Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

نبرد عظیم

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    6—هاس و جروم

    انجیل در قرن نهم در بوهمیا کاشته شده بود. کتاب مقدس به زبان اهالی ترجمه شده و مراسم پرستش عمومی نیز به زبان محلی انجام می گرفت. ولی با ازدیاد قدرت پاپ کلام خدا پنهان شد. گرگوری هفتم که خود را مقید ساخته بود تا غرور پادشاه را بتواضع تبدیل نماید به همان اندازه در به اسارت کشیدن مردم مصمم بود پس حکمی صادر کرد که از اجرای مراسم پرستش عمومی به زبان بوهمیائی ممانعت می نمود. پاپ اع ام نمود که « برای خدای قادر مطلق خوشایند است که پرستش او به زبان ناشناخته اجرا شود و اینکه در نتیجه عدم اطاعت این امر شرارت ها و بدعت های زیادی به پا خواسته است. 1Wylie, b. 3, ch. 1.” بدین ترتیب کلیسای روم فرمان داد که نور کلام خدا باید خاموش شود و مردم باید در تاریکی محبوس گردند. ولی خدا عوامل دیگری را برای حفظ کلیسا مهیا نموده بود. تعداد زیادی از والدنسی ها و آلبیجنسی ها 2Waldenses and Albigenses. که بخاطر جفا از خانه هایشان در فرانسه و ایتالیا رانده شده بودند به بوهمیا آمدند. گرچه شهامت نداشتند بطور آشکارا تعلیم بدهند ولی در خفا مشتاقانه خدمت می کردند. بدین ترتیب ایمان حقیقی از قرنی به قرن دیگر حفظ شد.NA 93.1

    قبل از ایام هاس 3Huss. افرادی در بوهمیا بودند که قیام نموده فسادِ کلیسا و هرزگی مردم را آشکارا محکوم کردند. کار آنها توجه گسترده ای را برانگیخت. واهمه سران روحانی تحریک شد و جفا بر ضد شاگردان انجیل شروع شد. برای پرستش به جنگل ها و کوه ها رانده شدند و توسط سربازها تحت تعقیب قرار گرفتند و عده بسیاری کشته شدند. پس از مدتی حکمی صادر شد که همه آنانی که از عبادت به سبک روم منحرف گردند باید سوزانده شوند. در حالیکه مسیحیان زندگی شان را تسلیم میکردند انتظار پیروزی هدف شان را نیز می کشیدند. یکی از کسانی که « تعلیم داد تا نجات را فقط به وسیله ایمان به نجات دهنده مصلوب می توان یافت، » در شرف مرگ چنین گفت: « خشم دشمنانِ حقیقت اکنون بر ضد ما چیره می شود ولی برای همیشه چنین نخواهد بود؛ کسی از میان مردم عادی بدون شمشیر یا اقتدار به پا خواهد خاست و آنها بر علیه اش یارای پیروزی نخواهند داشت. » ظهور لوتر هنوز در آینده دور بود؛ ولی هم اکنون فردی در 4Wylie, b. 3, ch. 1. حال ظهور بود که شهادتش بر علیه روم ملت را تحریک خواهد نمود.NA 93.2

    جان هاس در خانوادهای متواضع بدنیا آمد و خیلی زود به علت مرگ پدرش یتیم شد. مادر دیندارش، تحصی ت و خداترسی را باارزشترین ثروت ا دانسته و سعی کرد آنرا برای فرزندش به عنوان ارثیه حفظ نماید. هاس در مدرسه ایالتی تحصیل نمود و متعاقب با آن در دانشگاه پِراگ به عنوان دانشجوی معاف از شهریه ثبت نام نمود. در مسافرت به شهر پراگ مادرش که زنی بیوه و مستمند بود و هدیهای از مال دنیا نداشت تا به فرزندش بدهد او را همراهی کرد ولی وقتی به آن شهر بزرگ نزدیک شدند او کنار جوان بدون پدر زانو زد و برکت پدر آسمانی را برایش طلبید. وی هرگز متوجه نبود که دعایش چگونه مستجاب خواهد شد.NA 94.1

    هاس در دانشگاه با پشتکار خستگی ناپذیر و پیشرفت سریع خود را ممتاز معرفی کرد، در حالی که زندگی بی آلایش و رفتار نجیبانه و عوام پسندانه اش برای او احترام عمومی بدست آورد ولی پیرو صادق کلیسای روم و جویای مشتاق برکات روحانی بود که کلیسا مدعی ارزانی نمودن آنها بود. در فرصتی از جشن یوبیل برای اعتراف به گناهان رفت و آخرین سکه های موجود در 5Jubilee. جیبش را پرداخت و در مراسم شرکت کرد تا در آمرزش وعده داده شده سهمی داشته باشد. پس از اتمام تحصی ت دانشگاهی در جرگه کشیشی داخل شد ا و به سرعت پیشرفت نمود و طولی نکشید که به دربار پادشاه وابسته شد. او همچنین استاد دانشگاه شد و پس از آن به ریاست دانشگاهی که در آن تحصیل کرده بود منصوب گشت. پس از سپری شدن چند سال دانشجوی متواضع معاف از شهریه، افتخار کشورش شد و در تمام اروپا اسمش بر سر زبانها افتاد.NA 94.2

    ولی هاس در رشته دیگری کار اصلاحات را شروع کرد. چندین سال پس از ورود به مقام کشیشی وی به عنوان واعظ عبادتگاه 6Chapel. بیت لحم منصوب شد. مؤسس این کلیسای کوچک به عنوان مطلبی بسیار مهم پیشنهاد کرده بود تا موعظه ی کتب مقدس به زبان مردم صورت بگیرد. با وجود مخالفت روم با این روش، در بوهمیا این رسم کام متوقف نشده بود. ولی بی اطلاعی زیادی ا از کتاب مقدس وجود داشت و بدترین شرارت ها در میان طبقات مختلف مردم رواج داشت. هاس این شرارت ها را به سختی محکوم کرد و برای تحمیل اصول حقیقت و صداقتی که او ترویج می نمود به کلام خدا توسل جست.NA 95.1

    جروم یکی از شهروندان پِراگ که بعداً با هاس ارتباط نزدیک داشت در برگشتش از انگلستان نوشته های ویکلیف را همراه خود آورد. ملکه انگلستان که از تعالیم ویکلیف پیروی می کرد شاهزاده ی بوهمیایی بود و بواسطه نفوذ او کارهای اصلاحگر بطور وسیعی در کشورش توسعه یافته بود. هاس این نوشته ها را با اشتیاق خواند؛ او به نویسنده این آثار به عنوان یک مسیحی صادق ایمان آورد و آماده بود اصلاحات پیشنهادی او را با التفات بنگرد. ولی هاس نمی دانست اکنون او به راهی قدم گذاشته است که سبب جدایی او از روم خواهد شد.NA 95.2

    تقریباً در همین وقت دو غریبه تحصیلکرده از انگلستان به پراگ وارد شدند که نور را دریافت کرده بودند و آمده بودند تا آن را در این سرزمین دور پراکنده سازند. آنها کارشان را با حمله آشکار به سلطه پاپ شروع کردند، طولی نکشید که توسط مقامات به سکوت وا داشته شدند. ولی آنها بدون تمایل به ترک هدف شان به روش های دیگر متوسل شدند. چون هنرمند و واعظ بودند شروع به استفاده از استعداد نقاشی شان کردند. در محلی قابل دسترس برای همگان دو تصویر نقاشی کردند. یکی از آنها ورود مسیحِ « فروتن و سوار بر کره الاغ » )انجیل متی فصل ۲۱ آیه ۵( به اورشلیم در حالی که شاگردانش با لباسهای کهنه در اثر مسافرت و پاهای برهنه پشت سرش در حرکت بودند. تصویر دیگر پاپ ملبس به ردای فاخر، تاج سه طبقه بر سر سوار بر اسبی با تزئینات با شکوه و در پیشاپیش شیپور نوازان و در پشت سر کاردنیال ها و اسقف ها با صف آرایی خیره کننده.NA 95.3

    این موعظه ای بود که توجه همه طبقات مردم را جلب کرد. انبوه جمعیت برای تماشای نقاشی ها آمدند. این درس عبرت اخلاقی را کسی از دست نداد و عده زیادی از مقایسه بین تواضع و شکیبایی مسیحِ سَرور و خودخواهی و غرور پاپ که مدعی به خدمتگزاری مسیح بود عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتند.آشفتگی بزرگی در پراگ رخ داد و پس از مدتی غریبه ها به خاطر امنیت شان ترک پراگ را لازم دیدند. ولی درسی را که آموزش داده بودند هرگز فراموش نشد. تصاویر تأثیر عمیقی بر ذهن هاس گذاشتند و او را به مطالعه دقیق تر کتاب مقدس و آثار ویکلیف هدایت نمودند. گرچه او هنوز آماده نبود تا همه اصلاحات پیشنهادی ویکلیف را بپذیرد ولی سیرت واقعی پاپ ها را روشن تر شناخت و با اشتیاقی قویتر غرور، جاه طلبی و فساد سیستم را محکوم نمود.NA 96.1

    نور از بوهمیا به آلمان توسعه یافت زیرا آشفتگی های دانشگاه پراگ باعث ترک عده ی زیادی از دانشجویان آلمانی شد. تعداد زیادی از آنها اولین اطلاعات راجع به کتاب مقدس را از هاس دریافت کرده بودند و در برگشت شان انجیل را در وطن شان بشارت دادند.NA 96.2

    مژده این کار در پراگ به روم انتقال یافت و هاس به حضور پاپ فرا خوانده شد. اطاعت امر یعنی خود را در معرض مرگ حتمی قرار دادن بود. پادشاه و ملکه بوهمیا، دانشگاه، اعضای طبقه اشراف و مأمورین دولت متحد شده از پاپ درخواست کردند که به هاس اجازه داده شود در بوهمیا بماند و جواب روم را توسط نماینده ای بدهد. پاپ به جای قبول این درخواست محاکمه و محکومیت هاس را شروع کرد و سپس شهر پراگ را تحت تحریم قرار داد.NA 96.3

    در آن زمان چنین حکمی به محض صدور بیانگر خطری وسیع بود. مراسمی که همراه داشت برای وارد آوردن ضربه وحشت بر مردمی طرح ریزی شده بود که پاپ را نماینده خود خدا می دانستند و اینکه کلید بهشت و جهنم را در دست دارد و قدرت داوری مدنی و روحانی دارد. آنها معتقد بودند که دروازه های بهشت به روی منطقه ی دچار تحریم بسته شده است و تا اینکه پاپ راضی به لغو تحریم نشود مردگان از دسترسی به بهشت محروم خواهند ماند. به نشانهٔ این مصیبت تمام خدمات مذهبی معلق گردیدند. کلیساها بسته شدند و مراسم ازدواج در حیاط کلیسا انجام می گرفت. مرده ها محروم از تدفین در گورستان تخصیص داده شده و بدون مراسم تدفین در چاله ها یا بیابان دفن می شدند. بدین ترتیب روم با روش هایی که مورد تصور بود سعی به کنترل وجدان مردم داشت NA 96.4

    شهر پراگ مملو از آشفتگی شد. گروه بزرگی هاس را متهم کرده او را مسبب کلیه مشکلات خود می دانستند و تقاضا کردند تا او به دست انتقام روم تسلیم شود. هاس برای ساکت کردن آشوب برای مدتی به دهکده محلی خود پناه برد. او به دوستانی که در پراگ باقی مانده بودند نوشت: « اگر شما را ترک کردم بخاطر پیروی از اصول و نمونه عیسی مسیح است تا به بدخواهان فرصتی داده نشود تا بر خود محکومیت ابدی وارد کنند و بر صالحان سبب جفا و محنت بشوم؛ همچنین به خاطر نگرانی از اینکه کاهنان خدانشناس ممکن است برای مدت طولانی تری مانع موعظه کلام خدا در بین شما شوند کنار کشیده ام ولی شما را در انکار حقیقت الهی که حاضرم برایش به مساعدت از خدا بمیرم معذور نمیدارم. » هاس 7 Bonnechose, The Reformers Before the Reformation, vol. 1, p. 87. از فعالیتش باز نایستاد و در منطقه روستایی اطراف به گروه های مشتاق موعظه می نمود. بدین ترتیب تدابیری که پاپ برای جلوگیری ترویج انجیل به کار می برد باعث انتشار گسترده تر آن می شد. « زیرا نمی توانیم هیچ عملی برخ ف حقیقت انجام دهیم، بلکه هرآنچه می کنیم برای حقیقت ا است. » رساله دوم به قرنتیان فصل ۱۳ آیه ۸.NA 97.1

    « ذهن هاس در این مرحله از کارش به نظر صحنه ی کشمکش دردناکی شده بود. گرچه کلیسا در پی غرق کردن او با صاعقه های خود بود اما او اقتدار کلیسا را انکار نکرده بود. کلیسای روم برای او هنوز همسر مسیح بود و پاپ نماینده و قائم مقام خدا. آنچه که هاس بر علیه اش مبارزه می کرد سوء استفاده از اقتدار بود و نه خود اصل. این موضوع باعث کشمکش وحشتناکی بین اعتقادات ذهنی و خواسته های وجدانش شده بود. اگر اقتدار عادلانه و مصون از خطا بود چنان که وی معتقد به بودنش بود پس چرا برای نافرمانی از آن اجبار حس می کرد؟ اطاعت در نظرش گناه می آمد ولی چرا اطاعت از یک کلسیای مصون از خطا باید به چنین نتیجه ای برسد؟ این مشکلی بود که او از حل آن عاجز بود و شکی که او را ساعت های متوالی عذاب می داد. مشابه ترین راه حلی که توانست پیدا کند اتفاق افتادن چنین چیزی در زمان زندگی نجات دهنده بود وقتی کاهنان معبد تبدیل به افراد شریری شده بودند و از اقتدار قانونی شان برای کارهای غیرقانونی استفاده می کردند. این موضوع او را راهنمایی کرد تا برای هدایت شخصی خویش و در موعظه برای هدایت دیگران، درک ذهنی قوائد کلی کتاب مقدس باید چون قاعده وجدان قرار بگیرند؛ به عبارت دیگر نه سخنرانی کلیسا توسط کشیشان بلکه گفته های خدا در متن کتاب مقدس تنها راهنمای مصون از خطاست. 8Wylie, b. 3, ch. 2.NA 97.2

    هاس پس از فرونشستن هیجان در پراگ برای ادامه موعظه کلام خدا با اشتیاق و شجاعت بیشتر به عبادتگاه بیت لحم بازگشت. دشمنانش فعال و پر قدرت بودند ولی او ملکه و عده ای از اشراف را در زمره دوستانش داشت و عده زیادی از مردم از او حمایت می کردند. با مقایسه تعالیم پاک و بلند مرتبه و زندگی مقدس او با عقاید پستی که پیروان روم موعظه می کردند و حرص و فسادی که به ظهور می رساندند عده زیادی طرفداری از او را افتخار آمیز می دانستند.NA 98.1

    تاکنون هاس در خدمتش به تنهایی ایستادگی کرده بود؛ ولی اکنون جروم در حالی که در انگلستان تعالیم ویکلیف را پذیرفته بود به کار اصلاحات پیوست. از این پس این دو در زندگی شان متحد بودند و در مرگ نیز نبایست جدا می شدند. درخشندگی نبوغ، فصاحت و تحصی ت عطایایی هستند ا که توجه عموم را جلب می کنند جروم تا اندازه ای چشمگیر از آنها برخوردار بود؛ ولی در صفاتی که قدرت حقیقی سیرت را تشکیل می دهند هاس ارجح تر بود. قضاوت آرام او مانع روحیه پرجوش و خروش جروم بود که با تواضعی صادقانه ارزش هاس را درک نمود و تسلیم اندرزهای او شد. تحت فعالیت متحد آنها کار اص ح سریع تر توسعه یافت. اNA 98.2

    خدا اجازه داد تا این نور عظیم بر ذهن مردان برگزیده اش بتابد و بسیاری از اشتباهات روم را بر ایشان آشکار ساخت؛ ولی آنها همه نوری که بنا بود به دنیا داده شود را دریافت نکردند. خدا توسط این خدمتگزاران خود داشت مردم را از تاریکی پیروی از روم به بیرون هدایت می کرد؛ ولی باید با موانع بزرگ و متعددی مقابله می کردند و خدا آنها را قدم به قدم مطابق میزان تحمل شان هدایت می نمود. آنها برای پذیرش یکباره همه نور آماده نبودند. مانند نور درخشان سر ظهر آفتاب برای کسانی که برای مدت طولانی در تاریکی زیسته اند موجب روگردانی از آن می گردید. بنابراین او این نور را به رهبران کم کم ظاهر ساخت تا به تدریج توسط مردم پذیرفته شود. از قرنی به قرن دیگر خادمین وفادار دیگری ظاهر شده و مردم را در راه اصلاحات هدایت خواهند نمود.NA 98.3

    تفرقه در کلیسا کماکان ادامه داشت. اکنون سه پاپ برای تصاحب اقتدار با یکدیگر رقابت می کردند و کشمکش آنها دنیای مسیحیت را پر از جرم و آشوب کرده بود. ناراضی از اع م لعنت ها به اسلحه غیر روحانی توسل جستند. هر ا یک دست به تهیه اسلحه و جمع آوری سربازان زدند. البته به منابع مالی احتیاج بود و برای بدست آوردن آن هدایا، منصب ها و برکاتِ کلیسا به فروش گذاشته شد. )به ضمیمه مراجعه شود.( کشیش ها در تبعیت از مافوق های خود به فروش مزایای کلیسایی و جنگ برای تحقیر مخالفان و تقویت قدرت خود متوسل شدند. هاس با شجاعت روز افزون بر علیه نجاست هایی که تحت عنوان دین اجازه داده می شد فریاد بر آورد و مردم آشکارا رهبران کلیسای روم را متهم به مسبب بودن تمام مصیبت هایی کردند که دنیای مسیحی را پوشانده بود.NA 99.1

    مجدداً چنان به نظر می رسید که شهر پراگ در آستانه کشمکشی خونین قرار گرفته است. مانند دفعه قبل خادم خدا بعنوان « کسی که اسرائیل را مضطرب ساخته » متهم شد. کتاب اول پادشاهان فصل ۱۸ آیه ۱۷ . شهر دوباره تحت تحریم قرار گرفت و هاس به دهکده محلی اش پناه برد. شهادت صادقانه از عبادتگاه بیت لحم محبوبش خاتمه پذیرفت. او می بایست قبل از فدا کردن جانش به خاطر شهادت راجع به حقیقت از صحنهٔ وسیع تری برای دنیای مسیحیت صحبت می کرد.NA 99.2

    برای مداوای شری که اروپا را آشفته کرده بود شورای عمومی فراخوانده شد تا در کنستانس 9Constance. گرد هم آیند. شورا به خواست امپراطور سیگیسموند 10Sigismund.توسط یکی از سه پاپ رقیب، پاپ جان ۲۳ ام 11John XXIII. تشکیل شد. درخواست تشکیل شورا زیاد باب میل پاپ جان نبود کسی که سیرت و خط مشی اش نمی توانست بازجویی حتی اسقف های از لحاظ اخلاقی بی بند و بار آن زمان را تحمل نماید. ولی او شهامت مخالفت با اراده سیگیسموند را نداشت. )به ضمیمه مراجعه شود.(NA 99.3

    اهداف مورد توجه شورا التیام بخشیدن به تفرقه کلیسایی و ریشه کن کردن بدعت بود. پس دو پاپ مخالف و همچنین جان هاس مروج عقاید جدید به شورا فراخوانده شدند. پاپ ها به خاطر امنیت شان شخصاً حضور نیافتند بلکه نمایندگان خود را فرستادند. پاپ جان که ظاهراً فراخواننده شورا بود با شبهه های متعدد از جمله ظن از اینکه امپراتور مخفیانه در نظر داشت او را برکنار کند و به خاطر شرارت هایی که تاج پاپ ها را بی حرمت کرده بود و همچنین جنایاتی که برای بدست آوردنش مرتکب شده بود به محاکمه بکشد در شورا شرکت نمود. با وجود این او با شکوه عظیمی و همراه با والاترین صاحب منصب های کلیسایی و گروهی از درباریان مقر پاپ وارد شهر کنستانس شد. کلیه روحانیون و شخصیت های مهم شهر همراه با گروه بزرگی از مردم برای استقبالش بیرون آمدند. بالای سرش سایبانی طلایی توسط چهار نفر از قضات عالی مقام حمل می شد. نان عشای ربانی جلوی او حمل میشد و لباس فاخر کاردینال ها و اشراف نمایش خیره کننده ای بوجود آورده بود.NA 99.4

    در عین حال مسافر دیگری به شهر کنستانس نزدیک می شد. هاس از خطری که او را تهدید می کرد آگاه بود. او به ترتیبی از دوستانش جدا می شد که گویا هرگز آنها را دوباره نخواهد دید و در حالی که احساس می کرد سفرش او را به ستون آتش سوزی هدایت خواهد کرد به آن ادامه می داد. با وجود این که از پادشاه بوهمیا و همچنین از امپراتور سیگیسموند امان نامه دریافت کرده بود ولی در این سفر کلیه تدابیر لازم در صورت احتمال مرگ خود را به کار بسته بود.NA 100.1

    در نامه ای که به دوستانش در پراگ نوشت چنین گفت: « برادران من ...من با امان نامه ای از پادشاه به مقابله با دشمنان متعدد طالب مرگ خویش میروم…. من تماماً به خدای قادر مطلق و به نجات دهنده خود اعتماد می کنم؛ اطمینان دارم که به دعاهای پرحرارت شما گوش خواهد داد و خردمندی و حکمت خود را در دهان من القاء خواهد کرد تا بتوانم در برابرشان ایستادگی کنم؛ و اینکه روح القدس خود را ارائه خواهد داد تا مرا در حقیقتش تقویت نماید تا با شجاعت در برابر وسوسه ها، زندان و حتی در صورت لزوم با مرگ بی رحمانه روبرو شوم. عیسی مسیح به خاطر عزیزانش عذاب کشید پس آیا ما نیز باید حیرت زده باشیم که الگوی خود را برای ما بجا گذاشته است تا ما هم با بردباری متحمل همه چیز بخاطر نجات مان باشیم؟ او خداست و ما مخلوقات او هستیم. او خداوند است و ما خادمین او هستیم؛ او سرور دنیاست و ما انسان های فانی و حقیر هستیم با وجود این او عذاب کشید! پس چرا ما نباید عذاب بکشیم وقتی عذاب کشیدن برای ما حکم تقدیس را دارد؟ بنابراین، عزیزان، اگر مرگ من باید به تجلیل او ختم شود، دعا کنید که به زودی واقع گردد و او مرا قادر سازد تا کلیه مصیبت ها را با پایداری تحمل کنم. ولی اگر بهتر باشد که به میان شما برگردم، بیایید به درگاه خدا دعا کنیم که بدون ننگ برگردم یعنی من نقطه ای از حقیقت انجیل را نادیده نگیرم تا نمونه ای عالی برای پیروی برای برادرانم به جای بگذارم. بنابراین شاید صورت مرا دیگر در پراگ نبینید؛ ولی چنانچه اراده خدای قادر مطلق از روی لطف بر این باشد که مرا به شما بازگرداند پس با قلبی راسخ تر در حکمت و محبت احکام او پیش برویم. 12Bonnechose, vol. 1, pp. 147, 148. »NA 100.2

    هاس در نامه ای دیگر به کشیشی که شاگرد انجیل شده بود با تواضعی عمیق راجع به اشتباهات خود صحبت کرد و خود را به « داشتن احساس لذت در پوشیدن لباس فاخر و ات ف ساعت های زیاد در مشاغل بی معنی » ا متهم کرد. آنگاه این نصیحت های مؤثر را اضافه نمود: « باشد که ج ل خدا ا و نجات جان ها ذهن تو را مشغول سازد و نه درآمد و ام ک. از تزئین خانه ا ات بیشتر از روانت بر حذر باش و بیشتر از همه به بنای روحانی توجه کن. با فقرا با تقوا و متواضع باش و ثروت را برای خوش گذرانی تلف نکن. آیا نباید زندگی ات را اص ح کنی و از زیاده روی ها خودداری نمایی، میترسم به شدت ا تنبیه شوی چنانکه من شده ام…. تو تعالیم مرا میدانی چون از کودکی از من آموزش یافته ای. بنابراین بی فایده است که بیش از این برای تو بنویسم. ولی به رحمت خداوندمان، از تو تقاضا می کنم از هیچ یک از بطالت هایی که دیده ای من در آنها سقوط کرده ام تقلید نکن. 13 مأخذ قبلی جلد ، صفحات ۴۸ و ۱ ۱ ۱ .۴۹ »NA 101.1

    هاس در خ ل مسافرتش همه جا نشانه هایی از توسعه ی تعالیم و نظر ا موافق مردم نسبت به کار خود را مشاهده کرد. مردم برای دیدنش ازدحام کردند و در بعضی از شهرها بزرگان شهر او را در خیابان ها همراهی می کردند. هاس در بدو ورود به کنستانس از آزادی کامل برخوردار بود. حمایت شخصی پاپ هم به امان نامه ی امپراتور اضافه شد. ولی در تخطی از این اعلامیه های جدی و مکرر، اص ح گر در مدت کوتاهی به دستور پاپ و ا کاردینال ها دستگیر و به سیاه چالی مشمئزکننده افکنده شد. سپس به برجی محکم آن سوی رودخانه راین منتقل و زندانی شد. پاپ از پیمان شکنی اش سودی نبرد چون به زودی خودش به آن زندان تحویل داده شد. 14 مأخ قبلی. در حضور شورا ثابت شده بود که او ع وه بر قتل، فروش مزایای کلیسایی و زنا به رذل ا ترین جرائم و « گناهانی که نام بردنشان نامناسب است » مجرم می باشد. شورا خود چنین اع م نمود و بالاخره از تاج پاپ ها عزل و به زندان افکنده ا شد. پاپ های مخالف هم معزول شدند و پاپ جدیدی انتخاب شد.NA 101.2

    گرچه خود پاپ نسبت به اتهاماتی که هاس بر علیه کشیش ها وارد ساخته و طلب اصلاحات در آن موارد کرده بود مرتکب جرایم بزرگتری شده بود ولی همان شورایی که پاپ را معزول نموده بود اکنون در مقام نابود کردن اص ح گر بود. به زندان انداختن هاس خشم عظیمی را در بوهمیا برانگیخت. ا اشراف پرقدرت اعتراضات جدی خود را بر ضد شورا اع م نمودند. امپراتور ا که از اجازهٔ نقض امان نامه بی زار بود با اقدامات بر علیه هاس مخالفت کرد. ولی دشمنان اص ح گر مصمم و کینه جو بودند. آنها به تعصبات، وحشت و ا غیرت امپراتور بر روی کلیسا متوسل شدند. آنها برای اثبات دلایل طولانی را پیش کشیدند و بیان کردند که « برای حفظ وعده نسبت به مرتدها و کسانی که مظنون به بدعت گرائی هستند الزامی وجود ندارد حتی اگر اماننامه از طرف امپراتور یا پادشاه ارائه شده باشد. 15Jacques Lenfant, History of the Council of Constance, vol 1, p. 516. 15 » اینگونه بود که موفق شدند.NA 102.1

    با اینکه در اثر زندانی شدن در سیاه چال مرطوب با هوای متعفن با تب شدیدی که تقریباً به حیات او خاتمه می داد مریض شده بود بالاخره هاس را به حضور شورا آوردند. در غل و زنجیر در حضور امپراتوری ایستاد که حرمت و اطمینان به کلامش حافظ جان او شده بود. او در طول محاکمه طولانی اش محکم از حقیقت حمایت کرد و در حضور اجتماع مقامات کلیسایی و دولتی اعتراضی جدی و صادقانه بر ضد فساد سیستم عرضه کرد. وقتی تکلیف شد که بین انکار تعالیمش و یا مرگ رنج آور یکی را انتخاب کند او شهادت را برگزید.NA 102.2

    فیض خدا او را تقویت نمود. در طول هفته های دردناک قبل از اجرای حکم شورا صلح آسمانی روانش را پر نمود. او به دوستی نوشت، « من این نامه را در زندانم می نویسم با دست های مهار شده به زنجیر و انتظار اجرای حکمم را فردا دارم.... وقتی ما به کمک عیسی مسیح دوباره در صلح لذیذ حیات آینده با یکدیگر ملاقات کنیم شما یاد خواهید گرفت که تا چه حد خدا در مورد من بخشنده بوده است و به چه طرز مؤثری مرا در میان وسوسه ها و مصیبت هایم حمایت نموده است. 16Bonnechose, vol. 2, p. 67.» NA 102.3

    او در ظلمت سیاهچال پیروزی ایمان حقیقی را پیش بینی می نمود. در رؤیایش به عبادتگاه پراگ برگشت همانجایی که انجیل را بشارت داده بود و دید که پاپ و اسقف هایش عکس های مسیح را که او بر دیوارها نقاشی کرده بود پاک می کنند. « این رؤیا او را پریشان کرد: ولی روز بعد نقاش های زیادی را مشاهده کرد که مشغول تجدید نگاره ها به تعداد بیشتر و رنگ های روش تر بودند. به محض اینکه کار آنها تمام شد نقاش ها که با گروه بزرگ مردم احاطه شده بودند فریاد زدند، حالا بگذارید پاپ ها و اسقف ها بیایند دیگر آنها را محو نخواهند کرد! » وقتی خواب خود را توضیح می داد اص ح گر گفت: « من معتقدم که تصویر مسیح هرگز محو ا نخواهد شد. آنها آرزو داشتند آن را نابود کنند ولی آن توسط وعاظ خیلی بهتر از من در قلوب بسیاری از نو نقاشی خواهد شد. 17D’ Aubigne, b. 1, ch.6. »NA 103.1

    برای آخرین بار هاس به حضور شورا آورده شد. اجتماعی بزرگ و خیره کننده حضور داشت امپراتور، شاهزاده های امپراتور، نمایندگان سلطنتی، کاردینال ها، اسقفها و کشیش ها و جمعیتی عظیم به عنوان ناظران واقعه ی آن روز از همه مناطق دنیای مسیحی شاهدانی برای این نخستین قربانی در حال کشمکش طولانی که در آن آزادی وجدان می بایست بدست آید جمع شده بودند.NA 103.2

    هاس فراخوانده شده برای تصمیم نهایی خود امتناعش از شکستن سوگند را اع م نمود و نظر نافذ خود را به پادشاه که پیمان امان نامه اش ا چنین بی شرمانه نقض شده بود دوخته اع م کرد: « من با اراده آزادم تصمیم ا گرفتم تحت حفاظت علنی و اعتماد امپراتور حاضر در این جمع در برابر شورا ظاهر شوم. 18Bonnechose, vol. 2, p. 84.» وقتی چشمهای همه حاضرین شورا به امپراتور معطوف شد زبانه ی عمیق ارغوانی صورت امپراتور را سرخ نمود.NA 103.3

    حکم اعلام شده بود و تشریفات تحقیر شروع شد. اسقف ها زندانی را ملبس به ردای کشیش ها نمودند و وقتی ردای کشیش را بر می داشت گفت: « خداوند ما عیسی وقتی هیرودیس او را پیش پیلاطس هدایت نمود برای اهانت به ردایی سفید پوشانده شد. 19 مأخذ قبلی جلد ۲ ،صفحه ۸۶.” باز دوباره ترغیبش کردند تا ترک عقاید کند، رو به طرف مردم نموده و چنین گفت: « پس با چه وجهه ای رو به آسمان خواهم نمود؟ چگونه بنگرم انبوه مردانی را که انجیل پاک را به آنها موعظه نموده ام؟ خیر؛ نجات آنها را ارزشی بیش از این بدن فقیر که محکوم به مرگ است قائل خواهم بود. » لباس هایش را تک تک بیرون آوردند و هر یک از اسقف ها هنگام انجام سهمش از تشریفات، لعنتی بر علیه اش اع م می کرد. سرانجام « بر سرش تاج کاغذی اسقفی به شکل هرم ا گذاشتند که بر آن عکس های وحشتناک دیوها نقاشی شده بود و کلمات `رئیس بدعت گزارها` بشکل واضح در قسمت جلو نوشته شده بود. هاس گفت، `با خوشحالی زیاد` `من این تاج شرم آور را به خاطر تو ای عیسی که بخاطر من تاج خار را بر سر گذاشتی بر سر خواهم گذاشت.` ”NA 103.4

    بعد از اینکه او را بدین شکل آراستند « اسقف ها گفتند: `اکنون روحت را به شیطان وقف می کنیم.` و جان هاس رو به آسمان نموده گفت: `و من` روحم را به دست تو می سپارم ای خداوند عیسی چون تو مرا نجات دادی. 20Wylie, b. 3, ch. 7.NA 104.1

    اکنون او به دست مقامات مدنی سپرده شده و به محل اعدام هدایت میشد. حرکت دسته جمعی بزرگی مرکب از صدها نفر مجهز به س ح، ا کشیش ها و اسقفها در ردای پرقیمت شان و ساکنین کنستانس پشت سر او راه افتادند. وقتی به تیر عمودی بسته شد و همه چیز برای افروختن آتش آماده شد یک بار دیگر ترغیبش کردند تا با انکار اشتباهاتش خود را نجات دهد. هاس گفت، « چه اشتباهاتی را باید انکار کنم؟ من خود را مرتکب گناهی نمی بینم. من خدا را شاهد می گیرم که هر آنچه نوشته و موعظه کرده ام با نظر نجات جان ها از گناه و نابودی بوده است پس با خوشحالی با خونم حقایق نوشته شده و موعظه شده را تأیید خواهم نمود. 21 مأخذ قبلی » وقتی شعله های آتش او را احاطه می کردند مشغول سرود خوانی شد، « عیسی ای پسر داود بر من ترحم فرما » و همچنان ادامه داد تا صدایش خاموش شد.NA 104.2

    حتی دشمنانش از رفتار قهرمانانه اش شگفت زده شدند. یک مرید متعصب پاپ در شرح شهادت هاس و جروم که پشت سر هاس به شهادت رسید این چنین گفت: « هر دو تا رسیدن ساعت آخر رفتارشان با ثبات ذهنی همراه بود. آنها چنان برای آتش تدارک دیدند که گویا به یک جشن عروسی می روند. فریادی از درد از آنها برنخاست. وقتی شعله ها ملتهب شدند آنها شروع به سرودخوانی کردند و به ندرت شدت آتش توانست سرود خوانی آنها را متوقف کند. 22 مأخذ قبلی. »NA 104.3

    وقتی جسد هاس به کلی سوخته شد خاکسترش با خاکی که بر آن قرار داشت جمع شده به رودخانه راین ریخته شد و به اقیانوس حمل شد. جفا رسانندگان به او به باطل تصور می کردند حقیقتی که او موعظه کرده بود ریشه کن کرده اند. به خواب و خیال شان نرسید که خاکسترش که در آن روز به دریا رسید چون بذری شد که به تمامی کشورهای جهان پراکنده گشت و اینکه در سرزمین های ناشناخته با شهادت برای حقیقت میوه فراوان بوجود خواهد آورد. صدایی که در تالار کنستانس صحبت کرده بود طنینی بوجود آورده بود که در تمام قرون آینده شنیده خواهد شد. هاس دیگر وجود نداشت ولی حقیقتی که برایش جان داد هرگز نابود شدنی نبود. الگوی ایمان و پایداری او عده کثیری را تشویق خواهد کرد تا علیرغم جفا و مرگ برای حقیقت ایستادگی کنند. اعدام او ظلم خائنانه روم را برای تمام دنیا آشکار نموده بود. دشمنان حقیقت ندانسته کاری را که سعی در نابودی اش داشتند جلو برده بودند.NA 105.1

    با اینحال تیر آتش سوزی دیگری باید در کنستانس برپا می شد. خون شاهد دیگری باید برای حقیقت شهادت می داد. جِروم 23Jerome. 23 در حین خداحافظی از هاس وقتی راهی شورا بود او را به شجاعت و استقامت تشویق کرده و اع م نمود چنانکه او در مخمصه ای گرفتار شود خودش به کمک او خواهد ا شتافت. شاگرد وفادار به محض اط ع از زندانی شدن هاس، بلافاصله ا در تدارک وفا به عهدش بر آمد. بدون امان نامه همراه با یک نفر به سوی کنستانس حرکت کرد. به محض ورود متقاعد گشت که بدون انجام کاری برای رهایی هاس فقط خود را در معرض خطر قرار داده است. او از شهر فرار کرد ولی در مسیر فرار به خانه دستگیر شد و در غل و زنجیر و همراه با گروهی از سربازان به شهر برگردانده شد. در نخستین ظهورش در حضور شورا تلاشهایش در مقابل دفاع از اتهامات اقامه شده بر علیه اش با فریادهای « بسوزانیدش، بسوزانیدش » مواجه شد! 24Bonnechose, vol. ۱, p. 234. ۲۴ او به سیاهچال افکنده شد و نحوه به زنجیر کشیدنش موجب درد و ناراحتی فراوان برای او شد و فقط با نان و آب تغذیه می شد. بعد از چند ماه بی رحمی های تحمیل شده بیماری را گریبان گیر جرم کرد که زندگی اش را تهدید می کرد و دشمنانش از ترس اینکه مبادا از مجازات فارغ شود شدت اعمال بی رحمانه را کاستند و او به مدت یک سال در زندان ماند.NA 105.2

    مرگ هاس نتیجه ای را که پیروان پاپ انتظار داشتند به دست نیاورد. نقض امان نامه، طوفانی از خشم برافروخته بود و به عنوان راه امن تر شورا تصمیم گرفت به جای سوزاندن جروم او را در صورت امکان وادار به ترک عقایدش کند. او را در برابر شورا حاضر کردند و دو گزینه نفی یا ترک عقاید و یا سوختن با آتش را در برابرش قرار دادند. مرگ در ابتدای به زندان افتادنش و در مقایسه با عذاب وحشتناکی که متحمل شده بود رحمت بود ولی اکنون به خاطر ضعف از بیماری و سختی های تحمیل شده زندان و شکنجه ناشی از اضطراب و بلاتکلیفی، جدایی از دوستان و دل شکستگی از مرگ هاس، بردباری جروم تحلیل رفته بود و موافقت کرد تا به شورا تمکین کند. او خود را متعهد به پیروی از ایمان کاتولیک نمود و تصمیم شورا مبنی بر محکوم کردن تعالیم ویکلیف و هاس و همچنین « حقایق مقدسی » که آنها تعلیم داده بودند را پذیرفت. 25 مأخذ قبلی، جلد ، صفحه ۲ ۱.۱۴NA 106.1

    جروم با این تدبیر سعی کرد صدای وجدان خود را ساکت نموده و از نابودی خلاصی یابد. ولی در خلوت زندانش آنچه را که انجام داده بود واضح تر مشاهده کرد. او راجع به شجاعت و وفاداری هاس در مقایسه با انکار حقیقت خودش بیشتر اندیشید. او به استاد آسمانی اش که کمر همت به خدمت او بسته بود و به خاطرش مرگ با صلیب را تحمل نموده بود فکر کرد. قبل از انکار عقایدش در میان تمام عذاب هایی که کشیده بود در اطمینان از رضای خدا تسلی یافته بود؛ ولی اکنون ندامت و شک روحش را عذاب می داد. او می دانست که قبل از حصول آشتی با روم می باید باز هم عقاید خود را انکار کند. راهی را که به آن وارد می شد تنها به ارتداد کامل ختم می شد. با خود تصمیم گرفت، برای فرار از عذاب کوتاه مدت خداوندش را انکار ننماید.NA 106.2

    چیزی نگذشت که او را دوباره به حضور شورا آوردند. تسلیم شدن او داوران را راضی نکرده بود. عطش آنها برای خون که با مرگ هاس سیراب شده بود تمنای قربانی تازه ای را می کشید. جروم فقط با تسلیم بی چون و چرای حقیقت میتوانست زندگی اش را حفظ کند. ولی او تصمیم گرفته بود تا با اعتراف ایمانش از برادر خود در شهادت بوسیله آتش تبعیت کند.NA 106.3

    او انکار قبلی عقاید خود را پس گرفت و به عنوان شخص مشرف به مرگ تقاضا کرد فرصتی برای دفاع از خود داشته باشد. اسقف ها هراسان از اثر کلامش اصرار داشتند که او فقط عادلانه بودن اتهامات وارد شده به خود را یا بپذیرد و یا رد کند. جروم بر علیه چنین ظلم و بی عدالتی اعتراض کرد و گفت، « شما مرا برای سیصد و چهل روز در زندانی وحشتناک در میان کثافت، شرایط نفرت انگیز، بوی تعفن و نیاز بی حد و حصر به همه چیز نگه داشته اید و سپس مرا به اینجا آورده گوش به دشمنان خون خواه من می دهید ولی از شنیدن سخنان من امتناع می ورزید... اگر شما واقعاً مردان حکیم و نورهای جهان هستید سعی کنید بر ضد عدالت گناه نورزید؛ و اما من انسانی ضعیف و فانی هستم. زندگی من اهمیت ناچیزی دارد: و وقتی نصیحت می کنم که حکم غیرعادلانه ای صادر نکنید. بیشتر بخاطر شما صحبت می کنم و نه به خاطر خودم. 26 مأخذ قبلی، جلد ، صفحه های ۴۷ ، ۲ ۱ ۱ .۴۶NA 107.1

    جروم تقاضایش بالاخره اجابت شده در حضور داورهای خود زانو زد و دعا کرد که روح القدس افکار و کلامش را کنترل نماید تا چیزی مخالف حقیقت و نالایق نسبت به سَرورش بر زبان نراند. برای او آن روز وعده خدا به شاگردان اولیه تحقق پذیرفت: « به خاطر من شما را نزد والیان و پادشاهان خواهند برد…. اما چون شما را تسلیم کنند، نگران نباشید که چگونه یا چه بگویید. در آن زمان آنچه باید بگویید به شما عطا خواهد شد. زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روحِ پدر شماست که به زبان شما سخن خواهد گفت. » انجیل متی فصل ۱۰ آیه های ۱۸ تا ۲۰ .NA 107.2

    سخنان جروم حتی در دشمنانش حیرت و تحسین برانگیخت. برای یک سال کامل بدون امکان دیدن یا قرائت چیزی و در عذاب جسمی زیاد و اضطراب روانی به زندان افکنده شده بود. با وجود این استدلال هایش با چنان وضوح و قدرتی ارائه می شد که گویا فرصتی کافی برای مطالعه داشته است. او برای شنوندگان اشاره به صف طولانی مردان مقدسی نمود که توسط قضات ناعادل محکوم شده بودند. در هر نسلی کسانی وجود داشته اند که وقتی برای اعت ی مردم زمان خود کوشیده اند مورد سرزنش قرار گرفته و تبعید شده اند ولی در عصر بعدی به عنوان افراد درخور احترام شناخته شده اند. خود مسیح در محکمه ای ناعادلانه به عنوان مجرم محکوم شد. جروم در پس گرفتن اعترافش استحقاق صدور حکم محکومیت هاس را تأیید نموده بود؛ او اکنون توبه خود را اع م نموده و به بی گناهی و قدوسیت ا هاسِ شهید شهادت داد. وی گفت: « من او را از دوران کودکی می شناختم، او انسانی والا مقام عادل و مقدس بود و با وجود بی گناهی اش محکوم گردید…. من نیز آماده ام بمیرم و در برابر عذاب هایی که توسط دشمنانم و شاهدان دروغین آماده شده است عقب نشینی نخواهم کرد چرا که روزی باید در حضور خدای بزرگ که شخصی یارای فریب دادن او را ندارد جواب حقه بازی خود را بدهند. 27Bonnechose, vol. 2, p. 151. 27NA 107.3

    جروم در ادامه سرزنش شخصی خویش بخاطر انکار حقیقت ادامه داد: « از بین تمامی گناهانی که از دوران جوانی مرتکب شده ام گناهی نیست که به اندازه آنچه در این محل مرگبار مرتکب شده ام بر فکر من سنگینی کند و باعث چنین ندامتی نیشدار شده باشد وقتی حکم شریرانه بر ضد ویکلیف و شهید مقدس جان هاس استاد و دوست خود را تأیید نمودم. بلی! قلباً اعتراف می کنم و با وحشت اع م می کنم که با خفت شانه خالی کردم زمانی که از ترسِ ا مرگ تعالیم آنها را محکوم کردم. بنابراین ملتمسانه ... از خدای قادر مطلق تمنا دارم از سر لطف خود گناهان مرا مخصوصاً این یکی را که قبیح ترین آنهاست ببخشد. » او اشاره به قضات نموده آمرانه گفت: « شما ویکلیف و جان هاس را محکوم نمودید نه برای به لرزش در آوردن تعالیم کلیسا بلکه به خاطر مردود دانستن افتضاحاتی که از روحانیون نشأت یافته تجمل و تکبرشان و تمام شرارت هایی که از اسقف ها و کشیش ها سر میزند. آنچه که آنها تأیید نمودند و غیرقابل انکارند، من هم مانند آنها اندیشیده و اع م می نمایم. » اNA 108.1

    سخنانش را قطع کردند. اسقف ها لرزان از خشم فریاد برآوردند: « چه احتیاجی به مدارک بیشتر هست؟ ما به چشم خود سرسخت ترین بدعت گذار را می بینیم! ”NA 108.2

    جروم بدون تأثیر از طوفان فریاد زد: « چه حراس است! فکر می کنید من از مرگ می ترسم؟ برای یک سال کامل مرا در زندانی وحشتناک که وحشتناک تر از مرگ بود نگه داشتید و بی رحمانه تر از یک تُرک، یهودی یا بت پرست با من رفتار کردید و گوشت بدن من زنده زنده بر استخوان هایم فاسد شده است؛ ولی شکایتی نکردم زیرا سوگواری، شایسته مرد دارای قلب و روح نیست ولی من چارهای جز اظهار حیرت از چنین وحشی گری بزرگ نسبت به یک مسیحی ندارم. 28 مأخذ قبلی.، جلد ، صفحه های ۱۵تا ۲ ۱ ۱ .۳۵NA 108.3

    دوباره طوفانی از خشم به پا خاست و جروم را به سرعت به زندان فرستادند. با این وجود کسانی در جمع بودند که گفتار او تأثیر عمیقی بر آنها گذاشت و علاقمند نجات جانش بودند. بزرگان کلیسایی او را ملاقات کردند و اصرار داشتند که خود را تسلیم شورا نماید. برای پس گرفتن مخالفتش نسبت به روم، درخشان ترین وعده های غیر منتظره به او داده شد. ولی جروم مانند سرورش زمانی که ج ل دنیوی به او ارائه شد در پایداری اش ا پابرجا ماند.NA 109.1

    او گفت: « اگر اشتباه بودن مرا از کلام خدا ثابت کنید آنگاه من صرف نظر خواهم نمود. ”NA 109.2

    یکی از وسوسه کنندگان فریاد کشید، « کتاب مقدس! آیا همه چیز باید مطابق آنها ارزیابی شود؟ چه کسی قادر است آنها را بفهمد مگر اینکه کلیسا آن را تفسیر کرده باشد؟ »NA 109.3

    جروم جواب داد، « آیا سنت های انسانی مستحق تر از انجیل نجات دهنده مان برای ایمان هستند؟ » پولس کسانی را که به آنها نامه نوشت تشویق نکرد که از سنت های انسانی تبعیت کنند، بلکه گفت، « کتب مقدس را تفتیش کنید. ”NA 109.4

    یکی جواب داد، « ای بدعت گذار! من پشیمانم که چنین طولانی از تو التماس کردم. می بینم که شیطان تو را ترغیب می کند. 29Wylie, b. 3, ch. 10. » NA 109.5

    بلافاصله حکم اعدام وی صادر شد. او به همان محلی برده شد که هاس در آنجا جان خود را فدا کرده بود. او در راه سرود می خواند و صورتش از شادی و آرامش منور گشته بود. نگاهش به مسیح دوخته شده بود و مرگ، وحشت خود را از دست داده بود. وقتی ج د برای روشن کردن هیزم ها ا پشت سرش رفت شهید فریاد زد: « با شهامت پیش بیا؛ آتش را پیش روی من روشن کن. اگر می ترسیدم اینجا نمی بودم. ” آخرین حرفی که زد وقتی شعله های آتش دور و بر او را گرفتند یک دعا بود. او فریاد زد، « خداوندا، پدر قادر مطلق بر من رحم فرما و گناهانم را ببخش. زیرا میدانی که همیشه حقیقت تو را دوست داشته ام. 30Bonnechose, vol. 2, p. 168. 30 » صدایش قطع شد ولی لب هایش همچنان با دعا خواندن می جنبید. وقتی آتش کار خود را انجام داد خاکستر شهید و خاک زیر آن را جمع کرده و مطابق آنچه در مورد هاس انجام دادند آنرا به رودخانه راین ریختند.NA 109.6

    بدین سان حامل نور وفادار خدا از بین رفت. ولی نور حقیقی که آنها اعلامش نمودند نور الگوی قهرمانانه آنها خاموشی ناپذیر بود. جلوگیری از روزی که مشرف به طلوع بر دنیا بود مانند آن بود که مردم سعی نمایند آفتاب را در مسیرش برگردانند.NA 110.1

    اعدام هاس آتش خشم عظیمی را در بوهمیا شعله ور ساخت. تمام ملت احساس کردند که او فدای سوءقصد کشیش ها و خیانت امپراتور گشته است. او را معلم وفادار حقیقت اع م کردند و شورا که حکم کشته شدن او ا را صادر کرد متهم به ارتکاب قتل شد. تعالیمش بیشتر از پیش توجه مردم را به خود جلب نمودند. به دستور پاپ نوشته های ویکلیف سوزانده شدند. ولی آنچه از آتش سوزی نجات یافته بود از محل اختفاءشان بیرون آمد و همراه با کتاب مقدس مطالعه شد و یا قسمتهایی از آن را مردم به دست آوردند و عده زیادی به پذیرش ایمان اص ح طلبان هدایت شدند. اNA 110.2

    قاتلان هاس ساکت ننشستند تا پیروزی کار هاس را شاهد باشند. پاپ و امپراتور برای در هم شکستن این حرکت متحد شدند و لشکریان سیگیسموند بر بوهمیا تاختند. ولی نجات دهنده ای دیگر بپا خاست. زیسکا 31Ziska. که به زودی پس از شروع جنگ کام نابینا شد کماکان قابل ترین ژنرال عصر خود بود که ا رهبری بوهمیا را به عهده داشت. آن قوم با توکل به کمک خدا و عادلانه بودن آرمانشان در برابر عظیم ترین ارتشی که می شد در برابرشان آرایش داده شود مقاومت کردند. بارها امپراتور با جمع آوری لشکریان جدید به بوهمیا یورش برد و به شکل شرم آوری او را شکست دادند. پیروان هاس ترسی از مرگ نداشتند و چیزی نمی توانست در مقابل آنها ایستادگی کند. چند سال پس از شروع جنگ زیسکای شجاع مُرد؛ ولی پروکوپیوس 32Procopius. جای او را گرفت که به همان اندازه ژنرالی قابل و شجاع و از بعضی جهات رهبری قابل تر هم بود.NA 110.3

    دشمنان بوهمیا با علم به اینکه جنگجوی نابینا مرده است فرصت را برای بدست آوردن از دست رفته ها غنیمت شمردند. حال پاپ بر علیه پیروان هاس اع م جنگ کرد و دوباره نیروی نظامی عظیمی به بوهیما یورش برد و ا دوباره شکست وحشتناکی خورد. جنگ صلیبی دیگری اع م شد. در تمامی ا کشورهای پیرو پاپ اروپا لشکریان، مردان، پول و تسلیحات جنگی جمع آوری می شد. عده بی شماری زیر پرچم پاپ جمع شدند با اطمینان به اینکه به بدعت پیروان هاس پایان داده شود. با اطمینان از پیروزی نیروی عظیمی وارد بوهمیا شد. مردم برای دفاع گرد هم جمع شدند. دو ارتش برای مقابله به هم نزدیک شدند و فقط رودخانه ای بین آن دو بود. « صلیبیون به مراتب قدرتی عالی تر بودند ولی به جای حمله به اهالی هاس که برای مقابله با آنها تا آنجا آمده بودند ایستاده در سکوت رزمندگان پیرو هاس را تماشا می کردند. 33Wylie, b. 3, ch. 17.” ناگهان وحشتی عظیم بر آنها نازل شد. بدون زدن ضربه ای این قدرت عظیم از هم گسیخته و پراکنده شد گویی توسط قدرتی نامرئی متفرق گشتند. عده بی شماری به دست سپاه پیروان هاس که در تعقیب فراریان بودند کشته شدند و غنایم عظیمی به دست قوای پیروز افتاد به ترتیبی که جنگ به جای فقیر کردن بوهمیا آنها را غنی ساخت.NA 111.1

    چند سال بعد زیر نظر پاپ جدید جنگ صلیبی دیگری بپا خاست. همانند دفعه قبل افراد و مادیات از تمام کشورهای پیرو پاپ در اروپا جمع آوری شد. وعده های قابل ملاحظه ای به آنان که در این اقدام مخاطره آمیز شرکت کنند داده شد. آمرزش کامل برای زشت ترین جرایم به هر رزمنده وعده داده شد. به همه کسانی که در جنگ جان خود را از دست بدهند پاداشی عظیم در آسمان وعده داده شد و کسانی که از میدان جنگ جان سالم به در ببرند افتخار و ثروت بدست می آوردند. دوباره ارتشی عظیم جمع آوری و از مرز گذشته وارد بوهمیا شد. قوای پیرو هاس عقب نشینی کرده مهاجمان را بیشتر و بیشتر به داخل کشاندند تا فکر کنند پیروزی را به دست آورده اند. بالاخره ارتش پروکوپیوس متوقف شد و برگشته بر ضد دشمن آماده جنگ شد. صلیب داران اکنون اشتباه خود را فهمیده بودند و در اردوگاه خود منتظر شروع جنگ شدند. به محض شنیدن صدای ارتش در حال پیشرفت قبل از اینکه پیروان هاس دیده شوند بر اردوگاه صلیب داران وحشت نازل شد. شاهزاده ها، ژنرال ها و سربازهای عادی زره هایشان را بر زمین افکنده در جهت های مختلف پا به فرار گذاشتند. نماینده پاپ که فرمانده ی حمله را عهده دار بود بیهوده کوشید قوای وحشت زده و پراکنده خویش را گرد هم جمع نماید. با توجه به ت ش های بسیار، خود را در گروه فراری ها گرفتار ا یافت. پیروزی محقق شد و دوباره غنایم بزرگی به دست ارتش پیروز افتاد. NA 111.2

    و بدین ترتیب برای دومین بار ارتشی عظیم که از طرف ملت های مقتدر اروپا فرستاده شده بودند مجموعه ای از مردان شجاع، آماده جنگ و تعلیم یافته و مجهز برای جنگ در برابر مدافعان کشوری ضعیف و کوچک بدون وارد کردن ضربه ای متواری گشتند. ظهور قدرت الهی در اینجا بود. مهاجمان گرفتار وحشت مافوق طبیعی شدند. آن کسی که لشکریان فرعون را در دریای سرخ دفن نمود و ارتش مِدیان را در برابر جِدعون و سیصد سربازش به فرار واداشت و در یک شب ارتش آشوری های متکبر را بیچاره ساخت دوباره دست خود را دراز کرده بود تا قدرت ستمگر را ناتوان سازد. « آنجا ایشان سخت ترسانند، جایی که ترسی نیست. زیرا خدا استخوان های محاصره کنندگان تو را می پراکند. تو ایشان را شرمنده می سازی، زیرا خدا آنان را رد کرده است. » مزامیر فصل ۵۳ آیه ۵.NA 112.1

    رهبران پیرو پاپ ناامید از پیروزی بواسطه جنگ به تدابیر سیاسی متوسل شدند. به سازشی موافقت کردند که در حالی که مدعی به دادن آزادی وجدان به اهالی بوهمیا بود با توسل به خیانت آنها را در تحت قدرت روم قرار می داد. بوهمیا چهار شرط برای صلح با روم تعیین کرده بود: موعظه آزادانه کتاب مقدس؛ حق اشتراک در نان و شراب عشاء ربانی برای تمام کلیسا و استفاده از زبان مادری در عبادت الهی؛ مستثنی کردن روحانیون از کلیه امور مدنی و قدرت؛ و در صورت ارتکاب جرم اختیار قانونی دادگاه های مدنی مافوق روحانیون و اعضای کلیسا. مقامات تابع پاپ بالاخره « موافقت نمودند که چهار ماده پیروان هاس پذیرفته شود ولی حق توضیح آنها یعنی تشخیص دقیق اهمیت آنها باید به شورا واگذار شود به اصط ح دیگر به پاپ ا و امپراتور. 34 18. ch, 3. b, W” بر اساس این معاهده ای بسته شد و روم آنچه را که نتوانست با کشمکش به دست آورد با مکر و حیله به دست آورد؛ با قرار دادن تفسیر خود روی ماده های پیروان هاس و کتاب مقدس کلیسا می توانست مفاهیم را مطابق اهداف خود منحرف سازد.NA 112.2

    گروه بزرگی از بوهمیا وقتی دیدند این امر آزادی های آنها را پایمال می نماید نتوانستند با پیمان موافقت کنند. اخت ف و جدایی در میان شان ا بوجود آمد که به کشمکش و خونریزی بین آنها منجر شد. در این کشمکش پروکوپیوس شریف کشته شد و آزادی های بوهمیا از بین رفت. NA 113.1

    سیگیسموند که نسبت به هاس و جروم خیانت کرده بود پادشاه بوهمیا شد و با وجود تعهدش برای حمایت از حقوق مردم بوهمیا شروع به استقرار خواسته های پاپ ها نمود. ولی از خدمتگزاری به روم چیزی بدست نیاورد. زندگی اش برای سی سال پر از زحمت و خطر بود. لشکریانش از پا در آمده و خزانه اش از جنگ طولانی و بی نتیجه خالی شده بود؛ و اکنون پس از یک سال سلطنت وفات یافت و مملکت را در آستانه جنگ داخلی باقی گذاشت و برای بازماندگان نامی مشهور به ننگ و رسوایی بجا گذاشت.NA 113.2

    آشفتگی، زد و خورد و خونریزی ادامه یافت. مجدداً قوای نظامی خارجی به بوهمیا حمله کردند و نفاق داخلی ملت را دچار پریشانی کرد. آنهایی که نسبت به انجیل وفادار مانده بودند هدف جفای خونین شدند.NA 113.3

    وقتی برادران قبلی با روم هم پیمان شدند و از اشتباهات آن تغذیه شدند آنهایی که از ایمان قدیمی پیروی می کردند کلیسای خاصی به نام « برادران متحد » تشکیل دادند. این عمل از همه طبقات مردم برایشان لعنت به بار آورد. با وجود آن استقامت آنها متزلزل نشد. آنها مجبور به پناه بردن به جنگل ها و غارها شده، کماکان برای قرائت کلام خدا و اتحاد در پرستش تشکیل جلسه می دادند.NA 113.4

    آنها با فرستادن مخفیانه قاصدان به کشورهای مختلف متوجه شدند که اینجا و آنجا « گروه های تک افتاده از پیروان حقیقت در شهرهای مختلف مانند خودشان هدف جفا و آزار قرار دارند؛ و حتی در کوه های آلپ کلیسایی قدیمی استوار بر پایه کتاب مقدس وجود دارد که بر ضد فساد بت پرستانهٔ روم اعتراض می نماید. 35Wylie, b. 3, ch. 19. » این اطلاعات با شادمانی زیادی مورد استقبال قرار گرفت و مکاتبات با مسیحیان والدنسی شروع شد.NA 113.5

    اهالی بوهمیا وفادار به انجیل در خ ل سیاهی جفا و آزار در تاریک ترین ا ساعات شب منتظر مانده چشمشان را به افق دوختند مانند کسانی که انتظار سپیده دم را می کشند. « سرنوشت شان به روزهای شریر افتاده بود ولی ...به یاد سخنانی افتادند که نخست توسط هاس و سپس جروم گفته شده بود که قبل از طلوع قرنی باید سپری شود. این پیام برای تابورایتی ها )پیروان هاس( همانند گفتار یوسف به قبیله ها در اسارت مصر بود: « من می میرم و یقیناً خدا از شما دیدار خواهد نمود و شما را بیرون خواهد برد. « 36 مأخذ قبلی، کتاب . ، فصل ۳ ۱.۹ ” دوران پایانی قرن پانزدهم شاهد ازدیاد آهسته ولی حتمی کلیساهای برادران بود. گرچه آنها بدون مزاحمت نماندند ولی از آسایش قابل مقایسه برخوردار بودند. در شروع قرن شانزدهم تعداد کلیساهای شان در بوهم و مُراویا 37 Moravia. به دویست واحد می 3 رسید. « 38 Ezra Hall Gillett, Life and Times of John Huss , vol. 2, p. 570. » چنین باقی ماندهی ارزنده ای که با فرار از آتش و شمشیر اجازه 3 یافت تا طلوع آن روزی را ببیند که هاس پیشگویی نموده بود. 39Wylie, b. 3, ch. 19.NA 114.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents