برادران یوسف قصد جان او را کردند ولی در نهایت توافق کردند تا او را به عنوان برده بفروشند، تا از اینکه بر آنان حاکم شود جلوگیری کنند. آنان خیال کردند که آنان او را به جائی فرستاده اند که بیش از این گرفتار رویاهای او نباشند، و جائی که امکان تحقق یافتن آن ممکن نباشد. ولی خداوند به مشیت خویش بر اوضاع حاکم بود و نگذاشت تا نیت آنان عملی بشود و در نهایت یوسف بر آنان حکمیت نمود. DR 88.1
خداوند نگذاشت تا یوسف به تنهایی به مصر برود. فرشتگان، راه را برای او آماده ساختند. فوطیفار که یکی از افسران فرعون و فرمانده نگهبانان بود، او را از اسماعیلیان خرید. و خداوند با یوسف بود، و او را کامیاب نمود و باعث شد تا مورد لطف و تفقد اربابش قرار گیرد تا تمامی مایملک او برای مراقبت و مباشرت به یوسف سپرده شود. « پس یوسف در نظر وی التفات یافت، و او را خدمت میکرد، و او را به خانۀ خود برگماشت و تمام مایملک خویش را بدست وی سپرد. و آنچه داشت به دست یوسف واگذاشت، و از آنچه با وی بود، خبر نداشت جز نانی که میخورد ». برای عبرانیان تهیه غذا برای یک مصری عملی شنیع در نظر گرفته می شد. DR 88.2
وقتی که یوسف وسوسه شد تا از راه راست منحرف شود، تا از حکم خدا تخطی کند و برای اربابش ناراست در نظر گرفته شود، او راسخانه مقاومت کرد و در پاسخ به همسر ارباب خود گواهی و اثباتی داد مبنی بر این که خداترسی، قدرتی متعالی است. پس از این که از اعتماد زیاد ارباب نسبت به خودش سخن گفت، که تمامی آنچه را که مالک آن است را به امانت به او سپرده است، او بانگ بر آورد، « بزرگتری از من در این خانه نیست و چیزی از من دریغ نداشته، جز تو، چون زوجۀ او میباشی؛ پس چگونه مرتکب این شرارت بزرگ بشوم و به خدا خطا ورزم؟ ». او متقاعد و ترغیب نمی شد تا از مسیر عدالت منحرف شود و با هر گونه انگیزه یا تهدیدی احکام خدا را پایمال کند. DR 88.3
و هنگامی که با اتهامی سخیف به دروغ متهم گردید، ذره ای به عجز نیفتاد. او با وجدانی پاک و آسوده و بر حق، همچنان به خدا اعتماد داشت. و خدا که تا پیش از این از او حمایت و پشتیبانی کرده بود، او را فراموش نکرده بود. او با غل و زنجیر بسته شده بود و در زندانی ظلمانی حبس گشته بود. با این وجود خدا این بداقبالی را به برکت تبدیل نمود. او مورد لطف و تفقد زندانبان قرار گرفت و طولی نکشید که یوسف عهده دار تمامی زندانیان شد. DR 89.1
در اینجا مثالی برای تمامی نسل هاست که بایستی بر روی زمین زندگی می کردند. گرچه آنان در معرض وسوسه ها قرار داشتند، با این وجود آنان همیشه درک کردند که مقابله ای برای آن وجود دارد و مقصر آنان خواهند بود، اگر خود را در مقابله با وسوسه ها حفظ نکنند. خداوند مددیاری همیشه حاضر است و روح او همچون سپری محافظ می باشد. گرچه ممکن است با شدید ترین وسوسه ها احاطه شویم، با این حال مرجعی از قوت وجود دارد که می توانیم آن را بکار گرفته و در مقابل وسوسه ها مقاومت کنیم. DR 89.2
چقدر حمله به سیره اخلاقی یوسف شدید بود. این حمله با تاثیر گذاری صورت گرفت و به احتمال زیاد برای به گمراهی کشاندن بود. با این وجود چقدر سریع و راسخانه با آن مقابله شد. او به خاطر فضیلت و بی عیبی خود مورد جفا و آزار قرار گرفت، بخاطر این که آن زنی که می خواست او را به گمراهی بکشاند بدلیل این که نتوانست یوسف را به انحراف بکشاند، با نفوذی که بر شوهر خود فوطیفار داشت، سبب شد تا یوسف با اتهامی فاحش و کذب به زندان افکنده شود. در اینجا یوسف عذاب کشید بخاطر این که او نمی خواست تا کمال و بی عیبی خود را پایمال کند. او آبرو و مصلحت خود را در دستان خدا گذاشت. و گرچه او برای مدت زمانی مصیبت کشید، به رنج افتاد تا عذاب ببیند، تا آماده بشود تا مقام مهمی را در دست بگیرد، با این وجود خدا آبروی او را حفظ کرد که بوسیله اتهام زننده بدکار لکه دار شده بود و پس از آن در زمانی که خدا مناسب دید، او را به اوج رسانید. گرچه یوسف به عنوان حاکم تمامی سرزمین به اوج رسیده بود، با این حال خدا را فراموش نکرده بود. او می دانست که او در سرزمین غریب یک بیگانه محسوب می شود، که از پدر و مادر و برادران خود جدا شده بود، و اغلب او را اندوهگین می ساخت، ولی او کام ایمان داشت که دست خدا در مسیر ا راه او حاکم است تا او را در جایگاه مهمی قرار دهد. و بطور پیوسته تمامی وظایف محوله را به عنوان حاکم کل سرزمین مصر با ایمان کامل و با تکیه بر خدا انجام می داد. DR 89.3
یوسف با خدا گام بر می داشت. او تشویق نمی شد تا با هر وسوسه یا تهدیدی از راه عدالت منحرف شده و از احکام خدا تخطی کند. خویشتنداری و مدارای او با مخالفان و ایمان تزلزل ناپذیر وی برای بهره مندی تمامی کسانی که پس از آن بر روی زمین زندگی کردند، ثبت گردیده است. وقتی که برادران یوسف گناهان خویش را در برابر او اعتراف کردند، او آنان را بخشید و با نیکوئی و محبت خود نشان داد که او برای اعمال ظالمانه پیشین آنان کینه به دل نگرفته است. DR 90.1