Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

آرزوی اعصار

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 33—«چه کسانی برادران من هستند»

    پسران یوسف از عیسی در کارهایش حمایت نمی کردند و هنگامی که اخبار مربوط به زندگی و خدمات او به گوش ایشان رسید، نگران و شگفت زده شدند. آنان شنیدند که او تمامی شب ها را به دعا کردن اختصاص داده و در طول روز جمعیت زیادی در اطراف وی اجتماع می کنند تا جایی که به او فرصت نمی دهند تا غذا بخورد. دوستان او احساس می کردند که او با کار مداوم خود را خسته و فرسوده می کند. آنان نمی توانستند علت رفتار او را در برخورد با فریسیان درک کنند و در میان ایشان عده ای نگران بودند که او عقلش را از دست داده است.AA 301.1

    برادران او از این موضوع و همچنین از اتهام فریسیان که به او گفته بودند دیوها را با قدرت شیطان اخراج می کند آگاه شدند. آنان از سرزنشی که به واسطه خویشاوندی با عیسی متوجه ایشان شده بود شدیداً متأثر شدند.AA 301.2

    برادران عیسی متوجه شدند که سخنان و اعمال او چه آشوبی برپا کرده است و نه تنها از سخنان متهورانه او وحشت زده شدند، بلکه از عیسی به خاطر نکوهش کردن علمای دین و فریسیان خشمگین شده و تصیم گرفتند تا او را متقاعد کنند که از انجام چنین اقداماتی صرف نظر کند آنان برای انجام این کار مریم را ترغیب کردند تا به ایشان بپیوندد، زیرا تصور می کردند که به خاطر علاقه عیسی به مریم می توانند از او تقاضا کنند تا قدری محتاطانه تر عمل کند.AA 301.3

    درست پیش از این عیسی مردی دیوزده و لال را شفا داده بود و فریسیان او را متهم کرده بودند که “دیوها را به یاری رئیس دیوها بیرون می راند.” (متی 9 آیه 34).AA 301.4

    مسیح با صراحت اعلام کرد که ایشان با نسبت دادن کار روح القدس به شیطان خود را از سرچشمه برکت محروم می کنند. آنانی که به خاطر بی توجهی به سیرت الهی مسیح بر علیه او سخن گفته بودند، شاید بخشیده می شدند، چرا که به واسطه روح القدس ممکن بود به اشتباه خود پی برده و توبه کنند. گناه، هر چه که باشد، اگر شخص توبه کند و ایمان آورد، گناه او با خون مسیح شسته می شود، اما کسی که کار روح القدس را انکار کند، خود را در موقعیتی قرار می دهد که جایی برای توبه و ایمان وجود نخواهد داشت. خداوند از طریق روح القدس در قلب آدمی عمل می کند و هنگامی که افراد به طور عمد روح القدس را انکار کرده و کار آن را به شیطان نسبت می دهند، مسیری را که خداوند از طریق آن با ایشان ارتباط برقرار می کند، قطع می کنند. زمانی که روح القدس به طور کامل انکار شد، دیگر خداوند نمی تواند برای شخص کاری انجام دهد.AA 301.5

    فریسیانی که عیسی این سخنان هشدار آمیز را به ایشان گفته بود، خودشان اتهاماتی را که به او نسبت داده بودند، باور نداشتند. در میان این مقامات حتی یک نفر وجود نداشت که نسبت به منجی احساس نزدیکی نکرده باشد. آنان ندای روح القدس را در دل هایشان شنیده بودند که عیسی را مسیح اسرائیل اعلام کرده و از ایشان می خواست تا به شاگردی او اقرار کنند. آنان در نور حضور او به ناپاکی خویش پی برده و برای پارسایی که خود می توانستند ایجاد کننند، انتظار کشیده بودند. اما بعد از انکار عیسی، پذیرش او را به عنوان مسیح مایه سرافکندگی خود می دانستند. آنان با قدم گذاشتن در مسیر بی اعتقادی، به حدی مغرور شدند که به خطاهایشان اعتراف نمی کردند،AA 302.1

    و برای امتناع از بیان حقیقت سعی کردند با خشونت، تعالیم منجی را مورد تردید قرار دهند. نشانه های قدرت و رحمت او، ایشان را به ستوه آورده بود. آنان نمی توانستند از انجام معجزات او جلوگیری کنند، آنان نمی توانستند تعالیم او را متوقف کنند، اما تمامی قدرت خویش را به کار گرفتند تا او را بد معرفی کرده و سخنان او را تحریف کنند. با این وجود، روح ملزم کننده خداوند ایشان را تعقیب کرد تا جایی که برای مقابله با قدرت آن، مجبور شدند موانعی را ایجاد کنند. قدرتمندترین عاملی که می توانست بر قلب آدمی تأثیر بگذارد برای متقاعد کردن ایشان به کار گرفته شد، اما ایشان خود را در مقابل آن تسلیم نمی کردند.AA 302.2

    خداوند چشمان افراد را کور و دل هایشان را سخت نمی کند، بلکه نور حقیقت را می فرستد تا خطاهایشان را تصحیح کرده و ایشان را در مسیر سلامتی هدایت کند. و به خاطر انکار چنین حقیقتی است که چشمان روحانی افراد کور و دلهایشان سخت می گردد.AA 302.3

    غالب اوقات این فرایند تدریجی و تقریباً نامحسوس است. نور از طریق کلام خداوند، از طریق خادمان او، و یا به وسیله عمل مستقیم روح القدس به افراد عرضه می شود، اما زمانی که پرتویی از ور حقیقت نادیده گرفته می شود، بصیرت روحانی به طور نسبی فلج شده و آشکار شدن مجدد حقیقت به آهستگی تشخیص داده می شود. بدین ترتیب تاریکی افزایش یافته تا جایی که شخص در ظلمت کامل قرار می گیرد. در مورد رهبران یهود چنین چیزی اتفاق افتاده بود. آنان در مورد قدرت الهی مسیح متقاعد شده بودند اما برای مقابله با حقیقت، کار روح القدس را به شیطان نسبت دادند و برای انجام این کار عمداً به دروغ متوسل شدند و خود را به شیطان تسلیم کردند و از آن به بعد تحت کنترل قدرت او قرار گرفتند.AA 302.4

    مسیح در ارتباط نزدیک با گناه بر علیه روح القدس، در مورد سخنان زشت و پوچ نیز هشدار داد. سخنان هر فرد نشان دهنده نیّات قلبی اوست.” زیرا زبان از آنچه دل از آن لبریز است، سخن می گوید.” اما سخنان، چیزی فراتر از نشانه شخصیت می باشند. در سخنان هر فرد قدرتی است که بر شخصیت اثر می گذارد. افراد تحت تأثیر کلام خویش قرار می گیرند. بعضی اوقات افراد تحت تأثیر یک انگیزه لحظه ای که شیطان باعث آن می شود دچار سوء ظن و حسادت شده و سخنانی را بر زبان می آورند که در حقیقت خودشان هم آن را باور نمی کنند، اما چنین واکشی بر افکارشان تأثیر می گذارد. آنان فریب سخنان خودشان را خورده و چیزی را که با تحریک شیطان گفته شده است به عنوان حقیقت باور می کنند. چنین اشخاصی آن قدر دچار غرور می شوند که مایل نیستند از حرف خود دست بردارند. بر زبان آوردن سخنان تردید آمیز و انتقاد از نور الهی بسیار خطرناک می باشد و چنین سخنانی بر روی شخصیت اثر می گذارد و موجب میدان دادن به گستاخی و بی ایمانی می شود. بسا که فرد با تسلیم شدن به این عادت، نادانسته به سوی خطر گام برداشته تا جایی که کار روح القدس را مورد انتقاد و انکار قرار می دهد. عیسی فرمود، “به شما می گویم که مردم برای هر سخن پوچ که بر زبان رانند، در روز داوری حساب خواهند داد، زیرا با سخنان خود تبرئه خواهید شد و با سخنان خود محکوم خواهید گردید.” سپس عیسی به کسانی که تحت تاثیر سخنانش قرار گرفته بودند، کسانی که با شادی به او گوش داده بودند، اما قلب خود را به روح القدس تسلیم نکرده بودند، هشدار داد. نه تنها به واسطه مقاومت، بلکه به خاطر بی اعتنایی به روح القدس، شخص هلاک می گردد.AA 303.1

    عیسی فرمود، “هنگامی که روح پلید از کسی بیرون می آید به مکانن های خشک و بایر می رود تا جایی برای استراحت بیابد، اما نمی یابد. پس می گوید، “به خانه ای که از آن آمدم، باز می گردم. اما چون به آنجا می رسد و خانه را خالی و رُفته و آراسته می یابد، می رود و هفت روح بدتر از خود را نیز می آوَرَد و همگی داخل می شوند و در آجا سکونت می گزینند.”AA 303.2

    در ایام مسیح نیز همانند امروز، بسیاری بودند که کنترل شیطان بر ایشان برای مدتی به نظر می رسید که در هم شکسته شده باشد. آنان به واسطه فیض خدا از ارواح شریر که بر ایشان تسلط داشتند، رهایی یافتند. آنان به خاطر محبت خداوند شادی کردند، اما مانند شنوندگان مثل زمین سنگلاخ در محبت او باقی نماندند. این اشخاص هر روز، خود را به خداوند تسلیم نکردند تا مسیح در دل ایشان ساکن شود، بنابراین هنگامی که روح پلید با “هفت روح بدتر از خود” بازگشت، ایشان کاملاً تحت کنترل قدرت شریر قرار گرفتند.AA 304.1

    زمانی که فرد خود را به مسیح تسلیم می کند، قدرت تازه ای، دل فرد را به تملک خود در می آورد. تغییری که هرگز نمی تواند به وسیله خود شخص تحقق یابد. این کار خارق العاده، به وسیله نیرویی خارق العاده در قلب انسان صورت می گیرد. قلبی که به مسیح تسلیم شده باشد، به قلعه او تبدیل می شود قلبی که او در این دنیای عصیانگر حفظ می کند و میل دارد که هیچ قدرتی به جز او بر آن حاکمیت نداشته باشد. بدین ترتیب قلبی که در تملک عوامل الهی قرار داشته باشد در مقابل هجوم شیطان تسخیر ناپذیر خواهد بود. اما تا خودمان را به قدرت مسیح تسلیم نکنیم، تحت تسلط قدرت شیطان قرار خواهیم گرفت. ما الزاماً باید تحت کنترل یکی از این دو قدرت بزرگ که برای بدست گرفتن حاکمیت جهان مبارزه می کنند، قرار گیریم. برای اینکه تحت کنترل شیطان قرار بگیریم، حتماً نباید خدمت به پادشاهی ظلمت را انتخاب کنیم. بی اعتنایی ما در هم پیمان شدن با ملکوت نور می تواند ما را برای همیشه تحت کنترل شیطان در آوَرَد.AA 304.2

    اگر با عوامل آسمانی همکاری نکنیم شیطان بر قلب ما تسلط می یابد و آن را به محل اقامت خود تبدیل خواهد کرد. تنها راه مقابله با قدرت شریر ساکن شدن مسیح در دل از طریق ایمان به پارسایی اوست. تا زمانی که عمیقاً به خداوند متصل نشویم، هرگز نخواهیم توانست با اثرات نامقدس حاصل از خودپسندی، بی بند و باری و وسوسه های شیطان مبارزه کنیم.AA 304.3

    شاید از بسیاری از عادات بد دست بکشیم و برای مدتی از همکاری با شیطان اجتناب کنیم، اما فقط از طریق ارتباط عمیق وجدی با خداوند و از طریق تسلیم شدن به اوست که می توانیم بر وسوسه ها و گناهان پیروز شویم. بدون آشنایی اختصاصی با مسیح و ارتباط مداوم با او، اسیر دشمن خواهیم شد و سرانجام به خواست های او عمل خواهیم کرد.AA 304.4

    عیسی در ادامه سخنانش فرمود، “سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او می شود و عاقبت این نسل شرور نیز خواهد بود. “سنگدل ترین افراد، کسانی هستند که دعوتِ رحمت را بی اهمیت شمرده و به روح فیض بی احترامی می کنند. بارزترین نشانه گناه بر علیه روح القدس نادیده گرفتن دعوت خداوند به توبه می باشد. هر اقدامی در انکار مسیح گامی به سوی انکار نجات و گناه بر علیه روح القدس تلقی می شود.AA 305.1

    قوم یهود با انکار مسیح مرتکب گناهی نابخشودنی شدند و اگر ما نیز دعوت فیض و رحمت را انکار کنیم، همان گناه را مرتکب خواهیم شد. هنگامی که از گوش دادن به سخنان رسولان مسیح امتناع کرده و در عوض به عوامل شیطان که روح و جهان را از مسیح دور می کنند، گوش می دهیم، به سرور حیات توهین کرده و او را در مقابل شیطان و تمامی کائنات سر افکنده می کنیم. تا زمانی که یک فرد این کار را انجام می دهد. نمی تواند به آمرزش گناهان امیدوار باشد و نهایتاً تمامی اشتیاق مصالحه با خداوند را از دست خواهد داد.AA 305.2

    در حالی که عیسی هنوز به تعلیم دادن مردم مشغول بود، شاگردانش به او خبر دادند که مادر و برادرانش بیرون ایستاده و می خواهند با وی دیدار و گفتگو کنند. او از قصد ایشان آگاه بود، بنابراین به کسی که این خبر را آورده بود گفت، “مادر من کیست؟ و برادرانم چه کسانی هستند؟ سپس با دست خود به سوی شاگردانش اشاره کرد و گفت: “اینانند مادر و برادران من! زیرا هر که خواست پدر مرا که در آسمان است به جای آوَرَد ، برادر و خواهر و مادر من است.”AA 305.3

    همه آنانی که مسیح را با ایمان می پذیرفتند با پیوندی نزدیک تر از پیوندهای خویشاوندی با او متحد می شدند و همان طوری که او با پدر یکی بود، آنان نیز با او یکی می شدند. مادر عیسی تنها از طریق ایمان و عمل کردن به کلام او می توانست با وی ارتباطی نزدیک و صمیمی داشته باشد. برادران عیسی به خاطر ارتباطشان با او از هیچ گونه مزیتی برخوردار نمی شدند، مگر اینکه او را به عنوان منجی می پذیرفتند.AA 305.4

    مسیح از چه حمایتی می توانست برخوردار شود اگر خویشاوندان زمینی وی او را به عنوان فرستاده آسمان می پذیرفتند و در انجام رسالت الهی با وی همکاری می کردند! اما بی ایمانی ایشان بر زندگی زمینی او گرد غم و اندوه پاشید و این بخشی از آن جام تلخ مصیبت بود که او باید به خاطر ما سَر می کشید. دشمنی بر انگیخته شده در دل انسان بر علیه انجیل، عمیقاً از سوی پسر خدا احساس می شد و وجود چنین عداوتی در میان خانواده وی برای او از همه چیز دردناک تر بود زیرا قلب او از محبت و مهربانی سرشار بود و او به روابط خویشاوندی بسیار اهمیت می داد. برادران عیسی توقع داشتند که او عقایدشان را بپذیرد در حالی که پذیرفتن چنین چیزی با رسالت الهی وی کاملاً مغایر بود. آنان او را به چشم کسی می نگریستند که به مشورت ایشان نیازمند بود. آنان او را از نقطه نظر عقاید انسانی خویش مورد قضاوت قرار می دادند و تصور می کردند که اگر او تنها از چیزهایی سخن بگوید که مورد پسند علمای دین و فریسیان قرار بگیرد در آن صورت از مجادله ناخوشایندی که سخنان او بر انگیخته بود، اجتناب خواهد کرد.AA 305.5

    آنان تصور می کردند که او با اعلام اقتدار الهی و قرار دادن خود در مقابل خاخام ها و تقبیح گناهان ایشان، عنان اختیار خویش را از دست داده است. برادران عیسی می دانستند که فریسیان مترصد فرصتی هستند تا او را متهم و محکوم کنند و احساس می کردند که او فرصت کافی را به ایشان داده است.AA 306.1

    آنان با معیارهای کوته بینانه خویش رسالتی را که او برای تحقق بخشیدن به آن آمده بود درک نمی کردند وبنابراین در رنج ها و مشکلات عیسی با وی همدردی نکردند. رفتار ناپخته و سخنان قدر ناشناسانه ایشان نشان داد که درک درستی از شخصیت واقعی او نداشتند و تشخیص نمی دادند که الوهیت با طبیعت انسانی در هم آمیخته است. برادران عیسی غالب اوقات او را غرق در غم و اندوه می دیدند اما به جای تسلی بخشیدن به او، با رفتار و سخنانشان قلب وی را جریحه دار می کردند، باطن حساس او شکنجه می شد و انگیزه ها و اعمال وی به درستی درک نمی شد.AA 306.2

    برادران عیسی غالب اوقات نظریات کهنه و پیش پا افتاده فریسیان را به رخ او می کشیدند و تصور می کردند که می توانند او را که از تمامی حقایق و اسرار الهی آگاه بود، تعلیم دهند. آنان آنچه را که درک نمی کردند به راحتی محکوم می کردند. سرزنش های ایشان قلب وی را جریحه دار می کرد.AA 306.3

    آنان ایمان به خدا را اقرار کرده و تصور می کردند که از خداوند پشتیبانی می کنند، اما هنگامی که خداوند در لباس جسم با ایشان بود، او را نشناختند.AA 306.4

    این چیزها مسیر رسالت او را ناهموار کرد. مسیح از اینکه در میان خویشاوندانش بد فهمیده شده بود، احساس اندوه می کردو برای تسلی یافتن به جایی می رفت که در آن چنین سوء تفاهمی دیده نمی شد.AA 306.5

    خانه ای بود که او بسیار دوست داشت از آن دیدن کند. این خانه، خانه ایلعازر، مریم و مرتا بود و مسیح در فضای سرشار از ایمان و محبت آن، تسلی می یافت. با این وجود، هیچ کسی نمی توانست رسالت الهی و بار سنگینی را که او به خاطر گناه بشریت بر خورد حمل می کرد، درک کند و به همین دلیل، غالب اوقات، مصاحبت با پدر آسمانی، او را تسلی می داد.AA 307.1

    آنانی که فرا خوانده شده اند تا به خاطر مسیح متحمل مصائب شوند، کسانی که حتی در میان خویشاوندانشان بد فهمیده می شوند، با این تفکر که عیسی نیز با چنین مشکلاتی مواجه شده است، تسلی می یابند. عیسی با چنین اشخاصی همدردی خواهد کرد. او از ایشان انتظار دارد که در مصاحبت با او و پدر آسمانی، تسلی یابند.AA 307.2

    آنانی که مسیح را به عنوان سرور و منجی خویش می پذیرند، برای تحمل آزمایشات و مشکلات زندگی، همچون یتیمان رها نخواهند شد. او ایشان را به عنوان اعضای خانواده الهی می پذیرد. آنان فرزندان عزیز و دوست داشتنی خداوند هستند که با رشته های ناگسستنی محبت با او پیوند دارند. خداوند ایشان را بیشتر از پدر و مادر دنیویشان دوست دارد و در اوقات سختی و تنهایی به کمک ایشان خواهد شتافت.AA 307.3

    در احکام داده شده به قوم اسرائیل تصویر بسیار زیابی از ارتباط مسیح با قومش دیده می شود.AA 307.4

    هنگامی که یک فرد یهودی به خاطر فقر مجبور می شد از خانه و خویشانش جدا شود و خود را به عنوان یک برده بفروشد، وظیفه آزاد کردن او و وارثینش به عهده کسی بود که نزدیک ترین خویشاوند وی به حساب می آمد. (برای مطالعه این موضوع به کتاب لاویان باب 25 آیه 25- و باب 47 آیه 49 و کتاب روت باب 2 آیه 20 مراجعه فرمایید.)AA 307.5

    به همین ترتیب وظیفه آزاد کردن ما و نسل ما که به واسطه گناه مرده ایم، به عهده کسی است که از نظر خویشاوندی از همه کس به ما نزدیک تر است. او همان عیسای مسیح، منجی و سرور ماست که از پدر، مادر ، برادر و دوست به ما نزدیک تر است.AA 307.6

    او می فرماید: “مترس، زیرا که من تو را فدیه دادم و تو را به اسمت خواندم پس تو از آن من هستی، چون از آب ها بگذری من با تو خواهد بود و چون از نهرها عبور نمایی تو را فرو نخواهند گرفت و چون از میان آتش روی، سوخته نخواهی شد و شعله آتش تو را نخواهد سوزانید. زیرا من یَهوُه خدای تو و قدّوس اسرائیل، نجات دهنده تو هستم. چون که در نظر من گرانبها و مکّرم بودی و من تو را دوست می داشتم پس مردمان را به عوض تو وطوایف را در عوض جان تو تسلمی خواهم نمود.” (اشعیاء 43 آیات 1 تا 4).AA 307.7

    مسیح فرشتگان آسمانی را که تخت سلطنت او را احاطه کرده اند دوست دارد، اما محبت عظیم او نسبت به ما به چه دلیل بود؟ ما نمی توانیم محبت او را درک کنیم، اما می توانیم حقیقت محبت او را در تجربیات زندگی خودمان بشناسیم. اگر بخواهیم ارتباط خویشاوندیمان را با او حفظ کنیم باید به همه کسانی که در عیسای مسیح برادران و خواهران ما هستند، احترام بگذاریم و به عنوان عضوی پذیرفته شده در خانواده الهی، برای جلال و تکریم نام پدر آسمانی و منجی مان عیسای مسیح، تلاش کنیم.AA 308.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents