Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

داستان رستگاری

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فرمانده سپاه خدا

    هنگامی که یوشع، سپاهیان اسرائیل را برای تفکر و دعا برای حضور خاص خدا برای همراهی کردن آنان ترک گفت، او مردی را دید که قامتی رشید داشت و ملبس به لباس جنگ بود که شمشیری کشیده شده در دست داشت. یوشع او را به عنوان یکی از سپاهیان اسرائیل تشخیص نداد و با این وجود او ظاهری متخاصم نداشت. او با شور و حرارت وی را خطاب قرار داد و گفت، « آیا تو از ما هستی یا از دشمنان ما؟ گفت: نی، بلکه من سردار لشکر خداوند هستم که الان آمدم. پس یوشع روی به زمین افتاده، سجده کرد و به وی گفت: آقایم به بندۀ خود چه میگوید؟ سردار لشکر خداوند به یوشع گفت که نعلین خود را از پایت بیرون کن زیرا جایی که تو ایستادهای مقدس است. و یوشع چنین کرد .»DR 155.4

    این یک فرشته معمولی نبود. آن فرد عیسی مسیح خداوند بود، او که عبرانیان را از میان بیابان هدایت کرده بود، و در میان ستون های آتش در شب و ستون های ابر در روز خود را پوشانده بود. حضور وی آن مکاس را مقدس کرده بود؛ بنابر این یوشع فرمان یافته بود تا نعلین خود را بیرون آورد. آنگاه خداوند یوشع را راهنمائی نمود تا چه شیوه ای را در پیش بگیرد تا بتواند اریحا را تصرف کند. تمامی مردان جنگی شهر را به مدت شش روز و روزی یک بار محاصره کنند و در روز هفتم به اریحا رفته و هفت بار دور آن طواف کنند. DR 156.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents