Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

پاتریاخها و انبیا

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۱۶ - “یعقوب و عیسو”

    یعقوب و عیسو پسران دوقلوی اسحاق، چه از نظو شخصیت و چه از نظر زندگی، از یکدیگ کاملا متفاوت هستند. این تفاوت، پیش از تولد ایشان از سوی فرشته خداوند پیش بینی شده بود. فرشته در پاسخ به دعای دردمندانه رفقه اعلام کرد که دو پسر به او داده خواهد شد، او رفقه را از آینده این دو پسر آگاه کرده و گفت که از هر یک از ایشان قومی قدرتمند پدید خواهد آمد، اما یکی از دیگری بزرگتر خواهد بود و اینکه کوچکتر برتری خواهد یافت.PA 146.1

    عیسو با عشق به لذت جویی بزرگ شد و تمام توجه او به زمان حال معطوف بود. او تحمل قید و بند را نداشت و از آزادی عنان گسیخته لذت می برد و خیلی زود، شغل شکار را انتخاب کرد. با این حال، محبوب پدرش بود. چوپان موقر و صلح طلب، شیفته جسارت و زورمندی پسر بزرگترش بود که بدون ترس بر فراز کوهها و دشتها پرسه می زد، و با گوشت، شکار برای پدرش و ماجراهای هیجان انگیز زندگی پر مخاطره اش به خانه باز می گشت. اما یعقوب، فردی متفکر، سخت کوش و مسئولیت پذیر و آینده نگر بود که از اقامت در میان خانواده لذت می برد و بیشتر وقت خود را در مراقبت از گله ها و کشت و زرع سپری می کرد. پشتکار صبورانه و آینده نگری او از سوی مادرش مورد قدردانی قرار می گرفت. دبلستگی او عمیق و قوی بود و رفتار ملایم و با ثبات او بیشتر از مهربانی پُر سر و صدا و گاه و بیگاه عیسو، مادرش را خوشحال می کرد. برای رفقه یعقوب فرزندی عزیزتر بود.PA 146.2

    وعده هایی که به ابراهیم داده شده و در مورد پسرش نیز مورد تایید قرار گرفته بود. از سوی اسحاق و رفقه به عنوان بزرگترین عامل آرزوها و امیدهایشان تلقی شده بود. عیسو و یعقوب، با این وعده ها آشنا بودند. آنان تعلیم دیده بودند تا حق نخست زادگی را به عنوان یک موضوع بسیار بااهمیت تلقی کنند، زیرا چنین حقی، نه تنها شامل وراثت اموال دنیوی، بلکه شامل برتری روحانی بود. کسی که آن را دریافت می کرد، میبایستی رئیس و کاهن خانواده می شد و از نسل او منجی جهان ظهور می کرد. از سوی دیگر، صاحب حق نخست زادگی، وظایفی را به عهده می گرفت. کسی که برکات آن را به ارث می برد ‌باید زندگی خود را برای خدمت به خداوند اختصاص می داد. او همچون ابراهیم، از فرایض الهی اطاعت می کرد. در ازدواج و در روابط خانوادگی در زندگی اجتماعی، میبایستی به اراده خداوند وفادار می ماند.PA 146.3

    اسحاق این شرایط و امتیازات را به اطلاع پسرانش رسانید و به صراحت اعلام کرد که عیسو به عنوان پسر بزرگتر، مستحق دریافت حق نخست زادگی است. اما عیسو به پارسایی و زندگی مذهبی علاقمند نبود. شرایطی که لازمه حق نخست زادگی روحانی بود، از نظر عیسو ناخوشایند و حتی نفرت انگیز بود. احکام خداوند که شرط پیمان الهی با ابراهیم بود، از سوی عیسو به عنوان یوغ بردگی تلقی می شد. او قاطعانه به دنبال لذت طلبی بود و میل داشت تا از آزادی خود برای ارضا امیال باطنی اش بیشترین استفاده را بکند. قدرت، ثروت، خوشگذرانی و عیاشی از نظر او خوشبختی محسوب می شدند. رفقه سخنان فرشته را به خاطر می آورد و در خصوص شخصیت پسرانش، در مقایسه با اسحاق از شناخت بهتری برخوردار بود. او سخنان فرشته را برای اسحاق تکرار کرد، اما علاقه اسحاق متوجه عیسو بود و درتصمیم خود برای برکت دادن او، ثابت قدم بود. PA 147.1

    یعقوب، خبر آسمانی را از مادرش شنیده بود، اینکه حق نخست زادگی باید به او تعلق گیرد و او به خاطر امتیازاتی که از طریق آن به وی داده می شد، با اشتیاق غیر قابل وصفی انتظار می کشید. او در آرزوی تصاحب دارایی پدرش نبود، بلکه مشتاق بود تا حق نخست زادگی روحانی را تصاحب کند. راز و نیاز با خداوند، همچون ابراهیم پارسا، تقدیم قربانی کفاره برای اهل خانه اش. تصاحب عنوان پدر قوم برگزیده، قومی که مسیح موعود از میان آن ظهور می کرد، و به ارث بردن ثروت روحانی گنجانده شده در برکات وعده در این چیزها، افتخارات و امتیازاتی بود که آتش اشتیاق را در دل او بر می افروحت. ذهن او دایماً به سوی آینده معطوف و در طلب کسب برکات نادیدنی آن بود. PA 147.2

    یعقوب با اشتیاقی پنهان به همه آن چه که پدرش در خصوص حق نخست زادگی روحانی گفته بود، گوش فرا داد، و هر آنچه که از مادرش آموخته بود. به خاطر سپرد این موضوع، روز و شب افکار او را به خود مشغول کرد تا جایی که به انگیزه اصلی زندگی او تبدیل شد. هر چند که یعقوب برکات ازلی را فراتر از برکات فانی قلمداد می کرد، اما در خصوص خدایی که پرستش می کرد، عملا شناخت درستی نداشت. قلب او به واسطه فیض الهی تازه نشده بود. او تصور می کرد که وعده مربوط به او تا زمانی که عیسو حق نخست زادگی را در اختیار داشته باشد، نمی تواند تحقق یابد، و به همین دلیل دایماً در حال طرح ریزی نقشه ای بود که از طریق آن برکاتی را که برادرش نسبت به آن بی توجه بود، اما برای خود او بسیار ارزشمند بود، کسب کند.PA 147.3

    یک روز هنگامی که عیسو، خسته و بی رمق از شکار به خانه بازگشت، از غذایی که یعقوب آماده می کرد، خواست، و یعقوب فرصت را مغتنم شمرده تلاش کرد تا به قیمت بدست آوردن حق نخست زادگی، گرسنگی برادرش را رفع کند. شکارچی وامانده و تن پرور فریاد زد، “اینک من به حالت موت رسیده ام، پس مرا از نخست زادگی چه فایده؟” (پیدایش ٢۵ آیات ٣٢ و 34). او به خاطر کاسه ای آش ادوم (یعنی سرخ) از نخست زادگی خود صرف نظر کرد و معاوضه آن را با سوگندی مورد تایید قرار داد. او می توانست در کوتاه ترین زمان ممکن، در خیمه های پدرش برای خود غذایی فراهم کند، اما برای ارضا، اشتیاق لحظه ای، میراث باشکوهی را که خداوند شخصاً به پدرانش وعده داده بود، فروخت. عیسو فقط به همان لحظه فکر می کرد و پیوسته آماده بود تا هدایای آسمانی را به خاطر منافع دنیوی و یک آینده خوب را به خاطر بک لحظه لذت فدا کند. PA 148.1

    “پس عیسو نخست زادگی خود را خوار نمود.” و با خلاص شدن از آن احساس آرامش کرد. اینک هیچ مانعی بر سر راه او وجود نداشت و می توانست هر طور که مایل بود زندگی کند. و به خاطر این لذت احمقانه و آزادی غلط، بسیارند افرادی که هنوز هم نخست زادگی شان را که میراث پاک و فساد ناپذیر ازلی در آسمان است، می فروشند. PA 148.2

    عیسو، آنچنان تحت تاثیر جاذبه های دنیوی و ظاهری قرار گرفت که دو تن از دختران را حتی به همسری انتخاب کرد. آنان خدایان دروغین را پرستش می کردند و بت پرستی ایشان باعث تلخی جان اسحاق و رفقه شد. او یکی از شرایط وعده که وصلت میان قوم برگزیده با بی دینان را منع می کرد. زیر پا گذاشته بود، با این وجود، اسحاق همچنان در تصمیم خود برای دادن نخست زادگی به او راسخ بود. استدلال رفقه، علاقه شدید یعقوب برای دریافت برکت و بی توجهی عیسو به شرایط آن، در تغییر دادن تصمیم اسحاق هیچ تاثیری ایجاد نکرده بود. PA 148.3

    سال ها گذشت و اسحاق پیر و نابینا شد و ممکن بود به زودی بمیرد، بنابراین تصمیم گرفت تا اعطای برکت به پسر بزرگش را بیشتر از این به تاخیر نیندازد. اما چون از مخالفت رفقه و یعقوب آگاه بود، تصمیم گرفت تا این مراسم باشکوه را در خفا برگزار کند. بنابراین، پاتریارخ به عیسو گفت، “به صحرا برو، و نخجیری برای من بگیر، و خورشی برای من چنانکه دوست می دارم ساخته، نزد من حاضر کن، تا بخورم و جانم قبل از مردنم تو را برکت دهد.” (پیدایش ٢٧ آیات ٣ و ۴).PA 148.4

    رفقه از نقشه اسحاق آگاه شد. او مطمئن بود که نقشه اسحاق با آن چه که خداوند به عنوان اراده خود آشکار کرده بود، مغایر است. اسحاق در شُرف ناخشنود کردن خداوند و محروم کردن پسر کوچکترش از مقامی بود که خداوند او را به آن فرا خوانده بود. تمام تلاش او برای متقاعد کردن اسحاق بی نتیجه بود، بنابرایی تصمیم گرفت تا به حیله متوسل شود.PA 149.1

    به محض اینکه عیسو برای اجرای فرمان پدرش عازم شکار شد، رفقه نقشه خود را به مرحله اجرا در آورد. او یعقوب را از آنچه که واقع شده بود آگاه کرد و از او خواست تا برای جلوگیری از اعطای برکتی که برای همیشه به عیسو داده می شد، سریعاً اقدام کند. او به پسر خود اطمینان داد که اگر از دستورات وی پیروی کند، می تواند آن را همانطور که خداوند وعده داده بود، بدست آورد. یعقوب سریعاً با نقشه پیشنهادی او موافقت کرد. فکر فریب دادن پدرش، برای او بسیار دردناک بود. او می دانست که چنیین گناهی به جای برکت، لعنت به بار خواهد آورد. با این حال، بر تردیدهای خود غلبه کرد و برای انجام پیشنهادهای مادرش دست به کار شد. قصد او این نبود که سخن دروغ بر زبان آورد، اما وقتی به حضور پدرش رسید، چنان از خود بیخود شد که تصمیم گرفت برکت مورد اشتیاقش را با توسل به نیرنگ دریافت کند.PA 149.2

    یعقوب و رفقه در هدفشان موفق شدند. اما به خاطر نیرنگشان فقط سختی و رنج بدست آوردند. خداوند اعلام کرده بود که یعقوب باید نخست زادگی را دریافت کند و اگر رفقه و یعقوب با ایمان در انتظار می ماندند، سخنان خداوند در زمان مقرر تحقق می یافت. اما آنان نیز مانند بسیاری از مردم که مدعی اند فرزندان خداوند هستند، حاضر نبودند تا این موضوع را به او بسپارند. رفقه به خاطر پیشنهاد غلطی که به پسرش یعقوب داده بود، به شدت پشیمان شد. اشتباه او باعث شد تا یعقوب برای همیشه از او جدا شود و دیگر هرگز نتوانست روی او را بببند. از لحظه ای که یعقوب نخست زادگی را دریافت کرد بار سنگین ندامت، پشت او را خم کرد. او بر علیه پدرش، برادرش، خودش و در مقابل خداوند مرتکب گناه شده بود. یک لحظه اشتباه، یک عمر پشیمانی به همراه داشت. سالها بعد، هنگامی که پسرانش باعث تلخی جان او شدند، این منظره همچنان در مقابل وی ظاهر می شد.PA 149.3

    به محض خارج شدن یعقوب از خیمه پدرش، عیسو از راه رسید. اگر چه ،او نخست زادگی خود را فروخته و معاوضه آن را با سوگندی مهم تایید کرده بود، اما اکنون مصمم بود تا بدون توجه به ادعای برادرش، برکات آن را بدست آورد. نخست زادگی دنیوی، با نخست زادگی روحانی مرتبط بود و دریافت آن ریاست خانواده و تصاحب دو سهم از دارایی پدرش را به او واگذار می کرد. اینها برکاتی بودند که او برای آنها ارزش قایل می شد. عیسو به پدر گفت، “پدر من برخیزد و از شکار پسر خود بخورد، تا جانت مرا برکت دهد.”PA 150.1

    پدر سالخورده و نابینا در حالی که از تعحب و اندوه می لرزید، از نیرنگی که بر علیه او به کار برده شده بود، آگاه شد. آرزویی که سالهاا با اشتیاق در دل خود پرورانده بود، از دست رفته بود. و ناامیدی را که بر پسر بزرگترش حاکم می شد، به شدت احساس می کرد. با این حال، این عقیده به ذهن او خطور کرد که مشیت الهی نقشه او را با شکست مواجه کرده بود و چیزی را موجب شده بود که او برای ممانعت از آن مصمم بود. او سخنان فرشته به رفقه را به خاطر آورد و علیرغم گناهی که یعقوب اکنون به خاطر آن مجرم شناخته می شد، اسحاق متوجه شد که او شایسته ترین فرد برای تحقق وعده های خدا می باشد. در تمام مدتی که کلام برکت بر لبانش جاری می شد، روح الهام را بر خود احساس کرده بود و اینک با آگاهی از تمامی شرایط، دعای برکت را نادانسته بر روی یعقوب تایید کرده و گفت، “او را برکت دادم، و فی الواقع او مبارک خواهد بود.” (پیدایش ٢٧ آیه ٣٣).PA 150.2

    عیسو برکتی را که ظاهراً در تمام این مدت در دسترس وی قرار داشت، خوار نموده بود، اما اینک که برای همیشه از او دور شده بود، اشتیاق داشت تا آن را تصاحب کند. در حالی ´که خشم و نفرت تمام وجود او را فرا گرفته بود، فریاد زد، “به من، به من نیز، ای پدرم برکت بده!! آیا برای من نیز برکتی نگاه نداشتی؟” اما وعده داده شده، نباید باز پس گرفته میشد. نخست زادگی که او با بی توجهی معاوضه کرده بود، اکنون نمی توانست مجدداً بدست آورد. عیسو “به خاطر کاسه آش” و برای ارضا موقتی اشتها که هرگز مهار نشده بود، ارث خود را فروخت. و زمانی به حماقت خود پی برد که برای دوباره بدست آوردن آن، بسیار دیر شده بود. “هر چند با زاری در پی آن بود، جای توبه پیدا نکرد.” (عبرانیان ١٢ آیات ١۶ و ١٧). عیسو از موهبت درخواست لطف خداوند از طریق توبه محروم نشده بود، اما به هیچ وجه نمی توانست نخست زادگی را مجدداً بدست آورد. اندوه او از محکومیت گناه ناشی نمی شد و مشتاق نبود تا با خداوند آشتی داده شود. او نه به خاطر خود گناه، بلکه به خاطر عواقب آن تاسف می خورد. PA 150.3

    عیسو مه خاطر بی توجهی به برکات الهی و مقتضیات آن، در کتاب مقدس “فردی فاسد” خوانده شده است. او معرف آنانی است که برای نجات خریداری شده از سوی مسیح ارزشی قایل نیستند و همواره آماده اند تا میراث آسمانی شان را به خاطر چیزهای فانی دنیوی فدا کنند. بسیارند افرادی که فقط برای امروز زندگی می کنند و هیچ علاقه و توحهی به فردا ندارند. آنان نیز مانند عیسو فریاد می زنند، “بیایید، بخوریم و بنوشیم، زیرا فردا می میریم.” (اول قرنتیان 15 آیه 32).PA 151.1

    آنان اسیر امیال نفسانی خویش هستند و به جای تمرین خویشتنداری، از ارزشمندترین ملاحظات چشم پوشی می کنند. اگر قرار باشد که میان ارضا اشتها فاسد و برکات آسمانی که تنها به خویشتنداری و خدا ترسی وعده داده شده است، یکی را انتخاب کنند، ارضا اشتها را انتخاب کرده و خداوند و آسمان را آشکارا مورد تحقیر قرار می دهند. حتی در میان مسیحیان پروپا قرص نیز عده زیادی هستند که به ناپرهیزی ها چسبیده اند، ناپرهیزی هایی که برای سلامتی زیان آور بوده و احساسات ذاتی را فلج می کنند. هنگامی که از ایشان خواسته می شود تا خود را از آلودگی های جسمی و روحی پاک کرده و در خدا ترسی به سوی قدوسیت کامل کننده گام بردارند، ناراحت و عصبانی می شوند. آنان می بینند که نمی توانند چنین امیال زیان آوری را مهار کنند و در عین حال برکات آسمانی را کسب کنند. و چون طریقی را که به حیات جاودانی منجر می شود، طریقی مشکل تلقی می کنند، از گام برداشتن در آن امتناع می کنند. PA 151.2

    تعداد کثیری، نخست زادگی شان را به خاطر لذات نفسانی می فروشند. سلامتی فدا می شود و استعداد های معنوی ناتوان می گردد و آسمان از دست داده می شود. و همه اینها به خاطر لذات موقتی اتفاق می افتد. همان طور که عیسو زمانی متوجه حماقت خویش در تعویض عجولانه نخست زادگی شد که دیگر برای بدست آوردن آن، دیر شده بود، به همان ترتیب، آنانی که وراثت آسمانی را به خاطر ارضا امیال خویش تعویض می کنند، در روز خداوند به حماقت خویش پی خواهند برد. PA 151.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents