Loading...
Larger font
Smaller font
Copy
Print
Contents

آرزوی اعصار

 - Contents
  • Results
  • Related
  • Featured
No results found for: "".
  • Weighted Relevancy
  • Content Sequence
  • Relevancy
  • Earliest First
  • Latest First
    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents

    فصل 48—«چه کسی بزرگترین است؟ »

    عیسی در مراجعت به کفرناحوم به مکان های شناخته شده ای که پیش از آن در آنجا مردم را تعلیم می داد، روی نیاورد. بلکه با شاگردان خود در جستجوی خانه ای بود که موقتاً در آن ساکن شود. عیسی قصد داشت باقیمانده زمان اقامتش در جلیل را به جای خدمت به مردم، صرف تعلیم شاگردان نماید.AA 423.1

    هنگامی که مسیح با شاگردان خود از میان جلیل می گذشتند، وی سعی کرد افکار شاگردان را برای روبرو شدن با وقایع و مصیبت های آینده آماده سازد. وی بدیشان گفت که، می بایستی به اورشلیم برود و در آنجا کشته خواهد شد و پس از سه روز قیام خواهد کرد. او همچنین این خبر عجیب و شگفت آور را که مورد خیانت قرار می گیرد و به دست دشمنان تسلیم خواهد شد را به شاگردان اعلام نمود. شاگردان، حتی اکنون نیز سخنان او را درک نکردند. همچنین سایه اندوه عظیمی بر ایشان حکم فرما بود. روح رقابت و همچشمی در دل های ایشان راه یافته بود. آنان در طول راه در این باره بحث می کردند که کدام یک از آنها در ملکوت خدا بزرگتر است. آنان سعی کردند که این بحث و مجادله را از دید عیسی مخفی نگاه دارند اما نتوانستند، زیرا مطابق معمول در اطراف وی حلقه نزدند و در عقب او روانه گشتند و در حالی که عیسی در جلو و آنان در پشت سر وی حرکت می کردند، وارد کفرناحوم شدند. عیسی از افکار ایشان آگاه شد و مشتاق آن بود که ایشان را تعلیم دهد و نصیحت کند.AA 423.2

    اما برای این منظور چند ساعتی منتظر شد تا دل های ایشان برای دریافت و پذیرش سخنان وی آماده شود.AA 423.3

    بلافاصله بعد از ورود ایشان به کفرناحوم، مأموران اخذ مالیات هیکل نزد پطرس آمدند و گفتند: «آیا استاد شما مالیات معبد را که دو دِرهَم است، نمی پردازد؟” و این درهم مالیات دولت نبود بلکه یک نوع اعانه و بخشش مذهبی بود که هر فرد یهودی وظیفه داشت سالیانه به جهت حمایت از کنیسه یا هیکل بپردازد و نپرداختن این دو درهم نوعی خیانت و عهد شکنی به هیکل محسوب شده و در نظر خاخام ها و علمای یهود، گناهی سنگین و مصیبت بار بود. نگرش و طرز برخورد منجی نسبت به قوانین و مقررات خاخام ها و معلمین یهود و سرزنش های علنی و آشکار وی بر علیه مدافعان رسوم و احادیث، بهانه ای به دست دشمنان می داد تا وی را به برانداختن عبادت هیکل متهم نمایند. اکنون دشمنان وی فرصت یافته بودند که او را بی اعتبار کنند. بنابراین به واسطه تحصیلدار مالیات هیکل سعی کردند این نقشه را عملی سازند.AA 423.4

    پطرس متوجه شده بود که وفاداری عیسی نسبت به هیکل از سوی تحصیلدار مالیات با نیش و کنایه مورد سوال قرار گرفته است و بنابراین برای حفظ حرمت استاد، مشتاقانه و با عجله و بدون مشورت با عیسی، پاسخ داد که عیسی دو درهم مالیات هیکل را می پردازد. طبقات ویژه ای از مردم از پرداخت مالیات دو درهم معاف بودند. در ایام موسی، زمانی که لاویان برای خدمت و انجام تشریفات قدس برگزیده شدند، در میان قوم از هرگونه میراث و بهره ای بی نصیب و میراثی نیست، زیرا خداوند میراث وی است.» تثنیه 10 آیه 9. در زمان مسیح نیز کاهنین و لاویان را جزو خادمین هیکل تلقی می نمودند و از پرداخت مالیات سالیانه به جهت حمایت از کنیسه معاف می کردند. انبیاء عهد عتیق نیز از پرداخت چنین مالیاتی معاف بودند. خاخام ها با درخواست مالیات دو درهم از عیسی، ادعای نبی و معلم بودن وی را نادیده گرفتند و با وی همچون مردم عادی رفتار کردند. خودداری از پرداخت مالیات از سوی عیسی، عهد شکنی و خیانت به هیکل تلقی می شد و از طرف دیگر پرداخت آن موجب می شد که اعمال و رفتار خاخام ها و حکام یهود در نادیده گرفتن مسیح به عنوان نبی و معلم، موجه جلوه داده شود.AA 424.1

    پطرس، لحظاتی قبل اعتراف کرده بود که عیسی پسر خداست، اما اکنون فرصت اعلام سیرت و شخصیت استادش را از دست داده بود. پاسخ پطرس به مأمور مالیات هیکل مبنی بر اینکه عیسی، مالیات دو درهم را خواهد پراخت، در واقع تصور غلط و نادرستی را که کاهنین و حکام یهود سعی داشتند درباره عیسی رواج دهند، تأیید و تصدیق می نمود.AA 424.2

    هنگامی که پطرس وارد خانه شد، پیش از آنکه چیزی بگوید، عیسی به او گفت: «ای شمعون، پادشاهان جهان از چه کسانی باج و خراج می گیرند؟ از فرزندان خود یا از بیگانگان؟ چه می گویی؟»AA 424.3

    پطرس جواب داد: «از بیگانگان» عیسی به او گفت: «پس فرزندان معافند!»AA 424.4

    هنگامی که مردم یک کشور برای حمایت از پادشاه خویش مالیات می پردازند، فرزندان پادشاه از پرداخت مالیات معاف هستند. بنابراین قوم اسراییل که قوم برگزیده خدا بودند برای تداوم بخشیدن و حمایت از عبادت و خدمت الهی می بایستی مالیات بپردازند لیکن عیسی، پسر خدا، ملزم به انجام چنین وظیفه ای نبود. اگر کاهنین و لاویان به خاطر ارتباطشان با هیکل از پرداخت مالیات دو درهم معاف بودند، مسیح می بایستی بیشتر از آنان مورد معافیت قرار گیرد زیرا که هیکل، خانه پدر اوست.AA 425.1

    اگر عیسی بدون اعتراض، مالیات دو درهم را می پرداخت، عملاً درستی ادعای کاهنین و حکام یهود را مورد تأیید قرار داده و بدین ترتیب الوهیت خویش را انکار می نمود. بنابراین، ضمن اینکه از تقاضای ایشان سرپیچی ننمود، اما ادعای ایشان را نیز بی پایه و اساس تلقی کرد. عیسی در تهیه و پرداخت دو درهم، بار دیگر سیرت و ماهیت الهی خویش را آشکار کرد. او نشان داد که با خدا یکی است و به همین دلیل مانند سایر افراد عادی ملزم به پرداخت مالیات هیکل نمی باشد.AA 425.2

    عیسی به پطرس دستور داده، گفت: «به کناره دریا برو و قلابی بینداز، نخستین ماهی را که گرفتی، دهانش را بگشا. سکه ای چهار درهمی خواهی یافت. با آن سهم من و خودت را به ایشان بپرداز.» هر چند که عیسی الوهیت خویش را در جامه بشری پوشانیده بود، اما با این معجزه، جلال خویش را آشکار کرد. در اینجا کاملاً مشخص بود که عیسی همان کسی است که داوود نبی درباره او چنین گفته بود: «جمیع حیوانات جنگل از آن منند و بهایمی که بر هزاران کوه می باشند. همه پرندگان کوه ها را می شناسم و وحوش صحرا نزد من حاضرند. اگر گرسنه می بودم، تو را خبر نمی دادم، زیرا ربع مسکون و پری آن از آن من است.» (مزامیر 50 آیات 10 تا 12).AA 425.3

    با وجودی که عیسی ملزم نبودن خویش را به پرداخت مالیات دو درهم، صریحاً آشکار کرده بود، با این حال درباره این موضوع با یهودیان به مباحثه و مجادله نپرداخت، زیرا احتمال داشت که سخنان او را سوء تعبیر نمایند و علیه وی به کار گیرند. بنابراین برای اینکه مبادا درنتیجه خودداری از پرداخت مالیات، ایشان را رنجیده خاطر سازد، آنچه را که به حق وی مرتبط نمی شد، انجام داد. این نوع رفتار برای شاگردان وی درس بسیار مهم و باارزشی تلقی می شد و به زودی تغییرات چشمگیری در روابط ایشان با عبادت و مراسم هیکل به وقوع می پیوست. مسیح به ایشان تعلیم داده بود که بدون دلیل و مورد، با نظم موجود مخالفت نکنند و برای اینکه ایمانشان از سوی فریسیان و کاهنین مورد سوء تعبیر قرار نگیرد، تا حد ممکن می بایستی از دادن هر گونه فرصتی به ایشان اجتناب کنند. مسیحیان در ضمن اینکه نباید حتی یکی از اصول حقیقت را زیرپا گذاشته، فدا کنند، در عین حال تا حد امکان می بایست از هر نوع مجادله و مبارزه ای خودداری نمایند.AA 425.4

    هنگامی که پطرس به کناره دریا رفته بود و عیسی با سایر شاگردان در خانه تنها مانده بود، ایشان را فراخواند و پرسید: بین راه درباره چه چیز بحث می کردید؟» حضور عیسی و سوال وی موضوعی را که شاگردان در بین راه بر سر آن مجادله می کردند، به کلی عوض کرده بود. شاگردان با احساس شرمساری و محکومیت، کاملاً سکوت کرده بودند. عیسی به آنان گفته بود که به خاطر ایشان خواهد مرد لیکن اشتیاق خودخواهانه ایشان با محبت فداکارانه مسیح مغایرت داشت.AA 426.1

    هنگامی که عیسی درباره مرگ و قیام خویش با شاگردان سخن می گفت، سعی داشت آنان را در ارتباط با این موضوع مهم تشویق به گفت و شنود کند و ایمانشان را بیازماید. شاگردان اگر حقیقتی را که عیسی سعی داشت به ایشان مکشوف کند، می پذیرفتند، از تمامی رنج و مصیبت های آینده رها می شدند و با یادآوری سخنان وی در لحظات مصیبت و ناامیدی، تسلی می یافتند. با وجودی که عیسی با صراحت درباره آنچه که در انتظار وی بود با ایشان سخن گفته بود، لیکن ذکر این موضوع که وی به زودی به اورشلیم خواهد رفت، بار دیگر بارقه امید تأسیس پادشاهی مسیح را در دل های ایشان مشتعل ساخته بود و همین امر سبب شد که در میان خود بر سر این موضوع که چه کسی عالی ترین مقام را اشغال خواهد کرد، به بحث و مجادله بپردازند.AA 426.2

    هنگامی که پطرس از دریا مراجعت نمود، شاگردان سوال منجی را با پطرس در میان گذاشتند و سرانجام از عیسی سوال کردند که، «چه کسی در پادشاهی آسمان، بزرگ تر است؟»AA 426.3

    منجی، شاگردان را در اطراف خود جمع کرد و به ایشان گفت: «در میان شما آن کس بزرگ تر است که از همه کوچک تر باشد. » در این سخنان چنان شکوه و عظمتی نهفته بود که شاگردان از درک آن عاجز بودند. آنان آنچه را که مسیح تشخیص داده بود، نمی دیدند. زیرا ماهیت پادشاهی مسیح را درک نمی کردند و همین ناآگاهی و جهالت باعث نزاع و کشمکش میان ایشان می گردید. اما علت واقعی، عمیق تر از آن بود.AA 426.4

    مسیح می توانست با بیان ماهیت ملکوت و پادشاهی خود، آتش منازعه میان ایشان را برای مدتی فرو نشاند لیکن علت و انگیزه اساسی و زیربنایی برای کسب قدرت، دست نخورده باقی می ماند. زیرا امکان مطرح کردن موضوع برتری میان شاگردان حتی بعد از اینکه آنان معرفت کامل را دریافت می کردن، باز هم وجود داشت و موجب بروز مشکلات می شد. بدین ترتیب پس از عزیمت مسیح، مصیبت و بدبختی وارد کلیسا می شد. منازعه برای کسب عالی ترین موقعیت، حاصل تلاش همان روحی بود که سرچشمه و منشاء اختلاف و مجادله بزرگ در جاهای آسمانی بود و همین روح، موجب شد که مسیح از آسمان به این جهان بیاید و برای نجات آن کشته شود.AA 427.1

    نخستین بار در آسمان بود که زهره «دختر صبح» در مقابل مسیح علم طغیان برافراشته بود. او از تمامی فرشتگانی که تخت رحمت خدا را احاطه کرده بودند، از جلال و شکوه بیشتری برخوردار بود. اما میل به خودخواهی و کسب برتری باعث بروز مجادله و نزاع در جای های آسمانی شده بود و بدین ترتیب بسیاری از فرشتگان به همراه شیطان از آسمان بیرون رانده شدند.AA 427.2

    اگر زهره واقعاً قصد داشت که شبیه حضرت اعلی شود، هیچ وقت مقام مقرر شده اش در آسمان را رها نمی کرد زیرا روح حضرت اعلی در خدمت متواضعانه متجلی و آشکار می شود. شیطان میل داشت که قدرت پروردگار را به دست آورد، نه سیرت وی را. او در پی کسب عالی ترین مقام بود و هر موجودی که تحت تأثیر او قرار گیرد، مانند وی عمل خواهد کرد و آنگاه، جدایی، نفاق و نزاع ، اجتناب ناپذیر خواهد بود و بدین ترتیب هر که قوی ترین باشد، تسلط و حاکمیت را به دست خواهد آورد. حکومت شیطان بر پایه زور و خشونت استوار است و در حکومت وی هر فردی، دیگری را مانع پیشرفت خود می داند و سعی می کند که برای صعود به مقامات عالیه، دیگران را چون نردبان ترقی و پیشرفت مورد سوء استفاده قرار دهد.AA 427.3

    در حالی که شیطان اشتیاق داشت از نظر مقام و منزلت با خدا یکسان شمرده شود، «مسیح که هم ذات با خدا بود، از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست، بلکه خود را خالی کرده ، صورت غلام پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد و چون در سیمای بشری یافت شد، خود را خوار ساخت و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید.» (فیلیپیان 2 آیات 7 و 8).AA 427.4

    اکنون که صلیب پیش روی وی قرار داشت، شاگردانش، آن چنان غرق در خودخواهی بودند — خودخواهی که اساس سلطنت شیطان به شما می آمد- که نتوانستند با استاد و خداوندشان همدردی نمایند و یا سخنان وی را در ارتباط با مصائب آینده اش که به خاطر ایشان تحمل می کرد، درک کنند.AA 427.5

    عیسی با مهر و محبت و در عین حال با تأکیدی جدی تلاش کرد تا رفتار زشت و فاسد ایشان را اصلاح کند. بنابراین اساس ملکوت آسمان را برای ایشان توضیح داد و معیارهای بزرگی در پادشاهی آسمان را بازگو نمود. آنانی که به خاطر غرور و عشق به مقام و منزلت، به پاداش و امتیازات خویش می اندیشند،AA 428.1

    در واقع همه عطایا و موهبت های الهی را که از خدا دریافت کرده اند، به وی باز می گردانند و به همین دلیل چنین کسانی در ملکوت خدا جایی نخواهند داشت زیرا به صفوف شیطان پیوسته اند.AA 428.2

    تواضع و فروتنی، از مقام و منزلت با ارزش تر است. خدا برای اعلام آمدن مسیح و نجات انسان، خادم فروتنی چون یحیای تعمید دهنده را برگزید، خادمی که در مقابل خداوند بسیار فروتن و متواضع بود. شاگردی که مانند کودکان، صاف و بی آلایش باشد، برای کار خداوند از بیشترین لیاقت و شایستگی برخوردار خواهد بود.AA 428.3

    عوامل الهی همواره با کسانی همکاری می کنند که در پی نجات جان ها هستند و نه جاه و مقام. کسی که نیاز به مساعدت الهی را عمیقاً احساس کند، برای دریافت آن دعا خواهد کرد و آنگاه روح القدس، انوار حقیقت عیسی را بر وی می تاباند و شخص را تقویت و تعالی خواهد بخشید.AA 428.4

    مصاحبت با مسیح، چنین شخصی را برای خدمت به افراد گناهکاری که در حال هلاکت و نابودی می باشند، مصمم خواهد نمود. چنین فردی برای انجام مأموریت و رسالت خویش مسیح خواهد شد و در جایی که بسیاری از مردان تحصیل کرده و متفکر با شکست مواجه شده اند، او پیروز خواهد شد.AA 428.5

    اما هنگامی که افراد به تمجید و تعریف از خویش می پردازند و خود را برای موفقیت نقشه عظیم خدا لازم و ضروری می دانند، آن گاه خداوند، ایشان را کنار می گذارد و هم چنین برای ایشان آشکار می شود که خداوند به خدمت ایشان متکی نمی باشد و با حذف ایشان کار خداوند نیز متوقف نمی شود بلکه با قدرت و قوت بیشتری به پیش می رود. برای شاگردان مسیح، تنها آگاه شدن و تعلیم دادن درباره ماهیت ملکوت کافی نبود،AA 428.6

    آنان نیازمند تغییر باطنی و قلبی بودند تا از طریق آن با ملکوت خدا هماهنگ شوند و به همین دلیل عیسی، کودکی را فراخواند و او را در میان شاگردان قرار داد و سپس در حالی که با مهربانی، طفل کوچک را در میان بازوان خود گرفته بود، بدیشان فرمود: «تا دگرگون نشوید و همچون کودکان نگردید، هرگز به پادشاهی آسمان راه نخواهید یافت.AA 428.7

    «سادگی ، فروتنی و محبت قابل اعتماد یک کودک، صفاتی است که از سوی خداوند مورد احترام و قدردانی قرار می گیرد. زیرا این گونه صفات و ویژگی ها، معیار بزرگی به شمار می روند.AA 429.1

    عیسی مجدداً برای شاگردان توضیح داد که ملکوت وی با ارزش های دنیوی کاملاً مغایر می باشد. در پای عیسی تمامی این امتیازات به فراموشی سپرده می شود و ثروتمند و فقیر، با سواد و بی سواد، بدون در نظر گرفتن نظام طبقاتی و امتیازات دنیوی به یکدیگر می پیوندند.AA 429.2

    زیرا همه با خون گرانبهای عیسی خریده شده اند و تکیه گاه ایشان کسی است که با خون خویش ایشان را نجات و با خدا آشتی داده است.AA 429.3

    روح صادق و نادم، در حضور خدواند ارزشمند است. خداوند مهر خویش را بر انسان قرار می دهد و معیار خداوند در این موردف مقام، ثروت و یا عظمت فکری انسان نیست بلکه اتحاد و یگانگی وی با مسیح مدنظر قرار می گیرد. خداوند، اشخاص فروتن و ساده دل را دوست می دارد. داوود نبی در مزمور می گوید: «سیر نجات خود را به من داده ای. دست راستت عمود من شده و مهربانی تو مرا بزرگ ساخته است.” (مزامیر 18 آیه 35).AA 429.4

    عیسی فرمود: «هر که یکی از این کودکان را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است، و هر که مرا بپذیرد، نه مرا، بلکه فرستنده مرا پذیرفته است.”AA 429.5

    خداوند چنین می گوید: «آسمان ها کرسی من و زمین پای انداز من است، پس خانه ای که برای من بنا می کنید، کجاست؟ و مکان آرام من کجا؟ دست من همه این چیزها را ساخت... اما من به این شخص که مسکین و شکسته دل و از کلام من لرزان باشد، نظر خواهم کرد.» (اشعیاء 66 آیات 1 و 2). سخنان منجی، موجب شد که شاگردان نسبت به خود احساس بی اعتمادی کنند. هیچ یک از آنان سخنی نمی گفت، لیکن یوحنا وادار شده بود که دریک مورد از عیسی سوال کند. او با روحی کودکانه موضوعی را در مقابل عیسی مطرح ساخت و گفت: «استاد! شخصی را دیدیم که به نام تو دیو اخراج می کرد اما چون از ما نبود، او را بازداشتیم. »AA 429.6

    یعقوب و یوحنا تصور کرده بودند که با بازداشتن آن شخص موجب افتخار و عزت استادشان شده اند، اما اکنون احساس می کردند که این کار را از روی حسادت انجام داده بودند.AA 429.7

    بنابراین به اشتباه خویش اعتراف کردند و هشدار عیسی را پذیرفتند که «او را منع مکنید، زیرا کسی نمی تواند به نام من معجزه کند و لحظه ای بعد، در حق من بد بگوید.» هر فردی که خود را به طریقی دوست مسیح معرفی می کرد، نمی بایستی طرد و انکار می شد. بسیاری بودند که عمیقاً تحت تأثیر رفتار و اعمال مسیح قرار می گرفتند و دل هایشان را با ایمان به سوی وی می گشودند و چون شاگردان از عواطف و احساسات مردم آگاه نبودند، می بایستی دقت می کردند تا موجب دلسردی ایشان نگردند و تا هنگامی که عیسی از میان ایشان به آسمان صعود می کرد و خدمت به مردم به ایشان سپرده می شد، نه با تنگ نظری و تکبر بلکه با روح همدردی و نزدیکی ،به مردم خدمت می کردند و مانند عیسی خادم مردم می شدند.AA 430.1

    هماهنگ نبودن یک فرد با تمامی عقاید ما نمی تواند دلیل موجهی برای بازداشتن وی از خدمت به خداوند باشد.AA 430.2

    مسیح، بزرگترین معلم است. بنابراین وظیفه ما داوری و محکوم کردن دیگران نیست بلکه می بایستی با تواضع و فروتنی در پیش پای عیسی بنشییم و از وی تعلیم یابیم. تنها، اراده خداوند است که می تواند افراد را برای نشان دادن محبت آمرزنده مسیح به کار گیرد. بنابراین لازم است که بسیار مراقب و هوشیار باشیم تا مبادا یکی از مشعلداران نور حقیقت الهی را مأیوس و نوری را که به واسطه وی می بایستی به جهانیان آشکار شود، خاموش سازیم!AA 430.3

    خشونت و بی اعتنایی یک شاگرد نسبت به کسی که مسیح به سوی خود جذب می کرد، مانند رفتاری که یوحنا نسبت به شخصی که در نام مسیح معجزات انجام می داد، ممکن است که شخص را به سوی دشمن هدایت کند و موجب لغزش و هلاکت وی گردد. عیسی درباره کسی که چنین رفتار می نماید، فرموده است: «هر که سبب شود یکی از این کوچکان که به من ایمان دارند، لغزش خورد، او را بهتر است که سنگ آسیایی بزرگ به گردنش بیاویزند و به دریا افکنند!» و سپس اضافه نمود: «اگر دستت تو را می لغزاند، آن را قطع کن، زیرا تو را بهتر آن است که علیل به حیات راه یابی تا آنکه با دو دست به دوزخ روی، به آتشی که هرگز خاموش نمی شود. و اگر پایت تو را می لغزاند، آن را قطع کن. زیرا تو را بهتر آن است که لنگ به حیات راه یابی، تا آنکه با دو پا به دوزخ افکنده شوی.» (مرقس 9 آیات 43 تا 45).AA 430.4

    چرا عیسی با چنین لحن قدرتمندی با شاگردان سخن می گوید؟ «زیرا پسر انسان آمده است تا گم شده را نجات بخشد.”AA 430.5

    آیا شاگردان عیسی، پادشاه آسمان، این حق را داشتند که در ارتباط با جان های گم شده، بی توجهی کنند؟ خداوند برای نجات یک فرد بهای فوق العاده ای را پرداخته است، بنابراین هنگامی که یک فرد را از توجه به عیسی منحرف می کنیم،AA 431.1

    مرتکب گناهی عظیم می شویم و تمامی رنج و اندوه و حقارتی را که مسیح برای نجات آن شخص متحمل شده است، بیهوده می پنداریم.AA 431.2

    «وای بر این جهان به سبب لغزش ها! زیرا هر چند لغزش ها اجتناب ناپذیرند، اما وای بر آن که آنها را سبب گردد. » (متی 18 آیه 7). دنیایی که از شیطان الهام گرفته است، همواره با پیروان مسیح مخالفت و دشمنی می ورزد و در پی آن است که ایمان آنان را از بین ببرد. اما وای بر کسی که نام مسیح بر اوست و در این مورد با شیطان همکاری کند. وای بر کسانی که با ادعای خدمت به مسیح، سیرت و شخصیت وی را بدمعرفی می کنند و موجب فریب مردم می شوند و آنان را به مسیر غلط هدایت می کنند، و موجب شرمساری خداوند عیسی می شوند. بنابراین هر نوع عادت و عملی که باعث لغزش افراد، ارتکاب گناه و بدنامی مسیح می شود، می بایستی به هر قیمتی کنار گذاشته شود. آنچه که خدا را بی حرمت سازد، نمی تواند برای بشر مفید باشد و آنانی که اصول جاودانی حقیقت را نادیده می گیرند، برکات آسمانی را دریافت نخواهند کرد. زیرا پروردن تنها یک گناه کافی است که سیرت و شخصیت فرد نابود شود و به گمراهی دیگران منتج گردد، اگر برای نجات جسم از مرگ، بهتر است که دست یا پا بریده و یا چشم از حدقه بیرون آورده شود، بنابراین چقدر بیشتر می بایست علاقمند و مشتاق باشیم که برای نجات روح، گناه را از خویشتن دور کنیم.AA 431.3

    در مراسم عبادتی و تشریفاتی، گوشت قربانی را با نمک، نمکین می کردند. این مراسم مانند قربانی بخور، نشان می داد که تنها عدالت مسیح قادر است که عبادت را مورد پذیرش و قبول خداوند سازد. عیسی با توجه به این مراسم فرمود: «هر قربانی به نمک، نمکین خواهد شد. » ، «شما نیز در خود نمک داشته باشید و با یکدیگر در صلح و صفا به سر برید.»AA 431.4

    همه کسانی که بدن های خود را همچون قربانی زنده و مقدس و پسندیده خود به او تقدیم می کنند، می بایستی نمک نجات را که همان عدالت مسیح است، دریافت کنند. (رومیان 12 آیه 1)AA 431.5

    آنگاه نور و نمک جهان خواهند شدو هم چنان که نمک از فساد و خرابی جلوگیری می کند. آنان نیز مردم را از اعمال فاسد و شرارت بار محافظت خواهند کرد. (متی 5 آیه 13) اما اگر نمک خاصیت خود را از دست بدهد، یعنی اگر تنها ادعای دین داری کنیم ولی از محبت مسیح بی بهره باشیم، قوت و قدرت انجام اعمال نیکو را از دست خواهیم داد و زندگی ما برای نجات جهان هیچ تأثیری نخواهد داشت.AA 431.6

    عیسی می فرماید که قدرت و قابلیت شما برای برقراری ملکوت من به پذیرش روح القدس بستگی دارد و اگر بخواهید مردم را به سوی حیات هدایت کنید، می بایستی شریک فیض من باشید. آنگاه رقابت و خودخواهی و میل به کسب مقام از بین خواهد رفت و از عشقی سرشار خواهید گشت که در پی منافع خود نیست بلکه برای منافع دیگرا خواهد کوشید.AA 432.1

    بگذارید که گناهکاران نادم به «بره خدا که گناه جهان را برمی دارد،. » نگاه کنند و با مشاهده وی زندگی ایشان تغییر کند و ترس ایشان به شادی و شک و تردید ایشان به امید مبدل شود. نگاه گناهکار به مسیح، حس حق شناسی را در وجود وی پدید می آورد، دل سنگی او را می شکند وموج محبت مسیح تا اعماق جان وی نفوذ خواهد کرد و مسیح در درون چنین شخصی چشمه های آبی را که به حیات جاودانی منجر می شود، جاری می سازد.AA 432.2

    هنگامی که عیسی، یعنی انسان دردمند و رنج دیده را می بینیم که برای نجات گمشده عمل می کند و مورد توهین، تحقیر و تمسخر قرار می گیرد و برای انجام مأموریتش از شهری به شهر دیگر رانده می شود،AA 432.3

    هنگامی که او را در باغ جتسیمانی مشاهده می کنیم که قطرات خون از پیشانی او بر زمین می چکد و مرگ پر از رنج و درد او را بر روی صلیب مشاهده می نماییم، آنگاه خودپرستی را رها می کنیم و با نگاه به عیسی از خودخواهی، رخوت و بی اعتنایی خود شرمگین خواهیم شد و اشتیاق خدمت صادقانه به عیسی را خواهیم داشت و برای خاطر عزیز و گرامی او صلیب وی را بر می داریم و آزمایشات، شکنجه ها و هر نوع اهانتی را با شادی خواهیم پذیرفت.AA 432.4

    آنگاه، «ما که قوی هستیم، باید ناتوانی های ضعیفان را متحمل شویم و در پی خشنودی خویش نباشیم.» (رومیان 15 آیه 1) هر فردی که به مسیح ایمان دارد، هر چقدر که ایمانش ضعیف باشد و گام هایش چون گام های طفلی کوچک متزلزل باشد، نمی بایستی مورد بی احترامی قرار گیرد. تمامی امتیازات ما نسبت به دیگران اعم از دانش و فرهیختگی، شرافت اخلاقی، تربیت مسیحی و تجربیات مذهبی، ما را مدیون کسانی می سازد که به خدمت ما نیازمندند، بنابراین با همه قدرت و قوت می بایستی به ایشان خدمت کنیم. اگر قوی هستیم، می بایستی دست ضعفا را بگیریم.AA 432.5

    فرشتگان جلال که دائماً چهره پدر را در آسمان مشاهده می کنند، با شادی و سرور، فرزندان خدا را خدمت می کنند. مسئولیت ویژه این فرشتگان خدمت به افرادی است که دارای خصوصیات شخصیتی و اخلاقی غیرقابل قبول و ناپسند می باشند. فرشتگان افرادی را که در مبارزه با نفس درگیر هستند و به واسطه محیط پیرامون خویش دچار دلسردی و ناامیدی هستند، مساعدت می نمایندو در مواقع ضروری در کنار ایشان حضور به هم می رسانند و پیروان واقعی مسیح نیز در این مأموریت با این فرشتگان همکاری می کنند. اگر یکی از اطفال کوچک مغلوب شیطان گردد و بر علیه شما مرتکب گناهی شود، وظیفه شماست که وی را به سوی حقیقت رهبری کنید.AA 433.1

    منتظر نباشید که او قدم نخست را بردارد بلکه شما برای مصالحه و آشتی پیش قدم شوید. عیسی می فرماید: «چه گمان می برید؟ اگر مردی صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نه گوسفند را در کوهسار نمی گذارد و به جستجوی آن گمشده نمی رود؟ آمین به شما می گویم، که اگر آن را بیابد، برای آن گوسفند بیشتر شاد می شود تا برای نود نه گوسفندی که گم نشده اند. به همین سان، خواست پدر شما که در آسمان است، این نیست که حتی یکی از کوچکان از دست برود. »AA 433.2

    «ای برادران اگر کسی به گناهی گرفتار شود، شما که روحانی هستید، او را با ملایمت به راه راست بازگردانید. در عین حال، به هوش باش که خود نیز در وسوسه نیفتی.» (غلاطیان 6 آیه 1) بنابراین گناه او را در معرض دید دیگران قرار ندهید و با افشاء کردن گناه یا خطای کسی که نام عیسی را بر خود دارد، به مسیح بی احترامی نکنید.AA 433.3

    اغلب اوقات، گناه و خطای شخص می بایستی به او گوشزد شود تا وی با دیدن خطای خود، اصلاح و تربیت شود. اما وظیفه ما این نیست که با دیدن خطا و گناه دیگران، ایشان را مورد داوری قرار دهیم و محکوم کنیم. سعی نکنید خود را منزه و مبرا از گناه نشان دهید، بلکه تمامی تلاش خود را برای بهبودی و سلامتی روحانی وی به کار گیرید. در مداوا کردن زخم های روحی افراد باید با دقت و ظرافت فوق العاده عمل کنیم. فقط محبت آن کسی که در بالای صلیب جلجتا متحمل درد و رنج گردید، می تواند برای مداوای جراحت های روحی مفید و مؤثر باشد. بنابراین برادر ایمان دار باید با محبت و مهربانی دلسوزانه با برادرش رفتار نماید و با انجام این عمل، «جان او را از مرگ نجات بخشد و گناهان بی شماری را بپوشاند» (یعقوب 5 آیه 20)AA 433.4

    اما حتی اگر این کوشش نیز سودی نداشته باشد، باز هم عیسی می فرماید که، «یک یا دو نفر دیگر با خود بردار.» زیرا احتمال دارد که قدرت و یکدلی ایشان بر برادر گناهکار اثر کند و منجر به موفقیت شود و چون عده مزبور در این مشکل جانب کسی را نگاه نخواهد داشت، لذا به احتمال زیاد بی طرفانه عمل خواهند نمود و به همین دلیل پند و اندرز آنان بر فرد خاطی اثر بسیار مثبتی به جای خواهد گذاشت.AA 434.1

    اگر فرد خطاکار به اندرز آنان توجه نکند، آن گاه لازم است که مشکل فرد خطاکار را درحضور تمامی مؤمنین کلیسا مطرح کنیم، تا تمامی اعضای کلیسا به عنوان نمایندگان مسیح در دعا متحد شوند واز خدا استدعا نمایند تا شخص متخلف را به راه حقیقت رهنمون کند.AA 434.2

    روح القدس نیز به وسیله خادمان خود تکلم می کند و برای بازگشت شخص خطاکار با مومنین هم صدا خواهد شد. پولس رسول با الهام از روح خداوند می گوید: «پس سفیران مسیح هستیم، به گونه ای که خدا از زبان ما، شما را به آشتی می خواند. ما از جانب مسیح از شما استدعا می کنیم که با خدا آشتی کنید. » (دوم قرنتیان 5 آیه 20) و کسی که نسبت به چنین مسئولیت مشترکی بی اعتنایی کند، رشته پیوند خویش را با مسیح قطع کرده است و خود را از دوستی و معاشرت با کلیسا جدا می سازد و عیسی درباره چنین فردی به کلیسا می گوید: «او را اجنبی یا خراجگیر تلقی کن! »اما او را نمی بایستی از رحمت خداوند، محروم، تلقی نماییم. به همین دلیل برادران سابق وی، نباید او را مورد تحقیر و بی اعتنایی قرار دهند بلکه می بایستی وی را به عنوان یکی از گوسفندان گم شده مسیح، مورد مهر و محبت قرار دهند تا شاید به میان گله بازگردانیده شود.AA 434.3

    تعلیم و دستور مسیح درباره طرز رفتار با خطاکاران در تعلیم موسی به قوم اسرائیل به شکل بارزتری تکرار می شود: «برادر خود را در دل خود بغض منما، البته همسایه خود را تنبیه کن وبه سبب او متحمل گناه مباش.» (لاویان 19 آیه 17) یعنی اگر کسی در انجام وظیفه ای که مسیح مقرر داشته است، تعلل ورزد و در بازگرداندن اشخاص خاطی و گناهکار سعی و تلاش ننماید، خود را در گناه وی سهیم و شریک می سازد، زیرا مسئولیت ما در جلوگیری از گناه دیگران به قدری مهم است که اگر به درستی عمل نکنیم، انگار که خود مرتکب گناه شده ایم.AA 434.4

    وظیفه ما این نیست که خطای افراد را در جمع خود مورد تفسیر و انتقاد قرار دهیم، بلکه می بایستی گناه فرد خطاکار را برای وی آشکار کنیم و حتی بعد از مطرح کردن گناه فرد خاطی در حضور کلیسا نباید خطای وی رابرای دیگران بازگو کنیم. آشکار کردن خطای مسیحیان فقط موجب خطا و لغزش دنیای بی ایمان خواهد شد و انگشت گذاشتن روی این موضوعات به ما صدمه خواهد زد، زیرا مشاهده خطاهای دیگران و فکر کردن به آن باعث می شود که طرز رفتار ما نیز تغییر یابد. هنگامی که تلاش می کنیم تا خطای برادری را اصلاح کنیم، روح مسیح ما را هدایت می کند تا برای وی در مقابل تیرهای انتقاد دیگران چون سپری عمل نماییم. آنگاه چنین شخصی در مقابل دنیای بی اعتقاد در امان خواهد بود. خود ما نیز مرتکب خطا می شویم و به رحمت و آمرزش مسیح نیازمندیم و همان رفتاری را که از مسیح انتظار داریم، باید نسبت به دیگران نیز ابراز نماییم.AA 434.5

    اما نبایستی این وظیفه عظیم و خطیر را به تنهایی عهده دار شویم. هر جا که خالصانه و با تمامی دل از سخنان مسیح اطاعت کنیم، مسیح نیز در آنجا حضور خواهد داشت. او نه تنها در جمع کلیسا حاضر می شود بلکه هر جایی که شاگردان و یا تعداد اندکی از ایمانداران با یکدیگر جمع شوند، او نیز در آنجا حضور خواهند داشت. او می فرماید: «هرگاه دو نفر از شما در زمین درباره هر چه که بخواهند، یک دل شوند، هر آینه از جانب پدر من که در آسمانست، برای ایشان کرده خواهد شد.»AA 435.1

    عیسی با بیان عبارت «پدر من که در آسمان است،» به شاگردان خود می فرماید که در جامه بشری در تمامی آزمایشات و سختی ها با ایشان همراه بوده و در مصیبت ها با ایشان همدردی می کند و در جامه الوهیت خویش نیز با ذات بی کران الهی مرتبط می باشد. او به ما اطمینان می دهد که عوامل آسمانی با همدردی و تلاش خارق العاده ای با انسان متحد می شوند تا گمشدگان را نجات دهند و به همین دلیل تمامی قدرت آسمان با قابلیت ها و توانایی های انسانی در هم آمیخته می شود تا جان های گم شده را به سوی مسیح هدایت کند.AA 435.2

    Larger font
    Smaller font
    Copy
    Print
    Contents