Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

خدمت شفا

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    کنترل ذهن بر ذهن

    به هر حال، شکلی از ع ج ذهنی وجود دارد که برای عوامل شریر بسیار ا موثر است. از طریق این علم کذائی، یک ذهن تحت کنترل ذهن دیگری در می آید که فردیت ضعیف تر در ذهن قوی تر ادغام می شود. یک فرد اراده دیگری را تحت کنترل خود در می آورد. از این رو ادعا شده است که فحوای افکار ممکن است تغییر کند که می تواند انگیزه های س متی بخش ا ارزانی دارد و بیمار ممکن است قادر شود تا در برابر بیماری مقاومت و غالب شود.MHFar 200.1

    این شیوه درمان توسط افرادی بکار برده شده است که از ماهیت و نیت آن آگاه نبوده و باور می کنند که وسیله ای برای نفع بیمار است. ولی این علم کذائی بر اساس اصول غلط پایه گذاری شده است. این شیوه برای ماهیت و روح مسیح نا آشنا و بیگانه است. این شیوه کسی را بسوی او که زندگی و نجات است هدایت نمی کند. کسی که اذهان را مجذوب خود می کند، آنان را از مرجع راستین حیات بخش جدا می سازد.MHFar 200.2

    این هدف خدا نیست که هر بنی بشری تسلیم ذهن و اراده دیگری بشود و ابزاری تابع و منفعل در دستان دیگری گردد. هیچ کس نباید فردیت خود را در دیگری ادغام کند. بشر نباید به دیگری بعنوان مرجع شفا نگاه کند. وابستگی او باید نسبت به خدا باشد. در شان و منزلت خدادادی، او باید تحت کنترل خدا باشد و نه تحت افکار بشری دیگری.MHFar 200.3

    خداوند شمتاق است تا انسان ها را مستقیماً در ارتباط با خود در آورد. او در تمامی روابط خود با بشر، اصول مسئولیت فردی را تشخیص می دهد. او در پی تشویق وابستگی شخصی است و تاثیر گذاری نیاز هدایت شخصی می باشد. او خواهان آوردن بشر به رابطه با الوهیت است که انسان ها بتوانند به شکل الهی متبدل شوند. شیطان ت ش می کند تا این هدف را خنثی سازد. ا او در پی تشویق وابستگی انسان به انسان است. وقتی که افکار از خدا منحرف شود، وسوسه کننده می تواند آنان را تحت حاکمیت خود در آورد. او می تواند بشر را کنترل کند.MHFar 200.4

    فرضیه کنترل ذهن بر ذهن دیگری توسط شیطان ابداع شده است تا خود را بعنوان قاعد و رئیس کارگران معرفی کرده و جای فلسفه بشری را با فلسفه الهی عوض کند. از همه خطاهایی که در میان مسیحیان معترف مقبول واقع شده هیچ چیزی خطرناک تر و فریبنده تر، هیچ چیزی جز این انسان را از خدا جدا نمی کند. گرچه ممکن است ظاهری معصوم داشته باشد، چنانچه بر روی بیماران اعمال شود گرایش به نابودی آنان خواهد داشت و نه به احیای آنان. این قضیه درب را به روی شیطان باز می کند تا ذهن فردی را که خود را تحت کنترل دیگری در آورده و هم کنترل کننده ذهن تحت فرمان خود قرار دهد.MHFar 201.1

    قدرتی که به مردان و زنان با افکار اهریمنی داده شده است ترسناک است. این فرصتی برای سوء استفاده افراد از ضعف و بلاهت دیگران به وجود می آورد! چه تعدادی از طریق کنترل افکار ضعیف یا بیمار، به ارضای شهوات و مطامع خود دست می یابند!MHFar 201.2

    چیزی بهتر برای انسان خواهد بود تا اینکه خود را تحت کنترل دیگری در بیاورد. طبیب باید مردم را آموزش دهد تا در عوض انسان به خدا نگاه کند. در عوض تعلیم بیمار به وابستگی به بشر برای ع ج جسم و جان، او ا باید ایشان را به کسی هدایت کند که می تواند هر کسی را که نزدش برود در حد اعلی نجات بخشد. او که ذهن انسان را ساخته است می داند که ذهن به چه چیزی نیاز دارد. خداوند به تنهایی آن یگانه ای است که می تواند شفا دهد. کسانی که اذهان و جسم های آنان بیمار شده است باید به مسیح به عنوان احیا کننده خود نگاه کنند. «پس از اندک زمانی، جهان دیگر مرا نخواهد دید امّا شما مرا خواهید دید و چون من زنده ام شما هم خواهید زیست » )یوحنا ١ آیه ١۹ (. این حیاتی است که باید به بیمار ارائه ۴ کنیم و به آنان بگوئیم که اگر به مسیح بعنوان احیا کننده ایمان داشته باشند، او حیات خود را به ایشان ارزانی خواهد داشت. وقتی که بدین طریق مسیح را به ایشان ارائه می نمائیم، به آنان قدرت و قوتی ارزانی می کنیم که دارای ارزشی متعالی که از آسمان آمده است. این علم راستین برای شفای جسم و جان می باشد.MHFar 201.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents