Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

شهادتهایی برای کلیسا — جلد اول

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 6 - تجربه ظهور

    با مراقبت و ترس به زمان تعین شده رسیدیم. (در سال 1843 براساس تقویم یهودی باور شده بود که از 21 مارس 1843 تا 21 مارس 1844، زمان نزول است. آنانیکه به ظهور ایمان آورده بودند در آن سال چشم انتظار آمدن مسیح بودند) آن زمانی که انتظار میرفت تا منجی ظاهر شود. با اشتیاق و جدیت بعنوان امت خدا در پی تطهیر زندگی هایمان بودیم تا آماده باشیم که در هنگام آمدن مسیح او را ملاقات کنیم. با وجود مخالفت کشیشان و کلیساها، سالن بتهون در شهر پُرتلند هر شب پر میشد مخصوصا خِیل عظیمی از جمعیت در روزهای یکشنبه می آمدند. ارشد کلیسا آقای اِستاکمن مردی پزهیزگار و خداترس بود. سلامت او رو به اُفول بود با این حال وقتی که در مقابل مردم ایستاد بنظر آمد که بر ضعف فائق آمده و سیمای او در حین نعلیم حقیقت کلام خدا نورانی شد.SBK1 18.1

    یک قدرت شدید و کاوش کننده در کلام او وجود دارد که در هر قلبی رسوخ میکند. او گاهی اوقات با رغبت شدیدی ابراز میداشت که دوست دارد زنده بماند تا از آمدن منجی در ابرهای آسمان استقبال کند. تحت تبشیر او روح خدا بسیاری از گناهکاران را متقاعد کرد و آنان را به آغل مسیح آورد. جلسات همچنان در خانه ها در بخشهای مختلف شهر با بهترین نتیجه برگزار میشد. ایمانداران تشویق شده بودن تا برای دوستان و خویشاوندان خود کار کنند و روز به روز مردم متحول شده و به جمعیت اضافه میشدند. SBK1 18.2

    همه قشرها به جلسات شالن بتهون ازدحام نمودند. فقیر و غنی — بالا رتبه و پائین رتبه — مبشر و عوام همگی آنجا بودند، با انگیزه های مختلف، مشتاق و آرزومند بودند تا خود دکترین و اصول تعلیم رجعت ثانی را بشنوند. بسیاری آمدند و جایی برای ایستادن نیافتند و نومیدانه برگشتند. آیین و مراسم جلسات ساده بود. مطلب بطول معمول کوتاه و هدفدار ارائه میشد و آرامش و سکوت کامل برای آن جمعیت بزرگ حاکم بود. خداوند روح ضدیت را تحت کنترل داشت درحالیکه خادمان او دلایل ایمان خود را تشریح نمودند. گاهی اوقات ابزار ضعیف بود ولی روح خدا به حقیقت خود وزن و قدرت میبخشید. حضور فرشتگان مقدس در جمع حس میشد و تعداد بطور روزانه به جمعیت مومنان افزوده میشد.SBK1 18.3

    در یک مناسبت در حالیکه ارشد کلیسا آقای اِستاکمن موعظه مینمود آقای براون که یک مبشر کلیسای بپتیست بود که نام وی قبلا نقل قول شده بود بر نیمکت نشسته و به موعظه با علاقه شدید گوش میداد. او عمیقا تحت تاثیر قرار گرفت و مانند مرده رنگ از رخسارش رفت. او از صندلی خود چرخید و ارشد کلیسا آقای اِستاکمن بازوان او را قبل از اینکه بزمین بخورد گرفت بر روی مبل در پشت نیمکت خوابانید. او تا اتمام مطالب ناتون و بی رمق خوابیده بود.SBK1 18.4

    آنگاه او برخاست. صورت او همچنان رنگ پریده بود ولی با نور خورشید عدالت میدرخشید و شهادت گیرایی داد. او تدهن مقدس را از بالا دریافته بود. او معمولا کند زبان بود، رفتاری صمیمانه داشت و کاملا از شور و هیجان بری بود. در آن موقعیت کلام موقرانه و سنجیده او قدرت تازه ای با خود حمل میکرد بطوریکه گناهکاران و برادران مبشر خود را هشدار داد تا بی ایمانی و غرض ورزی و آداب و تشریفات کلیسایی سرد خود را کنار بگذارند و کلام مقدس را کاوش و قسمتهای مختلف را با هم مقایسه کنند. او از مبشران درخواست کرد تا از سخنان رک و بی پرده او دلخور و رنجیده خاطر نگردند.SBK1 18.5

    او گفت: ما میخواهیم مردم را جذب کنیم. ما میخواهیم تا گناهکاران به تقصیر خود پی برند و یک توبه کار واقعی بشوند قبل از اینکه دیر شده و ماتم زده گردند“. نکند که موعد برداشت خرمن در تابستان بیاید و ما رستگار نشویم — مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو — یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو“. برادران در کار خدمتگزاری میگویند که تیرهای ما به آنان اصابت نموده است. ممکن است که تقاضا کنم که از میان ما و مردم کنار بروند و بگذارند تا ما به قلوب گناهکاران دست یابیم؟ اگر آنان خود را هدف ما بسازند و در تیررس ما قرار بگیرند ولیلی وجود ندارد تا از زخمهایی که دریافت میکنند شکایت کنند. برادران کنار بایستید تا تیرها بشما اصابت نکند“. (مقصود این است که گاهی اوقات افرادی که خود را خادم خدا مینامند در عوض اینکه برای مردم کاری کنند در عوض مانعی برای آنان ایجاد میکنند). SBK1 18.6

    او تجربه خود را با سادگی و از روی اخلاص نقل کرد. در این هنگام بسیاری که مورد غرض ورزی قرار گرفته و به گریه افتادند. روح خدا در کلام او احساس و در سیمای او دیده میشد. او با شهامت و رفعتی مقدسانه اظهار داشت که کلام خدا را بعنوان مشورت خود بکار برده است که با اندرزهای کلام تردیدهای او برداشته شده و ایمان او محرز گردیده است. او با جدیت برادران مبشر خود، اعضای کلیسا، گناهکاران، و بی ایمانان را دعوت نمود تا خود کتاب مقدس را مورد بررسی و بازبینی قرار دهند و به آنها هشدار داد تا نگذارند هیچ کسی آنان را از هدف معلوم حقیقت بازدارد.SBK1 18.7

    ارشد کلیسا آقای براون پس از آن ارتباطی با کلیسای بپتیست نداشت. ولی توسط مردم خود مورد عزت و احترام واقع میشد. وقتی که صحبت او تمام شد کسانیکه خواهان دعاهای امت خدا بودند دعوت شدند تا برخیزند. صدها نفر این دعوت را اجابت کردند. روح القدس بر جماعت قرار گرفت. آسمان و زمین بظاهر بهم آمدند. جلسه تا آخرین ساعات شب بدرازا کشید. قدرت خداوند توسط پیر و جوان احساس شد.SBK1 18.8

    وقتی که ما بطریقهای مختلف به خانه هایمان بازگشتیم، صدایی در حمد خدا از یک جهت شنیده میشد و در پاسخ صداهای دیگر از گوشه های مختلف شنیده میشد:SBK1 18.9

    ”جلال بر خدا باد که حکمفرماست“! مردان با دعا بر لب بسوی خانه های خود میرفتند و صداهای شادمان همچنان در کورسوی شب طنین می انداخت. هرکسی که در این جلسات شرکت کرده بود این صحنه ها را فراموش نخواهد کرد.SBK1 19.1

    کسانی که با اخلاص عیسی را دوست دارند میتوانند احساسات کسانیراکه منتظر آمدن منجی خود بودند را درک کنند. زمان انتظار نزدیک بود. زمانی که امیدوار بودیم او را ملاقات کنیم نزدیک میشد. ما با آرامشی موقرانه به این ساعات رسیدیم. ایمانداران واقعی لحظات شیرینی را با خدا میگذراندند — بهترین آرامشی که در آخرت نصیبشان خواهد گردید. کسی که این امید و ایمان را تجربه کرد هرگز آن ساعات کهربار انتظار را فراموش نخواهد نمود.SBK1 19.2

    تجارت دنیوی برای چند هفته ای کنار گذاشته شده بود. ما بدقت اندیشه ها و شور قلبی خود را آزمودیم گویی که بر بستر مرگ هستیم و چند ساعتی دیگر چشمانمان برای همیشه از صحنه های زمین بسته خواهد شد. رداهای معراج برای واقعه عظیم وجود نداشت. ما حس میکردیم که به گواه درونی نیازمندیم تا برای ملاقات با مسیح آماده شویم و رداهای سفیدجان و خصایل ما از گناه خالص شده بود: با خون منجی مان که کفاره را داده بود.SBK1 19.3

    ولی زمان انتظار سپری شد. این اولین آزمون برای کسانی بود که ایمان و امید داشتند که عیسی در میان ابرهای آسمان خواهد آمد. نومیدی امت منتظر خدا عظیم بود. استهزاء کنندگان بر ضعیفان و کسانی که بزدل بودند ظفر یافته بودند. کسانیکه بظاهر دارای ایمان واقعب بودند بنظر تنها باترس تحت تاثیر قرار گرفته بودند و حال جرات آنان با گذشت زمان به آنان بازگشت و آنان با جسارت با تمسخر کنندگان متحد شدند و اظهار داشتند که هرگز فریب نخورده اند و واقعا دکترین میلر که یک متعصب دیوانه بوده است را باور نداشته اند. دیگران بطور طبیعی تسلیم شدند یا لغزش خوردند و مردد شدند و در سکوت نهضت را رها کردند. من فکر کردم اگر مسیح حتما بیاید چه بر سر آنانی که ضعیف و دگرگون شده اند خواهد آمد؟ آنان اقرار کردند که مشتاق و دوستدار آمدن عیسی هستند ولی وقتی ظهور او حادث نشد بنظر راحت شدند و به وضعیت بی مبالاتی و غفلت بازگشته و مذهب واقعی را مورد بی توجهی قرار دادند.SBK1 19.4

    ما سردرگم و نومید شده بودیم با اینحال ایمان خود را انکار نکردیم. بسیاری همچنانبه آن امید دلبسته بودند که عیسی در آمدنش تاخیر زیاد نخواهد کرد. کلام خدا مسلم و محقق بود و عقیم نخواهد شد. ما احساس کردیم که وظیفه خود را انجام داده ایم. ما در ایمان گرانقدر خود سرزنده بودیم. ما نومید شده بودیم ولی از ایمان خود دلسرد نشده بودیم. نشانه های زمان نشان میدادند که پایان همه چیز نزدیک است. ما باید مراقب بوده و برای آمدن سرور خود در هر زمان آماده باشیم. ما باید با امید و اعتماد منتظر باشیم و برای تشویق و تسلی غفلت نکنیم تا نورمان در تاریکی جهان بدرخشد.SBK1 19.5

    محاسبات زمان بسیار ساده بود که حتی کودکان میتوانستند آنرا بفهمند. از تاریخ حکم پادشاه فارس که در عزرا فصل 7 یافت میشود که در سال 457 پیش از میلاد داده شده است، 2300 سال از دانیال 8: 14 به سال 1843 ختم میشود. بالنتیجه ما منتظر پایان این سال برای آمدن سرورمان بودیم. ما بطور اندوهباری نومید شده بودیم مخصوصا وقتی که سال کاملا گذشت و منجی نیامد.SBK1 19.6

    من در ابتدا درک نکردم که اگر حکم در ابتدای سال 457 قبل از میلاد صادر نشده باشد آنگاه 2300 سال در خاتمه 1843 کامل نمیشود. ولی تعین شده بود که حکم در خاتمه سال 457 قبل از میلاد داده شده است و بنابراین دوره نبوی (پیشگوئی شده( باید در پائیز سال 1844 فرا برسد. بنابراین دیدگاه در زمان تاخیر نشده بود گرچه بنظر چنین بود. ما آموخته بودیم تا تابع زبان نبوی باشیم. ”چگونه امکان دارد که ما از مجازات بگریزیم، اگر نسبت به چنین نجات عظیمی بی اعتنا باشیم؟ زیرا این مژده را ابتدا ایسای خداوند اعلام نمود، و بعد کسانی که آن را از دهان او شنیدند، آن را برای ما تائید کردند*عبرانیان 2: 3“.SBK1 19.7

    خداوند امت خویش را با گذشت زمان در سال 1843 آزمود و تایید. اشتباه در محاسبه دوره نبوی مکشوف نشد حتی توسط مردان عالِم که مخالف دیدگاههای کسانی بودند که چشم براه آمدن مسیح بودند. پژوهشگران اظهار داشتند که محاسبات آقای میلر درست بوده است گرچه آنان درخصوص واقعه آن دوره با او مشاجره میکردند. ولی آنها و امت منتظر خدا درباره استفهام زمان دچار خطایی مشترک بودند.SBK1 19.8

    ما کاملا ایمان داریم که خدا با حکمت خویش تدبیر نموده که امت وی با نومیدی مواجه گردد که این تدبیری بسیار خوب بود تا هویت قلبها را برملا کند و شخصیتهای واقعی کسانیرا که مدعی چشم براهی و خوشی در آمدن مسیح هستند را آشکار سازد. آنانیکه پیام فرشته اول را پذیرفتند، (مکاشفه 7،6:14 را ببینید) بواسطه ترس از خشم داوری خدا آنرا قبول کردند نه بخاطر اینکه دوستدار حقیقت بوده و خواهان میراث ملکوت آسمان هستند، حال آنان با چهره واقعی خود ظاهر شدند و نقاب از آنان برداشته شد. آنان در میان اولین افرادی بودند که نومیدانی را که مخلصانه با شور و هیجان عاشق ظهور عیسی بودند، ریشخند و استهزا کردند.SBK1 19.9

    آنانیکه نومید بودند بیش از این در تاریکی رها نشدند چراکه در جستجوی دوره های نبوی با دعای پر شور، اشتباه منکشف گردید. با تاخیر در انتظار آمدن مسیح، این آزمون لازم بود تا ایمانداران خالص را در حقیقت آشکار کند و تقویت کند.SBK1 19.10

    حال امیدهای ما بر آمدن خداوند در سال 1844 متمرکز شده بود. این نیز زمانی بود برای پیام فرشته دوم که از میانه آسمان پرواز میکرد و فریاد میزد: ”بابل آن شهر عظیم سوط کرد“. این پیام توسط خادم خدا ابتدا در سال 1844 اعلان گردید. در نتیجه بسیاری از افراد کلیساهای سقوط کرده را ترک گفتند. در رابطه با این پیام، گریه نیمه شب داده شد (متی 25: 1-13 را ببینید): ”هان بنگرید که داماد می آید بیرون بروید و او را ببینید“. در هر قسمت از زمین نور هدایت درباره این پیام داده شد و غریو صدا، هزاران نفر را بیدار کرد. پیام شهر به شهر و روستا به روستا به مناطق دوردست رفت. پیام به عالِم و جاهل و ماهر و کاهل رسید.SBK1 19.11

    این زمان شادترین سال زندگی من بود. قلب من مملو از انتظارات مسرور کننده بود ولی افسوس خوردم و حس پریشانی و اضطراب داشتم خصوصا برای کسانی که در نومیدی بودند و امیدی برای عیسی نداشتند. ما بعنوان یک امت در دعاهای پرشور برای یک تجربه واقعی و گواهی مشهود از پذیرفته شدنمان توسط خدا متحد شده بودیم.SBK1 20.1

    ما به صبر و شکیبایی زیادی نیازمندیم چرا که استهزاء کنندگان بسیارند. ما را به خاطر نومیدی گذشته به باد تمسخر و ریشخند میگرفتند. ”آیا هنوز به آسمان نرفتی چه موقع انتظار خواهی داشت که به بالا بروی؟“. و آشنایان بی دین اغلب ما را دست می انداختند و حتی مسیحیانی که کتاب مقدس را قبول داشتند چنین میکردند و با اینحال از فراگیری حقایق عظیم و مهم قصور میکردند. چشمان کور آنها بظاهر میدید ولی هشدارهای جدی را مبهم و سربسته می انگاشتند” زیرا روزی را معین فرموده است که در آن مردم دنیا را بوسیله شخص مورد نظر خود با عدل و انصاف داوری کند“ و با ضمانتی که مقدسین ربوده خواهند شد تا پروردگارشان را در آسمان ملاقات کنند.SBK1 20.2

    کلیساهای ارتدکس از وسیله ای استفاده کردند تا از انتشار عقیده آمدن عاجل مسیح جلوگیری کنند. آنان در جلسات خود به کسانی که جسارت اشاره به امید آمدن عاجل مسیح را داشتند، اجازه صحبت نمیدادند. عاشقان و دوستداران مدعی عیسی از روی استهزاء اخبار کسی را که مدعی رفاقت با او لودند را رد کردند. آنان برآشفته بودند و بر ضد کسانیکه اخبار آمدن او را اعلان مینمودند غریدند و بر کسانیکه در شتاب آمدن او با جلال خوش بودند خشم گرفتند.SBK1 20.3

    هر لحظه برایم اوج اهمیت را داشت. احساس کردم که ما برای ابدیت کار میکنیم و لاقیدها و بیتفاوتها در خطر عظیمی هستند. ایمانم واضح و آشکار بود و وعده ارزشمند عیسی را برای خود برگزیدم. او به حواریون خود گفته بود: ”بخواهید و آنرا دریافت خواهید کرد“. بطور راسخ اعتقاد داشتم که هرچه بخواهم مطابق با اراده خدا بطور مسل بمن اعطا خواهد شد. با تمام قلب و وجودم غرق محبت عیسی شده بودم و اراده او را میطلبیدم.SBK1 20.4

    من اغلب خانواده ها را ملاقات میکردم و به دعاهای پرشور میپیوستم، بخاطر کسانیکه با ترس و دلنگرانی در پریشانی بودند. ایمانم چنان قوی بود که هرگز برای لحظه ای شَک نمیکردم که خدا دعاهایم را جواب ندهد و بدون استثناء برکت و آرامش عیسی در پاسخ به درخواستهای خاضعانه ما بر ما نازل میشد و قلوب نومید شدگان با نور و امید شاد میگردید.SBK1 20.5

    با کنکاشهای مجدانه قلبی و اقرارهای فروتنانه و با دعا به زمان انتظار نزدیک شدیم. علاقه ما نسبت به یکدیگر افزایش یافت. ما با هم و برای یکدیگر دعا کردیم. ما در باغستان ها و بیشه زارها جمع میشدیم تا با خدا راز دل بگوئیم و درخواستهای خود را به او تقدیم داریم و حضور او را با مخلوقات طبیعت وی بیشتر حس میکردیم. خوشی نجات برایمان واجب تر از آب و خوراک بود. اگر ابرهای تردید اذهان ما را تاریک میکردند جرات خواب و آسایش نداشتیم تا اینکه آن شبهه ها برطرف بشوند.SBK1 20.6

    من نحیف شده بودم و ریه هایم بطور جدی تحت تاثیر قرار گرفته بود و قوت صدا از حنجره ام رفته بود. روح خدا اغلب با قدرتی عظیمتر بر من مینشست و جسم نحیف من بندرت میتوانست جلالی را که بر جان من جاری میشد تحمل کند. من بظاهر در فضای ملکوت نفس میکشیدم و در انتظار آمدن رهایی دهنده ام محظوظ بودم تا برای همیشه در نور رخسار او زندگی کنم.SBK1 20.7

    امت در انتظار خدا به زمانی رسیدند که با علاقه امید داشتند تا خوشی آنان در آمدن منجی کامل گردد. ولی زمان دوباره بدون ظهور مسیح سپری شد. توجه به زندگی که خیال کرده بودیم که برای همیشه کنار گذاشته شده است بنظر سخت میرسید. نومیدی کام جماعت کوچکی که ایمان و امیدشان بسیار قوی بود را تلخ کرده بودند. ولی ما متعجب شدیم و خود را در خداوند بسی فارغ البال حس کردیم و با فیض او قوت یافته و توان خود را بدست آوردیم.SBK1 20.8

    تجربه سالهای گذشته در هر صورت با وسعت بیشتری تکرار شد. قشر کثیری ایمان خود را انکار نمودند. برخی که بسیار مطمئن بودند به غرورشان عمیقا ضربه خورده بود. مانند نوح به خداوند گلایه کردند و مرگ را به زندگی ترجیح دادند. کسانیکه ایمان خود را بر دیگران قائم کرده بودند و نه به کلام خدا، حال دوباره دیدگاه خود را تغییر دادند. ریاکاران که امیدوار بودند با توبه کذاب و وقف ناصادقانه، خدا را فریب دهند حال خود را از خطر قریب الوقوع آزاد حس میکردند و آشکارا با علت آن چیزی که اخیرا ادعا کرده بودند دوست دارند مخالفت کردند.SBK1 20.9

    سست ایمانان در اعلان اینکه دیگر ترسی و یا انتظاری بیش ندارند با بدکاران متحد شدند. زمان گذشته بود و خداوند نیامد و دنیا همانگونه برای هزاران سال باقی خواهد ماند. این آزمون بزرگ دوم آشکار نمود که آنان جماعتی بی ارزش بودند که در جریان آزمون ایمان انتظار قرار گرفته بودند و برای مدتی توسط ایمانداران واقعی و خادمان مشتاق تحمل گردیده بودند.SBK1 20.10

    ما نومید شده بودیم ولی دلسرد و سست نشده بودیم. ما تصمیم گرفتیم که با شکیبایی تسلیم مرحله خلوص شویم که خدا برای ما ضروری دیده بود، و با صبر به منجی خود امیدوار باشیم تا ایمانداران مَحَک خورده را رستگار سازد.SBK1 20.11

    ما در اعتقاد خود راسخ بودیم که موعظه زمان بطور قطع او از سوی خدا بوده است. این چیزها از سوی خدا بوده تا انسان را هدایت نماید تا کتاب مقدس را کاملا و بدقت تفحص نموده و حقایقی را کشف کنند که قبلا درک نمیشده است. یونس از طرف خدا فرستاده شد تا در کوچه گذرهای نینوا اعلان کند که در طی چهل روز شهر ویران خواهد شد، ولی خداوند فروتنی نینوا را پذیرفت و زمان آزمون آنان را تمدید نمود. با اینحال پیامی که یونس برده بود از طرف خدا ارسال شده بود و نینوا مطابق با اراده خدا مَحَک خورد. جهان امید ما را بعنوان یک تَوَهم مینگرد و نومیدی ما را بعنوان نتیجه و حاصل تَوَهُم می انگارد.SBK1 21.1

    کلام منجی در حکایت خادمان بدکار برای کسانی که آمدن فرزند انسان را تمسخر میکنند کاربرد دارد: ”لیکن هرگاه آن غلام شریر با خود گوید که آقای من در آمدن تأخیر می نماید، و شروع کند به زدن همقطاران خود و خوردن و نوشیدن با میگساران، هر آینه آقای آن غلام آید، در روزی که منتظر نباشند و در ساعتی که نداند، و او را دو پاره کرده، نصیبش را با ریاکاران قرار دهد در مکانی که گریه و فشار دندان خواهد بود“* متی 48:24.SBK1 21.2

    ما در هرجا استهزاء کنندگانی را خواهیم یافت که پولس درباره آنها گفت در روزهای آخر خواهند آمد و براه هوسها و شهوات خود میروند و میگویند: ”آن کسی که وعده داد که می آید، کجاست؟ از زمانی که نیاکان ما مردند، همه چیز هنوز همان طوری است که از زمان خلقت دنیا بوده است“** دوم پطرس 4:3 ولی کسانیکه چشم براه آمدن خداوند هستند آرامش نداشتند. آنان در جستجوی کلام به دانش ارزشمند نائل گردیدند. برنامه نجات ساده تر و آشکارتر از درک آنان بود. هر روز آنها زیباییهای تازه ای در بین اوراق کلام کشف کردند و هماهنگی شگفت انگیزی را در سراسر آن یافتند یک کلام دیگری را تشریح میکند و هیچ کلمه ای به بطالت بکار برده نشد.SBK1 21.3

    نومیدی ما عظیمتر از نومیدی حواریون نبود. وقتی که فرزند انسان با ظفر به اورشلیم رفت، آنان انتظار داشتند که پادشاهی که تاج بر سر دارد را ببیند. مردم از هر ناحیه ای هجوم آوردند و فریاد زدند: ”متبارک باد فرزند داود“. و وقتی که کاهنان و شمّاسان از عیسی استدعا کردند که جماعت را آرام کند او اعلان کرد که اگر آنان ساکت شوند سنگها بصدا درخواهند آمد چرا که نبوت باید کامل شود. با اینحال در طی چند روز این حواریون فریسیان قرار گرفته است. نور امیدشان نومید شد و تاریکی مرگ بر آنان قرار گرفت.SBK1 21.4

    با اینحال وعده مسیح درست و واقعی بود. آن تسلی که به امت خویش داد نوشین بود، اجری غنی از واقعیت و ایمان.SBK1 21.5

    آقای میلر و کسانیکه با او در اتحاد بودند فرض کردند که تطهیر حرم مقدس که در دانیال 14:8 از آن سخن بمیان آمده است اشاره به پاک شدن زمین با آتش دارد که قبل از رحل اقامت مقدسین است. این قضیه قرار بود در ظهور مسیح اتفاق بیفتد، بنابراین ما در پایان 2300 سال چشم براه آن واقعه هستیم. ولی پس از نومید شدن ما کلام با دقت با دعا و اندیشه های مشتاقانه مورد بررسی قرار گرفت و پس از پایان دوره فرض شده، نور بر تاریکی تابیده شد و شک و تردیدها کنار رفت.SBK1 21.6

    در عوض پیشگوئی دانیال 14:8 راجع به تطهیر زمین، حال آشکار گردیده است که آن دوره اشاره به اختتام کار کاهن اعظم ما در آسمان دارد: پایان کفاره و آماده کردن مردم برای انتظار روزی که می آید.SBK1 21.7

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents