Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

اعمال رسولان

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۶—کنار دروازه هیکل

    این قسمت بر مبنای فصل ۳ اعمال رسولان و همچنین فصل ۴ آیه های ۱ تا ۳۱ می باشد.ARPer 49.1

    شاگردان مسیح حسی عمیق از بی کفایتی خودشان داشتند و با فروتنی و دعا ضعف شان را به قوت او، نادانی شان را به حکمت او، بی لیاقتی شان را به عدالت او، فقرشان را به ثروت پایان ناپذیر او پیوند زدند. به این ترتیب مستحکم و مجهز در ادامه خدمت به استاد از خود تردید نشان ندادند.ARPer 49.2

    پطرس و یوحنا مدتی کوتاه پس از نزول روح القدس و بی درنگ بعد از دوران دعای جدی برای پرستش به معبد می روند کنار دروازه زیبا لَنگی چهل ساله را دیدند که زندگی اش از بدو تولد جز درد، ضعف و ناتوانی چیز دیگری نبوده است. این مرد بدبخت برای مدت ها شوق دیدار عیسی را داشت تا اینکه بتواند شفا یابد؛ ولی نسبتاً درمانده و از عرصه خدمات پزشک عظیم دور افتاده بود. التماس هایش بالاخره برخی از دوستان را وادار کرد تا او را کنار دروازه هیکل بیاورند ولی به محض ورود به آنجا دریافت که تنها کسی که به او امید بسته بود بی رحمانه کشته شده است. ARPer 49.3

    ناامیدی اش احساس دلسوزی کسانی که می دانستند برای چه مدت او مشتاقانه امید داشته تا توسط عیسی شفا یابد را برانگیخت و هر روز آنها او را به معبد می آوردند تا بلکه رهگذران از روی همدردی برای تسکین خواستهARPer 49.4

    هایش به او صدقه بدهند. هنگامی که پطرس و یوحنا از آنجا گذشتند او از آنها درخواست صدقه کرد. شاگردان با دلسوزی به او نگریستند و پطرس گفت، «به ما بنگر!” پس آن مرد بر ایشان نظر انداخت و منتظر بود چیزی به او بدهند. امّا پطرس به وی گفت: «مرا زر و سیم نیست.” هنگامی که پطرس به فقرش اقرار کرد چهره مرد لنگ در هم رفت؛ ولی وقتی رسول در ادامه گفت، «امّا آنچه دارم به تو می دهم! به نام عیسی مسیحِ ناصری برخیز و راه برو!» ناگهان چهره اش با امید روشن شد.ARPer 50.1

    «سپس دست راست مرد را گرفت و او را برخیزانید. همان دم پاها و ساق های او قوّت گرفت و از جا جست و بر پاهای خود ایستاده، به راه افتاد. سپس جست و خیزکنان و خدا را حمدگویان، با ایشان وارد معبد شد. همۀ مردم او را در حال راه رفتن و حمد گفتن خدا دیدند، و دریافتند همان است که پیش از آن برای گرفتن صدقه کنار ‘دروازۀ زیبای’ معبد می نشست؛ پس، از آنچه بر او گذشته بود، غرق در تعجب و حیرت شدند.»ARPer 50.2

    «در همان حال که آن مرد همراه پطرس و یوحنا می رفت و از آنان جدا نمی شد، تمام جماعت حیرت زده در ‘ایوان سلیمان’ به سوی ایشان دویدند.” آنها در حیرت بودند چون شاگردان می توانستند معجزاتی را که توسط عیسی انجام گرفت را انجام بدهند. در عین حال اینجا مردی که برای چهل سال یک لنگ نگون بخت بود حال بخاطر استفاده کامل از اعضایش غرق در شادی، از هر دردی رها و بخاطر ایمان داشتن به عیسی شادمان بود.ARPer 50.3

    زمانی که شاگردان تعجب مردم را دیدند پطرس پرسید، «چرا از این امر در شگفتید؟ چرا به ما خیره شده اید، چنانکه گویی به نیرو و تقوای خود، این مرد را شفا داده ایم؟» او آنها را خاطر جمع کرد که شفا به اسم و بخاطر شایستگی عیسی ناصری که خدا از میان مردگان برخیزانید انجام شده است. رسول در ادامه گفت، «آنچه این مرد را، که می بینید و می شناسید، نیرو بخشیده است، نام عیسی و ایمان به آن نام است. آری، ایمانی که به واسطۀ اوست، این مرد را در حضور شما تندرست ساخته است.”ARPer 50.4

    رسولان بطور واضح درباره گناه عظیم یهودیان در نپذیرفتن و کُشتن شاهزاده حیات سخن گفتند؛ ولی آنها مراقب بودند تا شنوندگانشان را مأیوس نکنند. پطرس گفت، «شما بودید که دستِ رد بر سینۀ آن قدّوس و پارسا زدید و خواستید قاتلی به جای او به شما بخشیده شود. شما سرچشمۀ حیاتARPer 50.5

    را کشتید، امّا خدا او را از میان مردگان برخیزانید و ما شاهد بر این هستیم.» «و حال ای برادران، می دانم که عمل شما و بزرگانتان از جهل بود. ولی خدا از همین راه آنچه را که به زبان همۀ پیامبران پیشگویی کرده بود، به انجام رسانید: این را که مسیحِ او رنج خواهد کشید.” او اعلام کرد که روح القدس بر سرشان فراخوانده می شود تا توبه کنند و ایمان بیاورند و به ایشان اطمینان بدهد که هیچ امیدی برای نجات بجز از طریق فیض کسی که مصلوب کرده بودند وجود نداشت. گناهان شان فقط از طریق ایمان به او بخشیده می شد.ARPer 51.1

    او فریاد برآورد، «پس توبه کنید و به سوی خدا بازگردید تا گناهانتان پاک شود و ایام تجدید قوا از حضور خداوند برایتان فرا رسد.» ARPer 51.2

    «و شما فرزندان انبیا و وارثان عهدی هستید که خدا با پدرانتان بست. او به ابراهیم گفت: به واسطۀ نسل تو همۀ طوایف زمین برکت خواهند یافت. هنگامی که خدا پسر خود را قیام داد، نخست او را نزد شما فرستاد تا شما را برکت دهد، و هر یک از شما را از راه های گناه آلودتان بازگرداند.»ARPer 51.3

    بدین گونه شاگردان قیام مسیح از مردگان را موعظه کردند. از میان شنوندگان بسیاری در انتظار شنیدن این شهادت بودند و زمانی که آن را شنیدند ایمان آوردند. این موضوع سخنانی که مسیح به آنها گفته بود را به یادشان آورد و به صف پذیرندگان مژده انجیل پیوستند. دانه ای که نجات دهنده پاشیده بود رشد نمود و ثمر داد.ARPer 51.4

    شاگردان هنوز با مردم سخن می گفتند که «کاهنان و فرماندۀ نگهبانانِ معبد و صَدّوقیان سررسیدند. آنان از اینکه رسولان به مردم تعلیم می دادند و اعلام می کردند که در عیسی، رستاخیز مردگان وجود دارد، سخت خشمگین بودند.»ARPer 51.5

    کاهنان بعد از قیام مسیح از مردگان گزارش دروغ دزدیده شدن بدن عیسی توسط شاگردان او در حین خواب بودن نگهبانان رومی را به مناطق دور و نزدیک شایعه کرده بودند. ناخوشنودی شان تعجب آور نبود چرا که دریافتند پطرس و یوحنا درباره رستاخیز کسی که کشته بودند موعظه می کنند. بویژه صدوقیان بسیار زیاد به خشم آمدند چرا که تعلیم بسیار محترم و شهرت شان را در معرض خطر می دیدند.ARPer 51.6

    بازگشتگان به ایمان تازه به سرعت در حال افزایش بودند و فریسیان و صدوقیان موافق بودند که اگر این تازه معلمان عنان گسیخته بدون هیچ مانعی پیش بروند اعتبارشان بیشتر از زمانی که عیسی بر روی زمین بود در خطرARPer 51.7

    خواهد افتاد. بنابراین فرمانده نگهبانان معبد با کمک تعدادی از صدوقیان پطرس و یوحنا را دستگیر کرده و به زندان انداختند زیرا برای محاکمه شان در آن روز خیلی دیر بود. ARPer 52.1

    دشمنان شاگردان چاره ای جز پذیرفتن رستاخیز مسیح از مردگان نداشتند. شواهد چنان شفاف بود که نمی شد به آن شک کرد. ولی دل هایشان را سخت کرده بودند و از توبه بخاطر عمل وحشتناک کشتن عیسی امتناع می ورزیدند. شواهد فراوان که رسولان زیر نظر مکاشفه الهی سخن گفته و عمل می نمودند به رهبران یهودی اعطا شده بود ولی آنها محکم در برابر پیام حقیقت مقاومت می کردند. مسیح به شیوه ای که آنها انتظار داشتند نیامده بود با اینکه گهگاه متقاعد شده بودند که او پسر خداست ولی این اعتقاد راسخ را سرکوب کرده و او را مصلوب نمودند. ولی خدا با فیض خود به آنها مدرک دیگری عطا کرد و حال فرصتی دیگر برایشان فراهم شده بود تا به او ایمان بیاورند. او شاگردان را فرستاد تا به ایشان بگویند که آنها شاهزاده حیات را کشته اند ولی با وجود این گناه وحشتناک او برایشان دعوتی دیگر برای توبه عطا فرمود. ولی معلمان یهود با تکیه بر عدالت خویش نخواستند بپذیرند اینان که ایشان را به مصلوب کردن مسیح محکوم می کنند با هدایت روح القدس سخن می گویند.ARPer 52.2

    با تسلیم ساختن خودشان به جریان مخالف با مسیح هر اقدام مقاومتی برای کاهنان به انگیزه ای مضاعف برای پیگیری همان جریان تبدیل شد. لجاجت شان بیشتر از پیش مشخص شد. نه اینکه نتوانند تسلیم بشوند؛ می توانستند ولی نمی خواستند. فقط همین نبود زیرا آنها گناهکار بودند و سزاوار مرگ، چون پسر خدا را کشته بودند برای همین از نجات منقطع شدند چرا که خودشان را بر ضد خدا مجهز کرده بودند. آنها با اصرار روشنایی را رد و عمل متقاعد کننده روح القدس را خنثی کردند. تأثیری که فرزندان نافرمان را کنترل می کرد در آنها در کار بود و سبب بدرفتاری آنها نسبت به مردانی شد که بواسطه آنها خدا داشت کار انجام می داد. سرکشی بدطینت آنها در پی هر اقدام ارتدادی بر علیه خدا و پیامی که او برای موعظه به خدمتگزارانش داده بود تشدید می کرد. هر روز رهبران یهودی با امتناع شان از توبه، تمردشان را دوباره ادامه دادند و برای برداشت آنچه کاشته بودند آماده می شدند. ARPer 52.3

    غضب خدا بر علیه گناهکاران توبه ناپذیر فقط بخاطر گناهانی که مرتکبARPer 52.4

    شده اند نیست بلکه بخاطر اینکه وقتی به توبه فراخوانده می شوند پسندیدند تا به مخالفت ادامه دهند و گناهان گذشته را برخلاف نوری که به آنها داده شده تکرار کنند. اگر رهبران یهودی قدرت محکوم کننده روح القدس را پذیرفته بودند بخشیده می شدند؛ اما آنها مصمم بودند که تسلیم نشوند. بهمین نحو گناهکار با ادامه مقاومت در برابر حقیقت، خود را در جایگاهی قرار می دهد که روح القدس قادر به اثرگذاری بر او نیست.ARPer 53.1

    حَنّا و قیافا روز بعد از شفای لنگ همراه با دیگر بزرگان معبد برای محاکمه گرد هم آمدند و زندانیان نزد آنها آورده شدند. پطرس در همین اتاق و در حضور برخی از همین مردان بطور شرم آوری در گذشته خداوند را انکار کرده بود. هنگامی که برای محاکمه خود حاضر شد این موضوع بطور واضح به ذهن او خطور نمود. حال او برای رهایی از بزدلی اش یک فرصت بدست آورده بود.ARPer 53.2

    حضاری که آن بخش از رفتار سرزده از پطرس در محاکمه استادش را بیاد می آوردند برای اینکه اکنون او با تهدید به حبس و مرگ ترسان خواهد شد شادی می کردند. ولی آن پطرسی که مسیح را در هنگام نیاز عظیمش انکار کرده بود جسور و متکی به نفس شده بود و با پطرسی که برای محاکمه در حضور شورا آورده بودند در بسیاری موارد فرق می کرد. او پس از سقوط به سوی خدا بازگشت کرده بود. او دیگر مغرور و لاف زن نبود بلکه فروتن و خویشتندار بود. او پر از روح القدس با کمک این قدرت مصمم بود تا لکه ننگ ارتدادش را با تکریم نامی که یک بار انکار کرده بود پاک کند. ARPer 53.3

    کاهنان تاکنون از اشاره به مصلوب کردن یا رستاخیز عیسی از مردگان اجتناب کرده بودند. ولی حالا در راستای انجام هدف شان مجبور شدند تا از متهم در رابطه با نحوه انجام شدن شفای مرد ناتوان تحقیق نمایند. آنها پرسیدند: «به چه قدرت و نامی این کار را کرده اید؟”ARPer 53.4

    آنگاه پطرس با جسارتی مقدس و در قدرت روح القدس شجاعانه پاسخ داد: «پس همۀ شما و تمامی قوم اسرائیل بدانید که به نام عیسی مسیح ناصری است که این مرد در برابرتان تندرست ایستاده است، به نام همان که شما بر صلیب کشیدید امّا خدا او را از مردگان برخیزانید. اوست آن سنگ که شما معماران رد کردید و حال مهمترین سنگ بنا شده است. در هیچ کس جز او نجات نیست، زیرا زیر آسمان نامی دیگر به آدمیان داده نشده تا بدان نجات یابیم.»ARPer 53.5

    این دفاع شجاعانه، رهبران یهود را وحشت زده کرد. آنها تصور می کردن زمانی که شاگردان را به حضور شورا بیاورند از ترس و دست پاچگی قالب تهی خواهند کرد. ولی در عوض این شاهدان همانطور که مسیح گفته بود با قدرتی متقاعدکننده که دشمنی های ایشان را درهم می کوبید سخن می گفتند. هنگامی که پطرس از مسیح سخن به میان آورد اثری از ترس در صدای او نبود، «اوست آن سنگ که شما معماران رد کردید و حال مهمترین سنگ بنا شده است.» ARPer 54.1

    پطرس در اینجا از استعاره آشنا برای کاهنان استفاده کرد. انبیاء از سنگ رد شده سخن گفته بودند؛ و خود مسیح در فرصتی که با کاهنان و مشایخ صحبت می کرد، فرمود: «آیا تا به حال در کتب مقدس نخوانده اید که، سنگی که معماران رد کردند، مهمترین سنگ بنا شده است. خداوند چنین کرده و در نظر ما شگفت م نماید؟ پس شما را می گویم که پادشاهی خدا از شما گرفته و به قومی داده خواهد شد که میوۀ آن را بدهند. هر که بر آن سنگ افتد، خُرد خواهد شد، و هر گاه آن سنگ بر کسی افتد، او را در هم خواهد شکست.” متی فصل ۲۱ آیه های ۴۲ تا ۴۴.ARPer 54.2

    هنگامی که کاهنان گفته های جسورانه رسولان را شنیدند، «دریافتند که از یاران عیسی بوده اند.»ARPer 54.3

    از شاگردان بعد از تجلی مسیح نوشته شده که در پایان آن صحنه شکوهمند، «هیچکس دیگر را ندیدند جز عیسی و بس.” متی فصل ۱۷ آیه ۸. «جز عیسی» در این کلام راز زندگی و قدرتی نهفته شده که تاریخچه کلیسای اولیه را مشخص ساخت. هنگامی که شاگردان برای بار نخست کلام مسیح را دریافتند از نیازشان به او آگاه شدند. آنها او را طلبیده، یافتند و پیروی کردند. همراه او در معبد، بر سر میز غذا، در دامنه کوه و در میدان بودند. آنها مانند دانش آموزان با معلمی بودند و روزانه درس هایش درباره حقیقت ابدی را فرا می گرفتند. ARPer 54.4

    بعد از صعود نجات دهنده به آسمان، حس حضور الهی، پر از محبت و نور، همچنان با آنها بود و این یک حضور شخصی بود. عیسی نجات دهنده که هم قدم و هم صحبت آنها بود و با ایشان دعا کرده، امید و آرامش را به دل هایشان منتقل کرده بود و در حالی که پیام صلح را بر لبانش داشت از آنها گرفته به آسمان برده شد. هنگامی که ارابه فرشتگان او را در بر گرفتند کلامشARPer 54.5

    به آنها رسید، «اینک من هر روزه تا انقضای عالم با شما هستم!” متی فصل ۲۸ آیه ۲۰. او در شکل انسانی به آسمان صعود کرده بود. آنها دریافتند که او در حضور تخت خدا هنوز یار و نجات دهنده ایشان است و دلسوزی هایش تغییرناپذیر و او برای همیشه با رنج و عذاب بشری شناخته خواهد شد. آنها دریافتند که او دارد خون شایسته و دست و پاهای مجروحش را به عنوان یادگاری از قیمتی که او برای نجات یافتگانش پرداخته بود به حضور خدا پیشکش می کند؛ و این استدلال آنها را در تاب آوردن زیر ننگ و خواری بخاطر او تقویت می نمود. حال اتحادشان با او نسبت به زمانی که شخصاً با آنها بود قوی تر بود. نور، محبت و قدرت مسیح ساکن در ایشان به بیرون می تابید بطوری که حاضران با حیرت می نگریستند.ARPer 55.1

    مسیح بر گفته های پطرس در دفاع از او صحه گذاشت. مردی که بطور معجزه آسا شفا یافته بود در کنار شاگردان چون شاهدی متقاعدکننده ایستاد. حضور لنگ درمانده چند ساعت پیش که اکنون تندرستی بازیافته بود به گفته های پطرس شهادت پر وزنه ای افزود و سبب سکوت کاهنان و بزرگان شد. آنها قادر نبودند تا بیانات پطرس را رد کنند ولی با این حال مصمم بودند تا تعالیم شاگردان را متوقف کنند. ARPer 55.2

    معجزه برجسته مسیح یعنی زنده کردن ایلعاذر تصمیم کاهنان برای خلاصی جهان از دست عیسی و معجزات شگفتآورش تثبیت کرد که داشت نفوذشان در میان مردم را بسرعت از بین می برد. آنها او را مصلوب کرده بودند؛ ولی این مدرکی قانع کننده بود که آنها در انجام معجزات به نام او و موعظه حقیقی تعلیم داده شده توسط او توقفی بوجود آورند. شفای آن مرد لنگ و موعظه رسولان اورشلیم را با شور و هیجان پر کرده بود.ARPer 55.3

    کاهنان و بزرگان قوم برای پنهان کردن حیرت شان دستور دادند تا رسولان را از مجلس بیرون ببرند تا اینکه بتوانند در میان خود مشورت کنند. همه آنها موافق بودند که انکار شفا یافتن آن مرد امری بیهوده خواهد بود ولی با خوشحالی با سخنان دروغ بر معجزه سرپوش خواهند گذاشت؛ ولی این امر غیر ممکن بود، چرا که در روشنایی روز و در حضور جمع کثیری از مردم این امر واقع شده بود و دیگر هزاران تن از آن آگاه بودند. آنها دریافتند که کار شاگردان باید متوقف شود یا اینکه عیسی پیروان بسیاری بدست خواهد آورد. ننگ و رسوایی خودشان آشکار خواهد شد چرا که بخاطر قتل پسر خدا گناهکار شناخته خواهند شد.ARPer 55.4

    ولی کاهنان علی رغم تمایل شان برای نابودی شاگردان، شهامت نداشتند تا ایشان را در ادامه بشارت و انجام معجزه به نام عیسی با تهدید شدید بیشتر مجازات نمایند. آنگاه ایشان را به شورا باز فرا خواندند و حکم کردند که هرگز به نام عیسی چیزی نگویند و تعلیمی ندهند. امّا پطرس و یوحنا پاسخ دادند: «شما خود داوری کنید، کدام در نظر خدا درست است، اطاعت از شما یا اطاعت از خدا؟ زیرا ما نمی توانیم آنچه دیده و شنیده ایم، بازنگوییم.» ARPer 56.1

    کاهنان با شادی زیاد می خواستند تا این مردان را بخاطر وفاداری راسخ به دعوت مقدس شان مجازات نمایند ولی از مردم می ترسیدند؛ «چرا که همۀ مردم خدا را به خاطر آنچه رخ داده بود، حمد می گفتند.» پس رسولان را پس از تهدیدهای بیشتر رها کردند.ARPer 56.2

    هنگامی که پطرس و یوحنا در بند بودند، دیگر شاگردان با شناخت بدذاتی یهودیان پیوسته برای برادرانشان در دعا بودند تا مبادا ظلمی که بر مسیح روا شده بود تکرار گردد. به محض اینکه رسولان آزاد شدند مابقی شاگردان را یافتند و نتیجه محاکمه را به آنها گزارش دادند. شادی ایمانداران بسیار زیاد بود. «یکصدا به درگاه خدا دعا کرده، گفتند: ای خداوندِ حاکم بر همۀ امور، ای آفرینندۀ آسمان و زمین و دریا و آنچه در آنهاست، تو خود به واسطۀ روح القدس از زبان پدر ما، خادمت داود، فرمودی: از چه سبب قوم ها می شورند و مردم به عبث تصوراتی می کنند؟ پادشاهان زمین به پا خاستند و فرمانروایان گرد هم می آیند، بر ضد خداوند و بر ضد مسیح او. براستی که در همین شهر، هیرودیس و پُنتیوس پیلاتُس با غیریهودیان و قوم اسرائیل بر ضد خادم مقدّست عیسی که او را مسح کردی، همدست شدند، تا آنچه را که دست و ارادۀ تو از پیش مقدّر کرده بود، تحقق بخشند.ARPer 56.3

    «اکنون، ای خداوند، به تهدیدهای ایشان نظر کن و خادمان خود را عنایت فرما تا کلامت را با شهامت کامل بیان کنند و نیز دست خود را به شفا دراز کن و به نام طفل مقدّست عیسی، آیات و معجزات به ظهور آور.”ARPer 56.4

    شاگردان دعا کردند تا نیروی بزرگ تری در کار خدمت به آنها عنایت گردد؛ چون دیدند که با همان مخالفت مصممی که مسیح در طول اقامتش بر زمین با آنها مواجه گشت روبرو خواهند شد. موقعی که دعاهای یکدست شان داشت با ایمان به آسمان صعود می نمود پاسخ از راه رسید. مکانی که در آن جمع بودند به لرزه درآمد و همه دوباره از روح القدس پر شدند. آنان کلامARPer 56.5

    خدا را با شهامت در اورشلیم موعظه می کردند. «رسولان با نیرویی عظیم به رستاخیز خداوندْ عیسی شهادت می دادند” و خدا بطور معجزه آسایی تلاش هایشان را برکت داد. ARPer 57.1

    شاگردان به اصول پابند بودند و با اینکه طی حکمی نهی شده بودند تا در خصوص نام عیسی مطلبی نگویند، لیکن با شهامت ایستادند و اعلام کردند، «شما خود داوری کنید، کدام در نظر خدا درست است، اطاعت از شما یا اطاعت از خدا،» همان اصلی است که پیروان مژده انجیل برای بقا در دوران اصلاحات با آن مبارزه کردند. هنگامی که شاهزاده های آلمانی در شورای اسپیرز در سال ۱۵۲۹ میلادی گرد هم آمدند فرمانی از طرف امپراطور مبنی بر ممنوعیت آزادی مذهب وجود داشت و تمامی راه های انتشار بیشتر باورهای اصلاحی را قدغن می کرد. به نظر می رسید امید جهان نزدیک به نابودی بود. آیا شاهزاده ها فرمان را خواهند پذیرفت؟ آیا باید نور مژده انجیل از جمع کثیری که هنوز در تاریکی بسر می بردند منع گردد؟ انتشار پیام قادر مطلق به جهان در خطر بود. کسانی که ایمان اصلاحی را پذیرفته بودند دور هم جمع شدند و تصمیم اجماعی شان این بود، «بیایید این فرمان را رد کنیم. با توجه به وجدان اکثریت دیگر قدرتی ندارد.»ARPer 57.2

    Merle d’Aubigne, History of the Reformation, b. 13, ch. 5.ARPer 57.3

    این اصل در زمان ما نیز باید محکم حفظ شود. پرچم حقیقت و آزادی مذهب که توسط پایه گذاران مژده انجیل و شاهدان خدا در طول قرون گذشته سرافراز مانده، از این پس در این نبرد پایانی به دستان ما سپرده شده است. مسئولیت این هدیه بزرگ همراه کسانی که خدا با آگاهی به کلامش به آنها برکت داده است باقی می ماند. ما باید این کلام را بعنوان مرجع عالی بپذیریم. ما باید حکومت انسانی را مانند حکم منتصب الهی برسمیت بشناسیم و مانند وظیفه مقدس در حدود قلمرو مشروع آن اطاعت را تعلیم دهیم. ولی زمانی که مطالباتش با مطالبات خدا ناسازگار بود ما باید بجای اطاعت از انسان از خدا اطاعت کنیم. کلام خدا باید فراتر از همه قوانین انسانی برسمیت شناخته شود. «خدا چنین می فرماید» نباید بخاطر «کلیسا چنین می گوید» یا «ایالت چنین می گوید» کنار گذاشته شود. تاج مسیح باید بالاتر از تاج زرنشان پادشاهان زمینی افراشته شود. ARPer 57.4

    ما ملزم به سرپیچی از حکومت ها نیستیم. کلام ما چه گفته یا نوشته شوندARPer 57.5

    باید بدقت بررسی گردد تا مبادا خودمان را بعنوان رواج دهنده ای متخاصم در برابر قانون و فرامین به ثبت برسانیم. ما باید از گفتن و انجام اموری که بطور غیرضروری باعث بستن راه مان می شود خودداری نماییم. ما باید به نام مسیح پیش رفته از حقایقی که به ما سپرده شده دفاع کنیم. اگر انسان مانع از انجام این خدمت شد پس می توانیم همانطور که رسولان گفتند بگوییم، «شما خود داوری کنید، کدام در نظر خدا درست است، اطاعت از شما یا اطاعت از خدا؟ زیرا ما نمی توانیم آنچه دیده و شنیده ایم، باز نگوییم.” ARPer 58.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents