Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

شهادتهایی برای کلیسا — جلد اول

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 114 — قضیه (حنا مور)

    سبت روز بعد ما کلیسای اورلئان را بازدید کردیم که شوهرم قضیه مراثی خواهر حنا مور را معرفی نمود. وقتی در تابستان قبل برادر آمادون ما را ملاقات کرد او بیان کرد که خواهر مور در بتل کریک بوده است و کاری پیدا نکرده است و به بخش لیلناو رفته است تا با دوستی قدیمی که در حوزه های میسیونری در آفریقای مرکزی همکار بوده سرپناهی پیدا کند. شوهرم و خودم احساس اندوه کردیم که چرا این خادم عزیز مسیح ضروری یافت تا خود را از جماعت هم ایمان محروم کند و ما تصمیم گرفتیم پیامی برایش بفرستیم تا با ما خانه ای بیابد. ما او را دعوت نمودیم تا ما را در رایت ملاقات کند و با ما بخانه بیاید. او ما را در رایت ملاقات نکرد. من در اینجا پاسخ او را به نامه ما که در تاریخ ۲۹ آگست سال ۱۸۶۷ نوشته شده است نشان میدهم که در بتل کریک آنرا دریافت کردیم: SBK1 276.1

    برادر وایت نامه محبت آمیز شما این هفته بدستم رسید. از آنجا که نامه تنها هفته ای یکبار به اینجا می آید و فردا پستچی نامه ها را میبرد من در پاسخ تعجیل کردم ما اینجا در صحرا هستیم و یک نفر سرخپوست نامه ها را با پای پیاده میبرد و سه شنبه باز میگردد. من با برادر تامپسون مشاوره کردم درباره مسیر و او میگوید که بهترین و مطمئن ترین راه برای میلواکی با قایقی است و از آنجا به گرندهوون. SBK1 276.2

    وقتی من همه پولم را در آمدن به اینجا خرج کردم و دعوت شدم تا به خانه برادر تامپسون بیایم من خواهر تامپسون را در امور خانه و دوخت و دوز کمک کرده ام. برای پنج روز در هفته یک دلار و پنجاه سنت میگیرم. آنان مایل نیستند تا برای یکشنبه برای آنان کارکنم و من در روز سبت خداوند کار نمیکنم تنها روزی که کتاب مقدس تشخیص میدهد. آنان نمیخواهند تا من آنان را ترک کنم، علیرغم اختلاف عقیده ای که داریم و او میگوید که من میتوانم با آنان زندگی کنم و فقط نباید در میان مردم عقیده ام را متجلی سازم. حتی او از من خواسته تا برنامه های موعظه او را وقتی در تور موعظه است بنویسم ومن چنین کرده ام، خواهر تامپسون برای فرزندان خود مراقبی میخواهد بخاطر اینکه وضعیت بیرونی جامعه خطرناک و زیان آور است و مدارس چنان بد هستند که او تمایلی ندارد تا عزیزان خود را به آنجا بفرستد مگر اینکه مدرسه ای مسیحی یافت شود، همانطور که او میگوید. پسر ارشد آنان امروز شانزده ساله است و جوانی با تقوی و وقف شده است. آنان تا حدی اصلاحات بهداشتی را پذیرفته اند و فکر میکنم در آینده ای نزدیک همه آنرا بپذیرند و آنرا دوست بدارند. او کتاب اصلاحات بهداشتی را سفارش داده است. من برخی از کپی هایی را که با خود اورده ام باو نشان دادم. SBK1 276.3

    امید دارم و دعا میکنم که سبت مقدس را پذیرد. خواهر تامپسون هم اکنون آنرا قبول کرده است. او طریق خود را دارد و فکر میکند که راه درست را پیش گرفته است. امید که بتوانم او را متقاعد کنم که کتابهایی را که آورده ام بخواند از جمله تاریخ سبت و غیره را. ولی وقتی او آنها را نگاه آنرا کفر خواند و میگوید که بنظر او آنها در مقدمه دارای خطا و اشتباه هستند در حالیکه اگر آنها بدقت هر نظریه از اصول مسلم ما را بخوانند فکر میکنم که آنها را مانند حقایق کتاب مقدس بپذیرند و زیبایی و هماهنگی را در آنها ببینند. من شک ندارم که خواهر ت خوشحال شود که بلادرنگ ادونتیست روز هفتم بشود گرچه شوهرش شدیدا مخالفت خواهد کرد. در ذهنم تداعی شده است که در اینجا کاری برای انجام داشته ام قبل از اینکه باینجا بیابیم ولی حقیقت به این خانواده اعلام شده است و اگر نتوانم بیشتر ادامه دهم ظاهرا کارمن تمام شده است. در این نسل من از مسیحی بودن شرمسار نیستم و ترجیح میدهم که سرنوشت خود را با رعایت کنندگان سبت و امت برگزیده خدا تعیین کنم. SBK1 276.4

    من حداقل به ده دلار نیاز دارم تا به گرینویل بروم. که با مقدار کمی که کسب کرده ام ممکن است کافی باشد. ولی الان منتظر شما میمانم تا برایم بنویسید و آنچه را که مناسبترین است انجام دهید در باره من پول ارسال شود. در بهار باندازه کافی خواهم داشت تا بروم و فکر میکنم که دوست دارم چنین کنم. امید که خداوند مرا هدایت و برکت دهد در همه مسئولیتهایمان که خواهش قلبی من است. و انشا اللّه که شغلی را بگیرم که خداوند در تاکستان خویش برای من معین نموده تا با نشاط وظیفه ام را انجام دهم هر چند ممکن است طاقت فرسا باشد. خشنودی او خواسته صادقانه و دعای قلبی من است. SBK1 276.5

    ”حنا مور”SBK1 276.6

    بمحض دریافت این نامه تصمیم گرفتیم تا در اولین فرصت پول مورد نیاز را برای خواهر مور بفرستیم. ولی قبل از اینکه زمانی اضافه پیدا کنیم تصمیم گرفتیم تا به ماین برویم تا بعد از چند هفته بازگردیم تا بتوانیم برای او پول ارسال کنیم قبل از اینکه اسکله بسته شود. و وقتی که تصمیم گرفتیم تا برای کار در ماین بمانیم در نیوهمپشایر ورمونت و نیویورک برای برادری در این شهرستان نوشتیم تا برادران را در حومه ببیند و با آنان در باره فرستادن پول برای خواهر مور مصلحت اندیشی کند و برای او مکانی بیابد تا اینکه ما بازگردیم. ما احساس اندوه و اضطراب میکردیم و در جلسه ای در اورلئان در سبت دوم پس از اینکه بخانه بازگشتیم شوهرم قضیه او را به اطلاع برادران رساند. گزارشی اجمالی از آنچه که گفته شد و انجام شد در رابطه با خواهر مور توسط شوهرم درمجله ریویو در ۱۸ فوریه سال ۱۸۶۸ داده شد مطابق ذیل: SBK1 276.7

    در این جلسه ما قضیه خواهر حنا مور را عنوان کردیم که در شمال غربی میشیگان با دوستانش که سبت کتاب مقدس را رعایت نمیکنند اقامت موقتی دارد. ما اظهار داشتیم که این خادم مسیح در حالیکه در آفریقای مرکزی در کار میسیونری بوده سبت را پذیرفته است. وقتی که میسیونرها این قضیه را فهمیدند بیش از این خدمات او را نخواستند و او به آمریکا بازگشت تا بدنبال خانه و کاری باشد که مطابق با ایمان اوست. ما از وضعیت فعلی او میتوانیم قضاوت کنیم که او نومید است. هیچ کسی بطور خاص نمیتواند در مورد او ملامت شود. ولی برای ما هویداست که یا در آنجا فقدان سیستم سازمانی است چرا که افرادی که در آن حوزه بوده اند وظیفه خود را در تشویق و حمایت از او انجام نداده اند. یک رای و تصمیم همگانی اتخاذ شد تا از او دعوت بعمل آورده شود تا خانه ای توسط برادران در این حومه پیدا کند تا زمان کنفرانس عمومی وقتی که مورد او به مردم ارائه گردد. برادر اندروز این گفته را کاملا تایید میکند. SBK1 276.8

    بنظر میرسد که در بتل کریک با خواهر مور رفتار سرد و بی تفاوتی شده است. و بدیهی است که هیچ کسی بطور مشخص در مورد او شایسته انتقاد نیست. وقتی که همه واقعیت ها دانسته شد همه اعضای آن کلیسا که شرایط او را میدانستند و بطور فردی هیچ علاقه ای برای خاطر او از خود نشان ندادند مقصرند. مطمئنا این وظیفه همه کسانی است که در حوزه مدیریت کلیسا بودند و باید این کار را انجام میدادند و به کلیسا گزارش میدادند، اگر دیگران موضوع را پیگیری نکردند. ولی اعضا بطور انفرادی و یا کلیساهای دیگر نباید خود را از کمک به چنین افرادی معذور میداشتند. پس از آنچه که در در باره خادم فداکار مسیح در ریویو گفته شد، هریک از خوانندگان ریویو در بتل کریک وقتی که فهمید که او به شهر آمده است خود را از تماس شخصی و جستار در باره نیازهای او معذور داشته بود. SBK1 277.1

    خواهر استرانگ همسر ارشد پ. استرانگ همان زمانی که خواهر مور آمده بود در بتل کریک بود. هر دو همزمان به آن شهر رسیدند و همزمان آنجا را ترک گفتند. خواهر استرانگ که در کنار من است میگوید که خواهر مور میخواهد که برای او پادرمیانی شود که بتواند کاری پیدا کند تا با سبتیون باقی بماند. خواهر مور گفت که او مایل است هر کاری انجام دهد ولی تدریس انتخاب او بود. او همچنین از ارشد ا. سی. هاچینز درخواست نموده بود تا مورد او را به برادرانی که در اولیای امور دفتر ریویو هستند معرفی کند و سعی کنند تا برای او مدرسه ای بیابند. برادر هاچینز با خوشرویی چنین کرد. ولی هیچ رغبتی صورت نگرفت و بنظر هیچ گشایشی صورت نگرفت. او همچنین به خواهر استرانگ اظهار داشته بود که او نیاز مالی دارد و باید به شهرستان لیلیناو برود مگر اینکه شغلی در بتل کریک بدست بیاورد. او بوفور با کلامی ماتم زده و سوگوار گفته بود که او مجبور شده است تا برادران را ترک کند. SBK1 277.2

    خواهر مور به آقای تامپسون نامه نوشت در باره پذیرش با پیشنهاد او برای ماندن با خانواده او و او دوست داشت تا منتظر بماند تا اینکه از او بشنود. خواهر استرانگ با او رفت تا برای او برای ماندن مکانی بیابد تا اینکه از آقای ت خبری بشنود. در یک جا باو گفته شده بود که او میتواند از چهارشنبه تا جمعه صبح بماند. این خواهر قضیه خواهر مور را به خواهر او که در آن نزدیکی زندگی میکرد گفت که او نیز یک رعایت کننده سبت بود. وقتی که او بازگشت به خواهر مور گفت که او میتواند تا جمعه با او بماند که خواهرش گفته بود که راحت نیست تا او را بپذیرد. خواهر استرانگ از آن موقع دریافت که بهانه واقعی این بود که او با خواهر مور آشنا نبوده است. او میتوانست وی را بپذیرد ولی چنین نکرده بود. SBK1 277.3

    آنگاه خواهر مور از خواهر استرانگ پرسید که او باید چه بکند. خواهر استرانگ تقریبا در بتل کریک غریبه بود ولی فکر کرد که بتواند او را با خانواده یک برادر فقیر از آشنایان او که اخیرا از شهرستان مونتکالک رفته بودند بسپارد. در اینجا او موفق شد. خواهر مور تا سه شنبه باقی ماند تا اینکه او از مسیر شیکاگو برای شهرستان لیلناو رهسپار شد. در آنجا او پول قرضی کرد تا سفر خود را کامل کند. نیازهای او حداقل در بتل کریک برای برخی شناخته شده بود و وقتی دانسته شد که او نیازمند است برای ماندن او در مدت زمان کوتاه در انستیتو هزینه ای درخواست نشد. SBK1 277.4

    بلادرنگ پس از بازگشت از شرق، شوهرم که فهمیده بود که هیچ کاری طبق درخواست ما نشده است تا خواهر مور نزد ما بیاید، نامه ای برای او نوشت که هر چه زودتر به نزد ما بیاید و او در پاسخ چنین نوشت: SBK1 277.5

    للاند - شهرستان لیلانو - میشیگان SBK1 277.6

    برادر عزیز رایت نامه شما در سوم فوریه بدستم رسید. من در ضعف سلامت هستم چرا که با هوای سرد زمستان شمال انسی ندارم با سه یا چهار فوت برف. نامه های ما با کفش اسکی آورده میشود. SBK1 277.7

    بنظر ممکن نیست تا بتوانم قبل از شروع بهار نزد شما بیایم. راهها بد هستند. بمن میگویند که بهتر است تا باز شدن اسکله بمانم آنگاه به میلواکی بروم و از آنجا به گرند هون تا با قطار نزد شما بیایم. من امید داشتم تا در پاییز گذشته نزد مردم عزیزمان بیایم ولی توفیق حاصل نشد. SBK1 277.8

    حقایقی که ایمان داریم بیشتر و بیشتر مهم هستند و کار ما برای آماده سازی مردم برای آمدن خداوند نباید بتاخیر بیفتد. ما نه تنها باید خود جامه عروسی بر تن داشته باشیم بلکه صادقانه برای دیگران آماده کنیم. ایکاش میتوانستم نزد شما بیایم ولی بنظر غیر ممکن است یا حداقل غیر عملی در وضعیت حساس من تا بتنهایی بتوانم چنین سفری را در وسط زمستان ترتیب دهم. کنفرانس عمومی چه زمانی است که به آن اشاره کردید؟ و درکجا؟ فکر کنم که ریویو سرانجام مرا مطلع خواهد ساخت.SBK1 277.9

    فکر کنم که سلامت من از نگهداشتن سبت به تنهایی در اتاقم در سرما دچار افول گردید چون بهتر دیدم که طریقه و رسوم زندگی و گفتگوهای دنیوی شایسته چنین روزی نیست و همراه بودن با کسانی که یکشنبه را پاس میدارند. فکر کنم کسانی که اولین روز را نگاه میدارند سخت ترین روز کاری را دارند. درواقع بنظر من نمیرسد که هیچ یک از رعایت کنندگان روز یکشنبه هیچ روزی را درست رعایت کنند. آه که چقدر مشتاقم تا دوباره در میان رعایت کنندگان سبت باشم! خواهر وایت میخواهد مرا در لباس اصلاح شده ببیند. آیا او لطف میکند تا الگویی برای من بفرستد و من باو پرداخت خواهم نمود وقتی به آنجا برسم. بنظرم وقتی که در میان شما می آیم باید شایسته و برازنده باشم. ما خیلی آنرا دوست دارم. خواهر تامپسون فکر میکند که او نیز دوست دارد تا لباسی اصلاح شده را بپوشد. SBK1 277.10

    من در تنفس مشکل داشتم از اینرو نتوانستم برای بیش از یک هفته بخوابم که حدس میزنم لوله اجاق دود را در اتاق پخش میکرده و من بدون تهویه هوا میخوابیدم.من در ان موقع نمیدانستم که دود مضر است ودر نظر نگرفتم مه گاز ناخالص که از چوب و ذغال ناشی میشود مضر است و با هوا مخلوط شده است. من با حس خفگی بیدار میشدم که نمیتوانستم در حال خوابیده تنفس کنم و مابقی شب را مینشستم. من به هراس آمدم که نکند دیگر نتوانم بخوابم. بنابراین خود را برای زندگی یا مرگ بدست خدا سپردم. و از او خواستم تا مرا از کار بیشتر در تاکستان معاف دارد و دیگر ارزوی زنده ماندن نداشتم. حس کردم که خداوند کاملا از من راضی است. ولی همچنین حس کردم که باید با تاثیرات شیطانی مقاومت شود. بنابراین به شیطان امر کردم که مرا رها کند و از من دور شود و به خدا گفتم من نمیخواهم خود انتخابگر مرگ یا زندگی باشم. ولی در کل ترجیح میدهم که او که مرا میشناسد تصمیم گیرنده باشد. آینده من برایم نامعلوم بود بنابراین گفتم اراده ات بهترین است. زندگی و خوشی های آن هیچ ارزشی برای من ندارد. همه گنجهای آن و افتخارات آن در مقایسه با بلا استفاده بودنم هیچ هستند. من هوس و شوقی برای آنها ندارم. من نمیخواهم بلا استفاده زندگی کنم. و گرچه بنظر مرگ شهادت گونه بهتر است پس همه چیز را بدست و اراده خدا میسپارم. روز قبل به خواهر تامپسون گفتم که در خانه برادر وایت ممکن است برایم دعا شودو شفا یابم او پرسید: اگر بتوانیم نامه ای برای شما وبرادر انروز بفرستیم ولی بنظر عملی نبود و ممکن است تا اینکه نامه بدستتان برسد زنده نباشم. من میدانستم که خداوند با قدرت توانای خود و دست زور مند خویش بتواند من را شفا دهد. حس کردم که در او امن وامان هستم.میدانستم که او می تواند فرشته ای بفرستدتا بااوکه قدرت مرگ دارد مقاومت کند که اهریمن است و حس کردم که حتما او چنین خواهد کرد. من همچنین میدانستم که او میتواند پیشگیری کند برای بهبود من و من مطمئن بودم که چنین خواهد شد. بزودی بهتر شدم و قادر شدم تا بهتر بخوابم. SBK1 278.1

    از این قرار میبینید که من همچنان بنای یادبود رحمت خدا هستم. او مایل به رنج و عذاب و اندوه فرزندان انسان نیست ولی گاهی اوقات مشقات بعنوان تادیب و انضباط لازم است تا ما از دیار خاکی انتظار نداشته باشیم و به خدا تکیه کنیم. SBK1 278.2

    و بما امر میکند تا در پی سعادت اصلی باشیم
    فراتر از این جهان زودگذر و فانی
    حال با این شعر میتوانم بگویم :
    ای خدا زندگی یا مرگ متعلق بمن نیست
    اگر زندگیم طولانی باشد خوشحال خواهم بود
    تا بتوانم طولانی تر اطاعت کنم
    اگر کوتاه باشد چرا باید غصه دار باشم؟
    این دنیا باید بگذرد
    مسیح مرا به اتاقهای تاریکتر نمیبرد
    از آن چه او قبلا در آن بوده است
    هر کسی که بخواهد در ملکوت وی وارد شود
    باید از دروازه آن وارد شود
    خداوندا بیا وقتی که فیض تو مرا شایسته سازد تا روی ترا ببینم
    چرا که اگر کار تو در این زمین دلپذیر است
    آنگاه جلال و شکوه تو چگونه خواهد بود؟
    من با خوشی به گلایه های خود خاتمه میدهم . و ایام فرسایش دهنده گناه آلود
    تا به مقدسین مظفر بپیوندم
    که حمد خدا را میسرایند
    دانش من از آن حالت اندک است
    چشمان ایمانم تار است
    ولی همینقدر بس که مسیح همه را میداند
    و میخواهم با او باشم بکستر
    SBK1 278.3

    من شب زنده داری دیگری در شب گذشته داشتم و امروز احساس ضعف دارم. دعا کنید که هر چه اراده خداست کرده شود، خواه زندگی یا مرگ من باشد. SBK1 279.1

    ارادتمند شما در امید حیات جاودانSBK1 279.2

    حنا مور. SBK1 279.3

    اگر هر راهی را میدانید که من زودتر نزد شما بیایم لطفا مرا آگاه سازید. SBK1 279.4

    ح.مSBK1 279.5

    گرچه او وفات نموده با اینحال هنوز سخن میگوید. نامه های او توسط کسانی که آگهی درگذشت او را در نشریه جدید ریویو خوانده اند با علاقه ای عمیقی خوانده خواهد شد. او میتوانسته برای هر خانواده رعایت کننده سبتی برکتی باشد که میتوانسته ارزش و بهای او را بداند ولی او خفته است. برادران ما در بتل کریک و در این حومه میتوانستند بیش از این از عیسی استقبال کرده باشند بواسطه این زن خداپرست. ولی آن فرصت گذشت. این کار درستی نبود. آنان با او آشنا نبوده اند. او سالها را گذرانده بود و ممکن بود سرباری باشد. این چنین احساساتی او را از خانه های دوستان مدعی عیسی منع کرده بود که منتظر ظهور نزدیک او هستند و او را دور کردند از کسانیکه او را دوست داشته اند و به خانه کسانی فرستادند که مخالف ایمان ما هستند - به شمال میشیگان تا در سرمای زمستان از سرما بمیرد. او مانند یک شهید مرد بخاطر خودخواهی و طمع کاری مدعیان پیروی از احکام. SBK1 279.6

    تقدیر کار خود را کرده است در این مورد توبیخی سخت برای رفتار کسانی که این غریبه را در خود راه ندادند در راه است. او در واقع یک غریبه نبود. او با شهرتی که داشت شناخته شده بود و با این حال پذیرفته نشد. بسیاری احساسی اندوه میکنند، وقتی به خواهر مور فکر میکنند، وقتی که در بتل کریک ایستاده بود و برای اتاقی التماس میکرد. و وقتی آنان با تصور خویش او را تا شیکاگو دنبال میکنند که پول قرضی کرده تا مخارج ادامه سفر را بپردازد برای آخرین استراحتگاه خویش - و وقتی به آن مقبره در شهرستان لیلناو می اندیشند جایی که آن مطرود و رانده شده خوابیده است - رحم خدا بر آنانیکه در مورد او تقصیر کار بوده اند. SBK1 279.7

    خواهر مور بیچاره! او خفته است ولی ما آنچه را که میتوانستیم کردیم. وقتی در بتل کریک بودیم در اواخر آگست دو نامه او را دریافت کردیم ولی ما پولی نداشتیم تا برای او بفرستیم. شوهرم برای پول به ویسکانسین و آیوا نامه فرستاد و هفتاد دلار دریافت کرد تا هزینه جلسات عمومی را که در سپتامبر گذشته بود بپردازد. ایکاش پول داشتیم تا بلادرنگ در بازگشتمان از غرب برایش میفرستادیم تا مخارج او را برای سفر به خانه جدیدمان در شهرستان مونتکالم میفرستادیم. SBK1 279.8

    دوستان سخاوتمند غرب پولهای مورد نیاز را بما داده اند ولی وقتی تصمیم گرفتیم تا برادر اندروز را تا ماین همراهی کنیم موضوع بتعویق افتاد تا اینکه بازگشتیم. ما انتظار نداشتیم تا برای بیش از چهار هفته در شرق بمانیم که میتوانست زمان فراوانی بدهد تا برای خواهر مور پس از بازگشتمان پول بفرستیم و اورا به خانه خود بیاوریم قبل از اینکه اسکله بسته شود. و وقتی تصمیم گرفتیم تا در شرق باقی بمانیم برای بیش از چند هفته ما زمان را از دست ندادیم تا برادران را در این حومه خطاب کنیم و توصیه کردیم که بدنبال خواهر مور بفرستند و باو اتاقی بدهند تا اینکه ما برگردیم. من میگویم: ما آنچه را که باید، انجام دادیم. SBK1 279.9

    ولی چرا باید به این خواهر بیش از دیگران علاقه داشته باشیم؟ ما از این مبلغ خسته چه میخواستیم؟ او نمیتوانست کار خانه ما را انجام دهد ولی بچه ای در خانه داشتیم که میتوانست تعلیم دهد. و مطمئنا بیش از این نمیتوانست انتظار رود از فردی که فرسوده بود که تقریبا به شصت سالگی رسیده بود. ما هیچ استفاده ای از او نمیتوانستیم ببریم بطور خاصی تنها اینکه برکات خداوند را به خانه خود بیاوریم. دلایل بسیاری وجود دارد که چرا برادران باید بیش از ما در مورد خواهر مور علاقه بیشتری از خود نشان میدادند. ما هرگز او را ندیده بودیم و از تاریخچه زندگی او آگاهی نداشتیم. - وقف او برای امور مسیح و بشریت - برادران ما در بتل کریک این خانم شریف را دیده بودند و برخی از آنان از خواسته ها و آرزوهای او آگاه بودند. ما پولی نداشتیم تا باو کمک کنیم ولی آنان داشتند. ما قبلا بیش از حد در کار بارسنگین داشتیم و به افرادی در خانه خود نیاز داشتیم که قوت و شادابی جوانی دارند. ما به کمک نیاز داشتیم در عوض اینکه بدیگران کمک کنیم. ولی اکثر برادران ما در بتل کریک در وضعیتی نبودند که خواهر مور برای آنان سربار باشد. آنان زمان و قوت و بطور نسبی آزادی برای مراقبت او داشته اند. SBK1 279.10

    با این حال هیچ کس مانند ما به قضیه او علاقه ای نشان نداد. من حتی با جمعیت عظیمی از قصور آنها در باره خواهر مور صحبت کردم قبل از اینکه در پائیز گذشته به شرق برویم. من به آن کلیسا گفتم که بسیاری در میان آنان وجود دارند که میتوانند زمانی برای گردهمایی بیایند و سرود بخوانند و آلت های موسیقی خود را بنوازند آنان پول خود را به هنرمندان میدهند یا صرف رفتن به تفریحات عمومی می کنند - ولی آنان هیچ چیزی ندارند تا به یک مبلغ فرسوده بدهند که با تمام قلب و وجود حقیقت حاضر را پذیرفته و آمده است تا با کسانی که هم ایمان با او هستند زندگی کند. من به آنان توصیه کردم تا از توجه به اینکه ما چه میکنیم دست بکشند و پیشنهاد کردم که برای سه ماه موزیک زدن را تعطیل کنند و خود را نزد خداوند فر تن سازند برای خویشتن بینی و خود ازمایی و توبه و دعا تا اینکه ادعاهای خدا را بفهمند که بر انان است بعنوان فرزندان مدعی. جان من با حسی تقصیری که بر عیسی شده بود در شخصی خواهر مور به قلیان آمد و شخصا با چندین تن در این باره صحبت کردم. SBK1 280.1

    این واقعه در یک گوشه اتفاق نیفتاده بود. و با این حال علیرغم اینکه این موضوع همگانی شده بود و ادامه یافته بود با کار خوب و عالی کلیسای بتل کریک اما هیچ تلاشی نشده بود که کلیسا خواهر مور را رهایی بخشد. و یکی از همسران کشیشان ما پس از آن اظهار داشت: من نیازی نمیبینم که برادر و خواهر وایت در باره خواهر مور اینچنین هیاهو راه بیندازند. فکر کنم که انان این مورد را درک نکرده اند. درست است ما این قضیه را درک نکردیم. این بدتر از آن چیزی بود که فرض میکردیم. اگر ما قضیه را درک کرده بودیم هرگز بتل کریک را ترک نمیکردیم تا اینکه کاملا در برابر آن کلیسا گناه رها کردن او را که کلیسا کرد نشان میدادیم و تمام تلاش خود را میکردیم تا او را برگردانیم. SBK1 280.2

    عضوی از آن کلیسا در گفتگویی در باره ترک خواهر مور گفت: هیچ کس حسی مسئولیت نمیکند. برادر وایت همواره از آنها حمایت میکرد. بلی او حمایت میکرد. او آنان را به خانه خود میبرد تا اینکه همه صندلیها و تختها پر میشدند آنگاه پیش برادران خود میرفت و آنهایی را که نمیتوانست ببرد به آنان واگذار میکرد. اگر آنان به پول نیاز داشتند به آنها میداد و از دیگران دعوت میکرد تا الگوی او را دنبال کنند. باید مردانی در بتل کریک باشند که مثل او انجام دهند یا اینکه لعنت خدا بر آن کلیسا واقع خواهد شد. نه تنها یک مرد بلکه پنجاه نفر بودند که میتوانستند چنین کنند، کمابیش همانطور که او کرد. SBK1 280.3

    بما گفته شد که باید به بتل کریک بازگردیم. ما آماده نیستیم که این کار را انجام دهیم. احتمالا این هرگز وظیفه ما نخواهد بود. ما تحت بارهای سنگین ایستادیم تااینکه بیش از این نتوانستیم. خداوند مردان و زنان قوی را میخواهد تا این بارها را بین یکدیگر تقسیم کنند. کسانی که به بتل کریک نقل مکان کرده اند و تصدی اموری را متقبل شده اند کسانیکه آماده نیستند تا برای این نوع کارها دست بدست هم بدهند کسانی وجود دارند که میتوانند حس کنند و ببینند و با خوشی برای عیسی در تجسم مقدسین او کار خیر انجام دهند. بگذارید تا فضایی برای کار داشته باشند. بگذارید کسانی که نمیتوانند چنین کنند جایی بروند که در مسیر کار خدا مانع ایجاد نکنند. SBK1 280.4

    این مخصوصا کاربرد دارد برای کسانی که در راس کار ایستاده اند. اگر اشتباه عمل کنند همه چیز و همه کسی اشتباه خواهد بود. هر چه مسئولیت بزرگتر باشد نابودی در مورد بدعهدی عظیمتر خواهد بود. اگر برادران هدایتگر وظایف خود را وفادارانه انجام ندهند آنانیکه هدایت شونده هستند نیز کار خود را انجام نخواهند داد. آنانیکه در راس کار در بتل کریک هستند باید نمونه و اسوه برای گله در هر کجایی باشند. اگر آنان چنین کنند اجری عظیم خواهند داشت. اگر از اینکار قصور ورزند و بااینحال جایگاهی را اشغال کنند باید حساب پس بدهند که ترسناک خواهد بود. SBK1 280.5

    ما آنچه را که توانستیم کردیم. اگر پول داشتیم در تابستان و پائیز گذشته خواهر مور میتوانست الان با ما در قید حیات باشد. وقتی شرایط واقعی خود را فهمیدیم که در شهادتنامه شماره ۱۳ نوشته شده است هر دوی ما با خوشحالی مسئله را در دست میگرفتیم و میگفتیم که ما مسئولیت پولها را بعهده نمیگیریم. این اشتباه بود. خداوند میخواست که ما پول داشته باشیم تا بتوانیم مانند زمان گذشته کمک کنیم در زمانیکه کمک نیاز است. شیطان میخواهد تا دستان ما را ببندد در این حیث و دیگران را هدایت کند تا بی تفاوت باشند و بی احساس و طمع کار باشند که این قبیل کار مانند قضیه خواهر مور ظالمانه به پیش برود. SBK1 280.6

    ما مطرودین و بیوه هاو یتیمان و فقیران مستحق و خادمان نیازمند را میبینیم و فرصتهای بسیاری برای جلال خدا داریم تا با استفاده از پول برای پیشبرد امور او به مقدسین مصیبت زده کمک کنیم و من پولی را میخواهم تا برای خدا استفاده کنم. تجربه تقریبا ربع قرن در مسافرتهای زیاد و حسی وضعیت کسانی که به کمک نیاز دارند، ما را حائز شرایط میسازد تا استفاده خردمندانه ای از پول خدا کنیم. من لوازم التحریر خودم را خریده ام و هزینه پست را میپردازم و بیشتر زندگی خود را صرف خیریت دیگران کرده ام و همه چیزی را که برای این کار دریافت داشته ام، که مرا بسختی خسته و فرسوده کرده است، حتی یکدهم هزینه پست مرا نمیدهد. وقتی پولی بمن پیشنهاد میشد من آنرا رد میکردم و یا آنرا برای هدفهای خیرخواهانه مانند انجمن انتشارات اختصاصی میدادم. من بیشتر از این چنین نخواهم کرد. من وظیفه خود را در کار مثل همیشه انجام میدهم ولی دیگر ترسی ندارم تا پول را برای خدا استفاده کنم. این قضیه خواهر مور مرا کاملا هشیار کرد تا کار شیطان را در محروم کردن ما از پول ببینم. SBK1 280.7

    بیچاره خواهر مورا وقتی که شنیدیم که او فوت کرده است شوهرم احساسی خیلی بدی کرد. هر دوی ما او را مادری عزیز حس کردیم چرا که قلبهای ما بدرد آمد. برخی ممکن است بگویند اگر ما نیازها و خواسته های خواهر مور را میدانستیم مانند دیگران عمل نمیکردیم. امیدوارم که هرگز از نیشهای وجدان معذب نشوید که افرادی ممکن است آنرا حس کنند و به امور خود علاقمند بودند و تمایلی نداشتند تا در مورد او مسئولیتی بر دوش بگیرند. انشاالله که خدا رحم کند بر کسانی که چنان از فریب خوردن هراس دارند و از خادم فداکار و ارزشمند خدا غفلت ورزیده اند. کسانی هستند که برای تبرئه خود میگویند: ما چندین بار توسط غریبه ها گزیده شدیم و میترسیم. آیا مسیح و حواریون او بما گفته اند تا خیلی هشیار باشیم و از غریبه ها پذیرایی نکنیم مبادا که اشتباه کنیم و گزند یابیم با زحمت مراقبت از فردی ناشایست؟ SBK1 280.8

    پولس عبرانیان را نصیحت میکند: ”بگذارید تا محبت برادری ادامه یابد”. خود را فریب ندهید که زمانی وجود خواهد داشت که این پند و نصیحت دیگر نیازی نخواهد بود وقتی که محبت برادرانه ممکن است متوقف شود. او ادامه میدهد: ”فراموش نکنید تا از غریبگان پذیرایی کنید.: چرا که برخی بدون اینکه آگاه باشند فرشتگان را پذیرایی کرده اند” لطفا متی ۲۵: ۳۱ و ادامه آنرا را بخوانید. آنرا بخوانید برادران و از این به بعد کتاب مقدس را در دعاهای صبح و شب خود داشته باشید. کارهای خوبی انجام شد توسط کسانی که به ملکوت خدا خوش آمد گفتند همانطوری که از مسیح توسط امت مصیبت زده خویش بعنوان یک شخص استقبال شد. کسانی که این کارهای خوب را انجام داده اند نمیبینند که هیچ کاری برای مسیح نکرده اند. انان بیش از یک کار برای بشریت رنجدیده انجام نداده اند. کسانی هستند که نمیبینند که مسیح را با قصور در نیازهای امت او مورد بد رفتاری قرار داده اند. ولی آنان برای عیسی در تجسم مقدسین او قصور ورزیده اند و برای این کوتاهی مجازات ابدی خواهند شد. و یک نکته روشن از کوتاهی آنها بدین گونه ابراز شده است ”:غریب بودم و مرا نپذیرفتید”. SBK1 281.1

    این چیزها تنها به بتل کریک مربوط نیست. من از خودخواهی خیلی افراد مدعی مسیحیت در هر کجا اندوهگین شدم. مسیح رفت تا قصرهای ابدی را برای ما آماده کند و آیا او را باید برای چند روزی نپذیریم در جسم مقدسین او که بیرون انداخته شدند؟ او خانه خود را در جلال و عظمت و سلطنت را ترک گفت، تا انسان گمشده را نجات دهد. او فقیر شد که ما از طریق فقر او بتوانیم غنی شویم. او با خواری تسلیم شد تا انسان اعتلا یابد و خانه ای را تدارک دیده که بینظیر خواهد بود و دلربا و پایدار مانند بارگاه خداوند. کسانی که نهایتا غلبه یابند و با مسیح در تخت او بنشینند الگوی مسیح را دنبال خواهند نمود و با انتخاب رضایتمندانه و فرخنده خود برای او فداکاری خواهند نمود. آنانی که نمیتوانند این انتخاب را داشته باشند به مجازات ابدی خواهند رفت. SBK1 281.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents