار زیبا و دلنشینی از سعادت خانوادگی است. “و اسحاق رفقه را به خیمه مادر خود ساره آورد، و او را به همسری خود گرفته، دل در او بست و اسحاق بعد از وفات مادر خود، تسلی پذیرفت.”PA 143.2

    میان رفتار اسحاق با رفتار جوانان زمان ما و حتی جوانان منتسب به خانواده های مسیحیان دو آتشه، چه تفاوت آشکاری وجود دارد!! افراد جوان، غالب اوقات تصور می کنند که در امر ازدواج باید فقط نظر خودشان اعمال شود و نظرات خداوند و والدین را نادیده می گیرند. آنان به محض رسیدن به سن بلوغ، تصور می کنند که صلاحیت لازم را دارند تا شریک آینده خود را به تنهایی انتخاب کنند. معمولاً چند سال زندگی زناشویی کافی است تا اشتباهاتشان را به ایشان نشان دهد. در حالی که برای جلوگیوی از عواقب مصیبت بار آن، خیلی دیر شده است. چرا که همان فقدان حکمت وخویشتن داری که انتخاب عجولانه را تحمیل کرده است، موجب دامن زدن به اختلافات می شود تا جایی که رابطه زناشویی را به یوغی آزار دهنده تبدیل می کند. بسیاری، بدین طریق سعادت و خوشبختی خود را در این زندگی و امیدشان را به دنیای آینده از دست می دهند.PA 143.3

    اگرموضوعی وجود داشته باشد که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد و به خاطر آن نظر افراد بزرگتر و با تجربه تر پرسیده شود، این همان موضوع ازدواج است. هر بار که ضرورت نیاز به کتاب مقدس به عنوان یک مشاور احساس می شود و به واسطه دعا هدایت الهی خواسته می شود، پیش از اقدامی است که برای پیوند زدن اشخاص به یکدیگر صورت می گیرد.PA 144.1

    والدین هرگز نباید مسئولیت خودشان را برای سعادت آینده فرزندانشان نادیده گیرند. احترام اسحاق نسبت به نظر پدرش، نتیجه تعلیمی بود که عشق به اطاعت را به او آموحته بود. در همان حال که ابراهیم از فرزندانش انتظار داشت تا به اقتدار والدین احترام بگذارند، زندگی روزمره او گواه این بود که چنین اقتداری نوعی تسلط خودخواهانه و مستبدانه نبوده، بلکه بر محبت استوار بوده و رفاه و خوشبختی ایشان را در نظر داشت.PA 144.2

    پدران و مادران باید بدانند که یک وظیفه ای به ایشان محول شده است تا علایق و احساسات فرزندانشان را کنترل و هدایت کنند، تا این احساسات و علائق در خدمت کسانی قرار نگیرد که برای فرزندانشان شریک مناسبی هستند. آنان موظفند که با تعلیم و رفتارشان و با یاری فیض خداوند، شخصیت فرزندانشان را از دوران کودکی شکل دهند. اگر این وظیفه را به درستی انجام دهند، آنگاه فرزندانشان به افرادی پاک و شرافتمند تبدیل شده و به سوی، نیکویی و حقیقت کشیده خواهند شد. شبیه، شبیه به خود را جذب می کند. اجازه بدهید تا عشق به حقیقت و پاکی و نیکویی از همان سالهای کودکی در دل فرزندانتان جای داده شود، تا در سالهای جوانی با کسانی که از همین خصوصیات برخوردار هستند، معاشرت و وصلت کنند.PA 144.3

    والدین باید تلاش کنند تا با شخصیت و رفتارشان، نمومه محبت و نیکویی پدر آسمانی باشند. اجازه بدهید تا خانه هایتان از شادی لبریز شود. چنین چیزی برای فرزندانتان از املاک و ثروت ارزشمندتر خواهد بود. اجازه بدهید تا محبت خانواده در دلهای فرزندانتان زنده نگه داشته شود تا آنان خانه دوران کودکی خود را بعد از آسمان، به عنوان مکان آرامش و سعادت به خاطر داشته باشند. همه اعضای یک خانواده از شخصیت مشابهی برخوردار نیستند و بعضی اوقات برای تمرین صبر و تحمل، مشکلات گوناگونی بروز خواهد کرد، اما به واسطه محبت و خویشتن داری، تمامی اعضای خانواده می توانند در اتحاد و همدلی به یکدیگر پیوند داده شوند.PA 144.4

    محبت واقعی یک اصل عالی و مقدس است و در ذات خود با محبتی که از روی غریره برانگیخته می شود و به محض روبرو شدن با مشکلات از بین می رود، کاملا متفاوت است. جوانان میبایستی با وفادای نسبت به وظایفی که در خانه پدر و مادر به ایشان محول می شود، خودشان را برای تشکیل خانواده آماده کنند. آنان باید درس وفاداری،مهربانی، سخاوت و دلسوزی مسیحی را در محیط خانواده یاد بگیرند. و بدین ترتیب، محبت در دلهای ایشان گرم نگه داشته خواهد شد و کسی که از چنین خانه ای خارج می شود تا تشکیل خانواده بدهد، خواهد دانست که سعادت و رفاه کسی را که به عنوان شریک زندگی خویش برگزیده است، چگونه ارتقا دهد. ازدواج به جای اینکه پایان محبت باشد، به آغاز آن تبدیل خواهد شد.PA 144.5

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents