۱۲—از جفاکاری تا شاگردی
این قسمت بر مبنای اعمال رسولان فصل ۹ آیه های ۱ تا ۱۸ می باشد. ARPer 94.1
سولُس طرسوسی فردی بلندمرتبه در میان رهبران یهودی بود که بطور کامل با توفیق موجود در موعظه مژده انجیل بیدار شد. سولُس در اصل شهروند رومی بود ولی یک یهودی تبار و توسط برجسته ترین استادان در اورشلیم تعلیم یافته بود. سولُس «ختنه شده در روز هشتم، از قوم اسرائیل، از قبیلۀ بِنیامین، فرزند عبرانی از والدین عبرانی؛ به لحاظ اجرای شریعت، فَریسی؛ به لحاظ غیرت، آزاردهندۀ کلیسا؛ به لحاظ پارساییِ شریعتی، بیعیب” بود. رساله به فیلیپیان فصل ۳ آیه های ۵ و ۶. او بعنوان جوانی با آینده درخشان مورد احترام استادان یهود بود و بخاطر ایمان قدیمی بعنوان مدافعی مجاهد و با توان به او امید زیادی بسته بودند و ارتقای مقامش به عضویت در شورای عالی یهود او را در موضع قدرت قرار داد.ARPer 94.2
سولُس نقشی مهم در محاکمه و محکومیت استیفان بر عهده گرفته بود ولی شواهد قابل توجه حضور خدا با استیفانِ شهید، سولُس را درباره درستی علت مخالفت او با پیروان عیسی به شک و تردید انداخته بود. ذهنش عمیقاًARPer 94.3
تحریک شد. او در حیرت و سرگشتگی اش به کسانی متوسل بود که به حکمت و عدالت شان اطمینان کامل داشت. استدلال های کاهنان و رهبران قوم سرانجام او را متقاعد کرد که استیفان یک کفرگو است و آن مسیح که شاگرد شهید درباره اش موعظه می نمود یک شیاد بود و حق با آنانی است که در مقام مقدس خدمت می کنند. ARPer 95.1
سولُس بدون انجام آزمایشی دشوار به این نتیجه نرسید اما تحصیلات و تعصباتش، احترام او به معلمان پیشین خود و همچنین غرور بخاطر محبوبیتش سرانجام او را وادار به سرکشی بر علیه صدای وجدان و فیض خدا نمود؛ و زمانی که سولُس کاملاً به درستکار بودن کاهنان و علمای دین تصمیم گرفت عصبانیتش در مخالفت با عقاید تعلیمی توسط شاگردان عیسی بیشتر شد. او با عملش مردان و زنان مقدس را به دادگاه کشید تا در آنجا برخی به زندان و برخی حتی به مرگ محکوم گردند، فقط بخاطر ایمانشان به عیسی اندوه و تاریکی برای کلیسای تازه تأسیس شده ببار آمد تا بسیاری امنیت را در فرار جستجو کنند.ARPer 95.2
آنان که با این آزار و اذیت از اورشلیم پراکنده شدند «هر جا که پا می نهادند، به کلام بشارت می دادند.» اعمال رسولان فصل ۸ آیه ۴. دمشق جزو شهرهایی بود که آنها به آنجا پا نهادند، در آنجا ایمانِ تازه بسیاری را به سوی خدا کشاند.ARPer 95.3
کاهنان و رهبران قوم امیدوار بودند که بوسیله تلاش هوشیارانه و شکنجه شدید بتوانند جلوی این بدعت تازه را بگیرند. حال آنها احساس می کردند که اقدامات صریح شان بر علیه تعلیم تازه در اورشلیم را باید به نقاط دیگر صادر کنند. سولُس برای کار بخصوصی که آنها مایل به انجامش در دمشق بودند خدمات خود را ارائه نمود. او «که همچنان به دمیدنِ تهدید و قتل بر شاگردان خداوند ادامه می داد، نزد کاهن اعظم رفت و از او نامه هایی خطاب به کنیسه های دمشق خواست تا چنانچه کسی را از اهل طریقت بیابد، از زن و مرد، در بند نهاده، به اورشلیم بیاورد.” پس سولُس طرسوسی «با حکم و اختیارات کامل از جانب سران کاهنان» (اعمال رسولان فصل ۲۶ آیه ۱۲) به همراه نیرو و قدرت انسانی و مشتعل با شور و اشتیاق اشتباه، عازم آن سفر به یادماندنی شد که وقایع عجیب در آن قرار بود تمام جریان زندگیاش را تغییر دهد.ARPer 95.4
در آخرین روز سفر، «هنگام نیمروز» وقتی مسافران خسته به دمشق نزدیک شدند خود را در میان تجلی زمین های حاصلخیز پهناور، باغ های زیبا و باغستان های پرمیوه یافتند که با سیلاب های خنک کوه های اطراف آبیاری می شدند. پس از سفر طولانی از میان خرابه های ویران چنین صحنه هایی براستی نیروبخش بودند. در حالی که سولُس با همراهانش با حیرت به این سرزمین پرمیوه و شهر زیبای مد نظر خیره بودند «ناگاه» همانطور که او بعدها گفت، «نوری درخشان تر از نور خورشید از آسمان گِرد من و همراهانم تابید” (اعمال رسولان فصل ۲۶ آیه ۱۳)، عظیم تر از اینکه چشم های انسان بتواند آنرا تحمل کند.ARPer 96.1
در حالی که نور همچنان گِرد آنها می تابید سولُس صدایی شنید «که به زبان عبرانیان» (اعمال رسولان فصل ۲۶ آیه ۱۴)، خطاب به وی می گفت، «شائول، شائول، چرا مرا آزار می رسانی؟ وی پاسخ داد: خداوندا، تو کیستی؟ پاسخ آمد: من آن عیسی هستم که تو بدو آزار می رسانی. تو را لگد زدن به سُکها کاری دشوار است!» ARPer 96.2
همراهان سولُس مملو از ترس و تقریباً بخاطر شدت نور نابینا، صدایی می شنیدند ولی کسی را نمی دیدند. اما سولُس کلامی که گفته می شد را درک نمود و به وضوح فهمید که او پسر خداست. او در وجود پرجلالی که در حضورش ایستاد آن مصلوب را دید. بر روی جان آن یهودی اندوهگین، تصویر چهره نجات دهنده برای همیشه نقش بست. کلام عمیقاً بواسطه نیرویی ترسناک با قلبش گفتگو نمود. طوفانِ نور به درون حفره های تاریک ذهنش پاشیده شد و جهل و خطای زندگی گذشته و نیاز زندگی امروزش به شفاف سازی روح القدس برملا گشت.ARPer 96.3
سولُس حال فهمید که در آزار و شکنجه پیروان عیسی در واقعیت مجری کار شیطان شده بود. او دید که اعتقادات بحق و به وظایف او تا درجه زیادی بر اعتماد ضمنی اش به کاهنان و رهبران قوم بنا نهاده شده بود. وقتی به او گفتند که داستان رستاخیز عیسی از مردگان برگرفته از حیله شاگردان بوده او باورشان کرد. حال که عیسی خود بطور آشکار در برابرش ظاهر شده بود سولُس از صداقت ادعاهای بیان شده توسط شاگردان قانع گشت.ARPer 96.4
در آن ساعتِ شفاف سازِ آسمانی، ذهن سولُس با سرعت خارق العاده ای بکار افتاد. نبوت های کتب مقدس در برابر فهمش گشوده شدند. او دیدARPer 96.5
که رد کردن عیسی بدست یهودیان، مصلوب شدنش، رستاخیزش از مردگان و صعودش به آسمان توسط انبیاء پیشگویی شده بود و همه مسیح موعود بودن او را ثابت می نمود. موعظه استیفان در زمان شهادتش با قدرت به ذهن سولُس آورده شد و فهمید آن شهید براستی شاهد «جلال خدا” بود وقتی که گفت، «هم اکنون آسمان را گشوده و پسر انسان را بر دست راست خدا ایستاده می بینم.” اعمال رسولان فصل ۷ آیه های ۵۵ و ۵۶. کاهنان این گفته ها را کفرگویی اعلام کردند ولی سولُس حال می دانست که همه آن گفته ها حقیقت داشتند. ARPer 97.1
همه این مسائل نمایانگر چه مکاشفه ای برای این آزاردهنده بود! حال سولُس با اطمینان می دانست که مسیح موعود در عیسی ناصری به این زمین آمد و بدست همان کسانی که برای نجاتشان آمده بود رد و مصلوب شد. او در ضمن فهمید که نجات دهنده با اقتدار از قبر برخاسته و به آسمان ها صعود کرده است. سولُس در آن لحظه از مکاشفه الهی با وحشت بیاد آورد که استیفان همان که بر نجات دهندهٔ مصلوب و قیام کرده از مردگان شهادت داده بود با رضایت خود قربانی شده است و اینکه بعداً از طریق او بسیاری از دیگر پیروان شایسته عیسی با شکنجه ظالمانه به قتل رسیده بودند.ARPer 97.2
نجات دهنده بواسطه استیفان همان که دلایل واضحش نمی توانست رد شود با سولُس سخن گفته بود. یهودی تحصیل کرده در صورت شهید، انعکاس نور جلال مسیح را دیده بود ـ که به نظر شبیه «صورت فرشته بود.» اعمال رسولان فصل ۶ آیه ۱۵. او شکیبایی استیفان نسبت به دشمنان خود و عفو و بخشش نسبت به آنها را دیده بود. او تسلیم از روی خرسندی و بردباری بسیاری از کسانی که خودش باعث رنج و شکنجه آنها شده بود را نیز دیده بود. او شاهد بود که حتی برخی از آنها جان هایشان را با خوشحالی بخاطر ایمانشان تسلیم می کردند.ARPer 97.3
همه این امور بطور خروشان بر سولُس دادخواهی می کردند و بعضی اوقات این باور که عیسی، مسیح موعود است را به شکل مستغرق کننده به او تحمیل کردند. او در چنین اوقاتی برای تمام شب بر ضد این باور در تلاش بود و همیشه مسئله را با سوگند خوردن به ایمانش که عیسی، مسیحِ موعود نیست و اینکه پیروانش متعصبان فریب خورده ای هستند به پایان می رساند. ARPer 97.4
ولی اکنون مسیح با صدای خود به سولُس خطاب کرده می گوید،ARPer 97.5
«شائول، شائول، چرا مرا آزار می رسانی؟» این پرسش که، «خداوندا، تو کیستی؟» با همان صدا پاسخ داده شد، «من آن عیسی هستم که تو بدو آزار می رسانی.» مسیح در اینجا خود را با پیروانش یکی می کند. سولُس در آزار و شکنجه پیروان عیسی در واقع بطور مستقیم بر ضد مالک آسمان ستم روا داشته بود. او با تهمت و شهادت دروغین برضد آنها، در واقع به نجات دهندهٔ جهان تهمت و شهادت دروغ بسته بود.ARPer 98.1
ذهن سولُس در اینکه شخصی که با او سخن گفته عیسی ناصری، مسیح موعود، تسلی دهنده و نجات دهندهٔ اسرائیل است دچار تردید نشد. او «لرزان و متعجب” پرسید، «خداوندا، از من چه می خواهی انجام بدهم؟ و خداوند پاسخ داد، حال، برخیز و به شهر برو. در آنجا به تو گفته خواهد شد که چه باید کنی.”ARPer 98.2
هنگامی که جلال خداوند از او برگرفته شد و سولُس از زمین برخاست، فهمید دیگر نمی تواند چیزی ببیند. درخشش شکوه و جلال مسیح برای چشم های فانی او بسیار شدید بود؛ و آن هنگام که کنار زده شد سیاهی شب بر بینایی اش چیره گشت. او اعتقاد داشت که این نابینایی مجازاتی از طرف خدا برای آزار و شکنجه شدید او نسبت به پیروان عیسی است. او در تاریکی وحشتناک، اطراف را گشت و همسفرانش با ترس و حیرت «دستش را گرفتند و او را به دمشق بردند.”ARPer 98.3
سولُس صبح آن روزِ پرحادثه با احساس رضایت نفس بخاطر اطمینانی که کاهن اعظم به او داده بود در حال نزدیک شدن به دمشق بود. او مأموریت داشت تا منافع دین یهود را در حد امکان بوسیله مقابله با گسترش ایمان تازه در دمشق پیش ببرد. او اطمینان داشت که مأموریتش باید با موفقیت به اتمام برسد و با اشتیاقی بی اندازه در انتظار تجربیات پیش رو بود.ARPer 98.4
ولی چقدر ورودش به شهر برخلاف پیش بینی اش بود! او مبتلا به کوری، بیچاره و در حال شکنجه بخاطر پشیمانی و بی خبری از قصاص در انتظار خود، متوسل به خانه یهودای شاگرد شد تا در تنهایی به اندازه کافی فرصت برای تأمل و دعا داشته باشد.ARPer 98.5
سولُس برای سه روز «نابینا بود و چیزی نمی خورد و نمی آشامید.” این روزهای جانگداز برایش بمانند سال ها گذشت. بارها و بارها در تنگی روح، نقشی که در شهادت استیفان ایفا کرده بود را بیاد آورد. او وحشت زدهARPer 98.6
به گناهش اندیشید که حتی بعد از درخشیده شدن چهره استیفان با پرتو آسمانی چطور به خود اجازه داده بود تا بازیچه کینه توزی و تعصب کاهنان و رهبران قوم گردد. او در غم و شکستگی روح مواقع زیادی که چشم ها و گوش هایش را بر شواهد قابل توجه بسته بود و بی رحمانه بر آزار و اذیت ایمانداران به عیسی ناصری اصرار ورزیده بود را برشمرد.ARPer 99.1
این روزهای خودآزمایی و تواضع قلبی در گوشه نشینی غریبی سپری شدند. ایمانداران نسبت به مقصود سولُس از آمدن به دمشق هشدار دریافت کرده بودند و از اینکه او بتواند نقش خود را به منظور فریب آسان ترشان ایفا نماید می ترسیدند؛ و در نتیجه خودشان را دور نگهداشته، همدردی شان را از او مضایقه می کنند. او اشتیاقی برای توسل به یهودیان بی ایمان که نقشه همراهی در آزار ایمانداران را با آنها کشیده بود نداشت چرا که می دانست آنها حتی به داستانش گوش نخواهند داد. در نتیجه او بنظر از همه همدردی های بشری محروم شده بود. تنها امیدش به یاری خدای بخشنده بود و با قلبی شکسته به او متوسل شد. ARPer 99.2
در طول ساعات طولانی که سولُس با خدا تنها بود او بسیاری از عبارات منتخب کتب مقدس درباره اولین ظهور مسیح را بیاد آورد. او بواسطه حافظه ای تجهیز شده به ایمانی که ذهنش را در برگرفته بود توام با احتیاط نبوت ها را دنبال می کرد. وقتی بر روی مفهوم این نبوت ها تأمل کرد، عدم درک گذشته خود و همچنین بی بصیرتی یهودیان بطور کل که منجر به رد عیسی بعنوان مسیح موعود شد او را شگفت زده کرد. همه چیز اکنون برای دیدگاه هدایت شده اش واضح و آشکار به نظر می آمد. او متوجه شد که تعصب کورکورانه و بی ایمانی پیشین اش بر درک روحانی اش سایه افکنده و او را از شناخت عیسی ناصری، مسیح موعود پیشگویی شده بازداشته بود.ARPer 99.3
هنگامی که سولُس خود را بطور کامل به قدرت متقاعد کننده روح القدس تسلیم نمود اشتباهات زندگی اش را مشاهده کرد و خواسته های عظیم شریعت خدا را پذیرفت. او که یک فریسی مغرور، مطمئن از برحق شمرده شدن بر اساس کردار نیکوی خود بود حال در حضور خدا با تواضع و سادگی یک کودک تعظیم کرده، بی ارزش بودنش را اعتراف کرده و شایستگی های نجات دهندهٔ مصلوب و قیام کرده را طلب می نماید. سولُس میل داشت تا به هماهنگی و مشارکت کامل با پدر و پسر درآید و با اشتیاق فراوانشARPer 99.4
برای آمرزش و پذیرش، درخواست های پرشور و شوقی را بسوی تخت فیض خداوند به آسمان عرضه نمود. ARPer 100.1
دعاهای این فریسی توبه نموده بیهوده نبودند. افکار درونی و احساسات قلبی اش توسط فیض الهی دگرگون شدند؛ و توانایی نجیب تر ذهنی اش به هماهنگی با اهداف ابدی خدا سوق داده شد. مسیح و عدالت او برای سولُس مهمتر از تمامی دنیا شد.ARPer 100.2
ایمانآوردن سولُس مدرک قابل توجهی از قدرت معجزه آسای روح القدس در متقاعد ساختن انسان به گناهکار بودن وی است. او براستی ایمان داشت که عیسی ناصری شریعت خدا را شکسته و بی اثر بودن آنرا به شاگردانش تعلیم داده است. ولی سولُس بعد از ایمان آوردنش عیسی را بعنوان تنها کسی که بخاطر تحقق بخشیدن به شریعت پدرش به جهان آمده بود تصدیق نمود. او قانع شد که عیسی بنیانگذار تمام نظام قربانی های یهود است. او دید که الگوی مصلوب شدن دربردارنده مصداقی بود که عیسی نبوت های عهد عتیق درخصوص نجات دهندهٔ اسرائیل را محقق می ساخت.ARPer 100.3
در نوشتهٔ ایمان آوردن سولُس به خدا ما اصول با اهمیتی را دریافت می کنیم که باید همواره در ذهن خود آنها را نگهداریم. سولُس بی درنگ به حضور مسیح آورده شد. او تنها کسی بود که مسیح برای یک کار بسیار مهم در نظر داشت، تنها کسی که قرار بود «ظرف برگزیده” برای او باشد؛ ولی خداوند فوراً درباره کاری که برایش تعیین کرده بود به او چیزی نگفت. خداوند او را در مسیرش متوقف کرد و نسبت به گناهش متقاعد ساخت؛ ولی هنگامی که سولُس پرسید، «از من چه کاری را می خواهی که انجام بدهم؟” نجات دهنده، یهودی کنجکاو را با کلیسای خود در ارتباط قرار داد تا در آنجا شناخت اراده خدا درباره خود را بدست آورد. ARPer 100.4
نور حیرت آوری که ظلمت سولُس را روشن کرد کار خداوند بود؛ ولی کاری نیز وجود داشت که قرار بود توسط شاگردان برای او به انجام برسد. مسیح وظیفه مکاشفه و متقاعد ساختن را بجا آورده بود و اکنون سولُس پشیمان و نادم در شرایطی قرار داشت تا از کسانی که خدا برای آموختن حقیقت خود منصوب کرده بود تعلیم بگیرد.ARPer 100.5
هنگامی که سولُس به تنهایی در خانه یهودا پیوسته مشغول به دعا و خواهش بود، خداوند در رؤیا بر «شاگردی حَنانیا نام در دمشق» ظاهر شد وARPer 100.6
به او گفت که سولُس طرسوسی مشغول به دعاست و به کمک احتیاج دارد. فرستاده آسمانی گفت، «برخیز و به کوچه ای که راست نام دارد، برو و در خانۀ یهودا سراغ سولُس طرسوسی را بگیر. او به دعا مشغول است و در رؤیا مردی را دیده، حَنانیا نام، که می آید و بر او دست می گذارد تا بینا شود.»ARPer 101.1
حَنانیا به سختی می توانست گفته های فرشته را باور کند؛ چرا که گزارش های آزار و اذیت های تلخ سولُس نسبت به مقدسین اورشلیم در همه جا پخش شده بود. او دوستانه تظاهر به مخالفت کرد: «خداوندا، از بسیاری دربارۀ این مرد شنیده ام که بر مقدسین تو در اورشلیم آزارها روا داشته است. و در اینجا نیز از جانب سران کاهنان اختیار دارد تا هر که را که نام تو را می خواند، در بند نهد.» ولی دستور لازم الاجرا بود: «برو، زیرا که این مرد ظرف برگزیدۀ من است تا نام مرا نزد غیریهودیان و پادشاهانشان و قوم اسرائیل ببرد.»ARPer 101.2
حَنانیا در اطاعت از راهنمایی فرشته، به جستجوی مردی که اخیراً دم از ترساندن و تهدید همه کسانی می زد که به نام عیسی ایمان داشتند رفت؛ دست های خود را بر سر آن رنجور نادم گذاشته، گفت: «ای برادر، شائول، خداوند یعنی همان عیسی که چون بدین جا می آمدی در راه بر تو ظاهر شد، مرا فرستاده است تا بینایی خود را بازیابی و از روح القدس پر شوی.» [122]ARPer 101.3
«همان دم چیزی مانند فَلس از چشمان سولُس افتاد و او بینایی خود را بازیافت و برخاسته، تعمید گرفت.”ARPer 101.4
بدین گونه عیسی ضمانت نامه ای به مجریان کلیسای سازمان یافته اش عطا کرد و سولُس را در اتباط با نمایندگان منصوب خود بر روی زمین قرار داد. اکنون مسیح یک کلیسا را بعنوان نماینده خود بر روی زمین داشت و کار راهنمایی گناهکار توبه گر در طریق زندگی به آن وابسته بود.ARPer 101.5
بسیاری تصور دارند که مستقل از پیروان شناخته شده اش بر روی زمین تنها به مسیح فروغ و تجربه خود را پاسخگو می باشند. عیسی دوست گناهکاران است و قلبش بواسطه آه و ناله ایشان تحت تأثیر قرار می گیرد. تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به او سپرده شده است؛ ولی او خادمانی را که برای شفاف سازی و نجات انسان ها تعیین نموده را محترم می شمارد. او گناهکاران را بسوی کلیسا که مَجرای نور به جهان ساخته هدایت میکند.ARPer 101.6
هنگامی که در میانه اشتباه و تعصب کورکورانه اش مکاشفه همان مسیح که داشت آزارش می رساند به سولُس عطا شد در واقع او در ارتباطی مستقیمARPer 101.7
با کلیسا یعنی نور جهان قرار گرفت. در این اتفاق حَنانیا نقش مسیح را بازی می کند و بیانگر خدمت گزاران مسیح بر روی زمین می باشد که منصوب می شوند تا بجایش کار کنند. حَنانیا بجای مسیح چشم های سولُس را لمس می کند تا بینا گردد. حَنانیا بجای مسیح بر او دست می گذارد و هنگامی که به نام مسیح دعا می کند سولُس روح القدس را دریافت می کند. همه این امور بنام و با قدرت مسیح انجام می گیرند. مسیح سرچشمه است و کلیسا مجرای ارتباط با اوست. ARPer 102.1