Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

آرزوی اعصار

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 43—«موانع در هم شكسته مي شوند»

    عيسي بعد از روبرو شدن با فريسيان، كفرناحوم را ترك گفت و با گذشتن از جليل به سرزمين كوهستاني نزديك سر حدات فينيقيه روي آورد. با نگريستن به طرف غرب، دشت پهناوري را مي ديد كه شهرهاي باستاني صور و صيدون با معابد و بتكده ها، قصرهاي مجلل و با شكوه، بازارهاي تجارت و اسكله كشتي ها در آن قرار داشتند. وراي آن گسترده آبي رنگ، دراي مديترانه ديده مي شد، جايي كه مبشران انجيل مي بايستي از آن عبور كرده و خبر خوش را به مراكز بزرگترين امپراطوري جهان مي رسانيدند. اما هنوز زمان آن فرا نرسيده بود و عيسي مي بايستي شاگردان را براي انجام اين ماموريت آماده مي ساخت. عيسي اميدوار بود كه با آمدن به اين ناحيه بتواند گوشه خلوتي را كه نتوانسته بود در بيت صيدا پيدا كند، بيايد. با اين حال هدف او از مسافرت به اين ناحيه تنها اين مورد نبود.AA 387.1

    هنگامي كه عيسي به آن ناحيه رسيد، «زني كنعاني از اهالي آنجا، نزدش آمد و فرياد كنان گفت: «سرور من، اي پسر داوود، بر من رحم كن! دخترم ديو زده شده و سخت رنج مي كشد.» (متي 15 آيه 22). مردم اين ناحيه، از نسل كنعانيان قديم بودند و به علت بت پرستي، مورد نفرت و تحقير قوم يهود قرار داشتند. زني كه نزد عيسي آمده بود، ازهمان طبقه بود و به سبب بت پرستي از كليه امتيازاتي كه قوم يهود از آن برخوردار بودند، محروم بود.AA 387.2

    عده زيادي از يهوديان در ميان فينيقيان زندگي مي كردند و به همين دليل معجزات مسيح در آن ناحيه به گوش مردم رسيده بود. بعضي از مردم آن ناحيه سخنان مسيح را شنيده و اعمال فوق العاده او را مشاهده كرده بودند و اين زن كنعاني شنيده بود كه پيامبري آمده است كه هر نوع بيماري را شفا مي بخشد. هنگامي كه از قدرت او باخبر شد، نور اميد در دل او افروخته شد و با الهام از محبت مادرانه، تصميم گرفت كه موضوع مريضي دخترش را با عيسي مطرح كند و تصميم قاطع او سبب شد كه مصيبت و رنج خود را به حضور عيسي آورد.AA 387.3

    عيسي مي بايست دختر او را شفا دهد. او از خدايان مشركين طلب ياري كرده اما هيچ كمكي دريافت نكرده بود. بعضي اوقات وسوسه شده، با خود مي انديشيد كه اين معلم يهود چه كاري مي تواند براي من انجام دهد؟ اما اين پاسخ به گوش او مي رسيد كه او تمامي امراض گوناگون را شفا مي بخشد و برايش فرقي ندارد كه مريض، فقير باشد يا غني، بنابراين تصميم مي گيرد كه تنها اميد خود را از دست ندهد.AA 388.1

    مسيح از موقعيت اين زن آگاه بود و مي دانست كه او در انتظار ديدن وي مي باشد، بنابراين خود را در مسير اين زن قرار داد. عيسي با برطرف كردن رنج و اندوه اين زن مي توانست نمونه زنده اي از تعاليم مورد نظر را به او تعليم دهد و به همين منظور شاگردانش را با خود به اين ناحيه آورده بود. او مي خواست كه آنان از جهل و ناداني موجود در شهرها و روستاهاي اطراف اورشليم باخبر شوند. مردمي كه براي درك حقيقت، هر نوع امكان و فرصتي را داشتند از نياز كساني كه در اطرافشان زندگي مي كردند، هيچگونه اطلاعي نداشتند و براي كمك به نجات جان ها از ظلمت و جهل هرگونه تلاشي به عمل نمي آوردند.AA 388.2

    ديوار جدايي حاصل از غرور يهوديان موجب شده بود كه حتي شاگردان مسيح نيز نتوانند با اقوام مشرك همدردي و مصاحبت كنند. اما اين ديوارها مي بايستي فرو ريخته شود.AA 388.3

    مسيح به تقاضاي زن كنعاني سريعا پاسخ نگفت، او اين زن را به عنوان نماينده يك نسل تحقير شده و درست مانند يك يهودي پذيرفت و با اين كار مي خواست كه شاگردش را با بي رحمي و قساوت يهوديان در چنين مواردي آشنا كند و تحت تاثير قرار دهد و سپس با پذيرش زن و ابراز همدردي با او به ايشان نشان دهد كه در چنين مواقعي مي بايستي با ديگران همدردي كنند و درس محبت و شفقت بياموزند.AA 388.4

    هرچند كه عيسي از پاسخ دادن به زن امتناع ورزيد، ولي اين زن كنعاني ايمان خويش را از دست نداد و عيسي چنان از كنار او عبور كرد، كه گويي به حرف هاي او گوش نمي دهد، با اين حال، زن او را تعقيب و استدعاي خود را تكرار مي كرد. شاگردان از سماجت و پافشاري زن عصباني شدند و از عيسي خواستند كه او را مرخص كند. آنان بي توجهي استادشان را نسبت به اين زن مشاهده كرده و تصور مي كردند كه رفتار تعصب آميز يهوديان نسبت به كنعانيان موجب خشنودي عيسي مي گردد. ليكن زن كنعاني از كسي طلب ياري مي كرد كه منجي دلسوز و مظهر مهرباني بود. AA 388.5

    بنابراين عيسي در پاسخ به تقاضاي شاگردان چنين فرمود: «من تنها براي گوسفندان گم گشته بني اسراييل فرستاده شده ام.» اگرچه اين پاسخ در ظاهر با تعصب يهوديان مطابقت داشت ولي ضمنا توبيخ و سرزنش شاگردان را نيز در بر مي گرفت و آنان بعدها آنچه را كه عيسي بارها به ايشان گوشزد نموده بود، به ياد آوردند و توانستند از حقيقت نهفته شده در سخنان عيسي آگاه شوند كه، او بدين جهان آمد تا همه انسان ها را نجات بخشد.AA 389.1

    زن در حالي كه با اشتياق و سماجت فراوان مشكل خود را براي عيسي توضيح مي داد، در مقابل او زانو زد و گفت: «سرور من، مرا ياري كن!» عيسي اين بار نيز ظاهرا با بي اعتنايي و مطابق با تعصب يهوديان به زن گفت: «نان فرزندان را گرفتن و پيش سگان انداختن روا نيست.»AA 389.2

    مفهوم عملي اين پاسخ اين بود كه نعمت هايي را كه به قوم برگزيده خداوند تعلق دارد، نمي بايستي بيهوده براي اجانب و بيگانگي كه هيچ گونه ارتباطي با قوم اسراييل ندارند، صرف نمود. اين پاسخ براي هر كسي مي توانست مايوس كننده باشد. اما زن فهميده بود كه بايد از فرصت استفاده كند. او در زير پوشش بي اعتنايي ظاهري مسيح، ترحم و شفقت خارق العاده اي را مي ديد. بنابراين به عيسي گفت: «بله، سرورم، اما سگان نيز در پاي سفره از خرده هاي نان فرزندان مي خورند.» هنگامي كه اهالي خانه در پاي سفره پدر غذا مي خوردند، حتي سگان نيز بدون غذا نمي مانند.» آنان اين حق را دارند كه از باقيمانده غذاهايي كه در پاي سفره ريخته مي شود، استفاده كنند. هر چند كه نعمت هاي فراواني به قوم اسراييل اعطا گرديده بود، امّا آيا اين زن مي بايستي از اين بركات بهره مند مي شد؟ او را به چشم يك سگ نگاه مي كردند، در اين صورت آيا حق نداشت از خرده هاي نان كه در اطراف سفره ريخته مي شد، استفاده كند؟AA 389.3

    عيسي به تازگي، از محل خدمت خود جدا شده بود زيرا كاتبان و فريسيان قصد هلاكت وي را داشتند. آنان مرتبا در حال اعتراض و شكايت كردن بودند و بي اعتقادي و كينه خويش را نسبت به عيسي آشكار كرده و از پذيرش هديه نجات كه به ارزاني به ايشان عطا شده بود امتناع ورزيده بودند. در اينجا مسيح با زني ملاقات مي كند كه از بد اقبال ترين و تحقير شده ترين قوم آن زمان به شمار مي رفت، قومي كه در رابطه با حقيقت كلام خداوند مورد توجه قرار نگرفته بود،AA 389.4

    با اين حال زن بيدرنگ تسليم قدرت الهي مسيح شد و با ايماني كامل و بي قيد و شرط از عيسي طلب رحمت و شفقت مي نمود.AA 389.5

    او استدعا مي كرد كه از خرده هاي ناني كه از سفره خداوند ريخته مي شود، بهره مند گردد. اگر او از امتياز و ويژگي يك سگ برخوردار بود، مي خواست مانند يك سگ مورد توجه قرار گيرد. انگار كه او از هرگونه تعصب و غرور ملي و مذهبي به دور بود، بنابراين بي درنگ به منجي بودن عيسي اعتراف كرد و به توانايي او در انجام خواسته هاي خويش ايمان آورد.AA 390.1

    منجي بسيار خشنود و خرسند شده بود زيرا ايمان زن را نسبت به خويش امتحان كرده بود. بنابراين با رفتار خود به زن نشان داد كه او نه تنها از سوي قوم اسراييل مطرود نيست، بلكه يكي از فرزندان خانواده به شمار مي رود و به عنوان يك فرزند، اين امتياز را دارد كه از سفره پدر آسماني بهره مند گردد. اكنون مسيح، خواهش زن را اجابت نموده، بدين وسيله درسي را كه مي خواست به شاگردان بياموزد، به اتمام مي رساند: او با نگاهي پر از دلسوزي و محبت روي به زن نموده، گفت: «اي زن! ايمان تو عظيم است. خواهش تو برآورده شود!» در همان دم دختر وي شفا يافت و ديگر از سوي ارواح خبيث مورد آزار قرار نمي گرفت و زن كنعاني نيز با خوشحالي از اينكه دعاهاي او مستجاب شده بود و در حالي كه به منجي بودن عيسي اقرار مي كرد از آن محل رهسپار شد.AA 390.2

    اين تنها معجزه اي بود كه عيسي در اين سفر انجام داد و او براي انجام چنين كاري به نواحي صور و صيدون عزيمت كرده بود. زيرا مي خواست علاوه بر تسلي بخشيدن به زن كنعاني، درس رحمت و شفقت را نسبت به مردمي كه مورد تحقير و بي احترامي قرار گرفته بودند به شاگردان خود بياموزد، اين درس براي شاگردان بسيار مفيد بود زيرا عيسي نمي توانست براي هميشه در ميان ايشان باشد.AA 390.3

    مسيح قصد داشت كه شاگردان را از انحصار طلبي يهوديان دور كند تا بتواند علاوه بر خدمت بر يهوديان به اقوام ديگر نيز خدمت كنند.AA 390.4

    عيسي قصد داشت كه اسرار نهان حقيقت را كه قرن ها مخفي مانده بود، آشكار كند تا اقوام غير يهودي نيز همراه با يهوديان، «در مسيح و به واسطه انجيل، در ميراث و در بدن وي در برخورداري از وعده او سهيم گردند.» (افسسيان 3 آيه 6). شاگردان از درك اين حقيقت غافل بودند و به همين علت معلم آسماني مي بايستي ايشان را پيوسته تعليم مي داد. عيسي با پاداش دادن به ايمان افسر رومي در كفرناحوم و موعظه انجيل در ميان ساكنان ناحيه سيخار، اثبات نمود كه در تعصب يهوديان هيچ نقشي ندارد.AA 390.5

    در آن زمان سامريان تا اندازه اي از حكمت و معرفت الهي آگاهي داشتند و افسر رومي نيز همواره يهوديان را مورد لطف و مرحمت قرار داده بود. اكنون، عيسي، شاگردانش را به يك زن مشرك مرتبط مي كرد، زني كه از نظر آنان، هيچ دليلي نداشت تا لطف و مرحمت او را دريافت كند. عيسي مي خواست الگوي برخورد با چنين افرادي را به شاگردان بياموزد. زيرا شاگردان تصور مي كردند كه او موهبت فيض خود را بش از اندازه به ديگران عطا كند. در حالي كه عيسي مي خواست به ايشان بياموزد كه محبت او به قوم يا نژاد خاصي محدود نمي باشد.AA 391.1

    عيسي با گفتن اين جمله كه «فرستاده نشده ام مگر به جهت گوسفندان گم شده خاندان اسراييل.»، اين حقيقت را مورد تاكيد قرار داده بود و با انجام معجزه براي زن كنعاني، همان ماموريت را به انجام مي رسانيد. اين زن يكي از گوسفندان گمشده بود كه قوم اسراييل مي بايستي نجات مي داد. كاري را كه مسيح انجام مي داد، وظيفه اي بود كه براي قوم اسراييل مقرر شده بود اما ايشان از انجام آن امتناع نموده بودند.AA 391.2

    اين عمل، چشمان شاگردان را براي كاري كه مي بايستي در ميان اقوام غير يهودي انجام مي دادند، باز كرد. آنان در خارج از سر حدات يهوديه زمينه وسيع و پهناوري را پيش روي خود داشتند كه مي توانستند در آن جاها بسيار سودمند باشند زيرا در اين سرزمين ها، افرادي زندگي مي كردند كه بار رنج و اندوه را به دوش مي كشيدند. اندوهي كه از نظر قوم محبوب پنهان مانده بود.AA 391.3

    در ميان آناني كه مدام مورد تحقير و اهانت يهوديان قرار داشتتند، افرادي يافت مي شدند كه در اشتياق و انتظار مساعدت منجي و تشنه نور حقيقت بودند، حقيقتي كه به فراواني در اختيار قوم يهود قرار گرفته بود. بعدها، هنگامي كه يهوديان به طور قاطع تري با شاگردان مسيح مخالفت ورزيدند، چون كه آنان عيسي را منجي جهان اعلام كرده بودند، و هنگامي كه ديوار جدايي ميان يهوديان و اقوام غير يهودي به واسطه مرگ مسيح فرو ريخت، اين درس و دروس مشابه آن، كه كار بشارت انجيل را به فرهنگ و مليت محدود نمي كرد، تاثير قدرتمندي را بر روي شاگردان مسيح و خدمت آنان ايجاد كرده بود.AA 391.4

    بازديد عيسي از ناحيه فينيقيه و معجزه اي كه در آنجا انجام شده بود، هدف گسترده و وسيع تري را دنبال مي كرد. اين معجزه فقط براي زن رنج ديده و يا حتي براي شاگردان و يا كساني كه وظايف و مسئوليت هايي را به عهده داشتند انجام نشده بود،AA 391.5

    بلكه معجزه عيسي به اين دليل انجام شد كه، «ايمان آورند كه عيسي همان مسيح، پسر خداست، و تا ايمان آورده با اين ايمان، در نام او حيات داشته باشند.» (يوحنا 20 آيه 31).AA 392.1

    همان عواملي كه هيجده قرن پيش، از پيوستن و نزديك شدن مردم به مسيح، ممانعت به عمل مي آوردند، امروز نيز به همان شكل، عمل مي كنند و همان روحي كه ديوار جدايي ميان يهود و غير يهود را ايجاد كرده بود، امروز نيز در حال فعاليت است.AA 392.2

    غرور و تعصب ديوار تفرقه و جدايي را ميان طبقات مختلف مردم به وجود آورده است. بسياري از مردم به دليل درك نكردن مسيح و رسالت او، تصور مي كنند كه درهاي خدمت و بشارت انجيل به روي ايشان بسته است. اما آنان بايد بدانند كه مسيح هرگز از ايشان رويگردان نمي شود. هيچ سد و مانعي وجود ندارد كه به دست انسان و يا شيطان برپا شده باشد و نتوانيم با قدرت ايمان در آن نفوذ كنيم.AA 392.3

    زن فنيقي با ايمان قلبي، خود را به آن سوي ديواري كه ميان يهوديان و اقوام غير يهودي ايجاد شده بود، افكند و بدون توجه به قضاوت هايي كه مي توانست او را به سوي شك و ترديد سوق دهد، عليه ياس و نااميدي ايستادگي كرده، به محبت منجي اعتماد و توكل نمود. مسيح از ما نيز مي خواهد كه چنين توكل و ايماني داشته باشيم. بركت و موهبت نجات متعلق به تمامي بشريت است. هيچ چيزي جز خواست و اراده خود انسان نمي تواند او را از سهيم شدن در وعده هايي كه به واسطه انجيل بيان شده است، محروم كند.AA 392.4

    نظام طبقاتي، مورد نفرت خداوند مي باشد و او چنين خصلتي را همواره محكوم مي كند. در نظر خدا تمامي انسان ها از ارزش يكساني برخوردار هستند و او «همه اقوام بشري را از يك انسان پديد آورد تا در سرتاسر زمين ساكن شوند، زمان هاي تعيين شده براي ايشان و حدود محل سكونتشان را مقرر فرمود تا مردمان، او را بجويند و چه بسا كه در پي اش گشته، او را بيابند، هرچند كه از هيچ يك از ما دور نيست.»AA 392.5

    و بدون توجه به سن و سال و مقام و مليت يا امتيازات مذهبي، از همه دعوت شده است كه به نزد وي آمده و زندگي كنند.» و «هركه ايمان آورد خجل نگردد. زيرا در ميان ايشان تفاوتي نيست» و «ديگر نه يهودي معني دارد نه يوناني، نه غلام، نه آزاد، نه زن، نه مرد، زيرا شما همگي در مسيح عيسي يكي هستيد.» و «دولتمند فقير با هم ملاقات مي كنند، آفريننده هر دوي ايشان خداوند است.AA 392.6

    چرا كه همان خداوند، خداوند همه است و همه كساني را كه او را مي خوانند، به فراواني بركت مي دهد. زيرا هر كه نام خداوند را بخواند، نجات خواهد يافت. (اعمال رسولان 17 آيات 26 و 27 — غلاطيان 3 آيه 28 — امثال 22 آيه 2- روميان 10 آيات 11 تا 13).AA 393.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents