وسوسه
پس از تعمید عیسی در رود اردن، او توسط روح به بیابان برده شد تا توسط شیطان مورد آزمون و وسوسه قرار گیرد. روح القدس او را برای صحنه دهشتناک وسوسه ها آماده کرده بود. او به مدت چهل روز در بیابان توسط شیطان وسوسه شد و در آن ایام او هیچ نخورد. هر چیزی در اطراف او ناخوشایند بود، که طبیعت بشری را به پژمردگی می کشاند. او با جوانوران وحشی و شیطان، در یک محل متروکه و خالی از سکنه بود. پسر خدا از رنج و روزه، رنگ پریده و نحیف شده بود. ولی راه او مشخص شده بود و باید کاری را که برای آن آمده بود به پایان می رسانید.DR 175.1
شیطان از رنج های پسر خدا سوء استفاده کرده و توطئه ای چیده بود تا او را با وسوسه های چندگانه ای تحریک کند، به این امید که بر او غالب گردد، بخاطر این که او خود را به سطح یک انسان پائین آورده بود. شیطان با این وسوسه به سراغ او آمد: « اگر پسر خدا هستی، فرمان بده تا این سنگ ها نان شود ». او عیسی را وسوسه کرد تا با اِعمال قدرت الهی خویش ثابت کند که مسیح موعود است. عیسی با متانت به او پاسخ داد که، مکتوب است که انسان به نان فقط زیست نمیکند، بلکه به هر کلمه خدا » )لوقا : و (. ٣ ۴ ۴DR 175.2
شیطان در پی مشاجره با عیسی در رابطه با این موضوع بود که او پسر خداست. او به وضعیت رنجور و ضعیف او اشاره کرد و با مباهات قصد داشت تا بگوید که از عیسی قدرتمند تر است. ولی سخنی که از ملکوت بیان گردیده بود، مبنی بر این که « تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم » )لوقا : ۲۲ (، کفایت می کرد تا در برابر تمامی رنج هایش دوام بیاورد. مشاهده ٣ کردم که کار مسیح ربطی به متقاعد کردن شیطان از قدرت خویش نداشت و یا از این که منجی جهان باشد. شیطان به اندازه کافی از جایگاه رفیع و اقتدار پسر خدا آگاه بود. عدم تمایل او به تسلیم شدن در برابر اقتدار مسیح، او را از آسمان بیرون افکنده بود.DR 175.3
شیطان برای آشکار ساختن قدرت خویش، عیسی را به اورشلیم برده و او را در اوج معبد قرار داد. او را وسوسه نمود و محک زد تا ثابت کند که اگر او پسر خداست، خود را از آن ارتفاع به زیر افکند. شیطان با سخنی الهام شده از کلام آمده بود: « زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را درباره تو حکم فرماید تا تو را محافظت کنند. و تو را به دستهای خود بردارند، مبادا پایت به سنگی خورد. عیسی در جواب وی گفت که، گفته شده است، خداوند خدای خود را تجربه مکن » )لوقا : ۱۰ - ۱۲ (. شیطان می خواست ۴ تا سبب شود که عیسی رحمت پدر خویش را محرز فرض نموده و به زندگی خویش پیش از تمام کردن ماموریت خود پایان دهد. او امید داشت که برنامه رستگاری شکست بخورد؛ ولی شالوده برنامه نجات آنقدر عمیق بود که توسط شیطان سقوط نمی کرد و یا ویران نمی شد.DR 176.1
مسیح الگوئی برای تمامی مسیحیان است. وقتی که انسان ها وسوسه شوند، با این که با حق آنان مخالفت شود، آنان باید با صبوری تحمل کنند. آنان نباید احساس کنند که حق دارند تا خدا را صدا کنند تا قدرت خود را به نمایش گذارد تا بر دشمنانشان به پیروزی نائل شوند، مگر این که خداوند به موجب آنان مستقیماً مورد تکریم و تجلیل قرار گیرد. اگر عیسی خود را از بالای معبد به زیر می افکند، پدرش ج ل نمی یافت، چرا که هیچ ا کسی نمی توانست شاهد آن عمل باشد به جز شیطان و فرشتگان خدا. و این می توانست خداوند را وسوسه کند تا قدرت خویش را به بدترین دشمن خود نشان دهد. این می توانست برای آن کسی که عیسی آمده بود تا مظفر شود برتری باشد.DR 176.2
« پس ابلیس او را به کوهی بلند برده، تمامی ممالک جهان را در لحظهای بدو نشان داد. و ابلیس بدو گفت، جمیع این قدرت و حشمت آنها را به تو میدهم، زیرا که به من سپرده شده است و به هر که میخواهم میبخشم. پس اگر تو پیش من سجده کنی، همه از آن تو خواهد شد. عیسی در جواب او گفت، ای شیطان، مکتوب است، خداوند خدای خود را پرستش کن و غیر او را عبادت منما » )لوقا : - (. ۴ ۵ ۸DR 176.3
شیطان به جذاب ترین وجه، پادشاهی های جهان را به عیسی نشان داد. اگر عیسی او را پرستش کند، او از ادعای مالکیت زمین دست بر خواهد داشت تا آن را به عیسی ارائه کند. اگر برنامه رستگاری ادامه یابد و عیسی بمیرد تا انسان نجات یابد، شیطان می دانست که قدرتش محدود شده و در نهایت از او گرفته خواهد شد، که پایان کار بزرگی خواهد بود که توسط پسر خدا آغاز شده بود. چنانچه برنامه رهایی بشر شکست بخورد، شیطان قدرت سلطنت را که ادعا کرده بود حفظ خواهد نمود. و اگر او توفیق یابد، او به خود امید واهی داده است مبنی بر این که او حق حاکمیت خود بر ضد خدای آسمان ها را داراست. DR 177.1