Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

داستان رستگاری

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    بر روی صلیب میخکوب شد

    به محض رسیدن به مکان اعدام، محکومین به تخته بند عذاب بسته شدند. در حالی که دو دزد که دستانشان بر روی صلیب کشیده شده بود به خود پیچ و تاب می خوردند، عیسی هیچ مقاومتی از خود نشان نداد. مادر عیسی به دردکش آویزان شده نگاه کرد و امیدوار بود که او معجزه ای بیافریند و خود را نجات دهد. مادرش دید که دستان او بر روی صلیب کشیده شده است، دستان عزیزی که همیشه برکت از آن می بارید و بارها دراز شده بود تا بسیاری از دردمندان را شفا بدهد. و حال چکش و میخ ها آورده شد و هنگامی که میخ های بزرگ گوشت لطیف را سفته و به صلیب می دوخت، حواریون، مادر دلشکسته مسیح را از مشاهده آن صحنه دلخراش دور کردند.DR 196.3

    عیسی هیچ ناله و شکایتی نکرد؛ سیمای او رنگ پریده و متین باقی ماند، ولی قطرات بزرگ عرق بر روی پیشانی او مانده بود. دستان غمخوار و نوازشگری نبود تا شبنم مرگ را از رخسار او پاک کند، و نه کلام همدردی و صادقانه ای که از روی وفاداری بتواند قلب بشری او را تسکین دهد. او ]در جمع بود[ ولی به تنهایی جام غضب خدا را می نوشید، و ]در جمع بود[ ولی هیچ کس با او همراه نبود. در حالی که سربازان کار خوفناک خود را انجام می دادند، و شدیدترین درد را تحمل می کرد، عیسی برای دشمنانش دعا کرد - « پدر، ایشان را ببخش، زیرا که نمی دانند چه می کنند » )لوقا ۲: ۴(. دعای مسیح برای دشمنانش، کل ٣ ٣ جهان را در بر می گرفت، یعنی تمامی گناهکارانی که زیسته اند، تا پایان زمان.DR 197.1

    پس از این که عیسی بر روی صلیب میخکوب شد، توسط چند مرد قوی هیکل بلند کرده شد و با خشونت تمام در جائی که برای صلیب تعبیه شده بود قرار گرفت و سبب دردی جانفرسا برای پسر خدا گردید. و اینک صحنه دلخراش به نمایش در آمده بود. کاهنان، حاکمان و کاتبان، حرمت و کرامت مقام خود را فراموش کرده بودند و به جماعت اراذل پیوسته و به تمسخر و سرکوفت پسر خدا که در آستانۀ مرگ قرار داشت پرداخته، می گفتند، « اگر تو پادشاه یهودیان هستی خود را نجات بده » )لوقا ۲: ۷(. و بعضی با ٣ ٣ طعن و ریشخند در میان خود تکرار می کردند، « دیگران را نجات میداد، امّا نمیتواند خود را نجات دهد » )مرقس ۱: ۱ (. مقامات عالی رتبه معبد، ٣ ۵ سربازان سنگدل، دزد فرومایه بر روی صلیب، و فرومایگان و ظالمان در میان جماعت، همگی در دشنام دادن به مسیح متحد شده بودند.DR 197.2

    دزدانی که با عیسی مصلوب شده بودند همان عذاب عیسی را متحمل می شدند: ولی تنها یکی از آنان با دردی که او را عاجز کرده بود با سر سختی خود ستیزه جوئی کرد. او از تمسخر کاهنان بهره جست و با سرزنش به عیسی گفت، « اگر تو مسیح هستی، خودت و ما را نجات بده » )لوقا ۲: ٣ ۹ (. تبهکار دیگر، مجرم سنگدلی نبود. وقتی که یاوه شریک جرم خود را ٣ شنید، گفت، « از خدا نمیترسی؟ تو و او یکسان محکوم شدهاید. در مورد ما منصفانه عمل شده، چون ما به سزای کارهای خود میرسیم، امّا این مرد هیچ خطایی نکرده است » )لوقا ۲: ۰ و ۱ (. آنگاه هنگامی که دل به مسیح داد، ٣ ۴ ۴ آنگاه ملکوت، ذهن او را روشن ساخت. او در عیسی که کوفته شده، مورد تمسخر قرار گرفته و بر روی صلیب آویزان شده، منجی خود را دید، تنها امید خود، و با ایمانی خاضعانه نزد مسیح التماس کرد: « ای خداوند، مرا به یاد آور هنگامی که به ملکوت خود آیی. و عیسی به وی گفت، امروز به تو میگویم، که با من در فردوس خواهی بود » )لوقا ۲: ٣(. ٣ ۴DR 197.3

    فرشتگان با حیرت محبت ازلی عیسی را مشاهده کردند که در شدیدترین درد و تق ی جسمی و فکری به سر می برد و تنها به پدر می اندیشید، و جان ا توبه کار را به ایمان داشتن تشویق می کرد. در حالی که در حال جان کندن بود، محبت را برای مردی بکار برد که قوی تر از مرگ بود. بسیاری از افرادی که شاهد این صحنه در جلجتا بودند، پس از آن به مسیح ایمان آوردند.DR 198.1

    دشمنان عیسی اینک بی صبرانه و با امید، انتظار مرگ او را می کشیدند. آنان با آن واقعه خیال می کردند که شایعۀ قدرت الهی و شگفتیهای معجزات وی را برای همیشه خاموش کرده اند. آنان خود را فریب داده بودند که بیش از این بخاطر نفوذ وی دیگر به خود نخواهند لرزید. سربازانِ بی احساسی که جسم عیسی را روی صلیب کشیده بودند، جامه او را بین خود تقسیم نمودند، و با هم برای یکی از جامه ها که یکدست بافته شده بود مشاجره نمودند و نهایتاً تصمیم گرفتند تا بر سر آن قرعه بیندازند. کِلکِ سروش دقیقاً شرح این صحنه را صد ها سال پیش از این که به وقوع بپیوندد این گونه نگاشته بود: « دشمنان، یعنی این گروه شریر، مانند سگ، دور مرا گرفتهاند و دستها و پاهای مرا سوراخ کردهاند... لباسهایم را بین خود تقسیم میکنند و بر ردای من قرعه میاندازند » )مزامیر ۲۲ : ۱ و ۱(. ۶ ۸DR 198.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents