51—پیام فرشته سوم
کلیساهایی که از پذیرش پیام فرشتۀ اول منتناع ورزیدند، در اصل نور آسمان را رد کرده بودند. آن پیام با رحمت فرستاده شده بود تا آنان را قیام داده تا وضعیت حقیقی دنیوی و پس رفتگی خود را ببینند و در پی آماده کردن خود برای ملاقات با خداوند خود بر آیند. فرستادن پیام فرشته اول برای جداسازی کلیسای مسیح از تاثیر فاسد کننده دنیا بود. ولی برای جماعت، حتی مسیحیان مدعی، گره هایی که آنان را با زمین مقید کرده بود، قوی تر از جذابیت های آسمانی بود. آنان گوش سپردن به حکمت دنیایی را انتخاب کردند، و از پیام تفتیش کننده قلب برای حقیقت روی گرداندند.DR 333.1
خداوند نور را می دهد تا گرامی داشته شود و از آن اطاعت گردد، نه این که حقیر گردیده و رد شود. نوری که او فرستاد برای کسانی که به آن بی توجهی کردند به تاریکی گرائید. وقتی که روح خدا می ایستد تا حقیقت را بر قلوب انسان ها متاثر سازد، تمامی گوش سپردن ها عبث خواهد بود و تمامی موعظه ها نیز بیهوده.DR 333.2
وقتی که کلیساها اندرز خدا را با مردود شمردن پیام ظهور نپیرفتند، خداوند آنان را مردود شمرد. فرشته دوم پس از فرشته اول آمد و اعام نمود، « بابل بزرگ، آن زنی که تمام ملّتها را مجبور کرده است از شراب شهوت و زناکاری او بنوشند، منهدم شد » )مکاشفه ۱۴ : ۸(. این پیام توسط ادونتیست ها به عنوان یک اعلامیۀ شکست اخلاقی کلیساها در نتیجۀ نپذیرفتن پیام اول فهمیده شد. اع م خبرِ « بابل منهدم شد »، در تابستان سال ۱۴ ۸ ا داده شد و در نتیجه آن، در حدود پنجاه هزار نفر از این کلیساها خارج شدند.DR 333.3
کسانی که پیام فرشته اول را موعظه کردند قصد یا انتظاری نداشتند تا سبب جدائی کلیساها بشوند، یا سازمان جداگانه ای را تشکیل بدهند. ولیلیام میلر گفت، «من در تمامی کارهایم، هرگز مایل نبودم یا نیندیشیدم تا بنگاه جداگانه ای از فرقه های مذهبی موجود ایجاد کنم، یا از هزینۀ یکی به نفع دیگری بهره ببرم. فکر من نفع همگانی بود. با فرض این که تمامی مسیحیان از انتظار آمدن مسیح شادمان خواهند شد و این که کسانی کمتر از من علاقمند به پذیرش این عقیده نیستند، هرگز تصور نمی کردم که لزومی برای جلسات جداگانه باشد. هدف کلی من اشتیاق برای بازگرداندن جان ها به سوی خدا بود، تا به جهان در باره داوریِ در شُرُف وقوع اط ع رسانی ا شود و همنوعان خود را ترغیب کنم که آماده کردن قلب، آنان را قادر خواهد ساخت تا خداوند را در آرامش ملاقات کنند. اکثر کسانی که تحت زحمات من گرایش پیدا کردند، با کلیساهای مختلف موجود متحد شدند. وقتی که افراد نزد من آمدند تا در خصوص تکلیف خود جویا شوند، من همیشه به آنان گفتم تا به جائی بروید که حس می کنید خانه تان است؛ و هرگز در اندرزهای خود از هیچ فرقه ای طرفداری نکردم .”DR 334.1
برای مدتی بسیاری از کلیساها از کارهای او استقبال کردند، ولی وقتی بر علیه حقیقت ظهور تصمیم اتخاذ کردند، مطلوب نظرشان این بود تا تمامی پریشانی های موضوع را فرو نشانند. آنانی که این عقیده را پذیرفتند به مشقت و تشویشِ خاطر افتادند.آنان کلیساهای خود را دوست داشتند و از جدا شدن از آن ها بیزار بودند؛ ولی وقتی که مورد استهزاء و تحت فشار قرار گرفتند، از امتیاز سخن گفتن درباره امیدشان، یا از مشارکت در خصوص موعظۀ آمدن خداوند امتناع ورزیدند، و سرانجام بسیاری برخاسته و یوغی که بر آنان تحمیل شده بود را شکستند.DR 334.2
ادونتیست ها، با مشاهده این که کلیساها شهادت کلام خدا را نپذیرفته اند، بیش از این نتوانستند آنها را به عنوان « ارکان و مرجع حقیقت » بنیان کلیسای خداوند در نظر بگیرند؛ و در حالی که پیام « بابل منهدم شد »، شروع به اعلام گردید، آنان خود را ذیحق دانستند تا خود را از پیوستگی سابق خویش جدا سازند. از زمان انکار پیام اول، تغییر اندوهباری در کلیساها رخ داد. وقتی که به حقیقت پشت پا زده شد، خطا پذیرفته و گرامی داشته شد. عشق به خدا و ایمان به کلام او به سردی گرائید. کلیساها روح خدا را سوگوار نمودند و روح به اندازه زیادی از آنان دور شد.DR 334.3