وقتی که عیلی کاهن اعظم بود، پسران خود را به کهانت ترفیع داده بود. عیلی به تنهایی مجاز بود تا سالی یک بار وارد قدس الاقداس شود. پسران او در کنار درب خیمه خدمت می کردند و در مذبح، حیوانات را قربانی می کردند. آنان بطور دائم از مقام خود سوء استفاده می کردند. آنان خودخواه، آزمند، شکمباره و بی بند و بار بودند. خداوند عیلی را بخاطر کوتاهی در تربیت و تادیب خانواده مُجرم خود مورد سرزنش قرار گرفته بود. عیلی پسران خویش را ملامت نمود ولی نتوانست آنان را مهار کند. پس از این که آنان در جایگاه مقدس کهانت قرار گرفتند، عیلی شنید که آنان به هدایای فرزندان اسرائیل بی حرمتی می کنند و همچنین سرپیچی گستاخانه آنان از احکام خدا و رفتار مجرمانه آنان، سبب شد تا اسرائیل به گناه بیفتد. DR 162.4
خداوند، سموئیل خردسال را آگاه ساخت که غضب خدا بر خانۀ عیلی بخاطر کوتاهی وی نازل خواهد شد. « و خداوند به سموئیل گفت: اینک من کاری در اسرائیل میکنم که گوشهای هر که بشنود، صدا خواهد داد. در آن روز هر چه دربارۀ خانۀ عیلی گفتم بر او اجرا خواهم داشت، و شروع نموده، به انجام خواهم رسانید. زیرا به او خبر دادم که من بر خانۀ او تا به ابد داوری خواهم نمود به سبب گناهی که می داند، چونکه پسرانش بر خود لعنت آوردند و او ایشان را منع ننمود .» DR 163.1
سرپیچی پسران عیلی نسبت به خدای قدوس چنان گستاخانه و اهانت آمیز بود هیچ قربانی نمی توانست کفاره چنان خطاکاری خیره سرانه ای را بدهد. این کاهانانِ گناهکار، به قربانی هایی که معرف پسر خدا بود بی حرمتی می کردند. و با این رفتار کفرآمیز، آنان خون فدیه را پایمال می کردند، که شایستگی و فضیلت تمامی قربانی ها را تحقیر کرده بود. DR 163.2
سموئیل، کلام خدا را به عیلی بازگو کرد، « پس سموئیل همه چیز را برای او بیان کرد و چیزی از آن مخفی نداشت. و او گفت خداوند است، آنچه در نظر او پسند آید بکند. عیلی می دانست که خدا بی حرمت شده است و احساس کرده که گناه ورزیده است. او تسلیم مجازات کوتاهی گناهکارانه خود شد. کلام خداوند به سموئیل توسط عیلی به تمامی اسرائیل اع م شد. با چنین ا کاری، او خیال کرد که می تواند تا حدی گذشته اهمال گرانه خود را که گناه آلود بود اص ح کند. بر مصیبتی که بر عیلی اع م گردید تاخیر واقع نشد. ا ا DR 163.3
اسرائیلیان با فلسطینیان به نبرد پرداخته و شکست خورده بودند و چهار هزار نفر از آنان را کشته شده بود. عبرانیان ترسیده بودند. آنان می دانستند که اگر قوم های دیگر از شکست آنان باخبر شوند، آنها نیز تشجیع گردیده و با ایشان به جنگ خواهند پرداخت. مشایخ اسرائیل چنین تعین نمودند که شکست آنان بخاطر تابوت عهد بوده و نه توسط آنها. آنان افرادی را به شیلوه فرستادند و تابوت عهد را طلب کردند. در فکر آنان عبور از رود اردن و فتح آسان اریحا زمانی بود که تابوت عهد را حمل می کردند، و تنها چیزی که لازم است این است که تابوت عهد به نزد آنان آورده شود و آنان بر دشمنانشان پیروز خواهند شد. آنان درک نکردند که قوت آنان در اطاعت از احکام موجود در تابوت عهد بود که معرف خود خداوند بود. کاهنان ناپاک، حفنی و فینحاس، با تابوت عهد خداوند بودند، که به احکام خداوند تجاوز کرده بودند. این گناهکاران تابوت عهد را به اردوگاه اسرائیل بردند. مردان جنگ اعتماد به نفس پیدا کردند و حس کردند که مطمئناً پیروز می شوند. DR 163.4