Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

آرزوی اعصار

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 79—«ديگر تمام شد»

    مسيح با انجام دادن رسالتي كه به خاطر آن به اين جهان آمده بود، روح خود را تسليم كرده و در حالي كه نفس هاي آخر را مي كشيد، اعلام كرد، “ديگر تمام شد” (يوحنا 19 آيه 30).AA 751.1

    مسيح در نبرد پيروز شده بود. دست راست او و بازوي مقدسش او را پيروز كرده بود. او به عنوان فاتح و پيروزمند بيرق خود را بر فراز قله هاي جاوداني برافراشته بود.آيا در ميان فرشتگان شادي برپا نبود؟. تمامي فرشتگان الهي در پيروزي منجي شادي مي كردند. شيطان شكست خورده بود و مي دانست كه پادشاهي اش را از دست داده است.AA 751.2

    فرياد “ديگر تمام شد” براي فرشتگان و كائنات از مفهوم عميق و با اهميتي برخوردار بود. تحقق يافتن، كار عظيم نجات و رستگاري نه تنها براي ما، بلكه براي فرشتگان الهي نيز بااهميت بود. آنان به همراه ما از ثمرات پيروزي مسيح برخوردار مي شدند.AA 751.3

    تا هنگام مرگ مسيح، شخصيت شيطان براي فرشتگان آسمان و موجودات سماوي به روشني آشكار نشده بود. شيطان آنچنان خود را در جامه فريب و نيرنگ پوشانده بود كه حتي موجودات مقدس نيز اصول اخلاقي و مرام او را درك نكرده بودند. آنان طبيعت عصيانگر و سركش او را به روشني نديده بودند. او موجودي عالي، قدرتمند و با شكوه بود كه خود را در مقابل خداوند قرار داده بود. خداوند در مورد زهره مي گويد، “تو خاتم كمال و مملو حكمت و كامل جهان هستي.” (حزقيال 28 آيه 12). زهره، كروبي سايه گستر بود و در نور حضور خداوند ساكن بود. او در ميان تمام موجودات از همه بالاتر بود و در آشكار كردن اهداف خداوند به كائنات از همه مقدم تر بود. او بعد از اينكه گناه كرد، قدرت فريب وي، فريبنده تر شده و آشكار ساختن شخصيت وي سخت تر گرديد زيرا در حضور خداوند از مقام رفيعي برخوردار بود.AA 751.4

    خداوند مي توانست شيطان و همراهانش را در همان ابتداي كار به راحتي نابود كند. امّا اين كار را نكرد. زيرا عصيان و سركشي نمي بايستي با توسل به زور از ميان برداشته شود. توسل به زور و خشونت تنها در حكومت شيطان ديده مي شود و اصول الهي بدين ترتيب عمل نمي كند. اقتدار خداوند بر نيكويي و احسان، رحمت و محبت استوار مي باشد و هدف آن معرفي و به كارگيري اين اصول مي باشد. حكومت خداوند اخلاقي است و راستي و محبت مي بايستي قدرت حاكم و غالب باشد.AA 751.5

    هدف خداوند اين بود كه اوضاع را براي هميشه بر پايه امنيت قرار دهد، و در شوراي آسمان چنين تصميم گرفته شده بود كه به شيطان فرصت داده شود تا اصولي را كه پايه و زير بناي حكومت وي بود، آشكار كند. او ادعا كرده بود كه پايه و اساس حكومتش از اصول الهي برتر مي باشد. بنابراين به شيطان مهلت داده شد كه اصول خود را به كار گيرد تا موجودات سماوي از سيرت وي آگاه شوند.AA 752.1

    شيطان ، انسان را به ارتكاب گناه وادار كرده بود و در نتيجه آن نقشه نجات به اجرا گذاشته شده بود. براي مدت چهار هزار سال، مسيح براي تعالي انسان تلاش كرده بود و در طول همين مدت شيطان براي گمراهي و نابودي انسان كوشيده بود و همه كائنات شاهد اين موضوع بودند.AA 752.2

    هنگامي كه عيسي به اين جهان آمد، شيطان تمام قدرتش را بر عليه او به كار برد. از همان آغاز كه عيسي به عنوان طفلي در بيت لحم چشم به جهان گشود، غاصب تلاش كرد او را نابود كند. او به هر طريق ممكن تلاش كرد تا از رشد و پرورش كامل عيسي در كودكي و جواني و هم چنين از خدمت مقدس او جلوگيري كند. امّا با شكست مواجه شد. او نتوانست عيسي را به ارتكاب گناه وادار سازد. او نتوانست عيسي را دلسرد كند و يا او را از انجام رسالتي كه براي تحقق آن به اين جهان آمده بود، باز دارد. از هنگام وسوسه او در بيابان تا پاي صليب جلجتا، طوفان خشم شيطان بر او كوبيده شده بود.AA 752.3

    امّا شيطان هر چه بي رحم تر مي شد، پسر خدا، محكم تر به دست هاي پدر چسبيده و در مسير خونين قرباني شدن به پيش مي رفت. تمامي كوششهاي شيطان براي تحت فشار قرار دادن و غالب شدن بر عيسي صطفا شخصيت پاك و مقدس او را آشكار تر كرده بود.AA 752.4

    تمامي كائنات و فرشتگان شاهد مبارزه شيطان با عيسي بودند و با علاقه شديدي پايان يافتن اين نبرد را دنبال مي كردند. آنان منجي را ديدند كه وارد باغ جتسيماني مي شد در حالي كه جان وي به واسطه ترس از تاريكي عظيمي خميده شده بود. آنان دعاي او را شنيدند كه گفته بود، “اي پدر، اگر اراده ي توست، اين جام را از من دور كن.” (متي 26 آيه 39).AA 752.5

    و هنگامي كه حضور پدر او را ترك بود، آنان مي ديدند كه چگونه با رنج و اندوه فراوان، مبارزه با قدرت مرگ را ادامه مي دهد. آنان ديدند كه عرق از پيشاني او همچون قطرات خون به زمين مي چكد، دعا براي خلاصي سه بار از لبان او شنيده شد. آسمان، بيش از آن نمي توانست شاهد درد و رنج جانگاه منجي باشد و بنابراين فرشته اي فرستاده شد تا پسر خدا را تسلي دهد.AA 753.1

    خداوند، مسيح را ديد كه به عنوان قرباني، در دستهاي گروهي جنايتكار تسليم شد و عجولانه و با استهزا و خشونت از دادگاهي به دادگاه ديگري برده مي شد. او فرياد شكنجه گران را مي شنيد كه تولد حقيرانه و ساده او را مسخره مي كردند. آسمان انكار همراه با لعن كردن و قسم خوردن يكي از شاگردان محبوبش را شنيد. او، كار ديوانه وار وعنان گسيخته شيطان و قدرت او را بر قلبهاي آدميان ديد. آه، چه صحنه ي وحشتناكي! منجي در نيمه هاي شب در باغ جتسيماني محاصره و دستگير شده و به زور از مكاني به مكاني ديگر كشيده مي شد. او دوباره بنزد كاهنان، دو بار به نزد شوراي يهود، دو بار به نزد هيروديس و يك بار به نزد پيلاتس آورده شد. او مورد استهزا قرار گرفت، تازيانه خورده و محكوم و مصلوب شد. مسيح بار سنگين صليب را در ميان گريه و زاري دختران اورشليم و استهزاي گروهي اراذل و اوباش تحمل كرد.AA 753.2

    آسمان با اندوه و شگفتي، مي ديد كه مسيح بر صليب آويخته شده و خون از سر مجروح او جاري شده و قطرات عرق آميخته به خون پيشاني او را پوشانده بود. خون از دستها و پاهاي او سرازير بوده و قطره قطره بر روي صخره اي كه در پاي صليب قرار داشت، مي ريخت. زخمهايي كه به وسيله ميخها ايجاد شده بود، به علت سنگيني كردن وزن او بر روي دستهايش، شكافته شده بود. هنگامي كه بار سنگين گناه جهان بر وي قرار گرفت، نفس كشيدن او تندتر شد. تمامي آسمان با شنيدن دعاي عيسي در بحبوحه رنج و عذاب، غرق حيرت شد، “اي پدر، اينها را بيامرز، زيرا كه نمي دانند چه مي كنند.” (لوقا 23 آيه 24) مردمي كه به شباهت خداوند آفريده شده بودند، در حال نابود كردن فرزند يگانه او بودند. و براي فرشتگان آسمان چه صحنه غم انگيزي بود؟AA 753.3

    رياست و قدرتهاي تاريكي در اطراف صليب گرد آمده بودند، و سايه اي از شك و بي ايماني را در دلهاي افراد مي افكندند. هنگامي كه خداوند اين موجودات را آفريد تا در حضور تخت وي بايستند، آنان زيبا و با شكوه بودند. زيبايي و پاكي آنان با مقام رفيعشان متناسب بود.AA 753.4

    آنان با حكمت خداوند آراسته شده و با لباس فاخر آسماني پوشانده شده بودند. آنان خادمين يهوه بودند. امّا چه كسي مي توانست در فرشتگان سقوط كرده و گناهكار، فرشتگان با شكوهي را كه زماني در جايهاي آسماني خدمت مي كردند، تشخيص دهد؟ عوامل شيطاني با افراد شرير متحّد شدند تا مردم را متقاعد كنند كه مسيح رئيس گناهكاران بوده و لايق نفرت و بيزاري مي باشد. آناني كه مسيح را بر روي صليب استهزا كردند، از روح شيطاني آكنده بودند. شيطان، آنان را از سخنان زشت و نفرت انگيز پر كرده و آنان را ترغيب مي كرد تا مسيح را استهزا كنند. امّا با انجام دادن تمامي اين اعمال، هيچ چيزي بدست نياورد.AA 754.1

    اگر كوچكترين گناهي در مسيح يافت مي شد، اگر او براي فرار از شكنجه وحشتناك حتي در يك مورد مشخص، تسليم خواسته هاي شيطان مي شد، دشمن خداوند و مردم پيروز مي شد. مسيح سر خود را خم مي كرد و جان سپرد، امّا در ايمان و اطاعت از خداوند، استوار و وفادار ماند. “آنگاه صدايي بلند در آسمان شنيدم كه مي گفت: اكنون نجات و قدرت پادشاهي ما، و اقتدار مسيح او فرا رسيده است. زيرا كه آن مدّعي برادران ما كه شبانه روز در پيشگاه خداي ما بر آنان اتهام مي زند، به زير افكنده شده است.” مكاشفه 12 آيه 10.AA 754.2

    شيطان دريافت كه جامه فريب وي دريده شده است. زيرا اساس حكومت او در مقابل فرشتگان آسمان و تمامي كائنات افشاء شده بود. او خود را به عنوان قاتل آشكار كرده بود. شيطان با ريختن خون پسر خدا، خود را از همراهي و حمايت موجودات الهي جدا كرده بود. از اين به بعد كار شيطان محدود مي شد. شيطان ديگر نمي توانست با هر انگيزه بي پايه و اساسي، ايمانداران مسيح را در حضور فرشتگان آسماني به گناه و فساد متهم كند. آخرين حلقه همدردي و هم فكري ميان شيطان و موجودات آسماني پاره شده بود.AA 754.3

    با اين حال، شيطان در آن موقع نابود نشد. حتي فرشتگان نيز در آن موقع از تمامي وقايعي كه در مجادله ميان شيطان و مسيح در جريان بود، آگاهي نداشتند. اساس حكومت شيطان مي بايستي به طور كامل آشكار مي شد، اما موجوديت او بايد به خاطر انسان ادانه يابد.AA 754.4

    انسان نيز همانند فرشتگان مي بايستي تفاوت ميان سرور نور با سرور تاريكي را ببيند. اوست كه بايد انتخاب كند كه چه كسي را خدمت كند. در آغاز مجادله بزرگ، شيطان اعلام كرده بود كه شريعت خداوند نمي تواند اجراء شود.AA 754.5

    زيرا عدالت مغاير با رحمت بوده و با زير پا گذاشته شدن شريعت، امكان آمرزش گناهان غير ممكن خواهد بود.AA 755.1

    او تاكيد مي كرد كه هر گناهي مي بايست با كيفر پاسخ داده شود و اگر خداوند از مجازات گناهكاران صرف نظر كند، آن گاه اين امر با عدالت و حقيقت وي سازگار نخواهد بود. هنگامي كه انسان شريعت خداوند را نقض كرد و اراده ي او را ناديده گرفت، شيطان شادي كرد. او اعلام كرد كه ادعايش به اثبات رسيده و اينكه شريعت نمي تواند اجرا شود و انسان گناهكار نمي تواند آمرزيده شود. و چون خودش بعد از ارتكاب گناه از آسمان رانده شده بود، ادعا مي كرد كه نژاد بشر نيز مي بايستي براي هميشه از لطف و مرحمت خداوند محروم شود. او اصرار مي كرد كه اگر خداوند به انسان گناهكار رحم كند، خداي عادل و با انصافي نخواهد بود.AA 755.2

    امّا موقعيت انسان گناهكار با موقعيت شيطان بسيار متفاوت بود. زهره در آسمان و در نور جلال خداوند، مرتكب گناه شده بود. محبت خداوند براي او بيشتر از هر مخلوق ديگري آشكار شده بود. شيطان با وجود اطلاع از سيرت الهي و شناخت احسان و نيكويي خداوند، از خواسته هاي خودخواهانه و مستقل خود پيروي كرده بود. اين انتخاب نهايي بود و ديگر خداوند نمي توانست براي نجات او اقدامي به عمل آورد. امّا انسان، فريب خورده بود و فكر او با فريب تاريك شده بود. انسان عمق و طول محبت خدا را نمي شناخت و براي او اين اميد وجود داشت كه به محبت خدا اقرار كند و با شناخت سيرت الهي، به خداوند نزديك شود.AA 755.3

    مرحمت خدا، به وسيله عيسي به انسان آشكار شد، با اين حال، مرحمت، عدالت را ناديده نمي گيرد. شريعت مظهر و نشانه شخصيت خداست و همزه با نقطه اي از آن، نمي تواند براي برخورد با انسان در موقعيت گناه آلودش تغيير كند. خدا شريعت خود را تغيير نداد، امّا خود را در مسيح، براي نجات انسان قرباني كرد، “يعني اينكه در مسيح بود و جهان را با خود مصالحه مي داد.” (دوم قرنتيان 5 آيه 19).AA 755.4

    شريعت، عدالت را ضروري مي داند يعني زندگي پرهيزكارانه و شخصيتي كامل كه انسان نمي تواند به چنين نيازي پاسخ دهد. او نمي تواند به طور كامل و بر طبق شريعت مقدس خداوند عمل كند. امّا مسيح، به صورت پسر انسان به اين جهان آمد و پاك و مقدس زندگي كرد و سيرت كامل و عالي خود را آشكار كرد.AA 755.5

    او همه ي اين چيزها را به صورت رايگان در اختيار آناني كه به او ايمان مي آوردند قرار مي دهد.AA 755.6

    حيات او مظهر و نماينده حيات انسان مي شود و كساني كه حيات او را دريافت مي كنند، خداوند از گناهان گذشته ايشان صرف نظر مي كند و مهم تر از اين، مسيح، انسان را از صفات الهي سرشار مي كند. او شخصيت بشري را به شباهت شخصيت خداوند در مي آورد، مخلوقي زيبا با قدرت روحاني خارق العاده و بدين ترتيب عدالت و پارسايي مورد نظر شريعت در ايماندار به مسيح، تحقق مي يابد. خداوند عادل است و “كسي را نيز كه به عيسي ايمان دارد، پارسا مي شمارد.”AA 756.1

    محبت خداوند همان اندازه كه در رحمت او آشكار شده است، در عدالت وي نيز آشكار مي شود. زيرا عدالت، پايه و اساس حكومت خداوند و ثمره محبت وي مي باشد. هدف شيطان اين بود كه رحمت خدا را از عدالت و راستي آن جدا كند. او در صدد بود تا اثبات كند كه عدالت شريعت خدا، دشمن سلامتي است. امّا مسيح نشان مي دهد كه در نقشه خداوند، عدالت و رحمت به طور جدا نشدني و براي هميشه به يكديگر متصل شده اند و هر كدام بدون ديگري نمي توانند وجود داشته باشند. “رحمت و راستي با هم ملاقات كرده اند. عدالت و سلامتي يكديگر را بوسيده اند.” (مزامير 85 آيه 10).AA 756.2

    مسيح با زندگي و مرگش ثابت كرد كه عدالت خدا، رحمت او را زايل نمي كند، و اينكه گناه بخشيده مي شود و شريعت عادل و راست است و مي تواند به طور كامل رعايت شود. بنابراين اتهامات شيطان باطل شده بود و خداوند علائم آشكار و غير قابل ترديدي از محبت خود را به انسان اعطا كرده بود.AA 756.3

    اكنون شيطان در صدد بود تا دروغ ديگري را مطرح كند. او ادعا كرد كه رحمت، عدالت را زايل كرده و اينكه مرگ مسيح، شريعت پدر را باطل كرده است. اگر ادعاي تغيير و باطل شدن شريعت امكان پذير بود، در آن صورت نيازي نبود كه مسيح بميرد. باطل كردن شريعت مي توانست منجر به جاودانه كردن گناه شده و جهان را براي هميشه تحت كنترل و سلطه شيطان قرار دهد. تنها به دليل تغيير ناپذيري شريعت و بدليل اينكه انسان صرفا بتواند با اطاعت از مفاهيم شريعت نجات يابد، مسيح بر صليب بلند كرده شد. درست به همان طريقي كه مسيح شريعت را بنياد نهاده و رسميت بخشيد، شيطان سعي كرد آن را نابود كند. آخرين مبارزه از مجادله بزرگ ميان شيطان و مسيح نيز از همين جا آغاز خواهد شد.AA 756.4

    اين كه، شريعتي كه از زبان خود خدا بيان شده بود، ناقص است، اين كه بعضي از خصوصيات ناديده گرفته شده، ادعايي است كه شيطان اكنون مطرح مي كند. و اين آخرين و بزرگترين دروغي است كه او به جهان عرضه خواهد كرد. او لازم نيست كه به تمامي شريعت حمله كند، اگر او بتواند افراد را وادار كند كه يكي از اجزاء شريعت را ناديده بگيرند، به هدف خويش نايل خواهد شد. زيرا، “هر كه تمام شريعت را نگاه دارد و در يك جزء بلغزد، ملزم همه مي باشد.” (يعقوب 2 آيه 10).AA 756.5

    انسان با نقض يك جزء از شريعت، مطيع قدرت شيطان خواهد شد. شيطان با جايگزين كردن قوانين بشريبجاي شريعت الهي، سعي مي كند جهان را مطيع خود سازد. اين كار شيطان در نبوتهاي عهد عتيق پيشگويي شده است. در نبوت دانيال نبي درباره قدرت عظيم مرتد كه معرف شيطان مي باشد، آمده است، ” و سخنان به ضدّ حضرت اعلي خواهد گفت و مقدسان حضرت اعلي را ذليل خواهد ساخت و قصد تبديل نمودن زمانها و شرايع خواهد نمود و ايشان به دست او تسليم خواهند شد.” (دانيال 7 آيه 25).AA 757.1

    بدون شك، افرادي سعي خواهند كرد تا با قوانين خودشان با قوانين الهي مقابله كنند. آنان تلاش خواهند كرد تا با توسل به خشونت، قوانين خود را به ديگران تحميل كرده و همنوعان خود را مورد آزار و ستم قرار دهند. جنگ بر عليه شريعت خداوند كه ابتدا در آسمان آغاز شد، تا زمان هاي آخر ادامه خواهد يافت. هر فردي مورد امتحان قرار خواهد گرفت. اطاعت يا عدم اطاعت، سئوالي است كه مي بايستي از سوي تمامي جهان پاسخ داده شود. همه فرا خوانده خواهند شد تا ميان شريعت خداوند و قوانين بشري، يكي را انتخاب كنند. و در همين جا، خط فاصل كشيده خواهد شد. و افراد به دو دسته تقسيم خواهند شد. شخصيت و سيرت هر كسي آشكار خواهد شد و همه نشان خواهند داد كه آيا جانب وفاداري را انتخاب كرده اند، يا جانب عصيان و سركشي را.AA 757.2

    آنگاه آخر زمان فرا خواهد رسيد و خداوند حقانيت شريعت را اثبات كرده و قومش را نجات خواهد داد. شيطان و همه كساني كه در عصيان بر عليه خداوند به او پيوسته بودند، نابود خواهند شد. گناه و گناهكار هلاك خواهند شد و چنان خواهند سوخت كه “نه ريشه و نه شاخه اي براي ايشان باقي خواهد ماند” (ملاكي 4 آيه 1) — شيطان به عنوان ريشه و پيروان او به عنوان شاخه، خواهند سوخت. كلام خداوند به سرور تاريكي تحقق خواهد يافت، “چون كه تو دل خود را مثل دل خدايان گردانيده اي، و تو را اي كروبي سايه گستر، از ميان سنگ هاي آتشين نابود خواهم كرد.........و تو محل دهشت شده، ديگر تا به ابد نخواهي بود.”AA 757.3

    و آنگاه “بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود، در مكانش تامل خواهي كرد و نخواهد بود.” “و چنان خواهند شد كه گويا نبوده اند.” (حزقيال 28 آيات 6 و 19 — مزامير 37 آيه 10 — عوبد يا آيه 16).AA 758.1

    و اين عمل نشان دهنده رفتار مستبدانه خداوند نمي باشد. انكار كنندگان رحمت خداوند،آنچه را كه خود كاشته اند، درو خواهند كرد. زيرا خداوند چشمه حيات است و هنگامي كه فرد، اسير گناه مي شود خود را از خداوند جدا مي كند و بدين ترتيب از دريافت حيات خداوند محروم مي شود. مسيح مي گويد، “هر كه مرا دشمن دارد، موت را دوست دارد.”AA 758.2

    خداوند به آنان فرصت مي دهد، تا شخصيت و اصول اخلاقي خود را آشكار كنند. بنابراين آنان نتايج اعمال خويش را دريافت مي كنند. شيطان و متحدانش به واسطه گناه و سركشي، خود را آنچنان در ناهماهنگي با خداوند قرار مي دهند كه حضور خداوند براي ايشان همچون آتشي نابود كننده است. جلال و شكوه او كه محبت است، ايشان را هلاك خواهد كرد.AA 758.3

    در ابتداي مجادله بزرگ، فرشتگان اين موضوع را درك نمي كردند. اگر شيطان و سپاه همراهش محصول كامل گناهشان را همان ابتداي عصيان، درو مي كردند، مي بايستي نابود مي شد نه، امّا چنين امري براي موجودات آسماني به عنوان نتيجه اجتناب ناپذير گناه، آشكار نمي شد و در آن صورت امكان داشت كه بذر شك و ترديد درباره نيكويي و احسان خداوند در ذهن ايشان كاشته شود و ثمرات مرگبار گناه و مصيبت را به بار آورد. امّا هنگامي كه مجادله بزرگ پايان يابد، ديگر اين طور نخواهد بود. در آن هنگام كه نقشه نجات كامل شود، سيرت خداوند براي تمامي مخلوقات آفرينش آشكار خواهد شد. اجزاي شريعت او كامل و غير قابل تغيير به نظر خواهد رسيد.AA 758.4

    در آن هنگام گناه، طبيعت خويش را و شيطان سيرت خود را آشكار خواهد كرد. آنگاه نابودي گناه، حقانيت محبت خداوند را به اثبات خوواهد رساند و عزت و عظمت او در حضور تمامي موجودات آفرينش كه اشتياق بجا آوردن اراده او را داشته و شريعت او را دوست مي دارند، تحقق يافته و به رسميت شناخته خواهد شد.AA 758.5

    در آن هنگام فرشتگان با نگريستن به صليب مسيح شادي خواهند كرد، و اگرچه زماني نمي توانستند همه چيز را در اين مورد درك كنند، اكنون خواهند دانست كه نابودي گناه و شيطان براي هميشه قطعي شده است و اينكه رهايي انسان تحقق يافته و كائنات براي هميشه به مكاني امن تبديل شده است.AA 758.6

    خود مسيح نتايج قرباني شدن بر فراز جلجتا را به طور كامل درك كرد. و هنگامي كه در بالاي صليب فرياد برآورد كه “ديگر تمام شد ”، مشتاقانه انتظار چنين نتايجي را داشت.AA 759.1

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents