Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

حکایتهای پند آموز مسيح

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل ۱۵ - نشست و برخاست با گناهكاران

    اين فصل بر اساس كتاب لوقا ۱:۱۵-۱۰ تدوين گرديده است.

    وقتي كه باجگيران و گناهكاران در اطراف مسيح جمع شدند علماي دين يهود نارضايتي خود را ابراز نمودند. و گفتند چرا اين مرد با گناهكاران نشست و برخاست ميكند و با آنها غذا ميخورد. HAM 140.1

    با اين اتهام آنان بطور تلويحي گفتند كه مسيح دوست دارد تا با گناهكاران و فرومايگان همنشيني كند و اين ايراد گيري، بي احساسي و بيتفاوتي و بد انديشي نسبت بديگران شرارتشان را اثبات ميكرد. علماي يهودي از عيسي نا اميد بودند و سوالهايي را از سر حسادت و لجاجت مطرح ميكردند: چرا اين مرد با اين خصوصيات متعالي با ما علماي ديني نمي آميزد و روشهاي تعليمي ما را دنبال نميكند؟ چرا او بدون تظاهر و بي ريا در ميان همه طبقات مردم رفت و آمد ميكند؟ آنان ميگفتند اگر او يك نبي حقيقي است پس بايد با آنان همخواني داشته باشد و بايد با باجگيران و گناهكاران آنطور كه سزاوارند رفتار كند. اين مسئله باعث شده بود كه اين باصطلاح كلانتر ها و قيم هاي جامعه كه مسيح بطور پيوسته با آنان در ستيز بود را بيمناك نمايد. و با اين حال خلوص و پاكي مسيح شيوه زندگي آنان را محكوم و مذموم كرده بود تا جايي كه آنان را خشمگين ساخته و اين سوال را مطرح كنند كه چرا او بايد با مطرودان جامعه همدردي و همنشيني كند آنا. ن با شيوه او موافق نبودند. آنان خود را در روحانيتي متعالي و درفرهيختگي تهذيب شده اي مي انگاشتند ولي الگوي زندگي مسيح خودپسندي باطني آنان را هويدا كرد.HAM 140.2

    در بين جماعت حاضر كساني بودند كه فقط به علماي يهود بديده تحقير و اهانت مينگريستند و هرگز در كنيسه ديده نشده بودند ولي براي شنيدن سخنان عيسي ازدحام نموده و تمام توجه آنان مجذوب كلام او بود و اين مسئله آنان را بشدت خشمگين ساخته بود. كاتبان و فريسيان تنها خود را در حضور بي آلايش مسيح محكوم و مذموم حس ميكردند. چطور ممكن بود كه باجگيران و گناهكاران تا چنين حد مسحور و مجذوب عيسي شده باشند؟HAM 141.1

    علماي يهود و فريسيان نفهميدند كه پاسخ سوالات آنان در همان كلماتي نهفته است كه بصورت موهن و اتهام آميز بزبان آورده بودند: “او با گناهكاران نشست و برخاست ميكند”.جانهايي كه نزد عيسي آمده بودند در محضر او احساس ميكردند كه گريز و خلاصي از سياهچال گناه وجود دارد. فريسيان رياكار تنها (عوام و گناهكاران)را تحقير و محكوم ميكردند ولي مسيح همان گناهكاران را بعنوان فرزندان خدا سلام ميداد. او در واقع از خانه پدرآسماني دور بود ولي قلب خدا را فراموش نكرده بود. و همان نكبت و گناه آنان را بيشترمورد توجه و دلسوزي و شفقت خدا قرارمي داد. و پدري كه از او منحرف و سرگردان شده بودند مشتاق تر خواهان آنان بود و با فداكاري عظيمتري در تلاش براي نجات آنان بود.HAM 141.2

    معلمين اسرائيل از طومارهاي مقدس همه چيز را آموخته بودند و غرور و افتخار آنان اين بود كه حافظ و مفسر طومار ها هستند. آيا داود ننوشته بود — كه در گناه مرگبار سقوط كرده “مانند گوسفند گمشده سرگردان هستم . بيا و مرا در ياب زيرا غلامت دستورات تو را فراموش نكرده است.”(مزامیر ۱۱۹:۱۷۶). آيا ميكاه نبي محبت خدا را براي گناهكاران آشكار نكرده و نگفته بود”خدايي مثل تو نيست كه گناه را ببخشد. تو گناهان بازماندگان قوم خود را مي آمرزي و تا ابد خشمگين نميماني چون دوست داري رحم كني”(میکاه ۷:۱۸).HAM 141.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents