بازگرداندن سکه ها(استعدادها)

“پس از مدتي طولاني ارباب از سفر برگشت و خدمتگزاران خود را براي پس دادن حساب فرا خواند”.”. وقتي خداوند از خدمتگزاران خود حساب بخواهد، باز پس دادن هر حساب بدقت موشكافي خواهد شد. كار انجام شده خصوصيات كارگر را آشكار ميكند. كسانيكه پنج سكه و دو سكه دريافت كرده بودند حساب خود را با سود افزوده آن پس دادند.HAM 298.1

با چنين كاري آنان چيزي براي خود نخواستند. استعدادهاي آنان آنچيزهايي بود كه به آنان داده شده بود. آنان استعدادهاي ديگري يافتند ولي بدون سرمايه گذاري هيچ عايدي نخواهد بود. آنان ميبينند كه تنها وظيفه خود را انجام داده اند. سرمايه از آن خدا بود و سود و رشد آن نيز از آن خداست. اگر منجي محبت و فيض خود را به آنان ارزاني نداشته بود آنان براي جاودانگي و آخرت ورشكست ميشدند.HAM 298.2

ولي وقتيكه ارباب استعدادهاي خود را بازيافت او پسنديد و اجر كارگران را داد، گوئي كه آنان شايسته آن بودند. سيماي او مملو از خوشي و مسرت و رضامندي بود او . چنان سرشار از شادي بود كه ميتوانست به آنان بركت ارزاني دارد. او براي هر خدمت و هر از خود گذشتگي كه از خود نشان دادند بآنان پاداش ميدهد. نه بخاطر اينكه او به آنان مديون است بلكه بخاطر اينكه قلب او سرشار از محبت و رافت است.HAM 298.3

“اربابش به او گفت آفرين تو خدمتگزار خوب و با وفايي هستي. چون در اين مبلغ كم امانت خود را نشان دادي حالا مبلغ بيشتري بتو ميدهم. بيا و در شادي من شريك شو.”HAM 299.1

اين صداقت و وفاداري نسبت بخداست. آن خدمت عاشقانه اي كه تاييد الهي را بارمغان مي آورد. هر خواسته روح القدس انسان را به نيكوئي و به خدا هدايت ميكند كه در كتابهاي آسماني ثبت گرديده است و در روز بزرگ خدا كارگران بواسطه كسيكه او آنان را خلق كرده ستوده خواهد شد.HAM 299.2

آنان به خوشي خداوند وارد خواهند شد همانطور كه در ملكوت او، كسانيرا ميبينند كه بواسطه همياري رستگار شده اند. و آنان رجحان خواهند داشت تا در كار او در آنجا شركت كنند زيرا شايستگي خود را بخاطر مشاركت در كار او در اينجا بدست آوردند. چيزي كه در آسمان خواهيم شد انعكاس آنچيزي است كه الان هستيم ، در خصلت ها و درخدمت مقدسانه. مسيح در باره خود گفت”فرزند انسان آمد تا خدمت كند و نه اينكه خدمت ببيند”(متی ۲۰:۲۸). اين كار او هم در زمين بود وهم در آسمان. و اجر ما براي كار با مسيح در اين جهان قوت عظيمتر و امتياز وسيعتري از كار با او در جهاني است كه در انتظار آن هستيم.HAM 299.3

“آنگاه فرد آخر با يك سكه جلو آمد و گفت اي آقا ميدانستم كه شما آنقدر مرد سختگيري هستيد كه حتي از زميني كه چيزي در آن نكاشته ايد انتظار محصول داريد. پس از ترسم پولتان را زير سنگ مخفي كردم تا مبادا از دست برود بفرماييد اين هم پول شما”.HAM 299.4

از اينرو انسانها بخاطر غفلت و اهمال از عطاياي خدا عذر و بهانه مي آورند. آنان بخدا مانند فردي سختگير و ستمگر نگاه ميكنند كه خطاهايشان را جستجو ميكند تا آنان را داوري كند. آنان او را مطالبه كننده اي جبار ميبينند كه هرگز چيزي نداده و به دروگري تشبيه ميكنند كه هرگز نكاشته است ولي طلب محصول ميكند.HAM 299.5

بسياري وجود دارند كه در قلبهايشان به خدا بمانند اربابي سختگير حمله ميكنند زيرا او دارايي آنان را در خدمتشان مطالبه ميكند. ولي آيا ميتوانيم براي خدا چيزي بياوريم كه متعلق باو نيست؟ داود ميگويد”همه چيز از طرف او آمده است و از چيزهايي كه متعلق باوست را باو باز ميگردانيم”(اول تواریخ۲۹:۱۴). همه چيز متعلق بخداست نه تنها با خلقت بلكه با رهايي. همه بركاتي كه در اين زندگي كنوني و اخروي بما واگذار شده با صليب جلجتا مهر تاييد خورده است. بنابر اين اتهامي كه خدا ارباب سختگيري است و ميخواهد چيزي را درو كند كه نكاشته غلط است.HAM 300.1

ارباب اتهام خدمتكار نابكار خود را حاشا نكرد و غير منصفانه نخواند ولي از اصول خودش استفاده كرد و باو نشان داد كه رفتار و انجام كار او بيهوده بوده و عذرو بهانه اي قابل پذيرش نيست. روشها و وسايل كار آماده شده بود كه بموجب آن استعداد ميتوانست در جهت منافع مالك آن رشد و ترقي يابد. او گفت”اي آدم تنبل و بيهوده اگر تو ميدانستي كه من آنقدر سختگيرم كه حتي از زميني كه چيزي در آن نكاشته ام انتظار محصول دارم پس چرا پولم را لااقل نزد صرافان نگذاشتي تا بهره اش را بگيرم”.HAM 300.2

پدر آسماني ما از آن توانايي كه بما داده نه كم ميخواهد و نه اينكه زياد طلب ميكند.او باري بر دوش خدمتگزاران خود نميگذارد كه نتوانند آنرا حمل كنند.” خداوند از سرشت و فطرت ما آگاه است و ميداند كه خاك هستيم”(مزامیر ۱۰۳:۱۴). همه چيزي كه او از ما ميخواهد را ما بواسطه فيض الهي ميتوانيم ارائه كنيم.HAM 300.3

“اما اگر كسي ندانسته عمل خلافي انجام دهد كمتر مجازات خواهد شد. به هر كه مسئوليت بزرگتري سپرده شود بازخواست بيشتري نيز از او بعمل خواهد آمد و نزد هر كه امانت بيشتري گذاشته شود مطالبه بيشتري نيز خواهد شد”(لوقا ۱۲:۴۸).ما ميتوانيم بطور فردي مسئوليت انجام كاري كوچك تر از آنچه كه توانايي انجام آنرا داريم بپذيريم. خداوند با دقت هر احتمالي را براي خدمت ميسنجد. توانائيهاي بكار بردهدنشده و توانائيهاي رشد كرده به يك اندازه بحساب آورده ميشود. خداوند براي استفاده مناسب و درست استعداهايمان ما را مسئول و پاسخگو خواهد شناخت. ما ميتوانيم داوري شويم مطابق با آنچه كه بايد انجام ميداديم ولي انجام نداديم زيرا توان خود را براي جلال خدا بكار نبرديم. حتي اگر جان خود را از دست ندهيم بايد درك كنيم كه “داشتیم”ولي از آن بهره اي نبرديم و اين زيان ابدي خواهد بود.HAM 300.4

ولي وقتي خود را بطور كامل وقف خدا كنيم و در كار خود رهنمودهاي او را دنبال كنيم او خود را براي انجام آن مسئول خواهد دانست. بنابراين او نميخواهد ما نگران باشيم كه آيا موفق ميشويم يا نه و بايد به تلاشهايمان صادقانه ادامه بدهيم. حتي يكبار هم نبايد فكر كنيم كه شكست خورده ايم. ما بايد با كسيكه شكست را نميشناسد همكاري كنيم.HAM 301.1

ولي وقتي خود را بطور كامل وقف خدا كنيم و در كار خود رهنمودهاي او را دنبال كنيم او خود را براي انجام آن مسئول خواهد دانست. بنابراين او نميخواهد ما نگران باشيم كه آيا موفق ميشويم يا نه و بايد به تلاشهايمان صادقانه ادامه بدهيم. حتي يكبار هم نبايد فكر كنيم كه شكست خورده ايم. ما بايد با كسيكه شكست را نميشناسد همكاري كنيم.HAM 301.2

ما نبايد از ضعف و ناتواني خود صحبت كنيم. اين بي اعتمادي آشكار بخدا و كلام اوست. وقتي كه بخاطر بار مسئوليت گله ميكنيم يا از مسئوليتهايي كه او بر دوشمان گذارده طفره ميرويم ، در واقع ميگوئيم كه او ارباب سختگيري است كه طالب كاري است كه توان انجام آنرا بما نداده است.HAM 301.3

ما اغلب ناچار ميشويم تا روح خدمتگزار تنبل را افتادگي و تواضع بخوانيم. ولي افتادگي و فروتني حقيقي كاملا متفاوت است. آراسته شدن با افتادگي و تواضع بدين معني نيست كه كم هوش و كم خرد بوده و در اهداف ناكارا باشيم و در زندگي خود بزدل بوده از پذيرفتن بارها اجتناب كنيم مبادا كه در توفيق شكست بخوريم. تواضع واقعي با توكل كردن به قوت او اهداف خدا را كامل ميكند.HAM 301.4

خداوند با كسي كار ميكند كه”بخواهد”و اراده داشته باشد. او گاهي اوقات حقير ترين ابزار ها و وسايل را براي كارهاي عظيم انتخاب ميكند زيرا كه قدرت او از طريق ضعف انسان آشكار شده است. ما با معيار و استاندارد خود يك چيز را كوچك و يك چيز را بزرگ ميناميم. اما خدا بر اساس قواعد ما اندازه گيري نميكند. قرار نيست آنچه كه در نظر ما بزرگ است در نظر خدا هم بزرگ باشد و آنچيزي كه بچشم ما كوچك مي آيد خدا نيز آنرا كوچك بشمارد. اين بعهده ما نيست تا بر استعدادهايمان قضاوت كنيم و يا كارمان را خود انتخاب كنيم. ما بايد بارهايي را برداريم كه خدا تعين نموده است و آنها را بخاطر او حمل كنيم و اگر حس كرديم كه ازعهده آن بر نمي آييم بايد به خدا بگوئيم با. خوش قلبي و خدمت ما خداوند حرمت داده ميشود. او وقتي كه وظايف خود را با سپاسگزاري بعهده ميگيريم خشنود ميشود و ما نيزخوشحال ميشويم از اينكه شايسته و لايق شديم تا با او كار كنيم.HAM 301.5