ملاقات با یترون
قبل از اینکه موسی مصر را ترک کند، فرزندان و همسر خویش را به نزد پدر زن خود فرستاد. و پس از این که یترون از رهایی شگفت انگیز اسرائیلیان از مصر آگاه شد، او در بیابان به دیدن موسی رفت و همسر و فرزندان او را برای او آورد. « موسی به استقبال او رفت و در مقابل او تعظیم کرد و او را بوسید. آنها بعد از احوالپرسی به خیمه موسی رفتند. موسی برای یترون تعریف کرد که خدا برای نجات بنیاسرائیل چه به سر فرعون و اهالی مصر آورد. همچنین تعریف کرد که چطور آنها در بین راه در سختی و زحمت بودند و خداوند چگونه آنها را نجات داده است .”DR 116.2
« یترون وقتی ماجرا را شنید خوشحال شد. و گفت: سپاس بر خداوندی که شما را از دست فرعون و مردم مصر نجات داد. شکر بر خداوندی که قوم خود را از بردگی آزاد کرد. حالا میدانم که خداوند از همه خدایان بزرگتر است زیرا خداوند این کار را هنگامی انجام داد که مصریان با بنیاسرائیل با ظلم و ستم رفتار میکردند. آنگاه یترون قربانی سوختنی آورد تا سوخته شود و نیز قربانیهای دیگر، تا به خداوند تقدیم کند. بعد از آن هارون و تمام رهبران اسرائیل آمدند تا به اتّفاق یترون پدر زن موسی در حضور خداوند با هم غذا بخورند .»DR 116.3
یترون زحماتی که بر دوش موسی بود را تشخیص داد و دید که بسیار سنگین هستند، از آنجا که مردم تمام مشکلاتشان را بر دوش او می گذاشتند، و او آنان را در خصوص مقررات و احکام خدا راهنمائی می کرد. او به موسی گفت، « من به تو نصیحت خوبی میکنم و خدا با تو خواهد بود. این درست است که تو قوم را به حضور خدا ببری و اختلافات آنها را به خدا عرض کنی. تو باید اوامر خدا را به آنها تعلیم دهی و برای آنها شرح دهی که زندگی و رفتار آنها چگونه باشد. امّا ع وه بر این تو باید مردان قابل و کاردان که خدا ترس ا و امین باشند و رشوه نگیرند از میان مردم انتخاب کنی تا رهبر گروههای هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری باشند. آنها همیشه بین مردم داوری کنند. آنها میتوانند تمام کارهای مشکل را نزد تو بیاورند ولی کارهای کوچک را خودشان حل و فصل کنند. آنها با این کار به تو کمک میکنند و بار تو سبکتر و کار تو راحتتر میشود. اگر این کار را طبق خواست خدا انجام دهی، هم خودت را زیاد خسته نمیکنی و هم مردم اختلافاتشان زودتر حل شده و به سر کار خود میروند .”DR 116.4
« موسی نصیحت پدر زن خود یترون را قبول کرد. و مردان قابلی از بین تمام بنیاسرائیل انتخاب کرد و آنها را به رهبری گروههای هزار نفری، صد نفری، پنجاه نفری و ده نفری منصوب کرد. آنها همیشه بین مردم داوری ] 136 [ کرده و کارهای مشکل را نزد موسی میآوردند. ولی کارهای کوچکتر را خودشان حل و فصل میکردند. پس از آن موسی با پدر زن خود، یترون خداحافظی کرد و یترون به خانه خود برگشت .»DR 117.1
موسی فراتر از این نبود تا توسط پدر زن خود راهنمائی نشود. خداوند او را به حد زیادی رفعت بخشید و شگفتی هایی را با دست او صورت داد. با این حال موسی استدلال نکرد که خدا او را برگزیده تا دیگران را راهنمائی کند، او امور شگفت انگیزی را دستان خویش انجام داد و بنابر لزومی نبود تا راهنمائی نشود. او با مسرت به پیشنهادهای پدر زن خود گوش داد و برنامه او را که حکیمانه بود پذیرفت. DR 117.2