Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

داستان رستگاری

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    بسیار دیر است! بسیار دیر است!

    آنگاه عیسی را دیدم که جامه و تنپوش کهانت و ردای پادشاهی خود را بیرون آورد. بر روی سر او تاجهایی بودند، تاجی بر تاجی دیگر. و به همراه انبوه فرشتگان آسمان را ترک گفت. بلایا بر سر ساکنین زمین می ریخت. برخی خدا را انکار و او را لعن می گفتند. دیگران با شتاب به سوی امت خدا می رفتند و تمنا می کردند تا بیاموزند که چگونه می توانند از داوری او بگریزند. ولی مقدسین چیزی برای آنان نداشتند. آخرین اشک برای گناهکاران ریخته شد، آخرین دعاهای تضرع آمیز عرضه گردید، آخرین بار حمل شد، آخرین هشدار داده شد. صدای دلپذیر رحمت بیش از این آنان را دعوت نمی کرد. هنگامی که مقدسین، و تمامی آسمان، به رستگاری آنان علاقمند بودند، آنان برای خودشان علاقه ای نداشتند. زندگی و مرگ در پیش روی آنان قرار داده شده بود. بسیاری آرزومند زندگی بودند ولی تلاشی نکرده بودند تا آن را بدست بیاورند. آنان حیات را انتخاب نکرده بودند، و حال خون کفاره ای برای تطهیر تقصیر کار نبود، منجیِ دلسوزی برای آنان نبود تا تضرع نماید و فریاد « دمی دیگر به گناهکاران رخصت عطا کن » در کار نبود. تمامی آسمان با عیسی متحد شده بودند، در هنگامی که صدای ترسناک را شنیدند، « کار تمام شد. کار خاتمه یافت ». برنامه نجات کامل شده بود ولی تعداد کمی آن را انتخاب کرده بودند. و هنگامی که صدای دلپذیر رحمت خاموشی گرفت، ترس و وحشت، شریران را برگرفت. صدایی شمرده و هولناک شنیده می شد، « بسیار دیر است، بسیار دیر است! .”DR 375.1

    کسانی که کلام خدا را ارج ننهادند به شتاب به این سو و آنسو می رفتند، و از دریایی به دریایی سرگردان بودند، و از شمال به شرق، تا کلام خدا را بجویند. ] 4 5 [ فرشته گفت، « آنان نخواهند یافت. قحطی در زمین است؛ نه قحطی 0نان، نه تشنگی برای آب، بلکه برای شنیدن کلام خدا. آنان مورد تائید خدا قرار نگرفته اند! ولی نه، آنان باید تشنه و گرسنه بمانند. روزی پس از روز دیگر آنان رستگاری را خوار شمردند، و ثروتهای زمینی را ستودند و لذات یا خوشگذرانی های زمینی را بر گنج های آسمانی ترجیح دادند. آنان عیسی را انکار کرده، مقدسین او را تحقیر نمودند. چرکی و پلیدی باید برای همیشه چرکین و پلشت باقی بماند .”DR 375.2

    بسیاری از بدکاران به حد زیادی به خشم آمده بودند، درهنگامی که از تاثیرات بلایا به عذاب آمده بودند. این صحنه ترسناکی از زجر بود. والدین به تلخی فرزندان خود را ملامت می کردند و فرزندان والدین خویش را، برادر بر خواهر و خوهران برادرانشان را نکوهش می کردند. غریو ناله ها از هر جهت شنیده می شد، « این تو بودی که مرا از دریافت حقیقتی که می توانست مرا از این زمان هولناک نجات دهد منع می کردی ». مردم به نفرت به شبانان نگاه کرده و آنان را سرزنش می نمودند و می گفتند « تو به ما هشدار ندادی. تو به ما گفتی که تمامی جهان قرار بود تا متحول بشود و فریاد می زدی، آرام باشید، آرام باشید، تا ترس ها را خاموش کنی. تو از این زمان به ما نگفتی؛ و کسانی را که به ما هشدار دادند متعصبین و انسان های اهریمنی خواندی که می خواهند ما را تباه سازند ». ولی دیدم که شبانان ازغضب خدا رهایی نیافتند. زجرهای آنان ده برابر بیشتر از مردم عادی بود. DR 375.3

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents