Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

اعمال رسولان

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۲۸—روزهای سختی و محاکمه

    این بخش بر مبنای اعمال رسولان فصل ۱۹ آیه های ۲۱ تا ۴۱؛فصل ۲۰ آیه ۱ می باشد.ARPer 238.1

    افسس برای حدود سه سال مرکز خدمت پولس بود. یک کلیسای مترقی در این مکان بر پا شد و از این شهر انجیل در تمام ایالت آسیا در بین یهودیان و غیریهودیان گسترش یافت.ARPer 238.2

    پولس رسول حال برای مدتی در اندیشه مسافرت بشارتی دیگری بود. او «در روح بر آن شد از راه مقدونیه و اَخائیه، به اورشلیم بازگردد. گفت، پس از رفتنم به آنجا، باید از روم نیز دیدار کنم.» در هماهنگی با طرح خود «او دو تن از دستیاران خود، تیموتائوس و اِراستوس را به مقدونیه فرستاد؛” ولی با این احساس که خدمت در افسس هنوز خواهان حضورش در آنجاست تصمیم گرفت تا بعد از پنطیکاست (پنجاهه) در آنجا بماند. ولی بزودی اتفاقی رخ داد که خروجش را شتاب بخشید.ARPer 238.3

    هر ساله جشنی ویژه در افسس برای بزرگداشت الهه آرتِمیس برگزار می شد. این موضوع تعداد بسیاری از مردم را از همه بخش های ایالت به اینجاARPer 238.4

    می کشاند. در طول این مدت جشن ها با شکوه و جلال هرچه تمامتر انجام می گرفت.ARPer 239.1

    این زمان جشن و سرور دوران سختی بود برای آنانی که به تازگی ایمان آورده بودند. جمع ایماندارانی که در تالار سخنرانی تیرانوس دیدار می کردند نشانگر عدم هماهنگی با موافقان جشن بود و تمسخر، سرزنش و دشنامِ بی حد و اندازه بر سرشان آوار می شد. کارهای پولس ضربه ای کاری بر بت پرستان وارد آورد که در نتیجه آن تنزل قابل توجهی در مشارکت این جشن ملی و شور و اشتیاق بت پرستان ایجاد نمود. نفوذ تعالیم او به فراتر از ایمان آورندگان کنونی توسعه یافت. بسیاری از کسانی که در انظار مردم اعتقادات جدید را نپذیرفته بودند چنان روشنفکر گشتند که همه اعتمادشان را به خدایان خود از دست دادند.ARPer 239.2

    آنها عامل دیگری از نارضایتی را بوجود آوردند. یک کسب و کار گسترده و سودآور بخاطر تولید و فروش تمثال ها و تصاویر کوچک ساخته شده از روی معبد و تمثال آرتِمیس در افسس رشد کرده بود. آنانی که در این صنعت سود می بردند متوجه کاهش چشمگیر بهره شان شدند و همه به اتفاق این تغییر ناخوشایند را به کار پولس مرتبط دانستند.ARPer 239.3

    دیمیتریوس سازنده تمثال های نقره صاحبان این گونه صنایع را گرد آورد و به آنها گفت: «ای سروران، می دانید که این پیشه، مایۀ رونقِ روزیِ ماست. اما چنانکه می بینید و می شنوید، این پولس نه تنها در افسس، بلکه به تقریب در سرتاسر آسیا، بسیاری را متقاعد و گمراه کرده است. او می گوید خدایانِ ساختۀ دست بشر، خدا نیستند. پس این خطر وجود دارد که نه تنها کسب ما از رونق بیافتد، بلکه معبد الهۀ بزرگمان آرتِمیس نیز تحقیر گردد و آن که در آسیا و در سرتاسر جهان پرستیده می شود، عظمت خود را از دست بدهد.” این سخنان احساسات تحریک پذیر مردم را برانگیخت. «آنها به غایت خشمگین شده، فریاد سر دادند که بزرگ است آرتِمیسِ افسسی!»ARPer 239.4

    گزارشی از این گفتگو به سرعت انتشار یافت. «در تمام شهر آشوبی به پا شد!” پولس را در شهر جستجو کردند ولی نتوانستند او را بیابند. برادران او از خطر آگاهی پیدا کردند و شتابان او را از نظرها مخفی کردند. فرشتگان خدا برای محافظت از پولس رسول فرستاده شدند؛ زمان شهادتش هنوز نرسیده بود.ARPer 239.5

    مردم که از یافتن عامل خشم شان شکست خوردند «گایوس وARPer 239.6

    آریستارخوس را که اهل مقدونیه و از همراهان پولس بودند، با خود” بردند و «یکپارچه به سوی تماشاخانه هجوم بردند.»ARPer 240.1

    مخفیگاه پولس از آنجا خیلی دور نبود و او بزودی از خطری که برادران عزیزش را تهدید می کرد آگاه شد. او بدون توجه به سلامت خود خواست به سوی تماشاخانه رفته و با آشوبگران صحبت کند. ولی «شاگردان نگذاشتند.” گایوس و آریستارخوس طعمه مردم نبودند؛ آنها هیچ آسیب جدی دریافت نکردند. ولی اگر چهره رنگباخته و مضطرب پولس دیده می شد، بلادرنگ احساس خشم غوغاگران به بدترین وجه برانگیخته می شد و امکان نجات زندگی او بدست بشر به حداقل می رسید. ARPer 240.2

    پولس همچنان مشتاق دفاع از حقیقت در برابر مردم بود ولی او سرانجام با پیغام اخطار از سوی تماشاخانه باز ایستاد. «بعضی از مقامات ایالت آسیا که از دوستان وی بودند، برایش پیغام فرستاده، خواهش کردند پا به تماشاخانه نگذارد.”ARPer 240.3

    بلوا در تماشاخانه پیوسته در حال افزایش بود. «همه فریاد می زدند و هر کس چیزی می گفت و بیشتر مردم نمی دانستند برای چه گرد آمده اند.» این واقعیت که پولس و برخی از دستیارانش اصل و نسب عبری داشتند یهودیان را مضطرب ساخت تا بوضوح نشان دهند که آنها طرفداران او و کارش نیستند. برای همین یکی از بین خودشان را پیش انداخته تا در حضور مردم دفاعیه ای ارائه نماید. سخنگوی برگزیده اسکندر مِس گر یکی از صنعتگران بود که پولس بعدها در مورد وی می گوید که اسکندر به او بسیار بدی ها کرد. رساله دوم به تیموتائوس فصل ۴ آیه ۱۴. اسکندر مردی با توانایی قابل توجه بود و تمام انرژی هایش را بکار بست تا خشم مردم را منحصراً بر ضد پولس و دستیارانش سوق دهد. اما چون مردم دریافتند اسکندر یهودی است، به زور او را کنار زدند و «همه یکصدا، حدود دو ساعت فریاد می زدند، بزرگ است آرتِمیسِ افسسی!»ARPer 240.4

    سرانجام مردم بخاطر خستگی مفرط از فریاد باز ایستادند و یک سکوت گذرا بوجود آمد. سپس داروغه شهر توجه جمعیت را جلب نمود و با اختیار منصب خود یک فرصت اظهار نظر بدست آورد. او با موضع خود با مردم برخورد کرد و نشان داد که دلیلی برای بلوای حال حاضر وجود نداد. او به استدلال شان پاسخ داد و چنین گفت، «ای مردان افسس، کیست که نداندARPer 240.5

    شهر افسس نگهبان معبد آرتِمیسِ بزرگ و حافظِ تمثال اوست که از آسمان نازل شده است؟ پس چون این حقایق انکارناپذیر است، باید آرام باشید و شتابزده کاری نکنید. این مردان که به اینجا آورده اید، نه به معبد ما دستبرد زده اند و نه به الهۀ ما کفر گفته اند. پس اگر دیمیتریوس و همکاران صنعتگرش از کسی شکایت دارند، درِ محکمه ها باز است و والیان نیز حاضرند. می توانند شکایات خود را به آنجا ببرند. اما اگر مسئلۀ دیگری دارید، باید آن را در جلسات رسمی انجمن شهر حل و فصل کنید. زیرا بیم آن می رود که به خاطر وقایع امروز، به شورشگری متهم شویم. اگر چنین شود، نخواهیم توانست دلیلی برای توجیه این بلوا بیاوریم. این را گفت و جماعت را متفرق ساخت.”ARPer 241.1

    دیمیتریوس در سخنرانی اش گفته بود «کسب ما در خطر است.» این سخنان دلیل اصلی بلوا در افسس و همچنین عامل بیشتر آزار و شکنجه هایی که رسولان در کارشان با آن روبرو شدند بود. دیمیتریوس و همکارانش دیدند که با تعلیم و بشارت انجیل کسب و کار ساخت تمثال در معرض خطر است. درآمد کاهنان و صنعتگران بت پرست در خطر بود و به همین دلیل آنها بر علیه پولس به مخالفت سرسختانه دست زدند. ARPer 241.2

    تصمیم داروغه و دیگر مقامات عالی رتبه در شهر پولس را شخصی بی گناه نسبت به هر اقدام غیرقانونی به مردم معرفی نمود. این پیروزی دیگر مسیحیت بر خطا و خرافه بود. خدا دادرسی بزرگی بر پا کرده بود تا از رسولش پشتیبانی کند و بر جمعیت پر آشوب غلبه یابد. قلب پولس بخاطر حفظ جان خود و ببار نیامدن بدنامی برای مسیحیت بخاطر بلوا در افسس مملو از سپاسگزاری نسبت به خدا شد.ARPer 241.3

    «چون آشوب فرو نشست، پولس شاگردان را فرا خواند و پس از تشویق و ترغیب ایشان، آنان را وداع گفت و عازم مقدونیه شد.” در این مسافرت دو تن از برادران اهل افسس، تیخیکوس و تْروفیموس او را همراهی می کردند.ARPer 241.4

    کارهای پولس در افسس به پایان رسیده بود. خدمت او در آنجا دورانی از زحمت پیوسته، آزمایشات بسیار و اضطراب عمیق بود. او در مکان های عمومی و خانه به خانه و با آموزه های تأثیرگذار و هشدار به مردم تعلیم داده بود. او پیوسته توسط یهودیانی که از هیچ فرصتی برای تحریک افکار عمومی بر علیه او خودداری نمی کردند مورد مخالفت قرار گرفته بود.ARPer 241.5

    و در حالی که با مخالفان مصاف می کرد با غیرتی خستگی ناپذیر کارARPer 241.6

    انجیل را پیش برده و از منافع کلیسای جوان در ایمان حمایت می نمود، با این کار پولس بخاطر همه کلیساها بار سنگینی را بر جان خود می کشید.ARPer 242.1

    اخبار ارتداد در برخی از کلیساهای بنا شده به دست او حزنی عمیق در او بوجود آورد. او از اینکه تلاش هایش از طرف آنها ممکن است اذعان به بیهودگی شود هراس داشت. او شب بیداری های بسیاری را صرف دعا و اندیشه های جدی کرد تا شیوه های بکارگرفته شده برای خنثی کردن کارش را بیاموزد. هنگامی که او فرصت یافت و وضعیت شان طلب کرد به کلیساها نوشت و آنها را مورد سرزنش، مشاوره، تذکر دوستانه و تشویق قرار داد. پولس رسول در این نامه ها بر روی آزمایشات خود متمرکز نمی شود ولی نگاه های اجمالی گهکاهی از زحمات او و شکنجه بخاطر مسیح در آنها وجود دارد. تازیانه و حبس، سرما و گرسنگی و تشنگی، خطرات خشکی و دریا، در شهر و در بیابان، از طرف هموطنان خودی و از طرف بت پرستان و از طرف برادران دروغین ـ او همه را بخاطر انجیل تحمل کرده بود. او «ناسزا و لعنت می شنید، به زبالۀ همه چیز” بدل می گشت، «متحیر،” «آزار دیده،” «از هر سو در فشار،” «هر ساعت جان خود را به خطر انداخته،» «همواره به خاطر عیسی به مرگ سپرده می شد.” ARPer 242.2

    رسول پر شهامت در میان طوفان دائمی مخالفان، بانگ دشمنان و بی وفایی دوستان تقریباً شهامتش را از دست داده بود. ولی او به صحنه جلجتا نگاه می کرد و با شور و غیرتی تازه به مسیرش ادامه می داد تا دانش آن مصلوب را انتشار دهد. ولی او در مسیر خون آلودی که مسیح از آن گذشته بود گام برمی داشت. او تا زمانی که می بایست زره خود را به پای نجات دهنده اش تسلیم کند از صحنه مبارزه شانه خالی نکرد.ARPer 242.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents