این فصل بر مبنای انجیل (اعمال رسولان فصل ۲۰ آیه های ۴ تا ۳۸ و فصل ۲۱ آيه های ۱ تا ۱۶) می باشد. ARPer 316.1
پولس بسیار مشتاق بود که قبل از عید فصح به اورشلیم برسد چرا که این فرصت را می داشت تا با کسانی که از نقاط مختلف جهان به این جشن می آمدند را ملاقات کند. او حتی امیدوار بود که به طریقی بتواند وسیله ای برای برداشتن تعصب هموطنان بی ایمانش باشد تا اینکه آنها بتوانند به سوی پذیرش نور با ارزش انجیل سوق داده شوند. او همچنین اشتیاق داشت تا از کلیسای اورشلیم دیدار کند و هدایایی ارسال شده توسط کلیساهای غیر یهودی برای نیازمندان یهودیه را ارائه کند. و با این دیدار او امیدوار بود که اتحادی مستحکم تر بین یهودیان و غیر یهودیان تازه ایمان ایجاد نماید. ARPer 316.2
او با کامل کردن کارش در قرنتس تشخیص داد که باید مستقیماً به یکی از بنادر ساحل فلسطین از طریق دریا سفر کند. تمام برنامه ریزی ها انجام گرفته بود و او آمادهٔ سوار شدن به کشتی بود که ناگهان از طرحی که توسط یهودیان برای قتل او کشیده شده بود آگاه شد. در گذشته این مخالفان ARPer 316.3
ایمان در همه تلاش هایشان برای پایان دادن به خدمت پولس رسول ناکام مانده بودند. ARPer 317.1
موفقیتی موجود در موعظه انجیل خشم یهودیان را از نو بر انگیخت. از هر طرف گزارش هایی از انتشار تعلیمی تازه به گوش می رسید که می گفت یهودیان از حفظ قید و بند قوانین تشریفاتی آزاد شده اند و غیر یهودیان از امتیازات برابر مثل فرزندان ابراهیم بودن با یهودیان برخوردار می شدند. پولس در موعظه اش در قرنتس همان استدلال هایی را که چنان با تأکید در رساله هایش اعلان کرده بود عرضه نمود. گفته قاطع او «بین یونانی و یهودی، مختون و نامختون فرقی وجود ندارد” (انجیل رساله به کولسیان فصل ۳ آیه ۱۱) توسط دشمنانش همچون کفر گویی گستاخانه قلمداد شد و ایشان تشخیص دادند که باید او را ساکت کرد. ARPer 317.2
پولس بعد از دریافت اخطار نقشه توطئه تصمیم گرفت تا از راه مقدونیه دور بزند. او می بایست از نقشه اش برای رسیدن به اورشلیم در حین انجام عید فصح صرف نظر می کرد ولی امیدوار بود که برای عید پنتیکاست آنجا باشد. ARPer 317.3
همراهان پولس و لوقا عبارت بودند از «سوپاترس بیریهای و اَرِسْتَرخُس و سكندس تسالونیكی و غایوس دربهای و تیموتاؤس و تیخیكاس و تروفیمس كه از اهالی استان آسیا بودند.» پولس مقدار زیادی پول نقد که از کلیساهای غیر یهودی جمع شده بود همراه داشت و می خواست آن را به برادران مسئول خدمت در یهودیه بسپارد؛ به همین خاطر او برای این برداران نماینده از طرف کلسیاهای متفاوت ترتیبی اتخاد کرد تا همراه به اورشلیم بروند. ARPer 317.4
پولس در شهر فیلیپی تأخیر نمود تا عید فصح را بجا آورد. تنها لوقا در کنار او ماند و دیگر اعضای گروه به تروآس رفتند و آنجا منظر او ماندند. اهالی فیلیپی با محبت ترین و پاک نهادترین ایمان آورندگان پولس رسول بودند و در طول هشت روز جشن او از مشارکت مسالمت آمیز و شاد با آنها لذت برد. ARPer 317.5
پولس و لوقا فیلیپی را ترک کردند و از راه دریا پنج روز بعد به همراهانشان در شهر تروآس رسیدند و برای هفت روز با ایمانداران در آنجا ماندند. ARPer 317.6
در آخرین شب اسکانش برادران «برای پاره كردن و خوردن نان دور هم جمع شدند.” این حقیقت که معلم محبوبشان در حال عزیمت بود تعداد زیادی را علی الرغم معمول دور هم جمع کرده بود. آنها در «بالا خانه ای» در ARPer 317.7
طبقه سوم جمع شدند. در آنجا پولس بخاطر گرمای محبت و اشتیاقش برای ایشان تا نیمه شب موعظه نمود. ARPer 318.1
در جلوی یکی از پنجره های باز جوانی به نام افتیخس نشست. در همین وضعیت خطرناک به خواب رفت و به پایین افتاد. در یک لحظه همه هراسان و گیج شدند. مرد جوان در حالت مرگ به بالا خانه آورده شد و بسیاری در اطرافش جمع شده در حال گریه و زاری بودند. ولی پولس از میان جمعیت وحشت زده گذشت و جوان را در آغوش گرفت و تقدیم کرده برایش با دعای خالصانه خواست تا خدا او را از مرگ نجات داده جان تازه ببخشد. استدعایش مورد قبول واقع شد. در این لحظه صدای پولس رسول مافوق صدای گریه و زاری دیگران شنیده شد که می گفت، «ناراحت نباشید، او هنوز زنده است.» ایمانداران با شادی دوباره در بالا خانه دور هم جمع شدند و همگی به پاره کردن و خوردن نان مشغول شدند و سپس پولس «تا سحر به گفتگو با ایشان ادامه داد.» ARPer 318.2
کشتی ای که قرار بود پولس و همراهانش بوسیله آن به سفرشان ادامه دهند آماده حرکت بود و برادران شتابزده وارد کشتی شدند. ولی خود پولس ترجیح داد که مسیر نزدیک تر از خشکی بین تروآس و آسوس را در پیش بگیرد و همراهانش را در شهر بعدی ملاقات کند. این قضیه به او مهلتی کوتاه برای دعا و تفکر داد. مشکلات و خطرات مرتبط با دیدارش از اورشلیم، نگرش کلیسا در قبال او و خدمتش و همچنین اوضاع کلیساها علاقه به کار انجیل در میادین دیگر مشمول تفکری تشویش آمیز و جدی بودند و او این فرصت خاص را غنیمت شمرد تا از خدا قوت و راهنمایی طلب نماید. ARPer 318.3
همانطور که مسافران از سوی جنوب آسوس راه دریا را پیش گرفتند از کنار شهر افسس عرصه تلاش های پولس رسول عبور کردند. پولس بسیار مشتاق بود تا از کلیسا آنجا دیدار کند چرا که تعلیم و مشاوره ای بسیار مهم برای ارائه به آنها داشت. زیرا پولس با بررسی دقیق تشخیص داد که باید شتاب کند چرا که اشتیاق داشت «كه در صورت امكان قبل از روز پنتیكاست در اورشلیم باشد.” اما پس از رسیدن به میلیتس که حدوداً در چهل و پنج کیلومتری افسس قرار داشت او آموخت که شاید ممکن باشد که قبل از حرکت کشتی بتواند با کلیسای آنجا گفتگو کند. به همین سان بی درنگ نامه به مشایخ ارسال نمود و از آنها تقاضا کرد برای رفتن به میلیتس بشتابند تا شاید قبل از دنبال کردن سفرش بتواند آنها را ملاقات کند. ARPer 318.4
آنها در پاسخ به دعوتش آمدند و او با صلابت و نصایح تأثیر گذار و خداحافظی با ایشان سخن گفت. او گفت، «شما می دانید كه از اولین روزی كه من به آسیا آمدم، در تمام اوقاتی كه با شما بودم چگونه رفتار نمودم. یعنی با كمال تواضع و با اشک ها و زحماتی كه به وسیلهٔ دسیسه های یهودیان برای من پیش می آمد، مانند یک غلام خداوند را خدمت كردم. شما می دانید كه من برای خیر و صلاح شما از هیچ چیز مضایقه نكردم. من پیام را به شما رساندم و شما را پیش مردم، در خانه هایتان تعلیم دادم. من به یهودیان و یونانیان اخطار كردم كه آنها باید از گناهان خود توبه كنند و به خدا روی آورند و به خداوند ما عیسی ایمان داشته باشند.” ARPer 319.1
پولس همیشه شریعت الهی را جلال داده بود. او ثابت کرده بود که در این احکام قدرتی برای نجات بشر از مجازات نا فرمانی وجود ندارد. گناهکاران باید از گناهان شان توبه کنند و خویشتن را در حضور خدا که خشمش بخاطر شکستن احکام او بر انگیخته بودند فروتن سازند و همچنین باید ایمان به خون مسیح بعنوان تنها وسیله بخشش را بکار ببندند. پسر خدا بعنوان قربانی ایشان جان سپرد و به آسمان صعود نمود تا بعنوان پشتیبان ایشان در حضور پدر بایستد. آنها بوسیله توبه و ایمان می توانند از محکومیت گناه نجات یافته و از این پس بواسطه فیض مسیح قادر باشند تا از احکام خدا اطاعت کنند. ARPer 319.2
پولس در ادامه چنین گفت: «اكنون در بندگی روح القدس در راه اورشلیم هستم و از آنچه به سرم خواهد آمد چیزی نمی دانم. جز اینكه روح القدس در هر شهر به طور آشكار مرا مطلع می سازد، كه حبس ها و سختی ها در انتظار من است. امّا ادامهٔ زندگی برای من آن قدر ارزش ندارد كه نگران جان خود باشم. تنها آرزوی من این است كه مأموریت خود را انجام دهم و خدمتی را كه عیسی خداوند به من سپرده بود، یعنی اعلام مژدهٔ فیض خدا به پایان برسانم. و اكنون خاطر جمع هستم كه هیچ یک از شما كه برای اعلام پادشاهی خدا با شما رفت و آمد داشته ام، دیگر روی مرا نخواهد دید.» ARPer 319.3
پولس برای شهادت به این موضوع برنامه ریزی نکرده بود بلکه در حالی که سخن می گفت روح القدسِ الهام بخش بر او نازل شد و بر ترسش صحه گذاشت که این آخرین دیدار با برادران در افسس خواهد بود. ARPer 319.4
«بنابراین امروز به شما می گویم: اگر كسی از شما هلاک شود من مسئول نیستم، زیرا برای اعلام جمیع مقاصد الهی به شما از هیچ كاری كوتاهی نکرده ARPer 319.5
ام.” ترس از بوجود آمدن دلخوری و اشتیاق برای دوستی و یا ستایش هیچ یک نمی توانست پولس را از مطرح کردن کلماتی که خدا برای تعلیم، اخطار و یا تصحیح آنها به او عطا کرده بود باز دارد. خدا امروزه از خادمان خود بی باکی در موعظه کلام و اعلام احکامش طلب می کند. خادم مسیح نباید تنها آن حقایقی که رضایت بخش ترند را به مردم اعلام کنند در حالی که گفتن آن نکاتی که ممکن است باعث رنجش آنها شود خودداری کند. او باید با اندیشه ای عمیق توسعه سیرت را در نظر بگیرد. اگر ببیند که شخصی از گله اش گناه را گرامی می دارد باید بعنوان شبانی باوفا از کلام خدا دستور العملی ارائه دهد که مناسب مورد آنها باشد. اگر او اجازه دهد که آنها با اطمینان خاطر بدون اخطار به راه خود ادامه دهند او مسئول جان آنها خواهد بود. شبانی که مأموریت اعلی خود را تحقق می بخشد باید به مردمش تعلیمی صادقانه در خصوص هر نکته ایمان مسیحی بدهد و آنچه را که باید باشند و انجام دهند را به ایشان نشان دهد تا در روز خداوند تمام عیار بایستند. تنها او که معلم وفادار حقیقت است در اختمام خدمتش قادر خواهد بود با پولس بگوید: «من از خون همه بَری هستم.» ARPer 320.1
پولس رسول برادرانش را چنین نصحیت می کند، «مراقب خود و تمامی گله ای که روح القدس شما را به نظارتِ بر آن برگماشته است باشید و کلیسای خدا را که آن را به خون خود خریده است، شبانی کنید.” اگر خادمین انجیل همیشه این حقیقت را در ذهن خود داشته باشند که آنها با کلیسای خریداری شده با خون مسیح در حال معامله هستند در این صورت درکی عمیق تر از اهمیت کارشان خواهند داشت و مراقب خود و تمامی گله ای خواهند بود. نمونه خود آنها شرح و اجرای تعالیم شان است. آنها بعنوان معلمان راه حیات نباید فرصت دهند تا نسبت به حقیقت بدگویی شود. آنها بعنوان نمایندگان مسیح باید احترام نام او را حفظ کنند. آنها با استفاده از خودگذشتگی خود، پاکدامنی زندگی شان و سخنان خدا گونه خود باید خود را در قبال دعوت اعلی شان با ارزش اثبات کنند. ARPer 320.2
خطراتی که قرار بود به کلیسای افسس هجوم ببرد بر پولس رسول آشکار گردیده بود. او چنین می گوید: «من می دانم كه بعد از رفتن من گرگ های درنده به میان شما خواهند آمد، كه به گلّه ترحّمی نخواهند كرد. و حتّی در میان خود شما افرادی پیدا خواهند شد كه حقیقت را تغییر داده، پیروانی ARPer 320.3
را به دنبال خود خواهند كشید.” پولس زمانی که به آینده نگریست بخاطر کلیسا بر خود لرزید چرا که هجوم هایی که کلیسا باید بخاطرشان از دشمنان داخلی و خارجی متحمل رنج و سختی شود را مشاهده نمود. او با شوقی جدی از برادرانش خواست تا از حقایق با ارزش شان با هشیاری محافظت کنند. برای نمونه نظر ایشان را به خدمات خستگی ناپذیر خود در میانشان معطوف کرد: «پس آگاه باشید و فراموش نكنید كه چگونه دایماً مدت سه سال روز و شب شما را تعلیم دادم و برای شما اشک ریختم.» ARPer 321.1
او ادامه می دهد: «اكنون شما را به خدا و كلام فیض بخش او می سپارم. كلامی كه قادر است شما را بنا كند و بركاتی را كه میراث مقدسان اوست، به شما عطا فرماید. من به پول یا لباس كسی چشم ندوخته ام.” برخی از برادران در افسس ثروتمند بودند اما پولس هرگز برای نفع شخصی برایشان کار نکرده بود. جلب توجه دیگران به نیازهای شخصی خود جزو پیامش نبود. اینجا بود که اعلام کرد «با این دست ها زحمت کشیده ام و نیازمندی های خود و همراهانم را تأمین کرده ام.” او در میان خدمات مشقت بار و سفرهای گسترده اش بخاطر آرمان مسیح می توانست نه تنها نیازهای خود را برآورده کند بلکه برخی از نیازهای همکاران خود را تأمین نماید و کمکی به فقرای با ارزش باشد. این امور تنها با استفاده از سعی و کوشش خستگی ناپذیر و صرفه جویی میسر گشت. او در اینجا توانست خیلی خوب به نمونه خودش اشاره نماید وقتی گفت، «من عملاً به شما نشان داده ام كه ما باید زحمت بكشیم و ناتوانان را یاری نماییم. و سخنان عیسی خداوند را به یاد داشته باشیم كه فرمود: دادن از گرفتن فرخنده تر است.” ARPer 321.2
«وقتی پولس سخنان خود را به پایان رسانید، با همهٔ آنان زانو زد و دعا كرد. همه با صدای بلند گریه می کردند و او را در آغوش می گرفتند و می بوسیدند. آنچه بیش از هر چیز آنان را غمگین می ساخت این بود که پولس گفته بود دیگر آنها روی او را نخواهند دید. پس او را تا كشتی بدرقه نمودند.” ARPer 321.3
مسافران کشتی از میلیتس «یكسره به جزیرهٔ كاس رفتند و روز بعد به بندرگاه جزیره رودس وارد شدند و از آنجا به پاترا رفتند.» پاترا در ساحل جنوب غربی آسیای صغیر بود همانجایی که آنها «كشتی ای دیدند كه عازم فینیقیه بود، پس سوار آن شدند و حركت كردند.» در بندر صور جایی که داشتند بار کشتی را خالی می کردند برخی از شاگردان را ملاقات کردند به مدت هفت ARPer 321.4
روز نزد ایشان ماندند. این ایمانداران بواسطه روح القدس به پولس از خطراتی که در اورشلیم انتظار او را می کشیدند اخطار دادند و به او اصرار كردند، «كه از رفتن به اورشلیم منصرف شود.» ولی پولس رسول اجازه نداد که ترس از شکنجه و زندانی شدن او را از هدفش باز دارد. ARPer 322.1
در انتهای هفت روزی که در بندر صور گذراندند همه برادران با همسران و فرزندانشان تا کشتی پولس را بدرقه کردند و قبل از اینکه سوار کشتی شود همگی در ساحل دریا زانو زدند و برای یکدیگر دعا کردند. ARPer 322.2
مسافران با ادامه سفرشان به سمت جنوب به قیصریه رسیدند و «به خانه فیلیپُس مبشر كه یكی از آن هفت نفری بود كه در اورشلیم انتخاب شده بودند، رفتند و نزد او ماندند.” در اینجا پولس چند روز آرامش بخش و شاد را سپری کرد ـ آخرین آزادی کاملی که قرار بود برای مدت بسیار طولانی از آن لذت ببرد. ARPer 322.3
وقتی که پولس چند روز در قیصریه ماند لوقا می گوید «یک نفر نبی به نام آكابوس از یهودیه به آنجا رسید و نزد ما آمد و كمربند پولس را برداشت و دست و پای خود را با آن بست و گفت: آنچه روح القدس می گوید: این است كه یهودیان مقیم اورشلیم، صاحب این كمربند را این طور خواهند بست و او را به دست بیگانگان خواهند سپرد.» ARPer 322.4
لوقا ادامه می دهد که «وقتی این را شنیدیم، هم ما و هم اهالی آن شهر به پولس التماس نمودیم كه از رفتن به اورشلیم صرفنظر نماید.» اما پولس از راه وظیفه اش منحرف نخواهد شد. او عیسی را پیروی خواهد نمود حتی اگر به قیمت زندانی شدن و مرگ بیانجامد. او در جواب گفت: «این چه كاری است كه شما میکنید؟ چرا با اشك های خود دل مرا می شكنید؟ من نه فقط حاضرم زندانی شوم، بلكه حاضرم در اورشلیم بهخاطر عیسی خداوند بمیرم.» برادران با مشاهده این وضعیت که باعث رنجش او شده اند بدون اینکه نظرش را عوض کنند از پافشاری خود دست کشیدند و فقط گفتند، «هرچه خداوند می خواهد همان بشود.» ARPer 322.5
زمان اقامت کوتاه آنها در قیصریه خیلی زود به پایان نزدیک می شد و پولس همراه با برخی از برادران اهل قیصریه و همراهانش عازم اورشلیم شد دلشوره شرارت در پیش بر قلب هایشان عمیقاً سایه افکنده بود. ARPer 322.6
پولس رسول هرگز اینچنین با قلبی آکنده از اندوه به اورشلیم نزدیک نشده ARPer 322.7
بود. او به خوبی می دانست که تعداد اندکی دوست و دشمنان بسیار را در آنجا خواهد دید. او داشت به شهری نزدیک می شد که پسر خدا را نفی کرده و کشته بود و فراتر از همه اکنون در معرض خطرهای خشم الهی بودند. او بخاطر آورد که تعصبش بر علیه پیروان مسیح چقدر شدید بوده است و برای هموطنان فریب خورده اش عمیقا متأسف شد. با این حال چقدر امیدش برای اینکه بخواهد به آنها یاری رساند اندک می توانست باشد! همان خشم کورکورانه ای که زمانی دل خودش را می سوزاند اکنون داشت با قدرتی وصف ناپذیر دل های همه مردم را بر علیه او بر می انگیخت. ARPer 323.1
و در این شرایط او نمی توانست حتی روی همدردی و حمایت برادران ایمانی خودش حساب کند. یهودیان بی ایمانی که آنچنان از نزدیک او را تعقیب می کردند در انتشار بدترین گزارش ها درباره او و کارش در اورشلیم چه بطور شخصی چه نوشتاری اصلاً کم کاری نکرده بودند؛ و حتی برخی از رسولان و مشایخ کلیسا این گزارش ها را چون حقیقت پذیرفته بودند و با آنها مخالفت نکردند و برای همراهی با او هیچ اشتیاقی از خود نشان نداند. ARPer 323.2
با این وجود پولس رسول در بحبوحه نا امیدی مأیوس نبود. او باور داشت صدایی که با قلبش سخن گفته بود قلب هموطنانش نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد و اینکه استادی که شاگردانش دوستش داشتند و او را خدمت کردند قلب هایشان را با او در خدمت انجیل متحد خواهد نمود. ARPer 323.3