Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

حکایتهای پند آموز مسيح

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل ١٨ - به شاهراهها و كوره راهها برويد

    اين فصل بر اساس كتاب لوقا ۲۴-۱۲ ، ۱:۱۴ تدوين گرديده است.

    عيسي مهمان يك فريسي بود. او دعوت غني و فقير را ميپذيرفت و بر اساس سنتي كه داشت صحنه را با دروس حقيقت خود ارتباط ميداد. در ميان يهوديان ضيافت مذهبي با همه چاشنيهاي شادي ملي و مذهبي مخلوط بود. و مهماني براي آنان نوعي از بركات حيات ابدي بود. ضيافت عظيمي كه در آن با ابراهيم — اسحق — و يعقوب همنشيني دارند در حاليكه غيريهوديان بيرون ايستاده و چشم انتظار بودند درس هشدارآميزي كه مسيح خواهان ارائه آن بود با تمثيل (ضيافت بزرگ )به تصوير كشيده شد. يهوديان دربركات خدا را كه هم براي حال و هم براي حيات اخروي بود بروي خود بسته بودند. آنان رحمت خدا را براي غير يهوديان انكار كردند. با اين حكايت مسيح نشان داد كه آنان خودشان در همان زمان دعوت رحمت را رد كردند كه فراخواني از ملكوت خدا بود.HAM 173.1

    او به آنان نشان داد كه دعوتي را كه بي اهميت و حقير شمردند نزد كساني فرستاده خواهد شد كه - حقير شمرده شدند - كساني كه رانده شده اند گويي جذامياني هستند كه بايد از آنان دوري كرد. در انتخاب كردن مهمانان براي ضيافت فريسي علاقه خود خواهانه خود را معيار انتخاب مهمان كرده بود. مسيح به او گفت”هرگاه ضيافتي ترتيب ميدهي دوستان و برادران و بستگان و همسايگان ثروتمند خود را دعوت نكن چون ايشان هم در عوض تو را دعوت خواهند كرد بلكه وقتي مهماني ميدهي فقرا لنگان و شلان و نابينايان را دعوت كن. آنگاه خدا در روز قيامت درستكاري تو را اجر خواهد داد زيرا كساني راخدمت كردي كه نتوانستند محبتت را جبران كنند.”HAM 174.1

    مسيح آموزه اي كه از طريق موسي به اسرائيل داده بود را مجددا تكرار كرد. در ضيافت مذهبي خداوند به آنان راهنمايي كرده بود كه”غريبه ها و بيوه زنان و يتيمان داخل شهرتان را بگوئيد بيايند بخورند و سير شوند”.(تثنیه ۲۹:۱۴). اين دور هم جمع شدنها براي اسرائيل دروس پند آموز بودند. بدينسان با آموختن لذت مهمان نوازي درست، مردم در سراسر سال بايد محرومان و فقيران را مورد تفقد و توجه خود قرار ميدادند. و اين ضيافتها معني و مفهوم بيشتري از يك مهماني را داشتند. بركت روحاني كه به اسرائيل داده شده بود تنها براي خودشان نبود. خداوند نان حيات را به آنان داده بود كه بايد به جهان توزيع ميكردند.HAM 174.2

    آنان اين كار را انجام ندادند. كلام مسيح نكوهشي بر خودپسندي هاي آنان بود. براي فريسيان كلام او ناخوشايند بود. با اميد به اينكه بحث را عوض كنند يكي از آنها بادي از تقدس نمايي در غبغب انداخته بانگ بر آورد و گفت”خوشا بحال كسي كه در ضيافت ملكوت خدا شركت كند.” اين فرد با اطمينان زيادي سخن گفت گويي كه او جايگاه خود را در ملكوت حتمي ميدانست. رفتار او مشابه رفتار كسي بود كه از رستگاري مسيح در خوشي است در حاليكه آنان با شرايطي كه بموجب آن رستگاري وعده داده شده است موافق نبودند. روح او مانند بلعام بود كه دعا ميكرد” ای کاش مانند عادلان بميرم و عاقبت من مانند عاقبت ايشان بشود”(اعداد ۱۰:۲۳). فريسي به شايستگي خود براي ملكوت نمي انديشيد بلكه از آنچه كه اميدوار بود در ملكوت از آن مستفيض و محظوظ شود. قصد او از اين اظهار نظر اين بود تا فكر مهمانان را در ضيافت از موضوعي كه وظيفه عملي آنان بود منحرف سازد. او خيال كرد كه آنان را از زندگي حاضر به زمان قيام براي داوري ببرد.HAM 174.3

    مسيح فكر فرد متظاهر و رياكار را خواند و چشمان خود را در مقابل جمعيت به او دوخت و امتيازات كنوني آنانرا را برشمرد. او بايشان نشان داد كه در همان زمان وظيفه اي براي عمل كردن به عهده آنان بوده است و آن اينست كه سعادت آخرت را با ديگران بمشاركت بگذارند.HAM 175.1

    اوگفت مردي ضيافت مفصلي ترتيب داد و بسياري را دعوت كرد. موعد ضيافت فرا رسيد و ميزبان خدمتكار خود را به مدعواني كه انتظارشان را داشت براي بار دوم فرستاد”بياييد كه همه چيز آماده شده است.” ولي به دعوت او بيتفاوتي و بي اعتنايي نشان داده شد. همگي به نوعي عذر و بهانه آوردند او. لي گفت كه بتازگي قطعه زميني خريده است و بايد آنرا ببيند و خواست تا عذر او را بپذيرد. و ديگري گفت كه پنج جفت گاو خريده است و بايد برود و آنها را امتحان كند و استدعا كرد كه عذرش پذيرفته شود. و ديگري گفت كه تازه ازدواج كرده و بهمين دليل نميتواند بيايد.HAM 175.2

    هيچيك از اين بهانه ها بر اساس اضطرار و ضرورت نبود. مردي كه ميگفت بايد برود تا زمينش را ببيند آنرا قبلا خريداري كرده بود. عجله او براي رفتن و ديدن آن ناشي از اين واقعيت بود كه علاقه و ميل او در خريدش مستغرق شده بود. گاوها نيز داستاني بيش نبود. امتحان كردن آنها تنها براي قانع شدن از خريد بود. عذر سوم دليل محكمي نداشت. واقعيت اين بود كه ازدواج كردن مانعي براي حضور در ضيافت نبود. به همسر او نيز خوش آمدگوئي گفته ميشد و از او پذيرايي ميگرديد. ولي او برنامه ديگري براي تمتع داشت و برايش قانع كننده تر از اين بود كه به مهماني برود. براي او حضور در جمعي ديگر لذت بخش تر از رفتن به ضيافت ميزبان بود. او عذري نخواست و حتي در امتناع خود از رفتن وانمود به ادب و نزاكت ننمود.”نتوانستن”تنها پرده اي بر روي اين حقيقت بود كه “علاقه اي به آمدن ندارم”.HAM 175.3

    همه بهانه ها فاش كننده ذهني مشوش و پر مشغله است. افراد دعوت شده به مهماني در جذابيت هاي ديگري غرق شده بودند. دعوتي را كه آنان الزام به پذيرش داشتند بكناري زده شد و دوست سخاوتمند با بيعلاقگي و بي تفاوتي آنان مورد توهين و بي احترامي واقع شد.HAM 176.1

    مسيح با بيان حكايت ضيافت بزرگ بركاتي را عنوان كرد كه از طريق انجيل ارائه شده است. آنچه كه تدارك ديده شده چيزي نيست بجز خود عيسي مسيح. او ناني است كه از آسمان نازل گرديده و از طريق او نهر نجات و رستگاري جاري ميشود. و به مسيح به عنوان ” بره خدا كه گناه جهان را بر خود گرفت”اشاره شده است(یوحنا ۲۹:۱).HAM 176.2

    ضيافتي كه مسيح آنرا بيان نمود هديه عظيمي بود — هديه اي كه فراتر از ارزش گذاري است. محبت خدا ضيافت گرانبها را تهيه ديده بود و منبع و مرجعي پايان ناپذيررا فراهم ساخته بود.” هر كه اين نان را بخورد تا ابد زنده ميماند.”(یوحنا ۶:۵۱).HAM 176.3

    ولي بجهت پذيرش ضيافت انجيل، آنان بايد علاقه ها و توجهات دنيوي را پائين تر و مادون تر از هدف دريافت مسيح و عدالت او قرار دهند. خداوند همه چيز به انسان داد و از او خواست تا امور خدا را مافوق توجهات دنيوي و خودخواهانه قرار دهد. او نميتواند كسي را كه ذهن و قلبش در گرو چند چيز است را بپذيرد. قلبي كه مجذوب تمايلات دنيوي است نميتواند براي خدا واگذار شود.HAM 176.4

    درسي براي همه زمانها : ما بايستي دنباله رو بره خدا باشيم به هر جايي كه ميرود برويم. رهنمودهاي او بايستي نسبت به هر چيزي ارجحيت داشته باشند. مصاحبت و همراهي با او مافوق معاشرت با دوستان دنيوي است. مسيح ميگويد”اگر پدر و مادر خود را بيش از من دوست بداريد لايق من نيستيد”(متی ۳۷:۱۰). در اطراف ميز غذاي خانواده وقتي كه نان روزانه را تكه ميكردند بسياري در ايام مسيح اين كلام را تكرار ميكردند”چه مبارك و با سعادت است كسيكه در ملكوت خدا نان بخورد”.ولي مسيح نشان داد كه چقدر مشكل است تا براي ميزي كه با قيمت ازلي تدارك ديده شده ميهمان پيدا كرد. آنانيكه به كلام او گوش فرا دادند ميدانستند كه به دعوت رحيمانه بي اعتنايي كرده اند. براي آنان دارايي هاي دنيوي — ثروتها و سرگرميها و لذات جذاب و دلربا بود. همگي با يك بيان عذر و بهانه آوردند.HAM 176.5

    الان نيز همينطور است. اصرار بر اعتذار از نرفتن به ضيافت به مثابه دستاويزي براي رد كردن دعوت انجيل بود. آن مردان اظهار داشتند كه نميتوانستند توجهات خود را به تقاضا و دعوت انجيل معطوف داشته و كاميابي هاي دنيوي خويش را به مخاطره بيندازند. آنان علاقه هاي دنيوي خود را ارزشمند تر از امور جاوداني و آخرت بحساب مي آورند. بركاتي كه از خدا دريافت نمودند سدي براي جدايي جانهاي آنان از خالق و رهايي دهنده خود شد. آنان نميخواهند تا از تفريحات دنيوي فاصله بگيرند. و به پيام آورنده رحمت ميگويند”فعلا برو هرگاه وقت كردم به دنبالت مي فرستم”(اعمال رسولان ۲۵:۲۴). ديگران اشاره به مشكلاتي ميكنند كه با اطاعت از دعوت خدا در روابط اجتماعي آنان بوجود خواهد آمد. آنان ميگويند كه نميتوانند طاقت دوري از هماهنگي با خويشان و بستگانشان را داشته باشند. از اينرو آنان ثابت ميكنند كه همان مدعياني هستند كه در حكايت از آنان شرح داده شد. صاحب ضيافت بهانه هاي سست آنان را بعنوان اهانت و تحقيري براي دعوت خود بشمار آورد.HAM 177.1

    مردي كه گفت”من تازه همسري اختيار كرده ام و نميتوانم بيايم”معرف يك گروه بزرگ است. بسياري از زنان و مردان همسران خود را از اجابت به دعوت خدا باز ميدارند. شوهر ميگويد”من نميتوانم مطيع عقايدم باشم در حاليكه همسرم با آن مخالف است. ايراد گيري او مرا بشدت براي انجام عقايدم در تنگنا قرار ميدهد. زن دعوت خيرخواهانه را ميشنود: “بيا كه همه چيز آماده است”و او ميگويداستدعا ميكنم كه عذر مرا بپذيري. من بايد با شوهرم بروم و بنابراين نميتوانم بيايم”.قلب فرزندان تحت تاثير قرار ميگيرد. آنان مايل هستند كه به مهماني بروند. ولي آنان پدر و مادر خود را دوست دارند و از آنجا كه اينها اعتنايي به دعوت انجيل نميكنند فرزندان فكر ميكنند كه به تنهايي نميتوانند در ضيافت پذيرفته شوند. آنان نيز ميگويند”عذر ما را بپذيريد”.HAM 177.2

    همه اين افراد دعوت منجي را رد ميكنند زيرا از اين هراس دارند كه مبادا حلقه خانوادگي آنان شكسته و از هم پاشيده شود. آنان فرض ميكنند كه با سر باز زدن از احكام خدا آرامش و كاميابي را در خانه خود تضمين كرده اند ولي اين پنداري بيهوده بيش نيست. آنانيكه خودخواهي بكارند خودخواهي درو ميكنند. در انكار محبت مسيح آنان كسي را كه ميتواند خلوص و استواري را به بشر بدهد رد ميكنند ...آنان نه تنها ملكوت آسمان را ازدست ميدهند بلكه از لذت حقيقي ملكوت كه براي شفاعت ما قرباني كرد محروم ميمانند.HAM 178.1

    در حكايت، برگزار كننده ضيافت آموخت كه چگونه با دعوت او رفتار شده است و “”با عصبانيت به خدمتكاران خود گفت فوري به شاهراهها و كوره راهها برويد و فقرا و مفلوجان و شلان و كوران را دعوت كنيد”.HAM 178.2

    ميزبان از كسانيكه سخاوت و انعام او را خوار شمردند روي گردانيد و طبقه اي را دعوت كرد كه غني نبودند و خانه و زميني در تملك خود نداشتند. او كسانيرا دعوت كرد كه فقير و گرسنه بودند و قدردان سفره پر رونقي بودند كه برايشان چيده شده است.” مسيح گفت مطمئن باشيد گناهكاران و فاحشه ها زودتر از شما وارد ملكوت خداوند خواهند شد”(متی ۳۱:۲۱).HAM 178.3

    هرچند مفلوكان ممكن است گونه بشري باشند كه انسان به آنان پشت پا زده و بكناري زده است — آنان از ديد محبت آميز خدا پست و حقير نيستند. مسيح مشتاق مراقبت از افسردگان — درماندگان — و ستمديدگان است كه نزد او بيايند. او ميخواهد تا نور هدايت را بر آنان بتاباند و خوشي و آرامشي را كه در هيچ جا يافت نميشود به آنها بدهد. او روح القدس را فرستاد تا با رافت براي آنان دلسوزي كند و در طلب اين باشد كه آنها را بسوي خود بكشاند. خدمتكاري كه فقيران و كوران را به خانه آورد به ارباب خود گزارش داد”آنچه كه فرمان دادي انجام شد و هنوز جا هست و . ارباب به خدمتكار خود گفت به بزرگراهها و كوره راهها برو و از آنها بخواه تا بيايند تا خانه پرشود”.در اينجا مسيح اشاره به كار انجيل در خارج از قلمرو يهوديه دارد كه بزرگراهها و كوره راههاي جهان است.HAM 178.4

    در اطاعت از اين فرمان پولس و برنابا به يهوديان اعلان نمودند”لازم بود كه پيغام خدا را اول به شما يهوديان برسانيم ولي حالا كه شما آن را رد كرديد آنرا به غير يهوديان اعلام خواهيم كرد چون شما نشان داديد كه لايق حيات جاوداني نيستيد.و اين درست همان است كه خداوند به من فرمود: من تو را تعين كردم تا براي اقوام غير يهود نور باشي و ايشان را از چهار گوشه دنيا بسوي من راهنمايي كن”(اعمال رسولان ۴۶:۱۳-۴۸).HAM 179.1

    پيام انجيلي كه بواسطه حواريون و رسولان مسيح اعلان شد خبر اولين بازگشت او به جهان بود. و مژده اي از نجات از طريق ايمان براي آنان بود. اين اشاره به بازگشت ثاني مسيح با جلال آسماني بود تا امت خويش را رستگار سازد. و اين به انسان از طريق ايمان و اطاعت اميد ميبخشد. اين پيام امروز به انسان داده شده است و در اين زمان خبري ميگويد كه آمدن دوباره مسيح نزديك است. نشانه هايي كه او از آمدن دوباره خود داد كامل شده اند و با تعليم كلام خدا بايد بدانيم كه آمدن او بسيار نزديك است.HAM 179.2

    يوحنا از پيام انجيل تنها قبل از رجعت ثاني مسيح در مكاشفه پيشگويي ميكند. او فرشته اي را در حال پرواز ميبيند”كه پيغام شاد انجيل جاوداني را براي اهالي زمين ميبرد تا بگوش هر قوم و قبيله از هر زبان و نژاد برساند. فرشته با صداي بلند ميگفت خدا را احترام و تمجيد كنيد زيرا وقت آن رسيده است كه مردم را داوري كند”(مکاشفه ۱۴:۷،۶).HAM 179.3

    در نبوت هشدار در باره زمان داوري با پيام مربوطه با آمدن پسر انسان در ابرهاي آسمان همراه است. اعلان داوري هشداري است كه رجعت ثاني مسيح نزديك است.اين آگهي انجيل جاودان خوانده ميشود. بنابراين موعظه رجعت ثاني مسيح اعلان خبر نزديكي آمدن اوست كه بخشي ضروري از پيام انجيل است.HAM 180.1

    كتاب مقدس اعلان ميكند كه در روزهاي آخر مردم بدنبال جذبه هاي دنيوي هستند — در عيش و جمع آوري پول. آنان نسبت به واقعيتهاي ابدي نابينا هستند. مسيح گفت”در آن زمان مردم دنيا سرگرم عيش و نوش و مهماني و عروسي خواهند بود درست همانطور كه در زمان نوح قبل از آمدن طوفان مشغول بودند. در آن وقت كسي باور نميكرد كه واقعا طوفاني دركار باشد تا آنكه طوفان آمد و همه آنان را برد. آمدن من نيز چنين ميباشد”(متی ۳۹:۲۴_۳۷).HAM 180.2

    امروز نيز چنين است. مردم در شتاب براي يافتن لذات خودخواهانه هستند گوئي كه خدايي نيست، ملكوتي نيست و آخرتي در كار نيست. در ايام نوح هشدار طوفان فرستاده شد تا موجب شود كه بشر از شرارتهايش دست برداشته توبه كنند. پس پيام آمدن مسيح بمنظور برخاستن و بيدار شدن از فريفتگي در چيزهاي دنيوي است. منظور اين است تا به آنان هشدارداده و آنها را در باره واقعيتهاي ابدي بيدار سازد تا شايد به دعوت سفره خدا اعتنا كنند.HAM 180.3

    دعوت انجيل براي تمام دنياست —”براي هر قوم و قبيله از هر نژاد و زبان”(مکاشفه ۶:۱۴). آخرين پيام هشدار و رحمت براي منور ساختن زمين با جلال اوست. اين براي دستيازي به همه طبقات مردم است چه فقير و چه غني — در هر رتبه ودرجه اجتماعي. مسيح ميگويد”به شاهراهها و كوره راهها برو و از آنان بخواه تا بيايند تا اينكه خانه ام پر شود”.HAM 180.4

    دنيا براي فقدان انجيل در هلاكت افتاده است. كلام خدا در قحطي افتاده است. تعداد قليلي هستند كه كلام خدا را با سنتهاي بشري مخلوط نميكنند. گرچه مردم كتاب مقدس را در دست خود دارند ولي بركاتي را كه در آن گذارده شده است را دريافت نميكنند. خداوند خادمان خود را فرا ميخواند تا پيام او را به مردم منتقل كنند.HAM 181.1

    كلام زندگي جاودان بايد به كساني كه در هلاكت از گناهانشان هستند رسانده شود.HAM 181.2

    در فرمان: به شاهراهها و كوره راهها برويد، مسيح كار بشارت خود را به تمام كساني كه فرا خوانده اند ابلاغ ميكند. همه جهان ميدان و عرصه مبلغان مسيح است. همه خانواده بشر جماعت الهي محسوب ميگردند. خداوند خواهان آن است كه كلام فيض بخش او به هر خانه اي و براي هر جان زنده اي برده شود.HAM 181.3

    در حد بالايي اين كار بايد با كار و زحمت شخصي انجام گيرد. اين روش مسيح بود. كار او بطور وسيعي از گفتگو هاي رو در رو تشكيل شده بود. حتي يك نفر از مخاطبينش براي او مورد توجه و احترام قرار داشتند. اغلب از طريق آن يك نفر بود كه پيام به هزاران نفر تعميم داده ميشد.HAM 181.4

    ما منتظر جانهايي نخواهيم ماند تا نزد ما بيايند بلكه ما بايد در جستجوي آنان در هر جايي كه هستند باشيم. وقتيكه كلام در منبر موعظه گرديد كار تازه شروع شده است. جماعتي وجود دارند كه با انجيل هرگز نميتوان آنان را صيد نمود مگر اينكه انجيل نزد آنان برده شود.HAM 181.5

    دعوت به ضيافت ابتدا براي امت يهود بود مردمي كه فرا خوانده شده بودند تا بعنوان معلمين و رهبران ايماني بشر باشند مردمي كه طومارهاي نبوتي از پيشگوئي هاي ظهور مسيح را داشتند و كساني كه خدمات سمبليك از پيش آگهي دهنده براي رسالت او به آنان سپرده شده بود. چنانچه كاهنان و مردم يهود اعتنايي به فراخوان الهي داشتند بايد با پيامرسانان مسيح متحد شده و دعوت انجيل را بگوش جهانيان ميرسانند. حقيقت به آنان سپرده شده بود كه آنرا بديگران ابلاغ كنند. وقتي كه آنان اين دعوت به همياري را نپذيرفتند آنگاه دعوتنامه به فقيران و عليلان و لنگان و كوران ارسال شد. باجگيران و گناهكاران نيز دعوت شدند. وقتيكه دعوت انجيل براي غير يهوديان ارسال شد آنان بايد همان كار مشابه خواسته شده را بانجام برسانند.HAM 181.6

    “در بزرگراهها”پيام ابتدا بايد داده شود — به مرداني كه نقش فعالي در كار جهان دارند — به معلمان و رهبران مردم.HAM 182.1

    بگذاريد تا پيامرسانان خدا اين را در ذهن بسپارند. به چوپانان گله ها — معلميني كه از جانب خدا گماشته شده اند — كلام بايد بگونه اي باشد كه به آن اعتنا شود. با آنانيكه به رتبه هاي بالاتر اجتماعي تعلق دارند بايد با ملايمت دلسوزانه و احترام برادرانه رفتار شود. مردم تاجر و امين — مردم با استعداد هاي مبتكرانه و داراي بصيرت علمي — مردان باهوش و ذكاوت — معلمان انجيل كه ذهنشان براي حقيقت خاص اين زمان فرا خوانده نشده است — اينها بايد اولين كساني باشند كه دعوت را ميشنوند. دعوت به آنان بايد ابلاغ شود.HAM 182.2

    براي توانگران كاري بايد صورت پذيرد. آنان بايد بمسئوليت خويش واقف شوند بعنوان كساني كه هداياي آسماني به آنان بامانت سپرده شده است. به آنان بايد يادآوري شود تا بدانند كه او كسي است كه مردگان و زندگان را داوري ميكند. با كار شماست كهمرد توانگرمحبت و ترس از خدا را خواهد شناخت. اكثر اوقات توانگر به مال و ثروت خود تكيه ميكند و احساس خطر نميكند. چشمان دل او بايد مجذوب چيزهاي با ارزش غيرفاني باشد. او بايد قدرت خيريت حقيقي را تشخيص بدهد كه ميگويد”اي تمام كساني كه زير يوغ سنگين زحمت ميكشيد نزد من آييد و من بشما آرامش خواهم داد.يوغ مرا بدوش بكشيد و بگذاريد من شما را تعليم دهم چون من مهربان و فروتن هستنم و به جانهاي شما راحتي خواهم بخشيد. زيرا باري كه من بر دوش شما ميگذارم سبك است”(متی ۱۱:۲۸-۳۰).HAM 182.3

    با آنانيكه تحصيلات عاليه دارند — توانگرند و يا فراخوانده شده اند مردم بندرت بطور خصوصي از نجات صحبت ميكنند ... بسياري از كارگران مسيح از نزديك شدن به اين طبقات مردد هستند. ولي نبايد چنين باشد. چنانچه فردي در حال غرق شدن است نبايد بكناري بايستيم تا ببينيم كه او هلاك ميشود بخاطر اينكه او وكيل يا تاجر يا قاضي است.HAM 183.1

    از هيچ كسي نبايد بخاطر هواخواهي از چيزهاي دنيوي كوتاهي و غفلت شود. بسياري در موقعيتهاي اجتماعي بالا دل افسرده و از بطالت رنجور شده اند. آنان مشتاق آرامشي هستند كه از آن بي بهره مانده اند. در بالاترين رتبه هاي اجتماعي افرادي هستند كه تشنه و گرسنه رستگاري و نجات هستند. چنانچه كارگران خدا با مهرباني و قلبي رئوف از محبت مسيح بطور خصوصي نزد آنان بروند ايشان نيز از مژده الهي بهره مند خواهند گرديد .HAM 183.2

    توفيق پيام انجيل بستگي به دانش سخنوري ، شهادتهاي شيوا يا بحثهاي عمقي ندارد. اين بستگي به سادگي پيام و انطباق آن با جانها دارد كه گرسنه نان حيات هستند.” چه بايد كرد تا رستگار شد؟”_اين خواهش جان است.HAM 183.3

    با ساده ترين و متواضع ترين روش ميتوان به هزاران نفر دست يافت. خردمندترين و متفكر ترين كسانيكه دنيا آنان را مستعد ترين زنان و مردان ميشمارد اغلب با كلام ساده توسط فردي خدادوست به روشنگري ميرسند و كسيكه بتواند از محبت بطور عادي و طبيعي مانند علايق سخن بگويد ميتواند علاقه و نظر ديگران را بطور عميقي بسوي مسيح جلب كند.HAM 183.4

    اغلب سخنان بخوبي و با مطالعه تهيه ميشوند ولي تاثير كمي دارند. ولي گفتار درست و صادقانه پسران و دختران خدا كه با سادگي و بطور طبيعي گفته ميشوند داراي قدرتي هستند كه قفل قلبهايي را ميگشايد كه براي مدتها بروي مسيح و محبت او بسته شده بودند.HAM 183.5

    كارگران مسيح بياد داشته باشند كه آنان با قوت خود كار نميكنند. آنان بايد به بارگاه الهي متمسك شده و با ايمان در قدرت او پيام رستگاري را برسانند. آنان بايد با خدا در دعا تقلا نموده و كشتي بگيرند ۱۹ص۱۸۴. اشاره به كتاب پيدايش فصل ۳۳ آیه ۲۴ دارد.و سپس با استعدادها و توانائيهايي كه خدا به آنان داده است كار كنند. روح القدس به آنان كارايي ميدهد. فرشتگان در كنار آنان خواهند بود تا بر قلبها اثر بگذارند.HAM 184.1

    رهبران و معلمان در اورشليم حقيقتي را كه مسيح براي آنان آورده بود را دريافت كردند. آن شهر مركز تبليغي و تبشيري فعالي بايد بوده باشد! اسرائيل مرتد و انحطاط يافته ميتوانست توبه كند. يك لشكر عظيم ميتوانست براي خدا جمع شود. و چقدر سريع ميتوانستند انجيل را به همه نقاط دنيا ببرند. پس حال اگر مردان تاثير گذار و داراي قابليت و كارآمد ميتوانستند براي مسيح كاري عالي انجام دهند پس از طريق آنان چه كارهايي كه ميتوانست انجام شود : دست گيري از افتادگان — گردآوري و بازگرداندن رانده شدگان — و بمراتب كاري وسيع براي رستگاري. دعوت سريعا ابلاغ شده ومهمانان بر ميز خداوند گرد هم مي آمدند.HAM 184.2

    ولي ما تنها به مردان بزرگ و با استعداد فكر نميكنيم بلكه به فقير ترين طبقه كه مورد مسامحه و غفلت قرار گرفته اند. مسيح مناديان خود را راهنمايي كرد كه به راهها و كوره راههاي فرعي نزد فقيران و درماندگان زمين بروند. در تالارها و معابر شهرهاي بزرگ، در راههاي فرعي روستاها — خانواده ها و افرادي هستند — شايد غريبه ها در سرزمينهاي غريب- كه رابطه اي با كليسا ندارند و كسانيكه در تنهايي خود احساس ميكنند كه خداوند آنان را فراموش كرده است. آنان نميدانند كه چكار بايد بكنند تا نجات يابند. بسياري در گناه غرق شده اند. بسياري در پريشاني و تنگدستي هستند.آنان تحت فشار رنج و نياز و بي ايماني و اندوهگيني هستند. بيماريها از هر نوع جسم وروح آنان را رنجور و مبتلا ساخته است. آنان خواستار تسلي خاطر و آرامش براي آشفتگيهايشان هستند و شيطان آنان را وسوسه ميكند تا در پي شهوت و لذاتي باشند كه آنانرا بسوي تباهي و مرگ سوق ميدهد. شيطان به آنان سيبهاي سدوم را ميدهد. كه بر روي لبهايشان تبديل به خاكستر خواهد شد. آنان پولهاي خود را براي نان خرج نميكنند و زمان خود را صرف اموري ميكنند كه آنان را اقناع نميكند.HAM 184.3

    درميان اين رنجديدگان بايد كساني را ببينيم كه عيسي آمده تا نجاتشان بدهد او. ايشان را اينگونه دعوت ميكند”اي تشنگان نزد آبها بياييد اي همه شما كه پول نداريد بياييد نان بخريد و بخوريد. بياييد شير و شراب را بدول پول بخريد و بنوشيد. چرا پول خود را خرج چيزي ميكنيد كه خوردني نيست؟ چرا دسترنج خود را صرف چيزي ميكنيد كه سيرتان نميكند؟ به من گوش دهيد و از من اطاعت كنيد تا بهترين خوراك را بخوريد و از آن لذت ببريد”(اشعیا ۳:۵۵-۱).HAM 185.1

    خداوند دستور خاصي صادر كرده است كه بايد به غريبه ها احترام بگذاريم.به مطرودين و فقيران كه در تقوي و پرهيزكاري ضعيف شده اند كمك كنيد. بسياري از افراد ظاهرا نسبت به خيلي چيزها خونسرد و بي تفاوت هستند. گرچه ممكن است كه در اعماق گناه غرق شده باشند ولي امكان نجات آنها وجود دارد.HAM 185.2

    خادمان مسيح بايد از مسيح الگو بگيرند. همانگونه كه او از يك مكان به مكان ديگر رفت تا رنجديدگان را آرامش بخشيده و مريضان را شفا دهد. سپس او حقايق عظيم راجع به ملكوتش را در مقابل ايشان قرار داد. اين وظيفه پيروان مسيح است. همانگونه كه جسم رنجور را تسلي ميدهيد راههايي را براي خدمت به نيازهاي جان پيدا ميكنيد. شما ميتوانيد به منجي متعال اشاره كنيد و از محبت طبيب اعظم سخن بگوئيد كه تنهايي قدرت شفا و ترميم دارد.HAM 185.3

    به فقيران افسرده و سرگردان بگوئيد كه نبايد مايوس شوند. گرچه آنان اشتباه كرده اند و شخصيت درستي بنا نكرده اند ولي خدا با خوشي نجات آنها را ترميم خواهد كرد. او با شور و شوق فرد بظاهر مايوس را كه شيطان از طريق آنان كار كرده را برداشته و عامل فيض خود ميسازد. او به وجد مي آيد تا آنان را از غضبي كه بواسطه سقوط در نا اطاعتي است نجات بخشد. به آنان بگوئيد كه شفا و تطهير براي همه جانها موجود است. براي آنان در ميز خدا مكاني وجود دارد. او منتظر است تا به آنان خوش آمد بگويد. HAM 185.4

    آنانيكه به راهها و كوره راهها ميروند افرادي را با شخصيتهاي متفاوت خواهند ديد كه به خدمت آنان نياز است. كساني وجود دارند كه در روشنايي كامل زندگي ميكنند و خدا را به بهترين راهي كه ميدانند خدمت ميكنند. آنان آرزوي افزايش دانش الهي را دارند ولي آنان تنها روشنايي ضعيفي از آن نور ضعيف را ميبين .ند آنان با اشك دعا ميكنند و خدا آنان را بركت خواهد داد. در ميانه شرارتهاي شهرهاي بزرگ بسياري از اين جانها را ميتوان يافت. بسياري از آنان در شرايط خيلي محقرانه اي هستند و بدين خاطر توسط دنيا مورد بي اعتنايي واقع شده اند. بسياري از آنان در حال خدمت كردن هستند ولي كليساها از آنان بيخبرند. ولي در مكانهاي پست و مفلوك آنان شاهدان خدا هستند. آنان ممكن است نورهدايت و امتياز كمي براي تعليم مسيحي داشته باشند ولي در ميانه عرياني — گرسنگي — و سرما آنان در پي خدمت بديگران هستند. بگذاريد تا نظارت فيض گوناگون خدا اين جانها را دريابد، به ملاقاتشان به خانه هايشان برود و از طريق قدرت روح القدس به نيازشان رسيدگي شود. با آنان كتاب مقدس را مطالعه كنيد و با آنان بسادگي با الهامات روح القدس دعا كنيد. مسيح به خادمان خود پيامي خواهد داد كه مانند نان آسماني براي حيات جانها خواهد بود. بركات ارزشمند از قلبها به قلبها و از خانواده ها به خانواده ها منتقل خواهد شد.حكمي كه در تمثيل داده شد اين بود كه”به اصرار آنها را بياور”ولي اين عبارت اغلب غلط تعبير و تفسير شده است. در نظر مردم اينطور سوء تعبير شده كه تعاليم انجيل را بايد با زور و تحميل دريافت كنند. ولي مفهوم (اصرار) در واقع فوريت و ضرورت در دعوت است و تاثير انگيزه در آن ارائه شده است. انجيل هرگز مردم را بزور نزد مسيح نمي آورد. پيام آن چنين است “روح و عروس ميگويند بيا... و هر كسيكه آمد بگذاريد تا آب حيات را برايگان دريافت دارد”(مکاشفه ۲۲:۱۷).HAM 186.1

    منجي ميگويد”اكنون در مقابل درب ايستاده درب را ميكوبم. هر كه صداي مرا بشنود و درب را بگشايد داخل شده با او دوستي دائمي برقرار خواهم كرد و او نيز با من”(مکاشفه ۲۰:۳).HAM 187.1

    او با تحقير و بي اعتنايي و تهديد كنار نميرود بلكه بطور دائم در پي گمشده اش ميگردد و ميگويد”چگونه ترا از دست بدهم؟”(هوشع ۱۱:۸). گرچه محبت او با قلب لجوج پس زده شده است ولي او بازگشته با قدرت بيشتري درخواست ميكند”من بيرون ايستاده و در ميزنم”قدرت پيروزمندانه محبت او جانها را وادار ميسازد تا وارد شوند.” خداوندا تو با سپرت مرا نجات داده اي با قدرتت مرا حفظ كرده اي و از لطف توست كه به اين عظمت رسيده ام”(مزامیر ۳۵:۱۸).HAM 187.2

    اراده مسيح به پيامرسانان خويش با همان شوق و محبت كه خود در جستجوي گمشده است ابلاغ ميشود. ما تنها نميگوئيم”بیا”. كساني هستند كه ندا را ميشنوند ولي گوشهاي آنها كم شنواست تا معني آنرا بفهمند. چشمان آنان چنان كور است كه آن خيريتي كه برايشان آماده شده است را نميبينند. بسياري تنزل و افول خود را درك ميكنند. آنان ميگويند من شايسته نيستم تا بمن كمك شود مرا تنها بگذاريد. ولي كارگران نبايد از كار دست بكشند. در محبت دلسوزانه و رافت از كسيكه دلسرد و درمانده است نگهداري و مراقبت كنيد. به آنان شجاعت و اميد و قوت قلب بدهيد.با مهرباني به آنان اصرار كنيد تا بيايند. “به كمك كساني بشتابيد كه در ترديد بسر ميبرند تا بر شك خود غلبه كنند. گمراهان را از آتش جهنم رهايي دهيد اما مراقب باشيد كه خودتان نيز بسوي گناه كشيده نشويد”(یهودا ۲۳:۲۲).HAM 187.3

    چنانچه خادم خدا با مسيح در ايمان قدم بردارد او به آنان در پيامشان قوت خواهد داد. آنان قادر خواهند شد تا محبت او را ارائه كنند و خطر رد كردن فيض خدا كه بشر را وادار ميسازد تا انجيل را بپذيرد ... مسيح معجزات شگفت انگيزي را انجام خواهد داد چنانچه انسان سهمي كه خدا در انجام كار به او داده است را ايفا كند. امروزه قلب بشر به همان دگرگوني متبدل خواهد شد كه درنسلهاي گذشته متبدل شده بود.”جان بانبان”۲۰ص۱۸۸. john bunyan اسم شخصاز كفر و عياشي رهايي يافت — جان نيوتن۲۱ص۱۸۸. john bunyan اسم شخص از خريد و فروش بردگان — تا اينكه با اعلان خود خدا را جلال داده و مسيح را متعال سازند. بانيان و نيوتن ها نيز در دنياي امروز از ميان مردم نجات داده ميشوند. نمايندگان بشري كه با خدا همكاري ميكنند باعث خواهند شد تا خيلي از فقيران مطرود اصلاح شوند و در اين دگرگوني صورت و شكل خداوند در انسان ترميم و اصلاح ميشود. كساني بوده اند كه فرصت و يا شانس كمتري داشته اند و در مسير هاي خطا قدم گذاشتند زيرا راه بهتري را بلد نبودند و شعاع نور بر آنان خواهد تابيد. و كلام مسيح به زكي رسيد:” زكي بشتاب و پائين بيا چون ميخواهم امروز بخانه تو بيايم و مهمانت باشم”.(لوقا ۵:۱۹). بنابراين كلام بسوي او خواهد آمد و كسانيكه گناهكاران سخت دل بشمار مي آمدند خواهند يافت كه قلبي نرم تر از يك طفل خواهند داشت زيرا مسيح پذيرفت تا آنان را مورد توجه قرار دهد. بعضي از فاحش ترين خطاهاي گناه آلود خواهند آمد و جاي كساني را خواهند گرفت كه امتيازها و فرصتهايي را داشته اند كه آنرا مغتنم نشمرده اند ... آنان برگزيدگان خدا محسوب خواهند شد كه گرانقدر و منتخب خواهند بود و وقتي كه مسيح در ملكوت خويش بيايد آنان در كنار بارگاه او خواهند ايستاد.HAM 187.4

    ولی “مراقب باشيد تا از او كه با شما سخن ميگويد اطاعت نماييد”(عبرانیان ۱۲:۲۵). عيسي گفت”هيچيك از مرداني كه قبلا دعوت شده بودند طعم غذاي مرا نخواهند چشيد”.آنان دعوت را نپذيرفتند و هيچكدام از آنان مجددا دعوت نخواهند شد. با رد كردن مسيح يهوديان قلبهاي خود را سخت ميكردند و خود را در دامان قدرت شيطان مي انداختند از اينرو برايشان غير ممكن بود تا فيض او را بپذيرند. اگر قدرمحبت خدا دانسته نشود و اصول پايدار براي رام كردن و مطيع كردن جانها بكار برده نشود بايد بدانيم كه مطلقا از دست رفته ايم. خداوند چيزي عظيمتر از محبت خود را ندارد كه ارزاني كند. اگر محبت عيسي قلب را مقهور و رام نسازد با هيچ وسيله ديگري نميتوان بدان دست يافت.HAM 188.1

    هر زمان كه از شنيدن پيام رحمت سر باز زنيد در بي ايماني تقويت ميشويد. هر زمان كه از باز كردن درب قلب خود به مسيح قصور بورزيد بيشتر و بيشتر تمايل خود را از دست خواهيد داد تا به صداي او گوش فرا دهيد. آنگاه فرصت و شانس خود را براي پاسخ به آخرين درخواست رحمت از دست ميدهيد. نگذاريد كه مانند اسرائيل كهن از شما نوشته شود”افرايم به بتها ملحق شده است پس او را واگذاريد”(هوشع ۴:۱۷). مگذاريد كه عيسي بر شما بگريد همانگونه كه بر اورشليم گريست و بگويد”چند بار خواستم فرزندانت را دور هم جمع كنم همانطور كه مرغ جوجه هايش را زير پر و بالش ميگيرد اما نخواستي”(لوقا ۱۳:۳۴،۳۵).HAM 188.2

    ما در زماني زندگي ميكنيم كه آخرين پيام رحمت كه آخرين دعوت به فرزندان انسان است ارسال ميشود. فرمان”به بزرگراهها و كوره راهها برويد”به مرحله نهايي كمال خود نائل مي آيد. دعوت مسيح به هر جان زنده اي داده ميشود. پيامرسانان ميگويند”بياييد كه همه چيز آماده است”.فرشتگان آسماني همچنان با نمايندگان بشري همكاري ميكنند. روح القدس از هر انگيزه اي بهره ميبرد تا شما را وادار كند تا نزد خدا بياييد. مسيح به برخي علامتها و نشانه ها نگاه ميكند كه حاكي از برداشته شدن پشت بند درهاي قلبتان است تا وارد شود. فرشتگان منتظرند تا آخرين گناهكار پيدا و بازگردانده شود. فوجهاي آسمان آماده و منتظر نواختن چنگها و سرودهاي شادماني هستند بخاطر اينكه جان ديگري دعوت ضيافت انجيل را پذيرفته است.HAM 189.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents