49—قصور در پیشرفت
اصلاحات آنگونه که بسیاری فرض کردند با لوتر به پایان نرسید. اصلاحات باید تا پایان تاریخ جهان ادامه می یافت. لوتر کار بزرگی در دست داشت تا نوری را که خدا اجازه داده بود تا بر او تابیده شود، منعکس گردد؛ با این وجود او تمام نوری را دریافت ننمود که قرار بود به جهان داده شود. از آن زمان تا الان، نور تازه ای بطور دائم بر کلام تابیده است و حقایق تازه بطور دائم مکشوف گردیده اند.DR 321.1
لوتر و همکاران او کار شریفی را برای خدا به انجام رسانیدند؛ ولی آنان که از کلیسای کاتولیک روم آمده بودند، و به اصول آن ایمان داشته و از آن دفاع کرده بودند، و نباید انتظار داشت که آنان تمامی خطاها را تشخیص داده باشند. کار آنان گسستن قید های روم و اعطای کتاب مقدس به جهان بود؛ با این وجود حقایق مهمی وجود داشت که آنان از کشف آن قصور ورزیدند، و خطاهای شومی را مذموم نشمردند. اکثر آنان به رعایت روز یکشنبه و دیگر اعیاد وابسته به سیستم پاپ ادامه دادند. در واقع آنان، آن روز را به عنوان روزی که ازاقتدار الهی برخوردار است در نظر نگرفتند، بلکه باور داشتند که باید آن را بطور کلی به عنوان روز عبادت پذیرفت. برخی در میان مردم بودند که سبت فرمان چهارم را گرامی می داشتند. در میان اصاح گرایانِ کلیسا، جایگاه شایان توجهی باید به کسانی داده شود که برای دفاع و حمایت از حقیقتی ایستاده اند، از حقیقتی که بطورعمومی مورد بی توجهی قرار گرفته است، حتی توسط پروتستان ها — کسانی که اعتبار فرمان چهارم و التزام به سبت کتاب مقدس را حفظ نموده اند. وقتی که اصلاحات در تاریکی به عقب رانده شد و دنیای مسیحیت هم در خواب رخوت فرو رفت، نگاه دارندگان سبت نور را به بسیاری از سرزمین ها آوردند.DR 321.2
کسانی که برکات بزرگ اصلاحات را دریافت نمودند، کاری را که توسط لوتر آغاز شده بود، به شایستگی به پیش نبردند. تعداد اندکی از مردان وفادار گهگاهی قیام می نموده تا حقیقت را اع م نمایند و خطایی را که برای ا مدت های مدید گرامی داشته شده بود را در معرض دید قرار می دادند، ولی اکثریت، همچون یهودیانِ ایام مسیح، یا طرفداران پاپ در زمان لوتر، از طرز زندگی و باور به آنچه که پدرانشان باور داشتند راضی بودند. از این رو مذهب دوباره به رسوم و تشریفات رو به انحطاط گرائید؛ و خطاها و خرافاتی که باید به دور انداخته می شد ابقا گردید و گرامی داشته شد در صورتی که کلیسا باید در نورِ کلامِ خدا گام بر می داشت. بدین جهت روحی که توسط اصلاحات الهام شده بود به تدریج خاموش شد تا این که نیاز شدیدی در کلیساهای پروتستان برای اصلاحات حس شد، همانگونه که در کلیسای روم توسط لوتر حس شده بود. همان خرفتی روحانی، همان احترام برای عقاید بشری، همان روح دنیاگرائی، همان جایگزینی فرضیات بشری برای تعالیم کلام خدا ظهور کرده بود. کلیساها به خاطر این که خود را با دنیا متحد کرده بودند فاسد شدند. بدین جهت اصول عظیمی که لوتر و همکارانش بخاطر آن متحمل سختی و زحمت بسیار شده بودند، به انحطاط کشیده شد.DR 322.1
وقتی که شیطان دید که با خرد کردن حقیقت توسط جفا عقیم مانده است؛ دوباره همان نقشۀ سازش را ابقا نمود که باعث ارتداد عظیمی شده و کلیسای روم را شکل داده بود. او مسیحیان را ترغیب نمود تا متحد شوند، حال نه با بت پرستان، بلکه با کسانی که با پرستش خدای این جهان، ثابت کرده اند که بت پرست هستند.DR 322.2
شیطان بیش از این نمی توانست کتاب مقدس را از مردم دور نگاه دارد، بخاطر این که در دسترس همگان قرار گرفته بود. ولی او هزاران نفر را هدایت کرد تا تفاسیر و فرضیات نادرست را قبول کنند، بدون این که کلام را جستجو کرده و حقیقت را برای خودشان فرا بگیرند. او اصول تعالیم کتاب مقدس را به تباهی کشیده بود و رسومی که میلیون ها نفر را به ویرانی می کشیدند ریشه های عمیق خود را می دواندند. کلیسا این رسوم را نگاه داشته و از آن دفاع می کرد، و در عوض با ایمان و عقیده ای که سابقاً برای مقدسین آورده شده بود ستیز می کرد. و در حالی که کلاً نسبت به وضعیت خود نا آگاه بوده و خطری که با آن روبروست را مشاهده کند، کلیسا و جهان به سرعت به دورۀ سخت و خطیر تاریخ زمین نزدیک می شدند که دوره مکاشفۀ پسر انسان بود.DR 322.3