26—رسالت مسیح
پس از این که وسوسه های شیطان تمام شد، او برای مدتی از عیسی جدا شد، و فرشتگان در بیابان برای عیسی خوراک تهیه کرده و او را تقویت نمودند و برکات پدر نصیب او گردید. ناگوارترین وسوسه های شیطان عقیم ماند؛ با این وجود او به دوره رسالت عیسی چشم دوخته بود، تا بتواند در زمان های مختلف موذیگری های خود را بر علیه او بکار گیرد. او همچنان امید داشت تا با تحریک کسانی که عیسی را قبول نمی کنند بر او چیره شود تا با نفرت در پی نابودی او بر آیند.DR 179.1
شیطان با فرشتگان خود به مشاوره پرداخت. آنان نومید و خشمگین شده بودند از این که نتوانسته بودند بر ضد پسر خدا به چیرگی دست یابند. آنان تصمیم گرفتند که باید با حیله گری بیشتری اقدام کرده و منتهای قدرت خویش را بکار گیرند تا بی ایمانی و تردید را بر اذهان قوم خود عیسی تلقین کنند، مبنی بر این که او منجی جهان نیست و با این شیوه عیسی را در رسالت خویش مایوس سازند. فارغ از این که چقدر یهودیان در آئین و مراسم قربانی قاطع باشند، چنانچه ذهن آنان نسبت به نبوت ها کور باشد و به آنها القاء شود تا باور کنند که مسیح قرار بوده تا به عنوان یک پادشاه جهانی مقتدر ظاهر شود، آنگاه ممکن است نسبت به بیزار شدن و مردود شمردن عیسی تن در نهند.DR 179.2
به من نشان داده شد که شیطان و فرشتگان او در خ ل رسالت مسیح ا بسیار فعال بوده اند، و بی ایمانی، انزجار و خوار شمردن عیسی را در ذهن انسان ها تلقین می کردند. اغلب هنگامی که عیسی حقیقت را بی پرده و بطور صریح ابراز نموده و گناهان آنان را ملامت می نمود، مردم خشمگین می شدند. شیطان و فرشتگان او به آنان اصرار می کردند تا جان پسر خدا را بگیرند. آنان بیش از یکبار سنگ برداشته و بر او افکندند، ولی فرشتگان از او محافظت نموده و از جماعت خشمگین دور نموده و به مکانی امن بردند. مجدداً، به محض این که حقیقت آشکار از کام مقدس وی جاری می گشت، جماعت دست بر او انداختند و به پرتگاهی بردند و قصد داشتند تا او از به زیر افکنند. مجادله ای در میان آنان درگرفت که با او چه باید کرد، و در آن هنگام فرشتگان دوباره او را از دید جماعت پنهان داشتند، و او از میان آنان گذشت و به راه خویش رفت.DR 180.1
شیطان همچنان امید داشت که برنامه بزرگ رستگاری به شکست بیانجامد. او تمامی قدرت خویش را بکار گرفت تا قلوب مردم را سخت گردانیده و احساسات آنان را بر علیه عیسی به تلخی برانگیزاند. او امید داشت که تعداد اندکی او را به عنوان پسر خدا بپذیرند تا جائی که مصیبت ها و ایثار خود را برای یک گروه کوچک، چنان عظیم در نظر بگیرد که ارزش فداکاری برای آنان را نداشته باشد. ولی دیدم که اگر حتی دو نفر عیسی را به عنوان پسر خدا بپذیرند و به او ایمان آورند تا جان های ایشان را رستگار سازد، او همچنان برنامه خویش را به پیش خواهد برد.DR 180.2