Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

داستان رستگاری

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    27—خیانت به مسیح

    من به زمانی برده شدم که عیسی شام پِسَح را به همراه حواریون خود می خورد. شیطان یهودا را فریفت و سوق داد تا بیندیشد که او یکی از حواریون صادق مسیح است؛ ولی قلب او نفسانی بود. او کارهای قدرتمند عیسی را دیده بود، او در رسالت مسیح با وی بود، و او به گواه اجتناب ناپذیر اذعان داشته بود که او همان مسیح موعود است؛ ولی یهودا فردی بخیل و طمعکار بود؛ او عاشق پول بود. او در هنگامی که عطر گران قیمت بر پاهای عیسی ریخته شد، با خشم گلایه کرده بود.DR 185.1

    مریم خداوند خویش را دوست می داشت. مسیح گناهان او را بخشیده بود، که بسیار بود و برادرش را که بسیار دوست می داشت را از مرگ قیام داده بود، و او احساس کرد که هیچ چیزی آنقدر ارزشمند نیست تا فدای پای عیسی نشود. به همان قدر که آن روغن گران بها بود، او بهتر توانست سپاسگزاری خود را با وقف کردن آن عطر برای منجی اش ابراز نماید. یهودا، طمع کاری خود را بهانه قرار داده، اصرار ورزید که روغن می توانست فروخته شده و به فقیر داده شود. ولی گفتار او نه بخاطر دلسوزی برای فقیر بلکه از روی خود خواهی بود، و اکثراً برای استفاده خود اختصاص می داد که به او سپرده شده بود تا به فقیر داده شود. یهودا نسبت به تسلی دادن مسکینان و حتی نسبت به خواسته های عیسی بی اعتنا بود و آزمندی خود را بهانه کرده و اغلب سخن خود را به فقیر ارجاع می داد. این کردار سخاوتمندانه مریم، توبیخ شدیدی بر علیه سرشت طماع او بود. راهی برای وسوسه شیطان هموار شده بود تا بتواند بسادگی در دل یهودا رخنه کند.DR 185.2

    کاهنان و حاکمان یهودی از عیسی نفرت داشتند ولی جماعت، هجوم می آوردند تا کلام حکیمانه او را شنیده و شاهد کارهای قدرتمند او باشند. مردم با علاقه شدید و بیم به وجد آمده تا عیسی را دنبال کنند تا رهنمودها و ارشادات این معلم شگفت انگیز را گوش کنند. بسیاری از حاکمان او را باور داشتند ولی جرات نداشتند که ایمان به او را اقرار کنند، از ترس این که مبادا از کنیسه اخراج شوند. کاهنان و مشایخ تصمیم گرفتند تا کاری انجام دهند تا توجه مردم از عیسی کم شود. آنان هراس داشتند که همه مردم به او ایمان بیاورند. آنان وجود عیسی را برای خود تهدید می دانستند. آنان یا باید مقام خود را از دست بدهند یا اینکه عیسی را ه ک کنند. و پس از این که او را ا بکشند، همچنان افرادی وجود خواهند داشت که یادبودهای زنده قدرت او خواهند بود.DR 186.1

    عیسی، ایلعاذر را از مرگ قیام داده بود و آنان می ترسیدند که اگر عیسی را به قتل برسانند، ایلعاذر به قدرت توانای او شهادت خواهد داد. مردم دسته دسته برای دیدن او آمده بودند که از مرگ قیام داده شده بود و حاکمان مصمم بودند تا ایلعاذر را نیز به قتل برسانند تا هیجان فروکش کند. آنگاه مردم را به سنت ها و اصول اعتقادی بشری تغییر جهت دهند، تا عشر نعنا و سداب را بگیرند و دوباره بر آنان مسلط شوند. آنان موافقت کردند تا عیسی را در هنگامی که تنهاست دستگیر کنند، چرا که اگر تلاش کنند تا او را از میان جمعیت بگیرند، زمانی که افکار مردم همگی با علاقه مجذوب اوست، شاید که سنگسار شوند.DR 186.2

    یهودا می دانست که آنان چقدر مشتاق بدست آوردن عیسی هستند و به کاهن اعظم و مشایخ پیشنهاد کرد تا در ازای تعدادی سکه نقره به او خیانت کند. عشق او به پول، او را هدایت کرد تا موافقت کند تا به خداوند خود خیانت ورزیده و او را به بدترین دشمنان وی تسلیم کند. شیطان مستقیماً از طریق یهودا کار می کرد و در میانه این صحنه شکوهمندِ شام آخر، فرد نابکار نقشه های خود را برای خیانت به مولای خود طرح می کرد. عیسی با اندوه به حواریون خود گفت که همه آنان بخاطر او در آن شب رنجیده خاطر خواهند شد. ولی پطرس غیور گشته ابراز داشت که گرچه دیگران همگی بخاطر وی آزرده خواهند شد، لیکن او آزرده نخواهد شد. عیسی به پطرس گفت، « ای شمعون، ای شمعون، توجّه کن: شیطان خواست مِثل دهقانی که گندم را از کاه جدا میکند همه شما را بیازماید. امّا من برای تو دعا کردهام که ایمانت از بین نرود و وقتی برگشتی باید برادرانت را استوار گردانی » )لوقا ۲۲ : ۱ و ۲ (. ٣ ٣DR 186.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents