Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

داستان رستگاری

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فرار از اورشلیم

    در حالی که پولس از عاقبتِ گامی که برداشته بود واهمه ای نداشت، با شور به معبد رفته و نزد خدا دعا می کرد و منجی در رویا به او ظاهر شد و گفت، « پس او را دیدم که به من میگوید، بشتاب و از اورشلیم به زودی روانه شو زیرا که شهادت تو را در حقّ من نخواهند پذیرفت ». آنگاه پولس شتاب نمود تا بدون متقاعد نمودن یهودیان لجوج از حقیقت ایمان خود، اورشلیم را ترک کند. او خیال می کرد که حتی اگر زندگی او برای حقیقت قربانی شود، حساب خود را برای مرگ استیفان صاف نموده و از عذاب وجدانی که در خود حمل می کرد راحت می شود. او پاسخ داد، « خداوندا، ایشان میدانند که من در هر کنیسه مومنین تو را حبس کرده، میزدم. و هنگامی که خون شهید تو استیفان را میریختند، من نیز ایستاده، رضا بدان دادم و جامههای قات ن او را نگاه میداشتم. او به من گفت، روانه شو زیرا که من تو را به سوی ا امّتهای بعید میفرستم. برو، من تو را به جاهای دور و نزد ملل غیریهود خواهم فرستاد .»DR 252.1

    هنگامی که برادران از رویای پولس ، و نگرانی که خدا نسبت به او دارد باخبر شدند، دلنگرانی برای او افزایش یافت؛ چرا که متوجه شدند که او در واقع وسیلۀ برگزیدۀ خداست تا حقیقت را به غیریهودیان برساند. آنان در گریز دادن مخفیانه او از اورشلیم شتاب کردند چرا که از قتل او توسط یهودیان واهمه داشتند. عزیمت پولس برای مدتی مخالفت خشونت آمیز یهودیان را به تعلیق در آورد و کلیسا دوره ای از فراغت را گذراند که بدان وسیله تعداد زیادی از ایمانداران اضافه شدند. DR 252.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents