Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

پاتریاخها و انبیا

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    ۱۰ - “برج بابل”

    خداوند برای ازدیاد جمعیت جهانِ ویران شده که به خاطر فساد اخلاقی اش به واسطه سیل از بین رفته بود، تنها یک خانواده، یعنی اهل خانه نوح را حفظ کرده بود. خداوند به نوح گفته بود، “تو و تمامی اهل خانه ات به کشتی درآیید. زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.” (پیدایش ٧ آیه 1). اما در بین پسران نوح همان فرق بزرگ دیده شد که در جهان پیش از طوفان دیده شده بود. در سام، حام، و یافث که می بایست بانیان نژاد بشر می شدند، نشانه هایی از شخصیت پیشینیان دیده می شد. PA 86.1

    نوح که از طریق وحی الهی سخن می گفت، سرنوشت سه نسل بزرگ را که به وسیله این پدران نژاد بشر پدید می آمد، پیش بینی کرد. او با توصیف کردن فرزندان حام از طریق پسر و نه پدر، اعلام کرد، “کنعان ملعون باد، برادران خود را بنده بردگان باشد.” (پیدایش 9 آیات 25 تا 27). خطای غیر عادی حام نشان داد که احترام فرزندی، مدتها پیش از این در دل او از بین رفته بود. عمل او زشتی شخصیت او را آشکار کرد. این صفات شریرانه در کنعان و فرزندانش نیز دیده شد که تداوم آن موجب مجازات ایشان از سوی خداوند شد.PA 86.2

    از سوی دیگر، احترام نشان داده شده از سوی سام و یافث نسبت به پدرشان و در نتیجه آن به فرایض الهی، آینده روشن تری را برای فرزندانشان نوید داد. درباره این پسران گفته شد، “متبارک باد یهوه خدای سام و کنعان، بنده او باشد. خدا یافث را وسعت دهد، و در خیمه های سام ساکن شود، و کنعان بنده او باشد.” پیدایش ٩ آیات ٢۵ تا ٢٧). نسل سام، نسلی بود که قوم برگزیده و قوم وعده و منجی موعود از آن پدید می آمد. یهوه خدای سام بود و از او نسل ابراهیم و قوم اسرائیل پدید می آمد، قومی که مسیح می بایست از میان ایشان ظهور می کرد. “خوشابحال آن قوم که یهوه خدای ایشان است.” (مزامیر 144 آیه 15) و یافث در میان خیمه های سام ساکن شود.” فرزندان یافث باید به طور ویژه ای در برکات انجیل سهیم شوند.PA 86.3

    نسل کنعان به زشت ترین رسوم بت پرستی کشیده شدند. هر چند نبوت نوح آنان را به بندگی محکوم کرده بود، اما این محکومیت برای قرنها از ایشان مضایقه شده بود. خداوند بی دینی و فساد ایشان را تحمل کرد تا زمانی که آنان از مرز تحمل خداوند عبور کردند. از آن پس اموال ایشان گرفته شد و به بندگی فرزندان سام و یافث درآمدند. PA 87.1

    نبوت نوح در مورد پسرانش، اعلام اختیاری غضب و یا رحمت نبود. این نبوت رفتار و سرنوشت پسران او را تعیین نمی کرد. بلکه نتیجه رفتار و روشی که هر یک از ایشان به طور جداگانه در طول زندگی خود انتخاب می کردند، نشان می داد. نبوت نوح، بیان نقشه خداوند برای ایشان و نسلهای آینده شان بود که با در نظر گرفتن شخصیت و رفتارشان تحقق می یافت. معمولاً، فرزندان خصائل و تمایلات والدین را به ارث می برند و رفتارهای ایشان را سرمشق قرار می دهند تا آنجا که گناهان والدین نسل بعد نسل از سوی فرزندان تکرار می شود. بدین ترتیب، زشتی و ناسپاسی حام در میان فرزندانش رواج یافت و ایشان را به لعنت الهی گرفتار کرد. “یک خطا کار، نیکویی بسیار را فاسد تواند نمود.” (جامعه ٩ آیه ١٨).PA 87.2

    از سوی دیگر، احترام سام نسبت به پدرش چه پاداشی ارزشمندی را برای او به همراه دارد!! و چه نسل برجسته ای از مردان مقدس را در نسل او پدیدار می کند!! خداوند روزهای کاملان را می داند.” “و ذریت او مبارک خواهند بود.” “پس بدان که یهوه، خدای تو، اوست خدا، خدای امین که عهد و رحمت خود را با آنانی که او را دوست می دارند و اوامر او را به جا می آورند تا هزار پشت نگاه می دارد.” (مزامیر ٣٧ آیات ١٨ و 26) (تثنیه ٧ آیه ٩). PA 87.3

    فرزندان نوح برای مدتی. در میان کوهستانها، مکانی که مذبح در آن قرار گرفته بود، اقامت کردند. همچنانکه تعداد ایشان زیاد شد، ارتداد موجب جدایی و تفرقه گردید. آنانی که مایل به فراموش کردن خالق و کنار گذاشتن احکام او بودند، دایماً از تعالیم و رفتارهای دوستان و نزدیکان خدا ترس خود احساس ناراحتی می کردند و بعد از مدتی تصمیم گرفتند که از پرستندگان خداوند جدا شوند. از این رو، به سوی دشت شنعار در سواحل رود فرات عزیمت کردند. موقعیت زیبا و حاصلخیز بودن خاک آن ناحیه، آنان را جلب کرده و تصمیم گرفتند که خانه هایشان را بر روی این دشت بنا کنند.PA 87.4

    آنان قصد داشتند تا در همین مکان شهری بنا کنند و در آن یک برج عظیم که موجب شگفتی جهانیان شود بسازند. این اقدامات به منظور جلوگیری از پراکنده شدن مردم انجام داده شد. خداوند به انسان امر کرده بود تا در سرتاسر زمین پراکنده شود و آن را پُر کند و برآن مسلط شود. اما سازندگان بابل قصد داشتند تا با متحد کردن مردم، حکومتی را تاسیس کنند که سرانجام تمامی مردم جهان را در خود جا دهد. بدین ترتیب، کشور ایشان به پایتخت امپراطوری جهان تبدیل شده و شکوه و زیبایی آن تحسین و تقدیر جهانیان را برانگیزد. برج باشکوه و سر به فلک کشیده آن به این منظور ساخته می شد تا به عنوان مظهر قدرت و حکمت سازندگان آن و استمرار بخشیدن به شهرت ایشان برای نسلهای بعدی باقی بماند.PA 87.5

    مردمانی که در دشت شنعار ساکن بودند، به این وعده خداوند که او بار دیگر زمین را با طوفان و سیل هلاک نخواهد کرد اعتقاد نداشتند. بسیاری از ایشان وجود خدا را انکار کرده و طوفان را به عوامل طبیعی نسبت دادند. سایرین نیز به وجود قدرت برتر اعتقاد داشتند، و اعلام می کردند که همان قدرت برتر، ساکنان جهان پیش از طوفان را نابود کرده است. و همین دلیل، مانند قائن، بر علیه خداوند عصیان می کردند. یکی از دلایل بنای برج بابل این بود که امنیت ایشان را در مقابل طوفانی دیگر تامین کند. آنان ارتفاع برج را از ارتفاع بلندترین کوهها، بلندتر ساختند، زیرا قصد داشتند خودشان را از تمام خطرات احتمالی مصون نگه دارند. تا هنگامی که به ناحیه بالای ابرها صعود می کردند بتوانند به دلایل وقوع طوفان پی ببرند. تمامی این اقدامات فقط برای جلب ستایس و احترام دیگران نبود. بلکه هدف سازندگان برج این بود که اذهان نسلهای بعدی را از خداوند دور کرده و آنان را به سوی بت پرستی سوق دهند.PA 88.1

    هنگامی که بنای برج تا حدودی کامل شد، بخشی از آن برای اقامت سازندگان آن اختصاص یافت. و بخشهای دیگر به طرز باشکوهی تزئین و آراسته شد و بنهای ایشان در آن قرار داده شد. مردم به خاطر این موفقیت شادمانی می کردند. آنان با پرستش بتهای ساخته شده از طلا و نقره، خودشان را در مقابل خدای آسمان و زمین قرار دادند. با این حال، کاری که این چنین با موفقیت به پیش می رفت، به طور ناگهانی متوقف شد. فرشتگان فرستاده شدند تا اهداف سازندگان برج را خنثی کنند. ارتفاع برج به اوج رسیده بود و برای کارگرانی که در بالای برج کار می کردند غیر ممکن بود تا با کارگرانی که در پایین آن کار می کردند ارتباط برقرار کنند. بنابراین افرادی در نقاط مختلف مستقر شدند تا دستورات لازم برای مصالح مورد نیاز را از کارگرانی که در بالای برج کار می کردند دریافت کرده و به نفرات پایین تر اطلاع دهند. همانطور که پیامها از این طریق از یک نفر به نفر دیگر منتقل می شد، زبان ایشان مشوش شد تا آنجایی که مصالحی سفارش داده می شد که مورد نیاز نبود و دستور العمل های ابلاغ شد که غالباً عکس آنچیزی بود که گفته شده بود. آشفتگی و اضطراب بر همگان حاکم گردید و تمامی کارها دچار وقفه شد. هماهنگی و همکاری میان کارگران از بین رفت. سازدنگان برج نمی توانستند دلایل این سوء تعبیرها را توجیه کنند. آنان با خشم و ناامیدی، یکدیگر را سرزتش و محکوم می کردند و سرانجام اتحاد ایشان با مبارزه و خونریزی به پایان رسید. صاعقه ای از آسمان، به نشانه ناخشنودی خداوند، قسمت فوقانی برج را در هم کوبید و آن را به زمین پرتاب کرد بدین گونه به مردم فهمانده شد که خدایی هست که بر آسمانها حکم می راند. PA 88.2

    تا این زمان، تمامی مردم به یک زبان سخن گفته بودند، اما اکنون آنانی که می توانستند زبان یکدیگر را بفهمند در گروههایی متحد شده، بعضی ها به یک سو و بعضی به سوی دیگر رفتند. “پس خداوند اینان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده ساخت.” (پیدایش 11 آیه ٨). این عمل، وسیله ای شد برای اسکان دادن مردم بر روی زمین و بدین ترتیب نقشه خداوند درست به همان طریقی که انسان سعی کرده بود از انجام آن جلوگیری کند، تحقق یافت. PA 89.1

    مردمی که خود را در مقابل خداوند قرار داده بودند چه فرمت مبارکی را از دست داده بودند. نقشه خداوند این بود که آنان با ساکن شدن در مناطق مختلف زمین، ممالکی را تاسیس کرده و شناخت اراده او را با خود حمل کنند، تا بدین وسیله، نور حقیقت بر نسلهای بعدی تابیده شود. نوح واعظ امین پارسایی سیصد و پنجاه سال و سام به مدت پانصد سال بعد از طوفان زندگی کردند و به همین دلیل، فرزندان ایشان فرصت داشتند تا با احکام خداوند و شرح روابط او با پدرانشان آشنا شوند. اما آنان مایل به شنیدن این حقایق خطیر نبودند و اشتیاق نداشتند تا دانش و معرفت الهی را در زندگی خود به خاطر داشته باشند. بنابراین با مشوش شدن زبانشان، از معاشرت با آنانی که می تواتستند نور حقیقت را به ایشان آشکار کنند، محروم ماندند.PA 89.2

    سازندگان برج بابل روحیه ناسپاس را در دلهایننان پرورانده بودند. آنان به جای قدردانی از رحمت خداوند نسبت به آدم و عهد پر از محبت او با نوح، دایما به خاطر اخراج آدم و حوا از باغ عدن و وقوع طوفان، از خداوند شکایت می کرد ند. آنان در تمام مدتی که خداوند را دیکتاتور و خشن می خواندند، حاکمیت ظالم ترین و مستبدترین دیکتاتور را پذیرفته بودند‌. شیطان قصد داشت تا قربانی هایی را که به مرگ مسیح اشاره می کرد مورد بی احترامی و تحقیر قرار دهد. و از آنجا که اذهان مردم به خاطر بت پرستی تیره شده بود، شیطان ایشان را وادار کرد تا این قربانیها را جعل کنند و فرزندان خودشان را بر روی مذبح های بتهایشان قربانی کنند. همانطور که انسانها از خداوند رویگردان شدند، خصائص الهی نظیر انصاف، پاکی، و محبت با ظلم، خشونت و بی رحمی جایگزین شد. PA 89.3

    مردمان بابل درصدد بنیان حکومتی بودند که از حکومت خداوند مستقل بود. در میان ایشان عده ای افراد خدا ترس حضور داشتند، اما این افراد، نیز فریب رفتارهای متظاهرانه بی دینان را خورده و به ایشان ملحق شده بودند. و خداوند به خاطر همین افراد خدا ترس، مجازات ایشان را به تاخیر انداخت و به مردم فرصت داد تا شخصیت واقعی خود را آشکار کنند. با آشکار شدن شخصیت این افراد، پسران خداوند ،سعی کردند تا ایشان را از اهدافشان متصرف کنند. اما این مردم در گستاخی کردن به خداوند، کاملا با یکدیگر متحد شده بودند. اگر آنان به حال خود رها می شدند، جهان را در همان آغاز راهش، گمراه می کردند. اتحاد ایشان بر پایه عصیان بنا شده بود و در حال تاسیس حکومتی بودند که در آن، حق حاکمیت و احترام خداوند نادیده گرفته می شد. حاکمیت قدرتمندی ظاهر می شد که سلطه آن، پارسایی، سلامتی، سعادت و امنیت را از روی زمین محو می ساخت. این افراد قصد داشتند به جای احکام الهی که “مقدس و عادلانه و نیکو بود.” احکامی را جایگزین کنند که با دلهای خودخواه و بی رحم ایشان سازگار بود. (رومیان ٧ آیه ١٢).PA 90.1

    آنانی که خدا ترس بودند، از او درخواست کردند تا در این امور مداخله کند. و “خداوند نزول نمود تا شهر و برجی را که بنی آدم بنا می کردند، ملاحظه نماید.” (پیدایش 11 آیه ۵) خداوند به خاطر محبت به جهان، نقشه سازندگان برج را نقش بر آب کرد و بنای یادبود گستاخانه ایشان را سرنگون کرد. او به خاطر محبت خود، زبان ایشان را مشوش کرد و بدین ترتیب، نیات عصیانگرایانه ایشان را متوقف ساخت. خداوند، لجاجت و گناه افراد را برای مدتی تحمل می کند و به ایشان به اندازه کافی فرصت می دهد تا توبه کنند، با این حال، تمامی ترفندهای ایشان را که برای مقاومت با اقتدار احکام مقدس او به کار گرفته می شود، مورد توجه قرار می دهد. هر از گاهی، دستهایی نامریی که عصای سلطنت را در اختیار دارد، برای مهار گناه، دراز می شود. علایم غیر قابل تردیدی به انسان نشان داده می شود تا به او اثبات کند که آفریننده کائنات و مظهر بیکران حکمت، محبت و راستی، حاکم مقتدر آسمان و زمین است و اینکه هیچ کس نمی تواند در مقابل قدرت عظیم او ایستادگی کند.PA 90.2

    اهداف سازندگان برج بابل با سرافکندگی و شکست خاتمه یافت. بنای باشکوهی که مایه افنخار ایشان بود به مظهر حماقت ایشان تبدیل شد. انسانها هنوز همچنین هدفی را دنبال می کنند. آنان با اتکا به خویشتن، احکام خدا را انکار می کنند. این همان نقشه ای است که شیطان سعی کرده بود در آسمان تحقق بخشد. و همان قائن را در تقدیم هدیه اش تحت تاثیر قرار داده بود. PA 91.1

    بنا کنندکان برج، در زمان ما نیزحضور دارند. بی دینان، نظریاتشان را بر پایه مقالات دروغین علمی استوار کرده و کلام صریح خداوند را انکار می کنند. آنان نظام اخلاقی خداوند را محکوم و احکام او را تحقیر می کنند و به کفایت اندیشه انسانی مباهات می کنند. “چونکه حکم برعلیه عمل شرارت، به سرعت اجرا نمی شود، از این جهت دل بنی آدم در اندرون ایشان برای، بدکرداری جازم می شود.” (جامعه ٨ آیه 11). PA 91.2

    در جهان مسیحیت، بسیاری از تعالیم صریح کتاب مقدس رویگردان می شوند و اصول اعتقادی خویش را بر اساس تصورات و افسانه های خوش آیند بنا می کنند. آنان برجشان را به عنوان یک طریقی برای صعود به آسمان، نشان می دهند. انسانها تمام هوش و حواس خود را متوجه سخنان فصیح کرده و تحت تاثیر آن قرار می گیرند، در حالی که این سخنان به ایشان تعلیم می دهد که شخص گناهکار نخواهد مُرد، و اینکه نجات می تواند بدون اطاعت از احکام خدا، کسب شود. پیروان راستین مسیح، اگر معیار خدا را بپذیرند، این معیار، ایشان را با یکدیگر متحد خواهد کرد، اما مادامی که حکمت انسانی بیشتر از کلام خداوند مورد تمجید قرار می گیرد، نتیجه ای جز تفرقه و اختلاف عقیده به همراه نخواهد داشت. تشویش موجود که نتیجه مبارزات عقیدتی و فرقه ای است، با واژه “بابل” معرفی می شود. واژه ای که کلام نبوت در مورد کلیساهای، دنیا پرست در زمان های آخر به کار می برد. به کتاب مکاشفه باب 14 آیات ٨ و باب ١٨ آیه ٢ مراجعه شود.PA 91.3

    بسیاری سعی خواهند کرد تا با کسب ثروت و قدرت برای خود بهشتی بنا کنند. آنان “استهزا می کنند و حرف های بد می زنند و سخنان ظلم آمیز را از جای بلند می گویند” و حقوق انسانی را پایمال کرده و اقتدار الهی را نادیده می گیرند. افراد مغرور و متکبر شاید بتوانند برای مدت زمانی با قدرت حکومت کنند. آنان ممکن است در تمام اعمالی که انجام می دهند، موفق به نظر برسند. اما در پایان با یاس و سرافکندگی مواحجه خواهند شد. PA 91.4

    زمان داوری خداوند نزدیک می شود. قادر مطلق نازل خواهد شد تا ببیند که فرزندان بنی آدم چه چیزی را بنا کرده اند. قدرت مطلق او آشکار خواهد شد و اعمالی متکبرانه انسان خوار خواهد شد. “خداوند مشورت امتها را باطل می کند، تدبیرهای قبایل را نیست می گرداند. مشورت خداوند قائم است تا ابدالآباد، تدابیر قلب او تا دهرالدهور.” (مزامیر 73 آیه 8 — 33 آیه 10 و 11 و 13 و 14)PA 92.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents