Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

پاتریاخها و انبیا

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۳ - “وسوسه و سقوط در گناه”

    از آنجا که شیطان دیگر نمی توانست در آسمان فتنه برپا کند، به خاطر دشمنی با خداوند تصمیم گرفت تا بر علیه انسان توطئه کرده و او را نابود کند. او در سعادت و آرامش زوج مقدس در باغ عدن، تجلی خوشبختی را دید که برای او شکست ابدی بود. او به خاطر حسادت تصمیم گرفت تا ایشان را به نااطاعتی تحریک کند و باعث گناه ایشان شود. او می خواست محبت ایشان را به بی اعتمادی و سرودهای پرستش ایشان را به سرزنش علیه آفریدگارشان تبدیل کند. به این نحو، نه تنها می خواست این موجودات معصوم را به مصیبتی گرفتار کند که خود در حال تحمل آن بود، بلکه می خواست خداوند را بد نام کرده و موجب اندوه آسمان شود.PA 22.1

    والدین اولیه ما در مقابل خطری که تهدیدشان می کرد، بدون هشدار رها نشده بودند. فرشتگان الهی، ماجرای گناه و سقوط شیطان و نقشه های او برای هلاکتشان را به ایشان توصیح دادند آنان ماهیت حکومت آسمانی را که سرور شرارت در صدد برانداختن آن بود، به طور کامل تری برای ایشان شرح دادند. شیطان و فرشتگان همراه او به واسطه نااطاعتی از احکام عادلانه خداوند مرتکب گناه شده بودند. بنابراین چقدر مهم بود که آدم و حوا به ان احکام که تنها از طریق آن نظم و ترتیب کسب می شد احترام بگذارند.PA 22.2

    شریعت خدا به اندازه خود او مقدس است و شریعت مظهر اراده خدا، نسخه ای از صفات او و بیان محبت وحکمت الهی است. سازگاری آفرینش به متابعت کامل تمامی مخلوقات، چه جاندار و چه بی جان از احکام خدا بستگی دارد. خداوند احکام را نه تنها برای اداره موجودات زنده، بلکه برای تمامی اعمال طبیعت، مقرر کرده ‌است. همه چیز تحت قوانینی قرار دارد که نمی تواند نادیده گرفته شود. هر چند که تمامی چیزها در طبیعت با قوانین طبیعی اداره می شود، تنها انسان است که در میان تمامی موجودات جهان در مقابل قوانین اخلاقی پاسخگو می باشد. خداوند، به انسان به عنوان شاهکار آفرینش قدرت بخشیده است تا مقررات او را درک کرده و انصاف و نیکویی شریعت و اهمیت اطاعت از آن را بفهمد.PA 22.3

    ساکنان باغ عدن، همانند فرشتگان از آزادی مشروطی برخوردار بودند و سعادت ایشان زمانی ماندنی بود که به احکام خداوند وفادار بمانند. آنان می توانسنند اطاعت کنند و زنده بمانند، یا نااطاعتی کرده و هلاک شوند. خداوند برکات فراوانی را به ایشان اعطا کرده بود و اگر آنان خواست خدا را نادیده می گرفتند، او که فرشتگان گناهکار را نبخشیده بود، نمی توانست ایشان را ببخشد. نااطاعتی از احکام خداوند موجب می شد تا تمامی مواهب و برکات را از دست بدهند و به مصیبت و هلاکت گرفتار شوند. PA 23.1

    فرشتگان به آدم و حوا هشدار دادند تا در مقابل فریبهای شیطان مراقب باشند زیرا شیطان ایشان برای به دام انداختن ایشان مداوم خواهد بود. آنان تا زمانی که از خداوند اطاعت می کردند، شیطان نمی توانست به ایشان آسیب برساند. زیرا در صورت نیاز، تمامی فرشتگان آسمان برای کمک به ایشان می شتافتند. آنان اگر اولین وسوسه او را با قاطعیت رد می کردند، می توانستند درست مانند فرشتگان آسمان در امان بمانند. اما اگر یک بار در مقابل وسوسه تسلیم می شدند، طبیعت ایشان آنچنان فاسد می شد که قدرت و تمایل به مقابله با شیطان را از دست می دادند. PA 23.2

    درخت معرفت به عنوان آزمایش اطاعت و محبت آدم و حوا نسبت به خدا در نظر گرفته شد. خداوند به ایشان امر فرمود که از همه درختان باغ بخورند اما از درخت معرفت نیک و بد نخورند. آنان با نادیده گرفتن خواست خداوند در این امر، گناه نااطاعتی را برای خوی می خریدند‌ شیطان با وسوسه های مداوم نمی توانست ایشان را تعقیب کند. اما تنها می توانست در مورد درخت ممنوعه به ایشان دسترسی پیدا کند. اگر آنان سعی می کردند تا در مورد طبیعت آن درخت با شیطان تحقیق کنند، در معرض خطر حیله های او قرار می گرفتند. به آنان تذکر داده شده بود تا به هشداری که خداوند به ایشان داده بود، با دقت توجه کنند و به دستوری که او بر ایشان مفید می دانست راضی باشند. PA 23.3

    شیطان برای اینکه کارش را در نهان انجام دهد از مار که پوشش مناسبی برای فریب بود، استفاده کرد. مار در آن موقع یکی از زیباترین و عاقلترین موجودات روی زمین بود. او بالهایی داشت که در هنگام پرواز در هوا درخشندگی خیره کننده ای را نمایان می کرد و دارای رنگ و درخشندگی طلای صیقل داده شده بود. او در میان شاخه های آکنده از برگ درخت ممنوعه استراحت می کرد و سرگرم خوردن میوه های خوشمزه آن بود، این موضوع توجه هر بیننده ای را جلب می کرد. بدین نحو، نابود کننده در باغ سلامتی برای طعمه اش در کمین نشسته بود.PA 23.4

    فرشتگان به حوا هشدار داده بودند تا در صورت فاصله گرفتن از همسرش، در حین اشتغال به کار روزانه شان در باغ عدن، کاملا مراقب باشد. حوا، در کنار همسرش، کمتر در خطر مواجه شدن با وسوسه قرار داشت. اما حوا به طور ناخودآگاه از آدم فاصله گرفت. او در مواجه با وسوسه تنها بود و خطر آن را احساس کرد اما نگرانیهای خود را کنار گذاشت و بر این عقیده بود که از حکمت و قدرت تشخیص شریر برخوردار بوده و می تواند در مقابل آن ایستادگی کند. او با احساسی آمیخته با کنجکاوی و شگفتی و بی توجه به هشدار فرشتگان به بالای درخت ممنوعه می نگریست. میوه بسیار زیبا بود و او از خود سئوال کرد که چرا خدا چنین میوه زیبایی را از ایشان مضایقه کرده است. اکنون، وسوسه کننده فرصت خوبی را بدست آورده بود. او چنان که گویی قادر به تشخیص فکر حوا بود، خطاب به او گفت: آیا خدا حقیقتا گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟ حوا با شنیدن این سخنان متحیر و شگفت زده شد زیرا سخنان مار، انعکاس افکار ذهنی او بود. اما مار با یک صدایی دلنشین و با ستایش زیرکانه از زیبایی بی نظیر حوا به سخنانش ادامه داد و سخنان وی ناخوشایند نبود. حوا به جای گریختن از محل وسوسه، با شگفتی به سخنان مار گوش فرا داد. اگر او از سوی یک موجودی مانند فرشتگان مورد خطاب قرار می گرفت، ترس و نگرانی او برانگیخته می شد، اما او تصور نمی کرد که مار جذاب و فریبنده بتواند به ابزار دشمن سقوط کرده تبدیل شود.PA 24.1

    حوا به سئوال اغفال کننده مار چنین پاسخ داد: از میوه درختان باغ می خوریم، لکن از میوه درختی که در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید، مبادا بمیرید. مار به زن گفت: “هر آینه نخواهید مرد، بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود.PA 24.2

    شیطان (مار) به ایشان گفت که با خوردن میوه درخت معرفت، تعالی بیشتری را در حوزه هستی کسب خواهند کرد و به گستره وسیع تری از حکمت و معرفت وارد خواهند شد. او به ایشان اعلام کرد که خودش از میوه ممنوعه خورده بود و به خاطر آن قدرت تکلم را کسب کرده بود. او به کنایه گفته بود که خداوند به خاطر حسادت می خواهد که میوه درخت معرفت را از ایشان مضایقه کند تا که همانند او نشوند. و به خاطر خواص عالی و خارق العاده آن در اعطا کردن حکمت و قدرت است که آنان را از خوردن و حتی از دست زدن به آن منع کرده است. وسوسه گر به حوا گفت که هشدار خدا در مورد نتایج نااطاعتی تحقق نخواهد یافت، بلکه صرفا برای ترساندن ایشان طرح ریزی شده است. چگونه امکان داشت که ایشان بمیرند آیا آنان از میوه درخت حیات نخورده بودند؟ او به ایشان گفت که خداوند قصد دارد تا ایشان را از دسترسی به حکمت و سعادت محروم کند. PA 24.3

    شیطان از ایام آدم تا به امروز این چنین عمل کرده و در بسیاری از موارد موفقیت زیادی را کسب کرده است. او افراد را تشویق می کند تا نسبت به محبت خدا بدگمان شوند و حکمت او را مورد تردید قرار دهند. او همواره سعی می کند تا روحیه کنجکاوی گستاخانه، ناآرامی، و میل به فضولی برای کشف کردن اسرار حکمت و قدرت الهی را تحریک کند. عده بسیاری از مردم برای کشف آن چه که خداوند از مضایقه آن خشنود است، حقایق آشکار کننده از سوی او، را که برای نجاتشان ضروری است، نادیده می گیرند.‌ شیطان، این افراد را به راهی هدایت می کند که ایشان تصور می کنند به پهنه خارق العاده ای از معرفت وارد می شوند و به این نحو ایشان را تشویق به نااطاعتی می کند. در حالی که همه اینها یک فریب است و این افراد در حالی که به خاطر ارتقاء، عقایدشان خوشحال هستند، با زیر پا گذاشتن احکام خداوند، در مسیری قدم می گذارند که به فساد و مرگ می انجامد. PA 25.1

    شیطان به زوج مقدس چنین وانمود کرد که ایشان با شکستن احکام خداوند پیشرفت خواهند کرد. آیا امروز نیز چنین استدلالی را نمی شنویم؟ آنانی که از فرامین خداوند اطاعت می کنند، از سوی بسیاری به کوته بینی و تنگ نظری متهم می شوند. این چه چیزی می تواند باشد، غیر از تکرار همان سخنانی که در باغ عدن به حوا گفته شد “در روزی که از آن بخورید” یعنی حکم الهی را زیر پا بگذارید “مانند خدا خواهید شد” شیطان مدعی بود که با خوردن میوه ممنوعه نیکویی عظیمی را دریافت کرده است، در حالی که نمی خواست طرد شدنش از آسمان به خاطر نااطاعتی، برای آدم و حوا آشکار شود. هر چند که او گناه را علت شکست ابدی می دانست، مصیبت خود را پنهان کرد تا دیگران را نیز به همان موقعیت بکشاند. فرد گناهکار هنوز هم در صدد است تا طبیعت واقعی خود را مخفی نگاه دارد، او ممکن است ادعا بکند که پاک است، اما ادعایش تنها او را به عنوان یک فریب دهنده خطرناکتر می سازد. او از شیطان طرفداری می کند و حکم خدا را زیر پا می گذارد و دیگران را نیز به انجام این کار تشویق می کند و آنان را به مسیر تباهی و مرگ می کشاند. PA 25.2

    حوا سخنان شیطان را کاملا باور کرد، اما ایمانش او را از مجازات گناه نرهانید. او سخنان خدا را باور نکرد و این چیزی بود که منجر به گناه وی شد. در روز داوری، افراد به خاطر اینکه آگاهانه یک دروغ را باور کردند محکوم نخواهند شد. بلکه به خاطر باور نکردن حقیقت محاکمه خواهند شد، زیرا فرصت یاد گرفتن حقیقت را از دست دادند. هر چند که شیطان خلاف آن را اظهار می دارد، اما نااطاعتی از خداوند باعث مصیبت و بدبحتی خواهد شد. ما باید دلهایمان را برای درک و شناخت حقیقت آماده کنیم. تمامی درسهایی را که خدا در کلام خود اعلام کرده است برای هشدار و تعلیم ما است. این درسها برای نجات ما از فریب شیطان داده شده است و نادیده گرفتن آن باعث هلاکت خودمان خواهد شد. هر چیزی که کلام خدا را نقض می کند باید مطمئن باشیم که اقدامات شیطان است. PA 26.1

    مار میوه درخت ممنوعه را چید و در دستهای نه چندان راغب حوا قرار داد. او پس از آن، سخنان خود حوا را که خدا ایشان را از دست زدن به آن منع کرده بود، به وی یادآور شد. او به حوا گفت که از خوردن میوه هیچ گونه آسیبی نخواهد دید و چون حوا هیچ گونه نتایج بدی را دریافت نکرد، گستاخ تر شد. و چون دید “آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزاست، پس از میوه اش گرفته، بخورد.” میوه، بسیار خوشمزه بود و چون از آن خورد، قدرت عظیمی را احساس کرد و پیش خود تصور کرد که به تعالی رسیده است. او بدون اینکه بترسد، میوه را چید و خورد. و اکنون، به دلیل ارتکاب گناه، به عامل شیطان برای هلاکت همسرش تبدیل گردید. او با حالتی عجیب و اشتیاقی غیر عادی، در حالی که دستهایش مملو از میوه ممنوعه بود به جستجوی آدم پرداخت و همه آنچه را که واقع شده بود برای او توضیح داد. PA 26.2

    هنگامی که آدم فهمید حوا از میوه درخت ممنوعه خورده است، نگران و وحشت زده شد. او در پاسخ به سخنان حوا گفت که چنین کاری میبایستی از سوی دشمنی که درباره وی به آنان هشدار داده شده بود، انجام شده باشد و اینکه حوا مطابق حکم الهی باید بمیرد. حوا در پاسخ به آدم، مجددا سخنان مار را تکرار کرد و با اصرار از او خواست تا از میوه بخورد. او به آدم گفت که با خوودن میوه نخواهد مرد. و استدلال کرد که سخنان مار حقیقت دارد. چرا که او هیچ گونه نشانه ای از ناخشنودی خدا را احساس نکرده بود، بلکه بر عکس، با خوردن میوه، متوجه تاثیر لذت بخش و مسرور کننده آن گردیده بود و از چنان استعداد درخشانی برخوردار شده بود که خود را همانند فرشتگان آسمان پنداشته بود. PA 26.3

    آدم متوجه شد که همسرش از دستور خدا سرپیچی کرده است و تنها ممنوعیتی را که برای آزمایش وفاداری و محبت ایشان نسبت به خدا در مقابل ایشان قرار داده شده بود، نادیده گرفته است. در ذهن او مجادله وحشتناکی در جریان بود. او از اینکه اجازه داده بود تا حوا از کنارش دور شود، ماتم گرفته بود. اینک کار از کار گذشته بود و او باید از مصاحبت با حوا که مایه شادی او بود محروم شود. او چگونه می توانست از حوا صرفنظر کند؟ آدم از مصاحبت با خدا و فرشتگان مقدس لذت می برد. او جلال و شکوه خالق را مشاهده کرده بود. او می دانست که سرنوشت عالی نژاد بشر به وفاداری ایشان به خدا بستگی دارد. با این حال ترس از ‌دست دادن حوا که خداوند به او هدیه کرده بود، تمامی این برکات را از نظر او دور کرده بود. محبت، حق شناسی، وفاداری نسبت به خالق، همگی تحت الشعاع محبت او نسبت به حوا قرار گرفته بود. حوا جزیی از آدم بود و او نمی توانست فکر جدا شدن از او را تحمل کند. او متوجه نبود که همان خدای قادر مطلق که او را از خاک زمین سرشته و به شکل موجود زنده و زیبایی آفریده بود، و از روی محبت شریکی به وی داده بود، قادر بود کسی را به جای حوا جایگزین کند. آدم تصمیم گرفت در سرنوشت حوا شریک شود و اگر او می بایستی می مرد، آدم نیز با او می مرد. با وجود این آدم دلیل آورد که آیا ممکن نیست که سخنان مار عاقل حقیقت داشته باشد؟ حوا آنچنان زیبا و معصومانه در مقابل او ایستاده بود که گویی هرگز مرتکب نااطاعتی نشده است. او بیشتر از هر زمانی نسبت به آدم اظهار علاقه و محبت می کرد. هیچ نشانه ای از مرگ در او دیده نمی شد و آدم تصمیم کرفت که شجاعانه با نتایج نااطاعتی مواجه شود، بنابراین میوه را گرفت و بی درنگ خورد. PA 27.1

    بعد از اینکه آدم مرتکب گناه شد، ابتدا تصور کرد که به موقعیت عالی تری ارتقا یافته است. اما بلافاصله، فکر کردن به گناهش دل او را از ترس و وحشت لبریز کرد. هوایی که پیش از آن معتدل و دمای آن یکنواخت بود، در نظر زوج گناهکار سرد به نظر می رسید. محبت و آرامثسی که به ایشان تعلق داشت از بین رفته بود و به جای آن احساس گناه، ترس از آینده و عریانی جایگزین شده بود. جامه نور که ایشان را احاطه کرده بود، اکنون ناپدید شده بود و آنان به جای آن سعی کردند برای خودشان پوششی تهیه کنند، زیرا نمی توانستند با عریانی، به چشمان خدا و فرشتگان مقدس نگاه کنند. PA 27.2

    اکنون آنان به ماهیت واقعی گناه پی بردند. آدم، همسرش را به خاطر اینکه از کنار او دور شده و به شیطان اجازه داده بود تا او را فریب دهد، مورد سرزنش قرار داد، اما هر دوی ایشان، تصور کردند که خداوند، خدایی که آنهمه نشانه های محبت خود را به ایشان آشکار کرده بود، از این گناه ایشان صرف نظر خواهد کرد و ایشان را خواهد بخشید و یا اینکه آنان را آنچنان مجازات نخواهد کرد. PA 28.1

    شیطان به خاطر موفقیت خویش شادمانی می کرد. او زن را تحریک کرده بود تا نسبت به محبت خداوند بدگمان شود و حکمت او را مورد تردید قرار دهد و از دستور او سرپیچی کند. او موفق شده بود تا از طریق حوا، آدم را نیز شکست دهد.PA 28.2

    اما قانون گذار بزرگ در صدد آن بود تا عواقب گناه آدم و حوا را به ایشان آشکار کند. حضور خداوند در باغ عدن ظاهر شده بود. آدم و حوا زمانی که معصوم و پاک بودند، با ظاهر شدن خداوند در باغ، شادمانی می کردند اما اکنون وحشت زده گریختند و سعی کردند خودشان را مخفی کنند. اما “خداوند آدم را ندا در داد و گفت: “کجا هستی؟” گفت: “چون آوازت را در باغ شنیدم، ترسان گشتم، زیرا که عریانم. پس خود را پنهان کردم.” گفت: “که تو را آگاهانید که عریانی؟ آیا از آن درختی که تو را قدغن کردم که از آن نخوری، خوردی؟”PA 28.3

    آدم نه می توانست گناهش را انکار کند و نه توجیه کند. او به جای اظهار ندامت و پشیمانی، سعی کرد تا تقصیر را به گردن همسرش انداخته و بدین نحو خدا را مقصر بشمارد. او گفت: “این زنی که قرین من ساختی، او از میوه درخت به من داد که خوردم.” او که به خاطر محبت به حوا، رضایت خدا را، خانه اش را در بهشت و حیات جاودانی سرشار از شادی را از دست داده بود، اکنون که مرتکب گناه شده بود. سعی داشت همسرش و حتی خالق خویش را مسئول نااطاعتی خود معرفی کند. قدرت گناه چه اندازه هولناک است. PA 28.4

    هنکامی که از زن سئوال شد که “این چه کار است که کردی؟” زن گفت: “مار مرا اغوا نمود که خوردم.” چرا مار را خلق کردی؟چرا به او اجازه دادی تا وارد باغ شود؟ این ها سئوالاتی بود که حوا برای توجیه نااطاعتی خویش مطرح می کرد. به این نحو او نیز مانند همسرش آدم، مسئولیت گناه خودشان را به گردن خدا انداخت. و روحیه توجیه و خودپسندی از پدر دروغگویان یعنی شیطان سرچشمه گرفته است و چنین روحیه ای از سوی والدین ما، هنگامی که تسلیم خواسته شیطان شدند، بروز داده شد و به تمامی پسران و دختران ایشان سرایت کرد. آنان به جای اینکه با فروتنی به گناهشان اقرار کنند، سعی کردند تا تقصیر را به گردن دیگران، به شرایط و حتی به گردن خدا بیندازند. و برکتی را که خداوند به ایشان اعطا کرده بود، بهانه قرار داده و بر علیه او به شکوه و شکایت پرداختند. PA 28.5

    پس از آن، خداوند برای مار حکم صادر کرده و گفت: “چونکه این کار را کردی، از جمیع بهایم و از همه حیوانات صحرا ملعون تر هستی! بر شکمت راه خواهی رفت و تمام ایام عمرت خاک خواهی خورد. از آنجا که مار به عنوان وسیله شیطان به کار گرفته شده بود، باید مجازات الهی را تحمل می کرد. او زیباترین و شگفت انگیزترین موجودات روی زمین به پست ترین و منفورترین موجودات، چه در نظر انسان و چه در نظر حیوان تبدیل شد. سخنان بعدی که خطاب به مار گفته شد، به طور واضح به شکست و نابودی شیطان اشاره می کرد. “عداوت در میان تو و زن. و در میان ذریت تو و ذریت وی می گذارم. او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه وی را خواهی کوبید.”PA 29.1

    خداوند به حوا گفت که از آن پس درد و رنج نصیب او خواهد شد.” الم حمل تو را بسیار افزون گردانم، با الم فرزندان خواهی زایید و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد.” خداوند، او را همانند آدم آفریده بود. آنان اگر در اطاعت از خداوند باقی می ماندند و از احکام محبت آمیز خداوند اطاعت کرده بودنده برای همیشه می توانستند با یکدیگر سازگاری داشته باشند. اما گناه باعث اختلاف و ناسازگاری شد و از آن به بعد یکدلی و اتحاد تنها زمانی می توانست حفظ شود که یکی از آنان تحت سلطه دیگری قرار گیرد. نخست حوا بود که با دور شدن از همرش که مغایر حکم الهی بود مورد وسوسه قرار گرفته و نااطاعتی کرده بود. به خاطر تقاضای او بود که آدم مرتکب گناه شده بود و به همین دلیل اکنون تحت سلطه شوهرش قرار گرفته بود. اگر اصول تعیین شده در احکام خدا از سوی انسان سقوط کرده رعایت می شد، عواقب حاصل از گناه می توانست برکت را به ایشان نشان دهد. اما سوء استفاده مرد از حاکمیتی که بدین نحو به او داده شد، موجب تلخ تر شدن سرنوشت زن شده و زندگی سختی را بر او تحمیل کرد.PA 29.2

    حوا در کنار همسرش در باغ عدن، احساس خوشبختی می کرد، اما او نیز همانند بسیاری از حواهای ناآرام امروزی، خودش را با امیدوار شدن به قلمرویی بالاتر از آنچه که خدا برای او مقرر کرده بود، فریب می داد. او برای رسیدن به موقعیتی بالاتر از موقعیت اولیه اش تلاش می کرد اما به خاطر نااطاعتی از خداوند به موقعیتی پائین تر سقوط کرد. بسیاری از مردم برای رسیدن به موقعیتهایی که خداوند ایشان را برای آن مناسب نمی داند، جایگاه و موقعیت واقعی خود را که در آن می توانند باعث برکت دیگران باشند ترک می کنند. در اشتیاقشان برای یک موقعیت بالاتر، بسیاری شرافت حقیقی زنانه و زیبایی سیرت خود را قربانی کرده اند و وظایفی را که خداوند برایشان مقرر فرموده است ناتمام گذاشته اند. PA 29.3

    خداوند به آدم فرمود: “چونکه سخن زوجه ات را شنیدی و از آن درخت خوردی که امر فرموده، گفتم از آن نخوری، پس بسبب تو زمین ملعون شد و تمام ایام عمرت از آن با رنج خواهی خورد. خار و خس نیز برایت خواهد رویانید و سبزه های صحرا را خواهی خورد. و به عرق پیشانی ات نان خواهی خورد و تا حینی که به خاک راجع گردی، که از آن گرفته شدی، زیرا که تو خاک هستی و به خاک خواهی برگشت. و آدم زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است.” (پیدایش ٣ آیات ١٧ تا ٢٠).PA 30.1

    اراده خدا این نبود که زوج مقدس شریر و شرارت را بشناسد. او تمامی چیزهای نیکو را به ایشان اعطا کرده و آنان را از شرارت منع کرده بود. اما آنان بر خلاف دستور او از میوه درخت ممنوعه خورده بودند و از آن به بعد به خوردن آن ادامه می دادند. آنان برای تمام ایام عمر خود، عارف نیک و بد گردیده بودند. از آن زمان به بعد نژاد آدم، از وسوسه های شیطان رنج می برد. در عوض کار خوشحال کننده ای که پیش از آن برایشان مقرر شده بود، نگرانی و زحمت، سرنوشت ایشان می شد. آنان در معرض ناامیدی، رنج، درد و نهایتاً مرگ قرار داشتند. PA 30.2

    تمامی طبیعت به خاطر لعن گناه، باید شاهد سرنوشت انسان و عواقب نااطاعتی بر علیه خداوند باشد. هنگامی که خدا آدم را آفرید، او را بر روی زمین و بر تمامی مخلوقات زنده مسلط گردانید. تا زمانی که آدم به خدا وفادار می ماند، تمامی طبیعت تحت حاکمیت او قرار می گرفت. اما هنگامی که او بر علیه حکم الهی نااطاعتی کرد، مخلوقات تحت امر او، بر علیه وی نااطاعتی کردند. بدین ترتیب خداوند، با رحمت عظیمش، قدوسیت و اهمیت احکامش را به انسان آشکار کرد و با تجربیات خود ایشان، خطرات ناشی از نادیده گرفتن احکامش را به ایشان فهماند. PA 30.3

    زندگی سخت و طاقت فرسایی که در آینده باید جزیی از سرنوشت آدم می شد از روی محبت مقرر شده بود. این کار برای تنبیه و تادیب او و نتیجه نااطاعتی وی بود تا تمایلات و خواسته های نفسانی وی را مهار کرده و درس خویشتن داری و کنترل نفس را به او بیاموزد. این کار بخشی از نقشه عظیم خداوند بود که برای رهایی انسان از سیر نابودی و فساد ناشی از گناه مقرر شده بود. PA 31.1

    هشدار داده شده به والدین اولیه ما “روزی که از آن خوردی، هر آینه خواهی مرد.” حاکی از آن نبود که آنان در همان روزی که از میوه ممنوعه می خوردند، دچار مرگ می شدند. بلکه در آن روز، حکم قطعی و تغییر ناپذیر در مورد ایشان اعلام می شد. جاودانگی به عنوان شرط اطاعت به ایشان وعده داده شده بود، و آنان به خاطر نااطاعتی زندگی جاودانی را از دست می دادند. آنان در همان روز محکوم به مرگ می شدند. PA 31.2

    آدم برای برخوردار شدن از حیات جاودانی می بایستی از میوه درخت حیات می خورد و با محروم شدن از آن، شور و نیروی حیات او به تدریج کاهش می یافت تا جای که زندگی او نابود می شد. نقشه شیطان این بود که آدم و حوا به واسطه نااطاعتی، موجبات ناخشنودی خداوند را فراهم کنند و او امیدوار بود که پس از آن، اگر در کسب آمرزش خداوند شکست خوردند، بتوانند از میوه درخت حیات خورده و به این نحو به موجودیت دادن گناه و مصیبت تداوم بخشند. اما بعد از گناه و سقوط آدم، فرشتگان مقدس ماموریت یافتند تا از درخت حیات محافظت کنند. در اطراف این فرشتگان پرتوهای روشن نور به شکل شمشیری نورانی می درخشید. هیچ یک از اعضای خانواده آدم اجازه نداشتند که از این باغ عبور کرده و از میوه حیات بخش بخورند. این است که گناهکار جاودانی وجود ندارد. PA 31.3

    روند حوادث مصیبت بار که از نااطاعتی والدین اولیه ما ناشی شد، از سوی بسیاری پیامد وحشتناکی برای یک گناه بسیار کوچک تلقی می شود و آنان حکمت وعدالت خدا در ارتباط با انسان را مورد تردید قرار می دهند. درحالی که اآنان اگر دقیق تر به این مسئله نگاه کنند متوجه اشتباهشان خواهند شد. خداوند انسان را به شباهت خودش و عاری از گناه آفرید. زمین می بایستی از مخلوقاتی که تنها کمی از فرشتگان پایین تر بودند، انباشته می شد. اما اطاعت ایشان باید مورد امتحان قرار می گرفت، زیرا خداوند اجازه نمی دهد جهان از سوی آنانی که شریعت او را نادیده می گیرند آکنده شود. با وجود این خداوند به خاطر رحمتش، آزمایش سختی را برای آدم در نظر نگرفت. اما همان ممنوعیت بسیار ساده، گناه آدم را بی اندازه بزرگ ساخت. اگر آدم نمی توانست کوچکترین آزمایشات را تحمل کند، در آنصورت قادر به تحمل آزمایشات بزرگتر نمی شد و نمی توانست مسئولیتهای بزرگتری را به عهده بگیرد. PA 31.4

    اگر آزمایشات بزرگی برای آدم در نظر گرفته می شد، آنگاه آنانی که دلهایشان مستعد شرارت است، با گفتن اینکه “این یک موضوع پیش پا افتاده است و خدا در مورد چیزهای کوچک و بی اهمیت سخت گیر نیست” اعمال خودشان را توجیه می کردند. در آنصورت، بسیاری از مردم مسایلی را که بسیار ناچیز به نظر می رسند مورد بی اعتنایی قرار می دادند. اما خداوند نشان داد که گناه به هر شکل و اندازه ای موجب خشم و ناراحتی وی خواهد شد. PA 32.1

    برای حوا، نااطاعتی از حکم خداوند و خوردن میوه ممنوعه و هم چنین ترغیب کردن همسرش به نااطاعتی، موضوع بسیار کوچک و بی اهمیتی تلقی می شد، در حالی که گناه ایشان دریچه های مصیبت و بدبختی را به روی این جهان گشود. چه کسی می تواند درک کند که در لحظه وسوسه، چه عواقب وحشتناکی از یک عمل اشتباه حاصل خواهد شد؟ PA 32.2

    بسیاری تعلیم میدهند که شریعت خداوند برای انسان هیچگونه قید و بندی ایجاد نمی کند. آنان اطاعت از تعالیم آن را از سوی انسان امری غیرممکن تلقی می کنند. در حالی که اگر چنین چیزی حقیقت داشته باشد چرا آدم با مجازات حاصل از نااطاعتی روبرو شد؟ نااطاعتی والدین اولیه ما، گناه ومصیبت را به این جهان آورد. و اگر احسان و رحمت خداوند شامل حالش نمی شد، نسل بشر دچار ناامیدی و پریشانی می شد. هیچکس خود را فریب ندهد، زیرا “مزد گناه م.گ است.” زیر پا گذاشتن احکام خدا، درست همانند ایام آدم، بدون مجازات باقی نخواهد ماند. PA 32.3

    آدم و حوا بعد از ارتکاب گناه، نباید بیش تر از این در باغ عدن ساکن می شدند. آنان با التماس از خداوند درخو‌است، کردند تا در مسکن پاک و فرحبخش عدن باقی بمانند. آنان اعتراف کردند که حق ساکن شدن در باغ را به خاطر ارتکاب گناه از دست داده اند و متعهد شدند که از آن به بعد احکام خدا را به طور کامل اطاعت کنند. اما به آنان گفته شد طبیعتشان به وسیله گناه آلوده شده است و اینکه آنان قدرتشان را در مقابله با شیطان کاهش داده بودند و راه را برای دسترسی شیطان هموار کرده بودند. آنان در هنگام بی گناهیشان به وسوسه شیطان تسلیم شده بودند و اینک به خاطر گناه عمومی از قدرت کمتری برای حفظ کردن صداقشان برخوردار بودند. PA 32.4

    آنان با خواری و ناراحتی وصف ناپذیری از خانه زیبایشان وداع کردند و برای ساکن شدن بر روی زمین مکانی که لعنت گناه بر آن قرار گرفته بود، به پیش رفتند. فضایی که زمانی از نظر درجه حرارت ملایم و معتدل بود، اکنون در معرض تغییرات آشکاری قرار داشت و خداوند به خاطر فیض و رحمتش جامه ای از پوست برای ایشان تهیه کرد تا آنان را از سرما و گرمای شدید محافظت کند. PA 33.1

    آدم و حوا با مشاهده پژمرده شدن گلها و ریختن برگها که اولین نشانه های مرگ بودند به شدت ماتم گرفتند. از بین رفتن گلهای ظریف مایه تاسف بود اما برگ ریزان درختان زیبا این حقیفت را به ایشان خاطر نشان کرد که مرگ سهم هر موجود زنده است.PA 33.2

    باغ عدن مدتها بعد از رانده شدن آدم از آن، بر روی زمین ماقی ماند. هر چند که فرزندان آدم مدتها اجازه داشتند تا به این مکان مقدس نگاه کنند، اما فرشتگان محافظ از ورود ایشان به این مکان مقدس جلوگیری، می کردند. در دروازه ورودی باغ عدن که از سوی فرشتگان محافظت می شد جلال خداوند آشکار بود. آدم و فرزندانش، برای عبادت و پرستش خدا به این مکان می آمدند. آنان در همین مکان برای اطاعت از همان فرمانی که با زیر پا گذاشتن آن، از باغ عدن رانده شده بودند، تجدید پیمان کردند. هنگامی که گناه و شرارت انسان در سرتاسر جهان گسترش یافت و خداوند تصمیم گرفت تا با جاری کردن سیل و طوفان نژاد بشر را هلاک کند، دستی که عدن را خلق کرده بود، آن را از روی زمین خارج کرد. اما در بازگرداندن نهایی، هنگامی که “آسمان و زمینی جدید” خواهد بود. باغ عدن با زیبایی و شکوه خارق العاده تری نمایان خواهد شد. PA 33.3

    پس از آن، آنانی که احکام خدا را اطاعت کردند از نعمت خوردن درخت حیات بهره مند خواهند شد و ساکنان مقدس جهان در این باغ زیبا، برای همیشه نمونه ای از کار عالی و کامل خداوند را مشاهده خواهند کرد. نمونه ای عاری از لعنت گناه که تمامی زمین باید همانند آن می شد، اگر انسان طرح باشکوه خداوند را تحقق می بخشید. PA 33.4

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents